نگاه استراتژیک اسلام آباد، دولت مطیع درکابل!
عبدالاحمد فیض
مقاصد ونيات اسلام آباد وبخصوص رژيم نظامي ودستگاه استخباراتي همسايه جنوبي درموردافغانستان محلي براي مباحث اضافي ندارد، پاكستان ازبدوي ايجاد، برپايه تفكرعظمت طلبي تشكل يافت ونحوه مناسبات اين پديده جديد نه برمبناي تئوري حفظ منافع ملي درچهارچوب ديپلوماسي مدرن بلكه بربنيادايدئولوژي توسعه كه ارتش در راستاي تحقق آن مأمورشد، پايگذاري گرديد.
بتأسي ازچنين راهبرد، رژيمهاي حاكم درپاكستان درتمام مراحل روابط اين كشوربا همسايگان وبويژه افغانستان،از رويكردخشن ومداخله بابكارگيري ازابزارهاي متنوع به هدف تضعيف حاكميت افغانستان استفاده نموده است، موقف گيري خرابكارانه پاكستان درحمايت ازجنگهاي داخلي دهه هشتاد كه تحت چتر دروغين اخوت اسلامي وكمك به جهاددربرابرحضورشوري درافغانستان آرايش يافت، درتحولات ميداني وانكشافات اوضاع بعد ازسلطه جناح هاي جهادي دركابل بوضوح آفتابي گرديد، كه رژيم نظامي حاكم درپاكستان ازجنگ افغانستان فقط به سود اهداف راهبردي ونيات پشت پرده خصمانه بهره جسته است، زيرا اين كشوربعد ازتسلط احزاب جهادي دركابل، سياست حمايت از گروه هاي معيني را كه تعهدات مشخص ووابستگي بيشتري به نهاد جاسوسي اين كشورداشت، تعقيب ودرملتهب نمودن آتش جنگ وتداوم بحران داخلي دهه نود نقش منفي غيرقابل انكاري راازخودمتبارزساخت، زيرا اسلام آباد موفق نگرديد تا به هدف راهبردي وعمق استراتژي خود كه همانا ايجاد يك دولت نامنهاد وابسته به پاكستان باشد، دست يابد.
بعد از وقوع جنگهاي خونين ميان گروهي دهه نود، اداره اسلام آبادصفحه جديدي مداخلات رادرامورافغانستان به نمايش گذاشت، شكل گيري عنصري جديد جنگي وبازيهاي مخرب با پوتنسيل وكركترنوين.
درين برهه جديد پاكستان با سيماي دوگانه وارد عرصه مداخله درامورداخلي افغانستان شد، يعني سياست همكاري درمبارزه برضددهشت افگني درچهارچوب ائتلاف بين المللي غرب كه افغانستان را بعدازسرنگوني رژيم طالبان دراختيارداشت ورويكرد مخفيانه تشكل واحياي مجدد طالبان كه بعدازتهاجم مسلحانه ايالات متحده ومتحدين درهفتم اكتوبر٢٠٠١ به شدت متشتت وسركوب گرديده بودند.
پاكستان كه اميدش ازجهادگران دهه هشتاد وعاملان جنگهاي داخلي دهه نود ونيرازنظام تحت حمايت غرب به يأس مبدل شده بود، بي ترديد به مشاركت خويش درامرمداخله دراوضاع پيرامون افغانستان درقالب مساعدتهاي مستمرمالي،لوژستكي، تسليحاتي واطلاعاتي به طالبان حداقل بعدازسال٢٠٠٣، آغازنهاد وباپيروي ازپاليسي تهاجمي سنتي ازجنبش مسلح طالب عليه دولت وقت وبا شعار كمك به مبارزه مردم افغانستان درجهادعليه قشون اشغالگرچهره گشود ومتوقع بود وهست كه با بقدرت رسيدن طالبان دراعماق اهداف خصمانه وبيشرمانه ستراتژيك خودغوطه ورشده،هند اين دشمن ديرنه خود را ازمنطقه بيرون رانده، كابل رادركل دراختيارداشته، دستگاه ديپلوماسي افغانستان را كنترول وحصاركشي هاي ماوراي ديورند را قانونيت خواهند بخشيد، اماتشديد فعاليت طالبان پاكستاني واتهام حضورگسترده اين گروه درخاك افغانستان وهكذا مقاومت طالبان دربرابرتداوم حصاركشي نظاميان پاكستاني درامتداد خط تحميلي ديورند،كه درين روزهادرولايات جنوبي وجنوب شرقي كشور باعث روياروي هاي خونين ميان مدافعان سرحدي افغان ونظاميان پاكستان شده است، موجب گرديده تا ذهنيت جديدي يعني شكست راهبردي اسلام آباد وتفكر اقدامات نلافي جويانه وسيعآدر ميان حلقات سياسي واتاقهاي فكري آن كشوردرضديت باافغانستان شكل گيرد وايده تجديد نظري راهبردي درقبال كشورما بيك گفتمان غالب درپاكستان مبدل گردد.
انتباه آگاهان مسايل منطقه درين زمينه گواه برين است كه پاكستان تازمانيكه به اهدافي دست نيابد كه دربيش ازپنجاه سال درقبال افغانستان تعقيب نموده است، هرگزازمداخله درامورافغانستان دست نخواهد برداشت، چنانچه حامد (مير)روزنامه نگارپاكستاني درمقاله كه درواشنكتن پست به نشررسيده است، به نيات واقعي كشورش، منويات راهبردي وعمق استراتژي كشورمتبوعش بوضاحت اشاره نموده واز طالبان تلويحآ شكايت داشته است كه باپاكستان همكاري نميكند، وي ازمقاصدراهبردي كشورش چنين پرده برميدارد:
«نخبگان سياسي درپاكستان به اين باوربودندكه حمايت ازگروه هاي طرفدارپاكستان درآينده براي اين كشورعمق استراتژيك ايجادمينمايد، اماحالا گروه هاي كه دارائي استراتژيك دركابل بحساب ميامد، بيك تهديد تازه مبدل شده است
اومي افزايد كه عمران خان پيروزي طالبان را جشن گرفت وگفت كه طالبان غول وزنجيربردگي را شكست، اما توهم وي ديري دوام نكرد، طالبان بعدازبقدرت رسيدن دوباره دركابل، طالبان پاكستاني رااززندانهارها كرد، به آنها پناه داد، كمك نمود وخط ديورند رانپذرفت واضافه نموده است كه طالبان افغان باپاكستان وامريكا بازي دوگانه رادرپيش گرفته است»
به باورم نظراين روزنامه نگارپاكستاني حاوي واقعيت هاي انكارناپذيري است كه پاكستان درطي ساليان متمادي، بخاطررسيدن به مقاصد تذكاريافته فوق، باعث تباهي وخونريزي به عناوين وبهانه هاي متنوع درافغانستان گرديده است، هکذا رژیم نظامی بمثابه قدرت اصلی درساختارسیاسی ومجری پالیسی خارجی پاکستان به موجودیت یکدولت دوست درکابل بسنده نکرده بلکه وجودحاکمیت واداره ضعیف وبی ثبات درافغانستان درمحراق دکتورین سیاست خارجی آن قراردارد، لذا مبرهن مينمايدكه اين كشوردست ازدامن وطن ومردم ما تا دستيابي ووصول به اهداف مغرضانه برنداشته وراه نجات جزء، بيداري هم ميهنان، همبستكي داخلي وايجاد دولت قدرتمند ملي چيزي بوده نميتواند.