جنگ و درگیریهای خشونتبار: چگونه همه ما را تحت تأثیر قرار میدهد؟



جهان امروز با چالشهای بیشماری روبرو است، اما یکی از ویرانگرترین آنها، گسترش جنگ و درگیریهای خشونتبار است. همانطور که معاون دبیرکل سازمان ملل متحد در جنوری ۲۰۲۳ هشدار داد، جهان با بیشترین تعداد درگیریهای خشونتبار از زمان جنگ جهانی دوم مواجه است و یک چهارم بشریت، یعنی حدود ۲ میلیارد نفر، در مناطقی زندگی میکنند که تحت تأثیر این درگیریها قرار دارند.
ذینفعان جنگ: موتور محرکه درگیریها
در تحلیل ریشههای این درگیریها، نمیتوان از نقش کشورها و بازیگرانی غافل شد که از جنگ منفعت اقتصادی، ژئوپلیتیک یا ایدئولوژیک میبرند. صنایع تسلیحاتسازی در کشورهایی مانند ایالات متحده آمریکا، روسیه، چین و اعضای اتحادیه اروپا، سودهای کلانی از فروش سلاح به طرفین درگیر در جنگهایی از جمله یمن، اوکراین و خاورمیانه به دست میآورند. برای این بازیگران، جنگ یک «کسبوکار» سودآور است و صلح پایدار میتواند به معنای کاهش سود و نفوذ آنها باشد. علاوه بر این، برخی قدرتها از جنگ به عنوان ابزاری برای افزایش حوزه نفوذ ژئوپلیتیک خود، تضعیف رقبا، کنترل منابع حیاتی (مانند نفت و گاز) و منحرف کردن توجه افکار عمومی از مشکلات داخلی استفاده میکنند. این منافع، چرخه معیوبی ایجاد میکند که در آن، انگیزهای قوی برای تداوم درگیریها و حتی شعلهور کردن آتش جنگهای جدید وجود دارد.
تأثیرات همهجانبه جنگ
جنگ تنها بر سربازان و میدان نبرد تأثیر نمیگذارد، بلکه پیامدهای آن به شکلی عمیق و گسترده، زندگی همه ما را تحت الشعاع قرار میدهد. نمونههای عینی این تأثیرات را میتوان در بحرانهای معاصر جهان به وضوح مشاهده کرد:
· ناامنی غذایی: درگیریها بزرگترین محرک گرسنگی در جهان هستند. در افغانستان، ترکیب دههها جنگ، تغییرات اقلیمی و تحریمهای اقتصادی، یکی از بدترین بحرانهای گرسنگی جهان را ایجاد کرده است، به طوری که میلیونها نفر به کمکهای فوری غذایی وابسته هستند. در غزه، جنگ منجر به محاصره کامل و قطع دسترسی به منابع اولیه شده و قحطی گسترده را به همراه آورده است.
· بحران سلامت جسم و روان: زندگی تحت ترس و ناامنی ناشی از جنگ، باعث ایجاد استرس و اضطراب شدید میشود. در اوکراین، میلیونها غیرنظامی در معرض بمبارانهای مداوم قرار گرفتهاند که منجر به افزایش شدید موارد اضطراب، افسردگی و اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) شده است. در سوریه، بیش از یک دهه جنگ، یک نسل کامل از کودکان با ترومای عمیق روانی بزرگ شدهاند، در حالی که سیستم بهداشتی این کشور تا حد زیادی نابود شده است.
· آوارگی اجباری: جنگ میلیونها انسان را مجبور به ترک خانه و کاشانه خود میکند. جنگ در سوریه باعث آوارگی بیش از نیمی از جمعیت این کشور قبل از جنگ شد. جنگ در اوکراین نیز سریعترین و یکی از بزرگترین بحرانهای آوارگی در جهان امروز را ایجاد کرده و میلیونها نفر را مجبور به فرار به کشورهای همسایه کرده است. آوارگان فلسطینی نیز برای دههها است که بزرگترین جامعه آوارگان در جهان را تشکیل میدهند.
· ویرانی اقتصادی: جنگ اقتصادها را نابود میکند. در افغانستان، تغییر حکومت و قطع کمکهای بینالمللی، اقتصاد را به طور کامل فلج کرده و منجر به سقوط ارزش پول و افزایش بیکاری شده است. در اوکراین، زیرساختهای حیاتی صنعتی و کشاورزی نابود شده و بخش بزرگی از نیروی کار آواره شدهاند که آثار آن بر اقتصاد جهانی نیز تأثیر گذاشته است.
· فاجعه زیستمحیطی: جنگ به محیط زیست نیز آسیب میزند. در غزه، بمبارانها منجر به آلودگی شدید آب و خاک شده و سلامت عمومی را به خطر انداخته است. در اوکراین، انفجار سد کاخوفکا نه تنها جوامع محلی را ویران کرد، بلکه یک فاجعه زیستمحیطی بزرگ با آلودگی منابع آب و خاک به دنبال داشت. استفاده از تسلیحات در مناطق کشاورزی نیز خطر مینها و مهمات عمل نکرده را برای سالها باقی میگذارد.
جستجوی راهکار و امید برای آینده
با وجود این چالشهای عمیق و عینی و وجود بازیگران ذینفع در تداوم جنگ، این پرسش اساسی مطرح میشود که چرا تلاشهای بشر برای برقراری صلح دائمی تاکنون به نتیجه نهایی نرسیده است؟
تاریخ نشان داده که پیمانهای صلح اغلب مؤقت بوده و دیر یا زود درگیریهای جدیدی ظهور کردهاند.
با این حال، بسیاری بر این باورند که پایان دادن به خشونت و رسیدن به صلحی پایدار، رویایی دستنیافتنی نیست. این باور بر پایه این ایده استوار است که تغییر واقعی با تمرکز بر آموزش، گفتوگوی بینافکاری، تقویت نهادهای دموکراتیک، ترویج عدالت اجتماعی و رعایت حقوق انسانها در دنیا برای همه امکانپذیر است. این مسیر مستلزم مقابله با تأثیرگذاری و لابیگری شرکتهای تسلیحاتی و به چالش کشیدن روابط بینالمللی است که بر پایه منافع جنگافروزان استوار شده است.
امید به آیندهای صلحآمیز، محرکی قوی برای ادامه تلاشهای جمعی است. بسیاری از سازمانهای بینالمللی و محلی بیوقفه کار میکنند تا آتش درگیریها را خاموش کنند، به قربانیان کمک رسانی نمایند و زمینههای برقراری آشتی را فراهم آورند. حمایت از این تلاشها و افزایش آگاهی در مورد تأثیرات ویرانگر جنگ و بازیگران پشت پرده آن، گامهای مهمی به سمت ساختن جهانی امنتر برای همه است.
صلح تنها به معنای نبود جنگ نیست، بلکه به معنای ایجاد محیطی است که در آن هر فرد بتواند بدون ترس از خشونت، به کمال بالقوه خود برسد. این آرزویی جهانی است که محقق ساختن آن به عزمی جمعی و شجاعت برای مقابله با ذینفعان جنگ نیاز دارد.
حبیب الله فتاح