تشنه آب می خواهد یا چاه ……..!
مردم شریف و با عزت اهل تشیع که بیشتر شان را برادران و خواهران هزاره مان تشکیل می دهند دراین اواخر خواهان تطبیق پروژۀ (توتاب) از مسیر بامیان هستند. اجازه بدهید پرسش و نگرانی خود را از این رهگذر آغاز کنم. برادران هزارۀ ما برق می خواهند یا تطبیق پروژه مذکور را از مسیر بامیان؟ اگر اینها نیاز به برق دارند، خوب حکومت وحدت ملی جدی تعهد سپرده است که برای بامیان از هر مسیر ممکن برق می دهد این مسوولیت حکومت است که باید چنین کند.
دوم اگر اینها خواهان تطبیق این پروژه از مسیر بامیان استند بدون تردید که عقب این خواست، اهداف شوم بیرونی و وحدت ستیزی نهفته است تا باشد آب را گل آلود کرده و برای کشورهای استعمار گر و فرصت طلب فضای ماهی گیری مساعد سازند.
میدانید؟
افغانستان متشکل از اقوام مخلتف است که هر کدام نورچشم و گل سر سبد این بوستان بوده که در زینت و خوشبویی این گلستان رنگ و بوی خاصی می دهند؛ لذا بحث های ملی، پروژه های ملی و برنامه های ملی ر ا رنگ قومی بخشیدن کاری است بس ننگین و مفتضح و لو هر قوم و هر توده یی که به آنچه دامن می زنند و در انجام ان دریغ نمی ورزند.
سوم، خواستن حق از یک فرد آغاز و به یک توده و جامعه میتواند فاصله طی کند و این حق مسلم هر فرد، هر توده و هر جامعه است که خواسته های معقول، مشروع و مطلوب شان را بخواهند و در صورت عدم رسیده گی به احقاق و حقوق حقه شان میتواند با توجه به قانون، ابزار و وسایل مسالمت آمیز در فضای متانت، وقار و حفظ احساسات در چارچوب حسن ادب و اخلاق خواهان حقوق خود گردند.
مقولۀ خیلی مشهور است که: تا طفل نگرید مادر برایش شیر نمی دهد. با توجه با این اصل هر فرد و هر قوم معزز و برومند در جغرافیای به نام افغانستان حق داد خواهی و صدا بلند کردن را دارد؛ ولی فریاد داد خواهی راه های معقول و پسندیده یی میطلبد، بایستی از راه های مدنی و به دور از توهین و اهانت خواهان حق خود شوند نه اجنبی منشانه، سودجویانه و مغرضانه … که نه تنها ضرر به خود؛ بلکه حیثیت و آبروی یک ملت را خدشه دار میسازند. حدیث معروفی است که می فرماید: آنچه را که براي خود ميپسندي براي ديگران هم بپسند و آنچه را که براي خود نمي پسندي براي ديگران هم نپسند. من برای خانوادۀ خودم روشنایی و سلامتی می پسندم بنابرین برای همسایه ام و به هر فردی دیگر همین سرزمین نیز آن را می پسندم.
آیا شما هم چنین می خواهید؟
گیرم اینگونه باور دارید که شما برای افغانستان هم فکر می کنید پس چرا فراتر از توتاب امروز برای حق رسیده گی به بیمارانی که در حالت مرگ و زنده گی مظلومانه در مرز تورخم در فضای سوزان و شدت گرما دست و پاچه می زنند صدا بلند نمی کنید؟ چرا همین جنبش میلوینی را در برابر مداخلات کشورهای همسایه نمی کنید؟ چرا جبنش ضد اهداف شوم پاکستان و ایران را راه نمیندازید؟ چرا برای داد خواهی حق و عدالت به قضیه اباسین ځاځی جنبش مردمی را سر و سامان نمی دهید؟ چرا جنبش ملی را به منظور رفاه عامه و سلامت اجتماعی قاطبه افغانها مدیریت نمی کنید؟ چرا جنبش میلوینی را برای داد خواهی از سربازان اردوی ملی نکردید که در بدخشان از سوی طالبان سربریدند یا اینکه انها از قوم هزاره نبودند؟ چرا ……….؟؟؟؟؟؟؟؟ با توجه با این همه چرا ها بر می آید که اینگونه جنبش ها قطعا در نفس خود عدالت خواهانه نیستند؛ بل اهداف بدشگون و منحوس چهره های مغرض و خود شفتگان بی ضمیر، دلالان سیاسی که غرایض حیوانی شان را با توسل به همین ابزار ارزان اشباع کرده و اهداف شوم شبکه های استخباراتی بیگانگان و همسایگان را تامین می کنند. از سوی دگر یک واقعیت دگر را بگذارید که هم بگویم دوستان هزارۀ من در طول سیزده سال دو قوم در افغانستان بیشتر از همه قربانی جنگ و نا امنی شدند، و این قربانی دادنها هنوز هم ادامه دارند. یکی قوم تاجیک و دوم پشتون……….. وقتی به شفاخانه چارصد بستر سر بزنید هرچه کشته و زخمی می بیینید از بدخشان، بغلان، تخار، مزار…. وآن طرف ولایت های پشتون نشین ما کندهار، هلمند، ننگرهار، کنر، زابل، غزنی، وردک و … نفس راحت کشیده نمیتوانند از دست طالب، هر روز کشته میشوند، آواره میشوند…محروم از درس و مکتب و دانشگاه ………….. شدند؛ ایستادن در صف اردو و جان خود را قربان کردن همت می خواهد وعشق به وطن ………. نسل جوان هزاره در تناسب به دگر اقوام به ندرت به صف اردو وصفوف جنگ می روند. جوان های که هر روز خون میدهند و کشته میشوند و خانواده های که داغدار میشوند خوش ندارند که فرزندان شان به مقاطع بلند تحصیل دست بیازند؛ اما روی اولویت های کشور بیشتر توجه می کنند و میخواهند در برابر دشمن بایستند ومانع ورود دشمن به کشور شوند.
خواهش من از تظاهرات میلیونی هم این است که چرا بر علیه دشمن سلاح نمیگرند و همت به خرچ نمی دهند که به صف اردو بایستند و برعلیه دشمن رویا روی بجنگند………….
تظاهرات که منافع قومی درآن چهرۀ نمایان داشته باشد نمیتواند به سود این کشورواقع شود، ما اگر خود را عضو پیکری از این کشور می دانیم باید به مسایل کلان ملی همه جانبه فکر کنیم روزانه جوان هژده ساله ،هفده و بیست ساله…..که در بحبوحه جوانی قرار دارند و یک عالم رویا در سردارند در راه حفاظت از این کشور جان میدهند کسی تظاهرات میلیونی نکرد……………… سالهای سال است بخش های بزرگ از کشور در آتش جنگ می سوزد کسی فریاد ملی و همه شمول بلند نکرد……. اما نمیدانم بحث توتاب چرا اینقدرداغ شده است و حتا منجر به رسوایی وافتضاح در برون کشور ؟…… در این خصوص حرف های زیادی به گفتن است از اینکه از بحث اصلی دور نشویم نمیخواهم دنبال کنم.
امید وارم آنچه که نوشتم دوستان برداشت غلط نکنند و واقع بینانه توجه فرمایند در پایان می خواهم روی این نکات بحث داشته باشم که اگر شما به واقعیت عدالت می خواهید بیایید روی این محورها و اساسات بچرخید:
- اسلام شمول فکر کنیم و ارزشهای انسانی را فراتر از همه مسایل فرار دهیم.
- افغانستان را خانه مشترک همه خوانده و در راستای اعمار مجدد و بهروزی ان خالصانه بکوشیم.
- دشمن را درست و دقیق تعریف، شناسایی و در برابرش مشترک، منسجم و تشکیل یافته بیاستیم.
- فرا تر از قوم، زبان، سمت، مذهب، حزب … بیندیشم، و در عمل ثابت کنیم.
- منافع ملی را در چارچوب منافع ملی در نظر گرفته و در صیانت آن تشریک مساعی خرچ دهیم.
- رهبران فاقد عاطفه و ضمیر را مشترکا نفرین بفرستیم و در برابرشان جسورانه بیاستم تا در آینده از احساسات جمعی مردم استفاده ابزاری نکنند.
- بیاید جنبش ضد تعصب را طوری سازماندهی کنیم که نخست تصویر همین متعصبان نفاق افگن را چاپ و به جامعه به معرفی بگیرم تا ملت از شر وساوس وحرکت های نفاق افگن شان در امان بمانند.
باحرمت
پوهیالی خلیل الله توحیدیار صافی