پیشینۀ تاریخی بالاحصارکابل
شهرکابل با آن که در ادوار مختلف تاریخ همیشه پایتخت افغانستان نبوده،امایکی ازشهرهای باستانی کشور بوده است.همین دژ متین روی کوههای شیردروازه وآسه مایی وهمین بالاحصاری که در امتداد جناح شرقی دیوارهای کوه شیر دروازه قرار دارد و بقایای آن هنوز هم موجود است،دلالت برقدمت شهرواهمیت سوق الجیشی آن میکند.
تاریخ نگاران براین باور استند که بطلیموس جغرافیۀ نگار یونانی که درنیمۀ دوم سده دوم مسیحی میزیست. نخستین کسی است که ازکابل به نام “کابورا” و از باشنده گان آن به”کابولیتی” یادکرده است.
نخستین پژوهشگری که متوجه اهمیت تاریخی بالاحصار کابل شد. چارلس میسون بود.او برای مدتِ در جریان سال های 1826 و 1834 در بالاحصار اقامت کرد و پژوهش هایی را در باره این مجتمع ساختمانی انجام داد. درحال حاضر نوشته های چارلس میسون از منابع مهم در باره بالاحصار شمرده می شود. شواهد باستانشناسی ازقبیل مسکوک ها، بقایای استوپهها و خرابههای نیایشگاه ها ومنارهها وآثار باستانی که روی تپهها وکنارکوهها از کوتل خیرخانه گرفته تا تپۀ سلام در دهمزنگ تپۀ خزانه،خواجه صفا،تپۀ مرنجان وکول چمن حضوری، قول شمس، پنجۀشاه، تخت شاه،شیوهکی ،کمری،چکری،و….
به مرورزمان کشف شده است، هیچکدام ازتاریخ دوم میلادی تجاوز نمیکند و روی همرفته چنین آشکار میشود که در دوره کوشانیهاوبه گونه کلی،پس ازسده دوم مسیحی،نیایشگاه بودایی رفته رفته درپای کوهها و روی تپههای پیرامون کابل ساخته شدهاند.اما هنوز ازشهراثری درمیان نبوده است.از روی پژوهشهای باستانشناسی وشواهد آبدات بودایی چنین نتیجه گیری می شودکه کابل بودایی،شهری بود که آن هم شکل دهکدهی بیش نداشت وعروج آن را میتوان به میانه دوره کوشانی در سده دوم مسیحی وابسته دانست.
براساس احتمال, دورازحقیقت نیست که پس ازآن شالودهی نخستین حصاروقلعه جنگی درهمین زمان به دست یکی از شاهان هپتالی (هون) بنیاد شده باشد. چنان که به نوشتۀ احمدعلی کهزاد به نقل از “پادرگسپانی” نویسندۀ ایتالیایی،تاریخ بنای اولیۀ دژ را، در حدود ۱۵۰ سال پیش ازاسلام یعنی به دورة هَیاطِله نگاشته است. دراین دوره بر روی کوهها؛ دیوارهایی وجود داشته که به یقین برای نگهداری از قلعۀ بوده است.ساخت بنای تاریخی بالاحصارکابل حدس زده می شودکه درسده پنجم و ششم بنا یافته باشد. لیکن اسنادوشواهدی درکتابخانه های مشهور ومعتبردنیاچون کتابخانه سلطنتی بریتانیاوپاریس موجود است،که تاریخ ساخت این آبده تاریخی راحتاپیش ازمیلاد می دانند.
بلاحصارکابل،دردرازنای تاریخ درزمان های مختلف آبادی های آن تغییر، درشمار ساختمان های آن تزیید ودرشکل دفاعی آن نظربه نیازمندی های زمان تغیرهایی زیادی به میان آمده اماازسده های هژده ونزده،یک شکلِ ثابتی به خود گرفته،تنها کاخ بالاحصارآنهم به حالت بسیار خوار و از دست وپاافتاده باقی مانده است. موقعیت جغرافیایی این کاخ که درجنوب شهر کهنه کابل ودرسلسله کوه شیردروازه درمسیرراه جنوب قراردارد اهمیت ستراتیژیک کابل را به خوبی و به وضاحت بیان می دارد.
بالاحصار که در گذشته های دور دارای شهر،اردوگاه نظامی وکاخ شاهی بوده،بسیارمدبرانه وازنگاه نظامی نهایت دقیق،ارزیابی وبنا یافته بود. تاازحاکمیت کابلیان دربرابر هجوم بیگانگان مدافعه نماید. کابل همچون بسیاری ازشهرهای کهن مشرق زمین بنا به خواست ها و تقاضا هایی زنده گی پرآشوب عهد باستان وسده میانه که تهاجم،محاصره وپاسداری سه مقولۀ درشت رادرقاموس زنده گی شکل میداد. روی کوههای پیرامون خوددیوارداشت ودرنقطۀ بلند قابل دفاع،روی یکی ازپوزههای سنگلاخ کوه بالاحصارکه تاحالا بقایای آن راباشنده گان شهر روی بلندای کوههاودرافق جنوب شرق روی “تپه زمرد”و ماحول آن درمقابل کنگرههای نیمه ویرانه دیوارهای قدیم شهرمشاهده میکنند.
بالاحصار کابل در گذشته ها محل بود باش پادشاهان و نظامیان بوده است. شاهان کابل در دوره های مختلف در بالاحصار اقامتگاههای مجللی داشتنددر زمان ظهیرالدین محمد بابر ارگ شاهی در بالا حصار موقعیت داشته است. بنابر شواهد، بالاحصاردرزمان امیر تیمور وبابر،سنگر بندی نظامی داشته مرکز ومقر حکومتی بوده است.هم چنان زمانی که تیمور شاه پایتخت افغانستان را از قندهار به کابل انتقال داد محل اقامتگاه خود را در بالا حصار کابل قرار داد تا اینکه عبدالرحمن ارگ شاهی (مقر ریاست جمهور امروز)را اعمار کرد.
بالاحصار کابل همانند بالاحصار غزنی بازاری رانیزدرخود جا داده بود.دراین حصار ساختمان ها،باغ ها،معابد بودایی،کلیسا و مساجد در دوره های مختلف وجود داشته است. بالاحصار کابل از دو بخش ساخته شده است: قلعه پایین که شامل اصطبل (یامحل نگهداری حیوانات یا طویله) سرباز خانه و سه کاخ سلطنتی و قلعه بالا مسکن زراد خانه و زندان های کابل.
بالا حصارکابل درعصرهای مختلف مورد حمله دشمن قرارگرفت و تخریب گردیده، اما دو باره باز سازی شده است.به دلیل اهمیت استراتژیک و قدمت تاریخیاش یک مکان دارای ارزش تاریخی است. این بنا شاهد جنگهای خونین بودهاست اهمیت استراتژیک بالاحصار کابل باعث شد که این منطقه بار دیگر در جنگ های معروف افغان و انگلیس در نیمه دوم سده نوزدهم و دهه دوم سده بیستم میلادی به سنگر مهم نظامی تبدیل شود
در زمان جنگ دوم افغان انگلیس از ۱۸۸۰- ۱۸۷۸ نیرو های انگلیس از بالاحصار برشهر کابل حمله کردند، اما درهمانجا نیز شکست خوردند.
درسال ۱۸۷۹،بالاحصار کابل به مدت کوتاهی محل بود باش سر لویی کیوناری نماینده اعزامی انگلیس ها بود،وی در نزد باشنده گان کابل به ( کمناری) مشهور بود. کیوناری دریک قیام عمومی دریکی ازساختمان های بالاحصار کشته شد،درجنگ دوم افغان وانگلیس این حصار به شدت آسیب دید و به آتش کشیده شد.
در اواسط سده هفتم، زمانی که سپاه مسلمانان به کابل حمله کردند دیوارها برج ها و ساختمان های بالا حصار به حیث سنگر استفاده می شد.
نخستین سپاهیان متجاوز عرب در سال های ۳۲ و ۳۳ هجری قمری به فرماندهی عبدالرحمان بن سموره قریشی بعد از فتح زرنک وبست از راه قندهار و غزنی به دروازه های کابل رسیدند.بالاحصار کابل دارای دو دروازه بزرگ بوده است.
قدمت این قلعه به پیش از اسلام برمیگردد. زمانیکه شهروندان شهر کابل پیرو آیین بودا بودند این قلعه ساخته شده و این منطقه کابل یکی از مناطق بسیار مهم بودایی بوده است. مثلا تپه مرنجان که کمی دور تر از بالاحصار واقع است، معبد بزرگ بودایی در آن کشف شده است. یا تپه بلخ و تپه نارج که آنها نیز در نزدیکی بالا حصار قرار دارند معبدهای بودایی از این دو منطقه نیز کشف شده است. نخستین ساختمان های بالاحصار به عنوان “معابد بودایی” در حدود سده های دوم تا پنجم میلادی ساخته شده بودند. اگرکاوشهای لازم در منطقه بالاحصار صورت گیرد میتوان به آثار بیشتر دوره بودایی در این منطقه نیز دست یافت.
برخی کارشناسان می گویند این ساختمان ها در زمان های مختلف ساخته شده اند. برخی شواهد به دست آمده تاریخ قسمت هایی از بالاحصار را تا بیشتر از هزار و پانصد سال پیش می رساند.
احمد علی کهزاد، پژوهشگر در کتاب بالاحصار کابل و پیش آمد (رویداد)های تاریخی نوشته که نخستین و عمده ترین “قلعه جنگی” مجتمع بالاحصار در سده پنجم میلادی “به دست یکی از شاهان یفتلی” ساخته شده است.
دیوارها و ساختمان های بالاحصار در سده هفتم میلادی به سنگر کابل شاهان در برابر لشکر مسلمانان عرب تبدیل شد.مسلمانان نتوانستند شهر کابل را در این سال ها به طور کامل به تصرف خود درآورند. سرانجام مسلمانان در سده سوم هجری به رهبری خانواده صفاری های سیستان کابل را به تصرف درآوردند.
در جنگ های میان گروهی در کابل در سه دهه گذشته نیز بخش های دیگری از بالاحصار ویران شد این قلعه از ابتدا به منظور اهداف استراتیژیک نظامی ساخته شده است. اما با گذر زمان اهمیت تاریخی پیدا کرد. ولی ماهیت استفاده نظامی آن هیچگاه تغییر نکرد. بالا حصار این دژ زمانی نماد از قدرت شمرده می شد، اکنون خرابه ی بیش نیست تنهادر برج ها و ساختمان های بالاحصار ،یک واحد نظامی اردوی ملی افغانستان متشکل از ۱۲۰ سربازدر حالت آماده باش، در این قلعه مستقر استند و از آن به عنوان نظام قراول استفاده می کنند و از این ساختمان ها و منطقه نزدیک به آن به شدت محافظت می شود. این منطقه بالاحصار کابل “نظامی اشد محرم” و تهیه عکس و گزارش از ساختمان های آن ممنوع است.
با توجه به ارزش تاریخی بالاحصار و پیشترفتهای فنآوری نظامی، حالا دیگر نیاز نیست که نظامیان در مناطق مرتفع مستقر شوند . بالاحصار باید به عنوان یک بنای تاریخی مورد بازسازی قرار گرفته و حفظ شود.
وزارت دفاع افغانستان درنظر دارد در درازمدت بالاحصار کابل را منطقه “غیرنظامی” اعلام و زمینه را برای بازدید عمومِ مردم هموار کند.
در حال حاضر از بخش های مهمی از بالاحصار جز ویرانه ی بیش باقی نمانده است. ساختمان هایی که تا حدودی سالم باقی مانده در کنترل نظامیان وزارت دفاع افغانستان اند.
مناطق و محلات تاریخی نباید محل نظامی باشد هر بخشی از ساختمان ها و دیوارهای بالاحصار کابل بخشی از تاریخ این شهر باستانی را با خود دارد که وزارت اطلاعات و فرهنگ باید برای بازسازی آن دست به کار شود.
آنچه تاریخ دوسده پسین نشان می دهد.متجاوزین وحکومت های مسوولیت ناپزیردرنگهداری این آبده تاریخی وباستانی کم آمدند.سرانجام قسمت های زیادآن تخریب وازبین رفته اند.
شیرین نظیری
کليه ی حقوق براساس قوانين کپی رايت محفوظ و متعلق به نویسنده (شیرین نظیری) وسایت منتشره می باشد.