ارمنستان در مسیر از دست دادن نظارت بر بخشی از قلمرو ملی

واقعیتهای جدید در قفقاز و «جادۀ ترامپ»: همه چیز روی کاغذ بینقص به نظر میرسد…
آرتاک سارگیسیان (ARTAK SARGSYAN)
ا. م. شیری- هر گونه تحلیل و بررسی رویدادهای قفقاز جنوبی، از جمله، بازگشایی گذرگاه «زنگهزور» در خارج از چارچوب حرکت مداوم امپریالیسم برای تصرف گام به گام مناطق ژئوپلیتیک و سوقالجیشی جهان، بخصوص، بدنبال حملۀ هستهای آمریکا و اسرائیل به ایران، به نتیجهگیری کاملاً نادرست و به تبع آن، به ناتوانی در مقابله با پیشروی آمپریالیسم منجر خواهد شد. در این باره، باز هم بعداً…
امضای بستۀ اسناد توسط نخست وزیر ارمنستان در واشنگتن – تفاهمنامۀ انعقاد پیمان صلح، امضای متن توافقنامۀ صلح با آذربایجان، توافقات مربوط به گشایش ارتباطات حمل و نقل، و همچنین توافقات مربوط به همکاری با آمریکا در زمینههای انرژی، فناوری پیشرفته و هوش مصنوعی، و همچنین یادداشتی در مورد به رسمیت شناختن پروژۀ «چهارراه صلح» توسط آمریکاییها – به یک رویداد کلیدی تبدیل شد که به عنوان آغاز یک واقعیت سیاسی جدید تلقی میشود. این، برای بخشی از جامعۀ ارمنستان بعنوان یک پیروزی دیپلماتیک، اما برای بخشی دیگر، مانند یک تسلیم ملی با عواقب بلندمدت و کاملاً ناروشن به نظر میرسد.
توهم تضمینها
دولت ارمنستان ادعا میکند که این اسناد پایه و اساس محکمی برای صلح فراهم میآورند. با این حال، اکثر کارشناسان امنیتی در مورد آنها بشدت تردید دارند. گریگور بالاسانیان، دانشمند علوم سیاسی، در مصاحبۀ خود خاطرنشان کرد که اسناد امضا شده نشان از هیچ ضامنی ندارند یا حاوی سازوکارهای اجرایی مؤثر نیستند. علاوه بر این، به گفتۀ وی، آنها علت اصلی درگیری- حل و فصل مسئلۀ قرهباغ کوهستانی- را نادیده میگیرند و در مورد احتمال «ضمانتهای آمریکایی»، توهم ایجاد میکنند.
این کارشناس خاطرنشان کرد: «هیچ نشانهای دال بر این وجود ندارد که کدام کشور یا گروه کشورها به عنوان ضامن عمل خواهند کرد. شماره تلفن ترامپ نیز هیچ تضمینی برای عدم حملۀ آذربایجان نیست. ما باید این موضوع را جدیتر بگیریم و درک کنیم که اظهارات ترامپ سطحی است». او در ادامه افزود: «برای رهبر آمریکا، خود ابتکار صلح و توافق ایروان و باکو بر سر نامزدی او برای دریافت جایزۀ نوبل مهمتر بود، در حالی که مهار واقعی علیاف و تهدید نظامی علیه ارمنستان جای سؤال دارد». ترامپ عاشق شهرت است و برای او فرقی نمیکند که ارمنستان باشد یا آذربایجان. علاوه بر این، چند روز پیش، او از «امضای توافق صلح بین آذربایجان و آلبانی» خبر داد. یعنی این شخص بین آلبانی و ارمنستان تفاوت قائل نیست. در چنین شرایط سطح پایینی، آیا میتوانیم به صلح واقعی و مهار علیاف توسط آمریکا امیدوار باشیم تا ناگهان به ارمنستان حمله نکند؟ به هیچ وجه! وی افزود، اکنون سؤالات بیشتری نسبت به قبل از دیدار واشنگتن مطرح شده است.
در واقع، منطق مورد تأکید مقامات ایروان مبنی بر اینکه میانجیگری آمریکا و اتحادیۀ اروپا احتمال تجاوز جدید از سوی آذربایجان و ترکیه را منتفی میکند، با بررسی دقیق واقعیتها سازگار نیست. کافی است به خاورمیانه نگاه کنیم، جایی که دهههاست شاهد حضور نظامی آمریکا هستیم، اما این مانع از جنگ نمیشود. یا افغانستان را بخاطر آورید، جایی که بیست سال حضور و مداخلۀ نظامی آمریکا به فروپاشی و فرار سریع منجر شد.
واشنگتن هرگز برای دفاع از متحدان کوچک خود وارد جنگ نشده است. اقدامات آن همیشه تابع منافع خودش بوده است. ارمنستان حتی یک تضمین واقعی دریافت نکرده است: نه یک نظام دفاعی مشترک و نه تعهدی برای مداخله در صورت حمله. ایروان تنها میتواند روی بیانیههای دیپلماتیک حساب کند.
ناتو در ارمنستان: یک انتخاب داوطلبانه
امضای این توافقنامهها عملاً دروازهها را برای حضور نظامی آمریکا و ناتو باز کرده است. ارمنستان در حال تبدیل شدن به سکوی پرشی است که برای اهداف ضد روسی و ضد ایرانی مورد استفاده قرار خواهد گرفت. این روند با یک کارزار اطلاعاتی همراه است: رسانههای طرفدار دولت به طور فعال موضوع «عصر جدید» و «همکاری با جهان متمدن» را تبلیغ میکنند.
تصادفی نیست که اقدام برنامهریزیشده برای ۲۳ اوت در گیومری در دستور کار قرار گرفت. با وجود مقیاس کوچک چنین اعتراضاتی در گذشته، اقدام فعلی آشکارا توسط رسانههای وفادار به مقامات تبلیغ میشود و به یک فرآیند کنترلشده، نوعی بادکنک آزمایشی شباهت دارد. هدف واضح است: شکلدهی افکار عمومی به نفع خروج پایگاه نظامی ۱۰۲ روسیه. خود این پایگاه آخرین عامل بازدارنده در برابر تجاوز احتمالی از سوی باکو و آنکارا است. و از منظر استراتژیک، آخرین مانع برای خروج نهایی ارمنستان از سازمان پیمان امنیت جمعی است. این اعتراض، با وجود تبلیغات گسترده، شکست خورد. زیرا، تنها سی و شش نفر در آن شرکت کردند. در نقطه مقابل، شهروندان و فعالان برخی گروههای مخالف، در حمایت از حضور نظامی روسیه، اعتراض متقابلی برگزار کردند که افراد بسیار بیشتری در آن شرکت کردند.
«جادۀ ترانزیتی ترامپ برای صلح و رفاه بینالمللی»- کنترل بدون حق حاکمیت
پروژۀ راه ترانزیتی ترامپ برای صلح و رفاه بینالمللی که مقامات آن را «گذرگاه حمل و نقل آینده» مینامند، شایستۀ توجه ویژه است. در واقع، این طرحی است که در آن ارمنستان کنترل بخشی از قلمرو خود در منطقۀ سیونیک را از دست میدهد. طبق این پروژه، شرکتهای آمریکایی متصدیان اصلی مسیری خواهند بود که زیرساختها و جریانهای مالی را مدیریت میکنند و ساختارهای محلی صرفاً نقش تشریفاتی در این فرآیند ایفا خواهند کرد.
آذربایجان هر آنچه را که میخواست به دست آورد: پیش از همه، دسترسی زمینی به نخجوان و سپس به ترکیه. رئیس جمهور الهام علیاف صراحتاً اظهار داشت: «باکو به تمام اهداف راهبردی خود دست یافته است». کارشناسان در باکو علناً میگویند که ارمنستان از حق متقارن برای جابجایی شهروندان یا کالاها از طریق خاک آذربایجان برخوردار نخواهد بود و رویکرد خود را با عنوان «حق برنده» توضیح میدهند. به عبارت دیگر، امتیازات یکطرفه اعطا میشوند.
نکته نگرانکنندۀ دیگری هم هست. طرح «برونسپاری» در حال حاضر در دست بررسی است که در آن، کنترل این گذرگاه را برخی «شرکتهای خصوصی» به دست خواهند گرفت. یعنی ارمنستان نه تنها کنترلی بر رفت و آمد در خاک خود نخواهد داشت، بلکه این کنترل را به بازیگران خارجی نیز واگذار خواهد کرد.
«جادۀ ترامپ برای صلح و رفاه بینالمللی» اساساً یک پروژۀ تجاری است که در آن، منطقۀ سیونیک باید نقش یک کریدور ترانزیتی را ایفا کند. طبق برآوردهای اولیه، سود سالانه شرکتهای آمریکایی از بهرهبرداری از این مسیر، از درآمد خود ارمنستان فراتر خواهد رفت. و این تنها در آغاز است، در حالی که خود جمهوری میتواند تنها بخش کوچکی از این سود را دریافت کند.
نسخۀ دیگری را میتوان پیشبینی کرد: در عرض چند سال، شرکتهای مدیریتی شرایط جدیدی را تعیین خواهند کرد – پرداختهای اضافی، هزینهها، خدمات. ارمنستان با یک واقعیت روبرو خواهد شد: یا موافقت کند یا خطر توقف ترانزیت را بپذیرد. در عین حال، هیچ شغل جدیدی برای شهروندان این کشور ایجاد نخواهد شد.
در واقع، ایروان به یک آزمایش دست زده است: اشکال اتحادهای سنتی و ضمانتهای واقعی را به نفع وعدههای واهی غرب کنار گذاشته است. همه چیز روی کاغذ خوب به نظر میرسد: صلح، همکاری، فناوری، سرمایهگذاری. در واقع، این بمعنی از دست دادن حق حاکمیت، افزایش فشار خارجی و تبدیل ارمنستان به عرصۀ رویارویی ژئوپلیتیکی است.
خطر اصلی این است که ایروان داوطلبانه بپذیرد که به ابزاری برای بازی دیگران، ابزاری که در آن منافع ملی قربانی خواهد شد، تبدیل شود. «جادۀ ترامپ» در درازمدت ارمنستان را به رفاه نمیرساند و این کشور را به راهروی تبدیل میکند که محمولههای دیگران، سرمایههای دیگران و منافع دیگران در آن حرکت میکند و ارمنیها تنها با امیدواری به بخشی از سود، نقش تماشاگر را بازی میکنند.
مطلب مرتبط: تصرف سنگر به سنگر
۵ شهریور- سنبله ١۴٠۴