شطرنج خونین شاهزاده در سرزمین تریاک
بازی شطرنج خونین شاهزاده هری در سرزمین تریاک، رقم خورده؛ جایی که انگلیسی ها و طالبان، اگرچه ممکن است در مواردی علیه همدیگر جنگیده و نیروهای طرف مقابل را کشته باشند؛ اما در یک نقطه به هم می رسیدند و منافع مشترکی داشتند و آن، درآمدهای هنگفت ناشی از تجارت تریاک بود.
شاهزاده هری؛ عضو خاندان سلطنتی انگلیس در کتاب خاطراتش مدعی شده که ۲۵ عضو طالبان را زمانی که خلبان هلیکوپتر جنگی آپاچی بوده، در دومین سفر خود در افغانستان کشته است.
روزنامههایی که به کتاب خاطرات شاهزاده هری، دوک ساسکس پیش از نشر دسترسی پیدا کرده، این بخش از خاطرات او را نقل کردهاند.
شاهزاده هری در این کتاب نوشته است که در شش ماموریت به افغانستان و در جریان پرواز با هلیکوپتر آپاچی منجر به «گرفتن جان انسانها» شده، چیزی که به گفته او «نه به آن افتخار میکند و نه از بابت آن شرمنده است.»
او نوشته است که «این آمار تلفات من را سرشار از غرور نمیکند؛ اما شرمنده هم نیستم. وقتی در گرما و سردرگمی جنگ غوطهور شدم، به آن ۲۵ نفر به عنوان انسان فکر نمیکردم. آنها مهرههای شطرنج بودند که از روی صفحه حذف شدند، افراد بدی که قبل از اینکه بتوانند افراد خوب را بکشند، حذف شدند.»
اگرچه اعتراف صریح و بی پرده و شوکه کننده شاهزاده انگلیسی، انتقادهای فراوانی را برانگیخته و حتی نظامیان و مقام های انگلیسی نیز به این بخش از خاطرات او واکنش منفی نشان داده اند؛ اما نه به دلیل جنبه انسانی و حقوق بشری اقدامات او در کشتن بی رحمانه دشمنانش در جنگ افغانستان؛ بلکه به این جهت که او با این اعترافات، خشم دشمنان انگلیس را برانگیخته، به نفرت آنها دامن زده و ممکن است در آینده آنان را به انتقام جویی و هدف قرار دادن انگلیسی ها یا منافع انگلیس، ترغیب کند.
مقام های مختلف طالبان و شبکه حقانی هم به این اعترافات، واکنش های گسترده نشان داده اند که در این میان، یک کنشگر غربی، در پاسخ به موضع گیری انس حقانی؛ برادر سراج الدین حقانی به این خبر، به طعنه گفته است که یک عضو شبکه حقانی هرگز نباید درباره نقش یک نفر دیگر در کشتار انسان ها ابراز نظر کند.
با اینهمه، اعترافات شاهزاده هری از جنبه ای دیگر نیز قابل ارزیابی است؛ از این حیث که او در آن زمان به عنوان یک نظامی، مأموریت داشته در جنگی شرکت کند و در جریان آن، کشتن افراد دشمن، امری طبیعی بوده است. بنابراین، حتی اگر او اعتراف هم نمی کرد، کسی نمی توانست ادعا کند که او و دیگر همرزمانش، مأموریتی کاملا انسانی و صلح آمیز داشته اند و هیچکسی را نکشته اند!
آنها برای کشتن به افغانستان آمده بودند؛ اما اینکه شماری از آنها به نقش خود در کشتار، اعتراف نمی کنند، یا به تعبیر طالبان «نجابت» کافی ندارند و یا شجاعت لازم را.
نکته مهمی که در این میان، مغفول مانده این است که انگلیسی ها و هم پیمانان شان برای چه به افغانستان آمده بودند و چرا در نهایت، کشور را تسلیم دشمنان شان کردند و رفتند؟
همه می دانند که نام دیگر جنگ افغانستان در ادبیات رسانه ای و امنیتی غرب «جنگ تریاک» است و انگلیس در این جنگ، نقشی محوری و رهبری کننده داشته است؛ زیرا هم رهبری «مبارزه با مواد مخدر» را برعهده داشت و هم بخش اعظم نیروهای نظامی اش در ولایت آشوب زده هلمند مستقر بودند که در آن زمان، پایتخت مواد مخدر افغانستان و جهان محسوب می شد و به تنهایی حدود ۴۵ درصد کل تریاک دنیا را تولید می کرد.
پس بازی شطرنج خونین شاهزاده هری در سرزمین تریاک، رقم خورده؛ جایی که انگلیسی ها و طالبان، اگرچه ممکن است در مواردی علیه همدیگر جنگیده و نیروهای طرف مقابل را کشته باشند؛ اما در یک نقطه به هم می رسیدند و منافع مشترکی داشتند و آن، درآمدهای هنگفت ناشی از تجارت تریاک بود؛ زمانی که کشاورزان فقیر هلمندی، محصول ارزشمندشان را به بهایی ناچیز به دلالان و نمایندگان مافیای مخوف مواد مخدر می فروختند و انگلیسی ها، امریکایی ها و طالبان، هرکدام از سود سرشار حاصل از این تجارت مرگبار، سهم می بردند.
با توجه به این واقعیت، لفاظی های رسانه ای و جنگ توییتری انگلیسی ها و طالبان بر سر خاطرات بحث برانگیز شاهزاده هری و شطرنج خونین او در سرزمین تریاک، همه واقعیت میان دو دشمن قدیمی نیست؛ زیرا آنها در پشت پرده در یک تجارت سیاه و پرسود، شریک و رفیق بودند.
نرگس اعتماد