زیارتگاه امام صاحب ولایت کندز دومین شهر مذهبی افغانستان

  نوشته کریم پوپل مورخ ۲۱ فبروری ۲۰۲۵    مقدمه  ولسوالی امام صاحب با داشتن…

روایتی از کشت زار های خستۀ رنگین کمان خاطره ها

نویسنده: مهرالدین مشید این هم می گذرد ما مرده ایم، مرده ی در…

             تاریخچه نام گردیز

نوشته : کریم پوپل مورخ ۱۵فبروری ۲۰۲۵ بسیاری از دوستان یکی از…

مماشات خویشتن دارانۀ غرب با طالبان و پراگنده گی مخالفان…

نویسنده: مهرالدین مشید نشست های بیرونی پیرامون افغانستان؛ بستر سازی برای…

چاپنداز

بزکش، پهلوانی که  با سواری اسب، بز را به دایره…

انارستان دل 

رسول پویان  دل ز درد و داغ هجران بی‏نوا افتاده است  برگ…

فیلسوف شدن دانشمند اتمی، بعد از یکسال زندان

Weizsäcker, k.F.(1912-2007) آرام بختیاری فیزیک دان اتمی، میان فلسفه و رسالت صلح. کارل…

کلبه ی تارم!

امین الله مفکر امینی       2025-11-02! دربســاطی بیکسی ام ، دلبری آمـد با…

خاطره ها بیانگر واقعی ترین حقایق تاریخی 

نویسنده: مهرالدین مشید خاطره ها تصویری از "تاریخ در بستر جغرافیا" بازهم…

ګوندي فعاليتونه او دموکراسي

نور محمد غفوری یادونه: دا مقاله مې په ۲۰۱۸ کال لیکلې ده…

سکوت در برابر گستاخی های پاکستان بار بار مسئولیت افغانستان…

حکومت‌های افغانستان زمانی می‌توانند در تامین امنیت و ثبات موفق…

سخنی عشق!

               2025-09-02! امین الله مفکر امینی گرسخـــــن زعشق گویی زعصمتِ این گوهربــــدان کزعشق به…

سکوت خلیفه در برابر امیر شکست یا فرصتی برای انحام…

نویسنده: مهرالدین مشید عباس ستانکزی: ملایعقوب کل روند را از مسیر…

زمانیکه کیفرخواست دادستان وحکم دادگاه  منفعل گردد  

نکارشی از سخی صمیم  مسئول کیست و عدالت کجاست؟  ***  ایجازی ازین مختصر!    …

شکست و باخت قدرت

شکست و باخت قدرت نه تنها حس ملی و مردمی…

آیا سراسیمه گی طالبان ، سقوط شان را در پی…

      نوشته ی : اسماعیل فروغی       درخواست دادگاه بین…

هوش مصنوعی دیپسیک

دکتر بیژن باران پیشرفت چین در جهان چند قطبی…

غریزه در سلب عقل: دلیل نبود دولت مدرن در افغانستان...!

عقل نیروی تفکر و گوهر شناسایی حق در برابر باطل…

۲۱ و ۲۲ دلو فتح افشار

نه ماه از ورود گروه‌های جهادی در کابل می‌گذشت، از…

یادمان سیاوش کسرایی

نوزدهم بهمن ماه هر سال، روزی است که نام سیاوش…

«
»

چگونه استراتژیست‌های ژئوپلیتیک از روسیه و آمریکا خطرات سال جدید را ارزیابی می‌کنند؟




نویسنده:  توماس روپر ــ 


در آغاز سال جدید، اندیشکده‌ها معمولاً پیش‌بینی‌های خود را درباره تحولات سال آینده منتشر می‌کنند. در این میان، مقایسه دیدگاه‌ها و اولویت‌های کارشناسان آمریکایی و روسی می‌تواند بسیار جالب باشد.

آندری شویتوف، به باور من، یکی از برجسته‌ترین کارشناسان مسائل آمریکا در روسیه است. او چهار دهه به‌عنوان خبرنگار در ایالات متحده فعالیت داشته و در نتیجه، ارتباطات گسترده‌ای در آنجا برقرار کرده و سازوکارهای درونی دستگاه حکومتی واشنگتن را به‌خوبی می‌شناسد. به‌همین دلیل، من بارها تحلیل‌های او را که برای خبرگزاری روسی تاس (TASS) می‌نویسد، ترجمه کرده‌ام.

هر سال، شویتوف گزارش‌هایی را که برترین کارشناسان ژئوپلیتیک از روسیه و ایالات متحده دربارهٔ تحولات و مخاطرات سال جدید منتشر می‌کنند، با یکدیگر مقایسه می‌کند. سال گذشته، من مقاله‌ او درباره‌ٔ سال ۲۰۲۴ را ترجمه کردم که اکنون، با دانشی که امروز در اختیار داریم، خواندنش بسیار جذاب و آموزنده است.

اکنون، شویتوف بار دیگر برای خبرگزاری تاس خلاصه‌ای از پیش‌بینی‌ها و ارزیابی‌های کارشناسان روسی و آمریکایی را منتشر کرده و من نیز مقاله‌ او را ترجمه کرده‌ام:

صلح یا درگیری جهانی: سال ۲۰۲۵ چه مخاطراتی در بر دارد؟

آندری شویتوف درباره‌ دیدگاه تحلیلگران در مسکو و نیویورک پیرامون ماجراجویی جدید دونالد ترامپ و بازگشت به «قانون جنگل»

به‌نظر می‌رسد که در سال جاری، عمدۀ مشکلات از آمریکا و برای آمریکا سرچشمه خواهند گرفت. این هشداری است که کارشناسان ارزیابی ریسک در سیاست جهانی، چه در داخل و چه در خارج از ایالات متحده، مطرح می‌کنند. به‌طور کلی، به باور آنان، سال ۲۰۲۵ سالی پرآشوب خواهد بود. اما آیا می‌توان انتظار دیگری داشت، آن‌ هم در سالی که با بازگشت دونالد ترامپ، جمهوری‌خواهی ملی‌گرا، پوپولیست و اراده‌گرا، در آمریکا به قدرت رسیده است؟

من در ارزیابی خطرات جهانی پیش‌رو معمولاً به تحلیل‌های «اوراسیایی‌ها» در دو سوی رودخانه‌های مسکوا و هادسون اتکا می‌کنم: از یک‌سو، آژانس مشاوره‌ای استراتژی‌های اوراسیایی وابسته به مؤسسۀ دولتی روابط بین‌الملل مسکو (MGIMO) تحت نظارت وزارت امور خارجۀ روسیه و به‌مدیریت آندری سوچنتسوف؛ و از سوی دیگر، گروه اوراسیا، یک نهاد مستقر در نیویورک با همین حوزهٔ فعالیت، که توسط ایان برمر تأسیس و مدیریت می‌شود.

گزارش امسال تحلیلگران ما با عنوان «تهدیدهای بین‌المللی ۲۰۲۵: تغییر کهن‌الگو؟» منتشر شده و جلد آن صحنه‌ای از جنگ تروا را به تصویر می‌کشد: اولیس در کنار اسب تروا، که روی یک گلدان باستانی یونانی نقاشی شده است.

این تصویر به‌نظر من انتخابی مناسب است، چراکه ما به‌خوبی به یاد داریم که اولیس (اودیسئوس) در اسطوره‌های یونانی تا چه اندازه از حیله‌گری، فریب و نیرنگ استفاده می‌کرد. شاید همین نگرانی از فریب و نیرنگ باعث شده که نویسندگان این گزارش، برخلاف روال معمول، تصمیم بگیرند که متن خود را منتشر نکنند. به‌جای آن، آندری سوچنتسوف توضیحاتی شفاهی دربارهٔ مضمون گزارش ارائه کرده است. آن‌گونه که من درک کرده‌ام، پژوهشگران احتمال «تغییر کهن‌الگو»* را در سیاست خارجی ایالات متحده تحت رهبری ترامپ مطرح می‌کنند: انتقال از تقابل سخت‌گیرانه و بی‌امان با روسیه (کهن‌الگوهای «چیره شدن» و «انتقام») به یک استراتژی مبتنی بر جست‌وجو و انتخاب گزینه‌های مختلف (کهن‌الگوی «کاوش»، مشابه روش اولیس).

با این حال، آنان هشدار می‌دهند که این تغییر راهبردی تضمین‌شده نیست و در صورت شکست، آمریکا ممکن است بار دیگر به همان سیاست «چیره شدن» یعنی تقابل شدید و خصمانه بازگردد.

«قانون جنگل»

تحلیلگران نیویورکی که عمدتاً برای دنیای کسب‌وکار در ایالات متحده و غربِ جمعی فعالیت می‌کنند، طبق معمول گزارش خود را به‌صورت مکتوب منتشر کرده‌اند. از همین گزارش آغاز کنیم، چرا که از همان سطور نخست، می‌توان گفت، زنگ خطر را به‌ صدا درمی‌آورد. «ما در حال بازگشت به قانون جنگل هستیم»، برمر و همکارانش چنین می‌نویسند. «به جهانی که در آن، قوی‌ترین‌ها بی‌محابا هرچه در توان دارند انجام می‌دهند و ضعیف‌ترین‌ها محکوم به پذیرش سرنوشت خود هستند. و این قوی‌ترین‌ها ـــ چه دولت‌ها باشند، چه شرکت‌ها، و چه افراد ـــ دیگر نمی‌توانند مدعی باشند که در راستای منافع کسانی عمل می کنند که آنان را در مسند قدرت نشانده‌اند. این مسیر، راهی پایدارو ماندگار نیست.»

جمله‌ای که در آن به قدرت قوی‌ترها و درماندگی ضعیف‌ترها اشاره شده است در حقیقت اقتباسی از «تاریخ جنگ پلوپونزی» اثر توسیدید، تاریخ‌نگار یونان باستان است ـــ شخصیتی که نه‌تنها بنیان‌گذار تاریخ‌نگاری علمی، بلکه یکی از پیشگامان علوم سیاسی نیز محسوب می‌شود. این ارجاع تاریخی برای من، به‌طرزی غیرمنتظره‌ تداعی‌کنندهٔ یکی از اعترافات نسبتاً جدید رئیس‌جمهور پیشین ایالات متحده، بیل کلینتون، دربارهٔ ماجرای رسوایی اخلاقی‌اش با مونیکا لوینسکی، کارآموز جوان کاخ سفید است: «من این کار را کردم، چون می‌توانستم.» این جملهٔ کلینتون، به این معنا بود که او از موقعیت و قدرت خود بهره برد، زیرا تصور می‌کرد که بدون مجازات از آن خواهد گریخت.

برای من، آن‌گونه که در زندگی خود تجربه کرده‌ام، این هفت واژه عصارهٔ ماهیت سیاست ایالات متحده را در دقیق‌ترین شکل ممکن بیان می‌کند. در این سیاست، هیچ‌گاه اخلاق وجود نداشته و ندارد. و این‌که چنین رویکردی تا چه حد پایدار و عقلانی است ـــ که دقیقاً همان مفهومی است که واژهٔ «sustainable» در بر دارد ـــ سؤالی است که همچنان بی‌پاسخ مانده، اما گمان می‌کنم بیش از آن‌که به پاسخی نیاز داشته باشد، پرسشی صرفاً بلاغی است.

به باور من، و آن‌گونه که در طول زندگی‌ام آن را تجربه کرده‌ام، این جمله‌ٔ هفت‌کلمه‌ای خلاصه‌ای از ماهیت سیاست ایالات متحده است. در این سیاست، هرگز بحثی از اخلاق وجود نداشته و ندارد. و اینکه این رویکرد «پایدار» و «عقلانی» هست یا نه ـــ که دقیقاً همان مفهومی است که واژه‌ «پایدار یا ماندگار» به آن اشاره دارد ـــ پرسشی است که پاسخ روشنی ندارد، اما بیشتر جنبۀ سؤالی بلاغی** پیدا می‌کند.

در واقع، همان‌گونه که کلینتون هرگز به پیامدهای اخلاقی اقدامات خود فکر نکرد، دیگر سیاستمداران آمریکایی نیز تنها بر این تمرکز دارند که چگونه می‌توانند بیشترین سود را به‌دست آورند. آیا این همان چیزی نیست که ترامپ از نخستین روزهای دور جدید ریاست‌جمهوری‌اش نشان داده است؟

ژئوپلیتیک: بازگشت به نقطهٔ صفر

اما بازگردیم به گزارش. طبق روال همیشگی، در این تحلیل، ده تهدید بزرگ که امسال زندگی عادی در سیاره ما را تهدید می‌کنند، از نگاه گروه اوراسیا بررسی شده‌اند. در صدر این فهرست، «پیروزی G-Zero» قرار دارد. G-Zero مفهومی محبوب نزد ایان برمر است که او نخستین‌بار در سال ۲۰۱۲ در کتاب هر ملتی برای خود مطرح کرد. این مفهوم اساساً به «فقدان رهبری جهانی» اشاره دارد ـــ پدیده‌ای که اکنون، به‌گفتهٔ این تحلیلگر آمریکایی، به سطح «خطری بحرانی» رسیده است.

نویسندگان گزارش چنین استدلال می‌کنند: «مشکل اصلی نظم جهانی این است که نهادهای بین‌المللی کلیدی ـــ شورای امنیت سازمان ملل، صندوق بین‌المللی پول، بانک جهانی، و دیگر نهادها ـــ دیگر بازتاب‌دهندهٔ توازن واقعی قدرت در جهان نیستند. این وضعیت به نوعی رکود ژئوپلیتیکی منجر شده است.» آنان همچنین برآورد می‌کنند که «در سال ۲۰۲۵، خطر بروز یک بحران جهانی که نسل‌ها را درگیر کند، و حتی وقوع جنگی تازه در مقیاس جهانی، بیش از هر زمان دیگر در دوران زندگی ما افزایش یافته است.» بی‌شک، این جملهٔ پایانی را باید با دقت مورد توجه قرار داد.

گمان می‌کنم آنچه گفته شد، به‌روشنی نشان می‌دهد که تحلیل‌گران مؤسسهٔ هادسون به‌رهبری جهانی ایالات متحده تحت زمامداری ترامپ باور ندارند. افزون بر این، با توجه به داده‌هایی که آنان نقل کرده‌اند، به نظر می‌رسد که خود آمریکایی‌ها نیز چندان پذیرای این نقش نیستند. شایان ذکر است که در تابستان گذشته، در یک نظرسنجی که شورای شیکاگو در امور جهانی انجام داد، تقریباً نیمی از شرکت‌کنندگان (۴۹ درصد) ـــ ازجمله اکثریت جمهوری‌خواهان (۵۷ درصد) و مستقل‌ها (۵۴ درصد) ـــ‌بر این باور بودند که ایالات متحده با مشکلات کافی در داخل کشور روبه‌روست و به‌دلیل منابع محدود، باید از مداخلهٔ بیش‌ازحد در امور جهان پرهیز کند.

و اما در مورد رهبری در داخل ایالات متحده. گزارش مذکور دومین عامل خطر را آشکارا تحت عنوان «سلطنتِ دان»*** مطرح کرده است. در این گزارش تأکید شده است که ترامپ این‌بار نه‌تنها از لحاظ سیاسی بسیار نیرومندتر، بلکه به‌مراتب باتجربه‌تر از دوران نخست ریاست‌جمهوری خود است؛ او اکنون در میان رأی‌دهندگان، در درون حزبش، و در هر سه شاخهٔ حکومت، جای پای محکم‌تری یافته است.

بر این اساس، پیش‌بینی می‌شود که او به سرکوب مخالفان بپردازد و اختیارات خود را به هر طریق ممکن گسترش دهد. به باور نویسندگان گزارش، تحت زمامداری او «تغییر توازن قدرت به‌سود قوهٔ مجریه و به‌زیان قوهٔ مقننه» بیش از پیش محتمل خواهد بود.

به همین دلیل است که من ترامپ را یک «اراده‌گرا» (Voluntarist) می‌دانم. آمریکایی‌ها معمولاً این سبک رهبری را ـــ البته در کشورهای دیگر، نه در کشور خودشان ـــ «اقتدارگرایی» می‌نامند. با این حال، برخلاف نگرانی‌هایی که در گزارش سال گذشته‌شان مطرح کرده بودند، دیگر تهدیدی مستقیم برای دموکراسی آمریکا پیش‌بینی نمی‌کنند. اما این بدان معنا نیست که آنان دربارهٔ نظام خود دچار توهم نیستند.

بخش گزارش تحت عنوان «الیگارش‌ها و کارگران» با اذعانی گویا آغاز می‌شود: «نظام حاکم “دو پایه” توصیف می‌شود، نظامی که برای «داراها و ندارها» استانداردهایی متفاوت دارد. این اعتراف برایم یادآور همان توصیفاتی است که در دوران شوروی دربارهٔ نابرابری طبقاتی در جهان سرمایه‌داری به ما گفته می‌شد.

روسیه «سرکش» است

مهم‌ترین بخش برای ما ـــ «روسیه همچنان سرکش است» ـــ‌ در جایگاه پنجم این گزارش قرار دارد. در این بخش آمده است: «با وجود احتمال برقراری آتش‌بس در اوکراین، مسکو در سال جاری به تلاش‌های خود برای تضعیف نظم جهانی به‌رهبری ایالات متحده ادامه خواهد داد.»

همچنین در ادامه تأکید شده است: «روسیه اقدامات خصمانه و نامتقارن علیه کشورهای اروپایی، به‌ویژه کشورهایی که در خط مقدم قرار دارند، اتخاذ خواهد کرد؛ چرا که این کشورها همچنان به حمایت از سیاست‌های ضدروسی ادامه می‌دهند. علاوه بر این، مسکو رهبری خود را در «محور سرکشان»، یعنی شراکت نظامی استراتژیک با ایران و کرهٔ شمالی، حفظ خواهد کرد ـــ ائتلافی که ممکن است امسال موجب اختلال جدی در ثبات جهانی شود.»

البته که این گزاره‌ها، پرسش‌های خاص خود را به‌همراه دارند. چگونه می‌توان از «برهم زدن نظم جهانی تحت رهبری ایالات متحده» سخن گفت، در حالی که خود تحلیل‌گران آمریکایی اذعان دارند که چنین نظمی دیگر در جهان وجود ندارد؟ و اگر مسکو ـــ همان‌گونه که خودشان اعتراف می‌کنند ـــ تنها در برابر سیاست خارجی بی‌رحمانه و خصمانه‌ای که علیه آن اعمال می‌شود واکنش نشان می‌دهد، آیا این چیزی غیرعادی است؟

زمانی که این موضوع را به برمر گوشزد کردم، او با من موافقت کرد ـــ هرچند با یک ملاحظه: بله، برای روسیه این امری طبیعی است، اما ناتو به‌کلی نگاه متفاوتی به این مسأله دارد.

در پاسخ به پرسش نخست، او نوشت که «نظم جهانی که به نقطهٔ صفر رسیده است، پیش از هرچیز نتیجهٔ اقدامات روسیه است.» سپس افزود که اکنون «بسیاری در موضع دفاعی قرار گرفته‌اند و در تلاش‌اند تا آنچه را که از معماری چندجانبه موجود باقی مانده است ـــ ازجمله حفظ اروپایی نیرومند و متحد ـــ نجات دهند.» اما در نهایت تأکید کرد که «منافع روسیه، خود به‌عنوان یک عامل خطر، این تلاش‌ها را تهدید می‌کند.»

با این‌ حال، مسکو بارها و در عالی‌ترین سطوح تأکید کرده است که هیچ قصدی برای به خطر انداختن این منافع ـــ و به‌ویژه عالی‌ترینِ آن‌ها، یعنی حاکمیت ملی، ندارد. و به‌نقل از توسیدید در تاریخ جنگ پلوپونزی، «ما آنقدر قدرت داریم که سرنوشت خود را به‌دست خویش رقم بزنیم.»

ریشهٔ مشترک بحران‌ها

گروه اوراسیا، در فهرست عوامل پرخطر جهانی، «جدایی مهارنشده» میان ایالات متحده و چین ـــ یعنی آنچه که از آن به‌عنوان «مهم‌ترین رابطه ژئوپلیتیکی جهان» یاد می‌شود ـــ را در جایگاه سوم قرار داده است. در رتبهٔ چهارم، «ترامپونومیکس» قرار دارد، که شامل سیاست های اقتصادی تجاری ترامپ علیه دیگر کشورها، از جمله متحدان و شرکای آن است. تحلیل‌گران نیویورکی پیشاپیش پیش‌بینی کرده بودند که واقعیت فراتر از انتظارات خواهد بود.

در جایگاه ششم، خاورمیانهٔ «بسیار خطرناک» قرار دارد، که دلیل آن «ضعیف‌ترین ایران در چند دههٔ اخیر» عنوان شده است. پس از آن، «تسریع در فروپاشی ژئواکونومیک» مطرح می‌شود، پدیده‌ای که عمدتاً ناشی از همان جدایی مهارنشده میان ایالات متحده و چین است. سپس به «توسعهٔ افسارگسیختهٔ هوش مصنوعی» اشاره شده و در ادامه، موضوع «تداوم مناطق تقریباً بی‌حکومت و فراموش‌شدهٔ جهان» مطرح می‌شود ـــ از غزه، سوریه و لیبی گرفته تا سودان، جمهوری دموکراتیک کنگو و هائیتی (و البته، در این دسته، از مناطق جدید روسیه در شرق پیشین اوکراین نیز نام برده شده است). این فهرست با «تقابل میان ایالات متحده و مکزیک» پایان می‌یابد.

اما هر طور که به این عوامل نگاه کنیم، بیشتر آن‌ها، چه به‌طور مستقیم و چه غیرمستقیم، به واشنگتن بازمی‌گردند. و این، بدون در نظر گرفتن مداخله‌های ترامپ در کانادا، گرینلند و پاناما است که گزارش حتی به بررسی جزئی آن‌ها نپرداخته است.

هیچ پیش‌شرطی برای یک جنگ بزرگ وجود ندارد

همان‌گونه که پیش‌تر اشاره شد، اوراسیایی‌های مسکو در سال جاری محتاط‌تر و کم‌صداتر از گذشته عمل می‌کنند. در پاسخ به این پرسش که «خطر وقوع یک جنگ بزرگ در شرایط کنونی چقدر است؟»، سوشنتسوف اظهار داشت که «به چندین دلیل، انتظار نمی‌رود که این تهدید در سال جاری تشدید شود.»

نخست، او بر این نکته تأکید کرد که ترامپ آن‌چنان که در ظاهر به نظر می‌رسد، بی‌پروا و بی‌مهابا نیست. در واقع، او هیچ‌گاه اقدامی نکرده است که «امنیت فیزیکی ایالات متحده» ـــ و حتی امنیت شخصی خود و خانواده‌اش ـــ را به خطر بیندازد. برای نمونه، ترامپ چندین بار ورشکسته شد، اما نه به‌عنوان یک فرد، بلکه صرفاً در سطح کسب‌وکارهایش. افزون بر این، خود او بارها به‌طور علنی هشدار داده که نباید در پذیرش ریسک دچار افراط شد.

ازاین‌رو، مخاطب این گفت‌وگو اطمینان دارد که رئیس‌جمهور آمریکا «به‌هیچ‌وجه قصد ندارد در سال جاری، تقابل با روسیه را بر سر مسألهٔ اوکراین تشدید کند.» او تأکید می‌کند: «نه یک انگیزهٔ ایدئولوژیک و احساسی برای این کار وجود دارد، نه ابزاری که بتوان فوراً برای تشدید بحران به کار گرفت.»

وی در ادامه به وضعیت خطرناک خاورمیانه اشاره می‌کند، جایی که اسرائیل، در برخی سناریوها، احتمال حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران را مدنظر داشته است. به‌اعتقاد او، این احتمال هنوز کاملاً منتفی نیست، اما به نظر می‌رسد که پس از توافق با حماس، اسرائیل دست‌کم در حال حاضر این جاه‌طلبی را کنار گذاشته است.

او استدلال می‌کند که در غیر این صورت، تل‌آویو هرگز با انتقال سامانه‌های موشکی پاتریوت از اسرائیل به لهستان ـــ برای ارسال به اوکراین ـــ موافقت نمی‌کرد، بلکه ترجیح می‌داد آن‌ها را در زرادخانهٔ خود حفظ کند.

این تحلیل نشان می‌دهد که هرچند منطقه خاورمیانه همچنان یک نقطه بحرانی محسوب می‌شود، اما احتمال وقوع جنگی تمام‌عیار در سال ۲۰۲۵ چندان بالا نیست.

بهتر است تردید نکنیم

با نگاهی به تحولات اوکراین، این کارشناس اذعان دارد که در این کشور «حتی غیرقابل‌تصورترین تحریکات نیز ممکن است رخ دهد.» چرا که «تنها بازیگری که به تشدید فوری بحران علاقه دارد، دولت کی‌یف است ـــ دولتی که در شرایطی نومیدانه قرار گرفته و به‌خوبی می‌داند که مرحلهٔ [مورد انتظار] مذاکرات، به زیان منافع اوکراین به پایان خواهد رسید.»

وی گمانه‌زنی‌ها دربارهٔ این‌که «اروپا آماده است تا بدون ایالات متحده از اوکراین حمایت کند» را «یک بلوف بزرگ» می‌داند و معتقد است که در لندن، برلین یا پاریس، نه ارادهٔ سیاسی برای چنین اقدامی وجود دارد، نه عزم نظامی، و نه منابع مادی.» درعین‌حال، سوشنتسوف اطمینان دارد که «تقابل ترکیبی بدون شک ادامه خواهد یافت.» او یادآور می‌شود که این تنش‌ها پیش‌تر در دریای بالتیک و دریای سیاه مشاهده شده و حتی ممکن است به منطقهٔ قطب شمال نیز کشیده شود.

وی تأکید می‌کند: «این‌ها مسائلی هستند که امسال بی‌گمان ما را همراهی خواهند کرد و مستلزم بیشترین توجه از سوی ما هستند.»

در پاسخ به این پرسش که آیا گزارش ما چشم‌اندازی برای پایان درگیری در اوکراین در نظر گرفته است، او پاسخ مثبت داد. «بله، ما این را یکی از سناریوهای محتمل می‌دانیم.» وی افزود: «ما بر این باوریم که احتمال رسیدن به یک توافق وجود دارد ـــ و آن هم در همین سال جاری.»

اما این تحلیل‌گر روس هشدار داد: «اگر اکنون به توافقی با آمریکایی‌ها دست نیابیم و از این نقطه عبور کنیم، احتمال تحقق چنین توافقی در سال آینده به‌مراتب کاهش خواهد یافت.»

چالش‌ها و تهدیدهای پیش رو

با این‌ حال، او بلافاصله یادآور شد که «پس از یک کارزار نظامی موفقیت‌آمیز، دستیابی به صلح و پیروزی در مذاکرات صلح نیز امری حیاتی است.» به‌اعتقاد او، این همان «پاشنهٔ آشیل» روسیه است.

سوشنتسوف تأکید کرد: «ما علاقه‌ای به صرفاً منجمد کردن این درگیری نداریم. روند صلح باید به‌گونه‌ای پیش برود که طیف گسترده‌ای از منافع ما را تأمین کند، از جمله مسائل مربوط به امنیت اروپا و روابط میان روسیه و ناتو.»

در همین راستا، این کارشناس، که از نخبگان دیپلماسی روسیه به شمار می‌رود، حتی پیشنهادی مشخص ارائه کرد. از دیدگاه او، «یکی از گزینه‌ها می‌تواند نوعی «خلع سلاح تدریجی در مرزهای مشترک» باشد، که مستلزم برچیدن برخی تأسیسات نظامی از سوی هر دو طرف ـــ چه از جانب غرب و چه از سوی ما ـــ خواهد بود.»

با این‌ حال، او اذعان دارد که در شرایط کنونی پیش‌زمینه‌ای برای تحقق این امر نمی‌بیند. دلیل اصلی این وضعیت، «افراط‌گرایی تشدیدشده‌ٔ کمیسیون اروپا است، که اکنون خود را تقریباً در جایگاه یک ستاد فرماندهی نظامی می‌بیند.»

وی توضیح می‌دهد: «آن‌ها در آینده‌ای خیالی زندگی می‌کنند ـــ جهانی که در آن، اروپا دارای نیروهای نظامی مستقل است، از یک مرکز واحد فرماندهی می‌شود، و در آن، اروپا موفق به شکست نظامی روسیه شده است.»به اعتقاد او، این طرز فکر، با وجود فاصلهٔ آشکار آن از واقعیت، همچنان یک عامل خطر جدی به شمار می‌رود.

جنگ پنهان و کارزار خرابکاری

سوشنتسوف به‌عنوان یکی دیگر از عوامل خطر، به «کارزار خرابکاری» اشاره کرد ـــ اقدامی که هم‌اکنون در منطقه بالتیک در جریان است و «احتمالاً به‌زودی در قطب شمال نیز آغاز خواهد شد.»

او یادآور شد که در یکی از پیش‌بینی‌های پیشین، مرکز استراتژی‌های اوراسیاییِ MGIMO از «نمایشی گسترده از تحریکات» سخن گفته بود، اما اکنون این وضعیت «به مرحلهٔ خرابکاری آشکار» رسیده است.

لازم به توضیح است که در اینجا منظور از خرابکاری صرفاً کارشکنی نیست، بلکه به‌معنای عملیات انحرافی و مداخله‌جویانه است، درست همان‌گونه که در مفهوم انگلیسی این واژه نهفته است. به باور این کارشناس، هدف اصلی طراحان چنین کارزاری نه فقط و نه الزاماً بر هم زدن ابتکارهای روسیه، بلکه بیش از آن، زنده نگه‌داشتن فضای هیجانی در اتحادیه‌ٔ اروپا است. زیرا تنها از این طریق می‌توان در برابر افکار عمومی کشورهای اروپایی ـــ که آشکارا از این شرایط خسته شده‌اند ـــ افزایش هزینه‌های نظامی را توجیه کرد.

در نهایت، سوشنتسوف «شیفتگی بیش‌ازحد به ارزهای دیجیتال» را یکی دیگر از حوزه‌های پرخطر دانست که مستلزم توجه ویژه است. به‌عقیده‌ٔ او، این روند، در ترکیب با سیاست تجاری تهاجمی ترامپ، می‌تواند در بلندمدت تأثیرات جدی بر تجارت جهانی بگذارد. او هشدار می‌دهد که اگر ناگهان مشخص شود که «عمو سام» برای پرداخت بدهی‌های خارجی خود هیچ ابایی از استفاده از ابزار ارزهای دیجیتال ندارد، این امر می‌تواند «ضربه‌ای بی‌سابقه به اعتماد جهانی نسبت به اقتصاد و نظام مالی ایالات متحده» وارد کند.

به گفته‌ این کارشناس، همهٔ این موارد بیشتر شبیه به «آزمایش‌هایی به‌شدت غیرمسؤولانه» به نظر می‌رسد که ممکن است اقتصاد جهانی را دچار آشفتگی کند.

و این، بار دیگر مرا به یاد آنچه می‌اندازد که پیش‌تر از آن با عنوان «آرکی‌تایپ آزادی‌طلبانه‌ٔ کلینتونی» یاد شد.

صلح ضرورتی گریزناپذیر

جهان در حال ورود به دوره‌ای از تحریکات، جنگ‌های هیبریدی، بحران‌های اقتصادی، و بی‌ثباتی فزاینده است – و در بسیاری از این موارد واشنگتن نقش کلیدی را ایفا می‌کند. بدیهی است که تحلیل‌ها و پیش‌بینی‌های «اوراسیایی‌ها» ـــ چه در روسیه و چه در خارج از آن ـــ هنوز به نقطه‌ٔ پایانی نرسیده است. به‌تازگی، گفت‌وگویی روشنگرانه با فیودور لوکیانوف، کارشناس علوم سیاسی، در این زمینه داشتم. در ایالات متحده نیز، مقالات و گزارش‌هایی از سوی کارشناسان «شورای روابط جهانی»، «بنیاد کارنگی»، «مؤسسه پژوهشی رَند» و دیگر مراکز منتشر شده است.

هر یک از این منابع، برداشتی متفاوت ـــ و گاه کاملاً متضاد ـــ از یک نظم عادلانهٔ جهانی و مسیرهای دستیابی به آن ارائه داده‌اند. اما یک اصل برای همگان بدیهی است: زندگی انسانی، در معنای طبیعی خود، باید در صلح باشد. صلح یک ضرورت است.

ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، بارها تأکید کرده است که «ما آغازگرِ جنگ اوکراین نبوده‌ایم، بلکه در مقابل، در تلاشیم تا آن را به پایان برسانیم.»

از سوی دیگر، یکی از شعارهای افتخارآمیز دونالد ترامپ این است که در دوران ریاست‌جمهوری خود هیچ جنگ تازه‌ای را آغاز نکرد. او در نطق اخیر خود به‌مناسبت آغاز دومین دورهٔ ریاست‌جمهوری‌اش، بار دیگر تصریح کرد که بزرگ‌ترین افتخار او این خواهد بود که به‌عنوان «صلح‌آفرین» شناخته شود.

بی‌شک، گفتن این سخنان آسان‌تر از تحقق آن‌ها است. اما در گزارش خود، برمر و همکارانش پیش‌بینی کرده‌اند که ترامپ در این حوزه، فراتر از انتظاراتی که در ابتدای دوره‌ٔ دوم ریاستش از او می‌رود، عمل خواهد کرد.

و اگر چنین شود، شخصاً از آن خوشحال خواهم شد.

منبع: آنتی اشپیگل، ۶ فوریه ۲۰۲۵
https://anti-spiegel.ru/2025/wie-geostrategen-aus-russland-und-den-usa-die-gefahren-des-neuen-jahres-einschaetzen/