آگاهی از فقر رنجآور است و شرمآورتر برای روسیه است
![](https://mashal.org/media/logo_new.jpg)
نویسنده: والنتینا نیکولایونا نوواکووا (از ناحیه «پرم»)
مترجم: ک. رادین
برگرفته از : ساویتسکایا راسیا، ۲۱ اکتبر ۲۰۲۱ ــ شماره ۱۱۶ (۱۵۰۸۶)
![](https://10mehr.com/sites/default/files/styles/img_228_162/public/images/articles/Faghr.Russia.jpg?itok=gYUJyjuX)
۴۳ سال بهعنوان معلم موسیقی کار کردم. این حرفه را بسیار دوست داشتم، و تمامی این سالها را با لذت سر کار رفتم. درس میدادم، سنام را احساس نمیکردم و زمانی که دوران بازنشستگی فرارسید، برای من این مسأله غیرمنتظره بود.
از نظر روانی ترتیب کار خود را از کار مقرر و زندگی عادی به استراحت شایسته تغییر دادن دشوار بود: همین اواخر مشغول کار بودی و میخواستندت، ولی در مقطعی تنها ماندهای. در این میان وقت آزاد و «آرزوها و خواستهها» زیاد، اما پول کم بود. در زمان کار معلمی پسانداز کردن پول امکانپذیر نبود. حقوق بازنشستگی من ۱۲۴۵۰ روبل است. با این پول یه جورایی میتوان زنده ماند، اما برای زندگی کردن نه. درواقع هر آنچه که دریافت میکنم برای پرداختهای عمومی (قبض آب و برق) و غذا میرود. من بیش از نیمی از پول بازنشستگی خود را برای یک آپارتمان مشترک، تلفن و تلویزیون میپردازم. بقیه را خرج دارو میکنم. گهگاه موفق به صرفهجویی در مصرف مواد شیمیایی خانگی و برخی هزینههای جزیی میشوی. من لباس و کفش نمیخرم و آنچه را که دارم میپوشم. و اگر تصمیم بگیرم چیز نویی بخرم، آنگاه از حقوق بازنشستگی خود مدتهای طولانی پولی را کنار میگذارم. برای تعطیلات و یا مهمانی برای دیدار خویشاوندان خود که در جنوب روسیه و مولداوی زندگی میکنند، نمیتوانم بروم. با کدام پول؟ البته اگر یک سال از غذا خوردن پرهیز کنی و روزه بگیری، آنگاه هفتهای را در آسایشگاه پسانداز میکنی. از این رو در دوران بازنشستگی من کتاب میخوانم و در اینترنت گشت و گذار میکنم، کارهای خانه را انجام میدهم و گاهی اوقات با دوستانم ملاقات میکنم. اما دائماً افکارم در سرم میچرخد که چگونه زندگی کنم، با چه چیزی زندگی کنم. این موضوع اصلی گفتوگوهای من با دوست دخترم است. در واقع همه افراد پیرامون من اینگونه زندگی میکنند. با گوش دادن اینکه زندگی چقدر برای سالمندان در کشور ما سخت است و مقایسه با آنچه که در تلویزیون نشان داده میشود، دلم میخواهد از ناتوانی و خشم گریه کنم. به ما دایم دارند دروغ میگویند که رفاه روسها در حال افزایش است. اما کجا، آن رفاه در حال افزایش پیش چه کسی است؟ حقوق بازنشستگی یک «کوپک» افزایش یافت، اما قیمت مواد غذایی اولیه دو برابر یا بیشتر شد. زندگی برای اینکه خود را خُردشده احساس نکنی، با یک حقوق بازنشستگی نمیچرخد. معلوم میشود که تقریباً با ۴۵ سال سابقه کار، ضمن کارکردن گاهی با دو، گاه با ۲/۵ برابر حقوق برای تخت نسبتاً خوب و مناسب در بیمارستان و برای جایی در آسایشگاه و بهطور کلی برای یک زندگی عادی نتوانستم نان خود را در بیاورم. آگاهی از فقر رنجآور است و شرمآورتر برای روسیه است.