حاشا نکنید! شما به زبالهی تاریخ ایران دراردوکشیهای ناتو وکالت دادید
اگر کمی با جستجوگر در فضای مجازی پرسه بزنید میبینید در زمینه حفظ محیط زیست اسناد بسیاری قابل دسترسی هستند. آنها توصیه میکنند، اگر شهروند مسئولیتپذیری هستید و به محیط زیست اهمیت میدهید، تفکیک زباله و بازیافت را باید جدی بگیرید. در دانش زباله شناسی از جمله نوشتهاند: زباله، اشیاء و موادی است که دیگر مورد استفاده قرار نمیگیرند و بدون استفاده هستند. زباله هر چیزی است که بعد از استفاده اولیه، دور انداخته میشود یا ارزش اولیه را ندارد. برخی از انواع زبالهها هرگز نمیتوانند به هیچوجه مورد استفاده قرار گیرند و به این جهت این زبالهها نیازی به تفکیک قبلی نیز ندارند و میتوانند در سطلهای عادی زباله ریخته شوند. این زبالهها به جایگاههای ویژه منتقل میشوند و بدون بازیافت، دفع میشوند.
از این زمره هستند زباله دودمان پهلوی که در انقلاب 1357 به زبالهدان تاریخ افکنده شد و پارهای وطنفروش در اردوکشی ناتو در برلن تحت شعار «زن، زندگی، آزادی» با وی بیعت کردند. بازیافتی زباله از زبالهدانی تاریخ ایران تلاش همه وطنفروشان است. پس به زباله بازنیافتنی وکالت ندهید.
اخیرا کارزاری که کارش بسیار زار است راه افتاده و به رضا پهلوی وکالت میدهد که به نام نماینده مردم ایران در مجامع بینالمللی برای تحریکات علیه ایران، برای تحریم مردم ایران، قراردادن سپاه پاسداران در لیست تروریستی ممالک تروریستی و اخاذی رسمی از دول دوستش شرکت فعال کند. البته این وکالت جنبه رسمی ندارد و در هیچ محضر ملی ایرانی و یا توسط یک همهپرسی قانونی و ملی به تصویب نرسیده است. اما سلطنتطلبی که از گور تاریخ ارواح را احضار میکند با این سخنان «تشریفاتی» چه کار.
شخص رضا پهلوی با نمایشات تاکنونی مسخره و متضادش، به همان سنتی توسل میجوید که موکلان نیاکانش در مورد پدربزرگ و پدرش به آن متوسل شده و وکالت خیانت و وطنفروشی و غارت ایران را به آنها دادند. با همین روش حدود نیم قرن در ایران به منزله گماشتههای اجنبی بر سر کار بودند و ایران را بر باد دادند تا اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران در یک انقلاب عظیم که بزرگترین انقلاب تاریخ بشریت از جنبه شرکت مردم در آن است، این حکومت را برای همیشه منقرض نمودند و رای به پایان سلطنت و پادشاهی که هنرش فقط در فعالیت جنسی و تولید خویشاوندی خونی است دادند. این رای اکثریت شکننده مردم ایران که بیان سه نسل نارضائی از این دودمان فاسد و راهزن بود برای این عده اعتباری ندارد، ولی وکالت تبلیغاتی فضای مجازی که در این اواخر میداندار اعتراضات مصادره شده در ایران بود برایشان دارای اعتبار عظیم است. این وکالت را افراد با «اعتباری» نظیر علی کریمی که فوتبالیست تیم حکومتی!؟ ایران بود، معصومه علینژاد قمیکلا، سعودی انترنشنال، من و تو، رادیو فردا و زمانه، حامد اسماعیلیون و مشتی سلبریتی همدست ارتجاع جهانی و ضدایرانی به وی دادهاند.
به یاد بیاوریم که این کارزار کنونی زمانی به راه افتاده است که میان متحدان اردوکشی ناتو در برلن، پاریس، فرانسه استکهلم، تورنتو، واشنگتن و… اختلاف ایجاد شد. گروه فرقه تروریست رجوی، با نسل سوم سلطنتطلبان که تاریخ کشور خود را نخواندهاند به سر و کول هم پریدند و بر سر کسب رهبری و اعتبار مالی ناشی از این تبلیغات و ادعاها به جان هم افتادند. یکی مدعی بود که زنان مجاهد از مردان جدا نشسته و حجاب اسلامی حمل میکنند و در ظرف «زن، زندگی، آزادی» که مظهر «انقلاب فمینیستی» آنها بود نمیگنجند، دیگری مدعی بود که دودمان پهلوی قاتل، تروریست، دزد بوده، دستش به خون مجاهدین آغشته است و باید در یک دادگاه عدالتخواه در سوئد محاکمه شود و جایش در ظرف «زن، زندگی، آزادی» نیست. تجزیهطلبان که تنها تجزیه ایران برایشان مهم است و به همین جهت نیز با اسرائیلیهای بارزانی همدستی میکنند و دشمن موجودیت ایران هستند، با شعار «زن، زندگی، آزادی» ندا در دادند که ما مخالف ارتش «اشغالگر» ایران در کردستان هستیم و این در حالی است که آنها با ارتش اشغالگر آمریکا در سوریه در زیر شعار «زن، زندگی، آزادی» دست در دست هم علیه تمامیت ارضی و حق حاکمیت ملی سوریه به خرابکاری مشغولند و مردم عرب را قتل عام میکنند. آنها از همه ایرانیان و سایر تجزیهطلبان ضدایرانی گرگهای خاکستری و یا عرب و بلوچ درخواست نمودند یک صدا از «ارتش آزادیبخش کردستان» برای جدائی از ایران حمایت کنند. شعار آنها این بود: مجاهد، سلطنتطلب از ما حمایت کنید که یکی از ستونهای اساسی اردوکشی ناتو در برلن بودیم.
چپ مستاصل و سرافکنده، تواب با شعار «زن، زندگی، آزادی» و «همه با هم» معتقد بود اختلافات به جای خود، ولی باید با صف مستقل زیر پرچم و شعارها و خواستهای سیاسی حامد اسماعیلیون، تجزیهطلبان، فرقه رجوی، با یاری سبزهای آلمان، اوکرائینیهای نازی، اسرائیلیهای صهیونیست، آمریکائیهای تجاوزگر و گرگهای خاکستری و… تجمع کرد و با نفی نفاق و تمجید وحدت، کار رژیم جمهوری اسلامی را یکسره کرد و چنان فشاری به آنها وارد آورد که دو دستی ایران را به آمریکا و اسرائیل تقدیم کنند. این عده کمونیست نیستند بلکه چپنماهایی هستند که کمونیستها را بد نام کرده و نقش کاتالیزاتور را برای ارتجاع بازی میکنند. آنها تئوریپردازان خیانت ملیاند.
در اردوکشی ناتو در برلن که به رهبری موفق و تمام عیار سلطنتطلبان و حمایت همهجانبه امپریالیسم و به ویژه امپریالیسم آلمان برگزار شد شرکتکنندگان یک صدا وکالت رهبری و مبارزه برای براندازی جمهوری اسلامی را به رضا پهلوی تقدیم کردند. این است که این تئاتر مضحک کنونی و داد و تشرها به یکدیگر، برای کسی قابل فهم نیست که چرا عدهای هوادار وکالت به رضاپهلوی شده و عدهای منکر این وکالت بوده و میخواهند با جر زدن وکالت خود را پس بگیرند.
رضا پهلوی بعد از اردوکشی ناتو در برلن همان رضا پهلوی قبل از این اردوکشی است و در برلن هم با وکالت از طرف «زن، زندگی، آزادی» و رهبری جبهه اپوزیسیون شرکت کرد و خواهان ادامه تحریم، تجزیه ایران، تجاوز به ایران بستن نمایندگیهای ایران در خارج، نفی حق مسلم ایران در استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای و قراردادن سپاه پاسداران – که یک رکن اساسی امنیت و ارتش ایران به شمار میآید – در لیست تروریستی ممالک تروریستی شدند و… در این اردوکشی کوچکترین اعتراضی نسبت به آن پرچمها، شعارها، خواستها و رهبران این کارزار نبود، برعکس از آنها نیز حمایت میکردند. همجنسگرایان و دگرباشان همانقدر از این تماسها و اتحاد متمتع شدند که فرقهرجوی، سلطنتطلبان، نازیهای اوکراین، چپنماها و تجزیهطلبان. حال که نتیجه این خیانت معلوم شده هر گروهی میخواهد ننگ این همکاری را به گردن دیگری بگذارد. رضا پهلوی وکالتش را از همان زمان اردوکشی ناتو در برلن از این گروهها به دست آورد.
البته رضاپهلوی بارها مدعی شده است که قصد ندارد شاه شود، این مردم هستند که باید انتخاب کنند آیا شاه میخواهند و یا طالب جمهوریاند. وی در مقابل دوربینهای دستوری و تبلیغاتی اربابانش رنگ دموکراسی به خود میگیرد و خواهان دولت انتقالی میشود. وی رای مردم را در انقلاب 1357 قبول ندارد و معتقد است آنقدر باید رای گرفت تا دموکراسی سلطنتی تائید شود. مشتی کودکان سیاسی نیز در میان اپوزیسیون این خزعبلات را پذیرفتند و مرتب به آن استناد میکنند حال آن که در عرصه سیاست این زور است که حرف آخر را میزند. اگر رضا پهلوی سوار بر عدهای که انها را تعلیف کرده و فریب داده، قادر شود به یاری ارتجاع منطقه و جهانی در ایران جای پائی باز کند، لحن خود را فورا تغییر خواهد داد، شمشیر را از رو خواهد بست و مدعی خواهد شد که حالا که مردم وی را میخواهند نمیتواند مستبدانه بر ضد خواست دموکراتیک مردم عمل کند و لذا فروتنانه شاهنشاهی ایران را میپذیرد و مخالفان را که همه مستبد و ضدمردمی هستند به طناب دار خواهد آویخت. این رضا پهلوی و پیروانش همان کسانی هستند که دشنام میدادند عبارات مسهجن و رکیک به کار میبردند، به روش داعش، به مخالفان و وابستگان ادعائی به جمهوری اسلامی حمله میکردند که ما نمونههای وحشتناک و شنیع آن را در لندن مشاهده کردیم. ولی این متحدان دیروزی در تمام این مدت و در تمام این زمینهها، سکوت کرده بودند و به وکیل خود اعتراض نداشتند. این عده همان کسانی هستند که با شعار بیدورنما و کور «همه با هم»، مهم حال است و نه آینده یک بار در ایران فاجعه آفریدند و مردم ایران نباید امروز فریب این عده به ویژه چپنماهای بیدورنما، سردرگم، پرمدعا، غوطهور در چشم و همچشمیهای سیاسی را بخورند. ایران زنده میماند و همه دشمنان داخلی و خارجی ایران، بدنام در نزد زحمتکشان، زحمت را از این دنیا کم خواهند کرد.
نقل ازتوفان ارگان مرکزی حزب کارایران شماره 276