سلطانه
در جسم تو گر جان شوم، جانانه ام باید شویساقی شوم در میکده، پیمانه ام باید شویاز دیده ها ریزد کنون،بر اشک تلخ من بخندگر مست شوم ازخنده ات، مستانه ام باید شویتار سیاه زلف تو، درپای من زنجیر گشتدیوانه ی زلفت شدم، افسانه ام باید شویمن بنده ی درگاه تو،تو همچو سلطان جهانجایت همیش…
بیشتر بخوانید