هشدار به پترودلار: سه قدرت انرژی خلیج فارس به بریکس ملحق شدند
نویسنده:
م.ک. بهادرا کومار
برگرفته از :
وبلاگ «کرِیدل»، ۲۸ اوت ۲۰۲۳
بریکس اولویتهای ژئوپلیتیکی خود را زمانی آشکار کرد که سه کشور خلیج فارس را به فهرست اعضای انحصاری خود اضافه نمود. از نظر استراتژیک، الحاق ایران، عربستان سعودی، و امارات به بریکس پایان دادن به پترو دلار است.
همانطور که انتظار میرفت، نشست سران بریکس در ژوهانسبورگ در ۲۲ تا ۲۴ اوت، با اضافه شدن شش عضو دیگر بهعنوان اعضای اصلی گسترش یافت. در حالی که این حرکت بهخودیخود یک رویداد مستقل است، امّا در واقع بهخوبی با دستور کار اصلی گروه برای جهانی چندقطبی و ایجاد یک معماری تجاری و مالی بینالمللی عادلانهتر، که برای رشد اقتصادی حیاتی است، مطابقت دارد.
بیانیهٔ ژوهانسبورگ دوم، که در پایان اجلاس به تصویب رسید، در انتهای سند بهطور ساده اشاره میکند که اضافه شدن این شش عضو ناشی از «اجماع در اصول راهنما، استانداردها، معیارها و رویههای روند توسعهٔ بریکس» است.
با این حال، فهرست شش کشور ـــ آرژانتین، مصر، اتیوپی، ایران، عربستان سعودی و امارات ـــ سرنخهای مهم دیگری را نیز بهدست میدهد. قبل از هرچیز، این اجماع بریکس بر درک عمیق روسیه و چین استوار است. همچنین، بریکس خود را یک گروه غیرغربی اعلام میکند. شکی نیست که بریکس بیشترین اهمیت را برای آفریقا و منطقهٔ خلیج فارس، که مصر و اتیوپی، دو کشور تمدن باستانی، «محورهای اصلی» آن هستند، قائل است.
سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجهٔ روسیه، بعداً فاش کرد که «اجماع» از طریق برخی «بحثهای زنده» و برخی ملاحظات جدی حاصل شده است: «مهمترین عوامل برای ما، وزن، اعتبار و اهمیت نامزدها و اعتبار بینالمللی آنها بود. دیدگاه مشترک ما این بود که باید کشورهای همفکری را که به نظم جهانی چندقطبی، نیاز به دموکراسی و عدالت بیشتر در روابط بینالمللی اعتقاد دارند، به صفوف خود جذب کنیم. ما به کسانی نیاز داریم که از نقش بیشتر جنوب جهانی در حکمرانی جهانی حمایت کنند. شش کشور که امروز بهعنوان عضو اعلام شدند بهطور کامل این معیارها را برآورده میکنند.»
تصور میشد روند گسترش بریکس بسیار بحث برانگیز باشد، اما اتحاد این گروه بهخوبی حفظ شد. مادرِ همهٔ شگفتیها تغییر هند بهسمت نقشی فعال بوده است که تمام پیشبینیهای غرب را رد میکند. این امر فضای جدیدی را برای روابط هند و چین نیز ایجاد میکند، زیرا رئیس جمهور «شی جینپینگ» و نخستوزیر «نارندرا مودی» در واقع یخها را شکستند .
اینهمه تمرکز بر غرب آسیا و آفریقا ممکن بود برای برزیل دور از ذهن بهنظر برسد، اما حضور آرژانتین موجب رضایت آن شد. چین بهدنبال گنجاندن اتیوپی بود و روسیه خواستار ورود مصر. هند نیز از اینکه از لحاظ تاریخی روابط دوستانه و نزدیکی با هر شش کشور تازهوارد دارد، خرسند بود.
اعتبار این امر ممکن است مدیون «سرگئی لاوروف»، وزیر امور خارجهٔ روسیه، باشد که مهارت دیپلماتیک و پشتکار محض او، الگوریتم توسعهٔ بریکس را در کنار هم قرار داده است. «لاوروف» از آغاز عملیات نظامی ویژهٔ روسیه (SMO) در فوریهٔ سال گذشته تاکنون، حداقل چهار بار از پرتوریا بازدید کرده است. مطمئناً ماشین قلب و ذهن کرملین در حال حرکت به جلو بود: در اولین سالگرد عملیات نظامی ویژه، آفریقای جنوبی میزبان یک تمرین نظامی مشترک با روسیه بود و رئیس جمهور سیریل رامافوسا امسال دو بار از مسکو بازدید کرد. بهزبان ساده، او دستان ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، را در حالی که روسیه بر «عدم انزوای» خود تأکید میکرد، گرفت. نتایج نشست بریکس گواه آن است.
فروپاشی پترو دلار
اما آنچه واقعاً در گسترش بریکس برجسته میشود برتری کشورهای عضو منطقهٔ خلیج فارس ـــ عربستان سعودی، امارات، و ایران است. بنابراین، باید دید برنامهٔ بازی برای وارد کردن سه ابرقدرت مهم انرژی جهان چه بوده است. پوتین بیش از یک بار این ارزیابی روسیه را بیان کرده است که اقتصاد جهانی، از جمله اقتصادهای غربی، در درازمدت نمیتوانند برای راهاندازی ابزارهای تولید کارآمد و مقرون به صرفه، بدون هیدروکربنها بهعنوان منبع مهم انرژی عمل کنند. روسیه و عربستان سعودی بهتنهایی یک چهارم تولید نفت جهان، و روسیه و ایران اولین و دومین ذخایر گازی جهان را در اختیار دارند.
اگر جنگ اوکراین چیزی را نشان داده است، این است که کشورهای غنی از منابع را نمیتوان شکست داد. مسأله در اینجا تمایل و فضایی است که این دولتهای غنی از منابع لازم برای اعمال استقلال استراتژیک خود از آن برخوردارند. دوران جنگ سرد اجازهٔ چنین فضائیی را نمیداد. اما توازن قوا بهویژه از وقتی که «زمانِ تک قطبیِ» پس از جنگ سرد بهسر آمده، بهطور چشمگیری تغییر کرده است.
عربستان سعودی و امارات بهترین نمونه از این دست هستند. آنها که دههها متحد نزدیک ایالات متحده بودند، اکنون در حال تنوع بخشیدن به روابط خارجی خود از جمله با چین و روسیه هستند که واشنگتن آنها را بهعنوان دشمنان قسمخوردهٔ خود میداند. ایران نیز اکنون تحت فشار تحریمهای شدید ایالات متحده و اتحادیه اروپا، با مسکو و پکن شراکت استراتژیک دارد. نکتهٔ قابلتوجه در اینجا این است که این سه کشور تولیدکنندهٔ نفت نیز برای تجارت نفت با ارزهای غیردلاری آماده هستند. کاری که ایالات متحده در سال گذشته با تصرف ذخایر صدها میلیارد دلاری روسیه با این کشور کرد، در سراسر کشورهای بهاصطلاح نفتی خلیج فارس و فراتر از آن موجی از شوک ایجاد کرد.
چند هفته پیش، «دیمیتری پسکوف»، سخنگوی کرملین، از اینکه روند دلارزدایی در اقتصاد جهانی «غیرقابل توقف است»، ابراز خرسندی کرد: «استفاده از ارزهای ملی در حال حاضر یک واقعیت است، واقعیتی که در مقیاس جهانی در حال رشد است. نهتنها کشورهایی که با محدودیتهای تحریمی روبرو هستند، بلکه کشورهایی که با آن مواجه نیستند نیز به این رویّه متوسل میشوند ـــ آنها مزایای این روش را برای فعالیتهای اقتصادی خارجی درک میکنند.»
در واقع، در ماه ژوئیه، هند، که تحریم نیست، و امارات متحدهٔ عربی توافقنامه ای را امضا کردند که برای حل و فصل مبادلات بهجای دلار از روپیه استفاده کنند، که به تلاشهای هند برای کاهش هزینههای مبادلات با حذف تبدیل دلار، دامن زد. کافی است بدانیم که تجارت دوجانبه هند و امارات در سال گذشته بالغ بر ۸۴.۵ میلیارد دلار بوده است. اولین معاملات بین دو کشور بر اساس قرارداد جدید، از جمله نفت و طلا، از پیش آغاز شده است.
همهٔ نشانهها حاکی از آن است که ایجاد احتمالی یک ارز واحد بریکس موضوع بحث در ژهانسبورگ بوده است. پوتین در بیانیهٔ رسانهای خود به آن اشاره کرد و گفت: «من معتقدم که ارز تسویهحساب واحد قطعاً شایستهٔ توجه ما است. این یک موضوع پیچیده است، اما ما باید به هر طریقی برای آن راهحلی پیدا کنیم.» بهاحتمال زیاد این بحث پیچیده در دو اجلاس بعدی بریکس در سالهای ۲۰۲۴ و ۲۰۲۵، بهترتیب به ریاست روسیه و برزیل، دو کشور عضوی که از ایدهٔ ارز مشترک حمایت میکنند، پیش خواهد رفت.
در مجموع، با الحاق سه کشور عمدهٔ تولیدکنندهٔ نفت خلیج فارس، بریکس ۲۰۲۳ آغازی برای فروپاشی دلارهای نفتی خواهد بود. این یک گام بزرگ بهسوی دنیای چندقطبی است. سازوکارهای جدید تسویهحساب، پول رایج و غیره، بهطور فزایندهای دلار را از تخت پادشاهی پایین خواهد کشید و اقتصاد جهان را از چنگال فدرال رزرو آمریکا رها خواهد ساخت.
توانمند سازی جنوب جهانی
منطق گنجاندن سه کشور نفتی غرب آسیا ـــ همراه با مصر و اتیوپی ـــ را میتوان بر حسب الزامات ارتباط منطقهای با قارهٔ آفریقا، که روسیه و چین آن را در آستانهٔ تحول اقتصادی تاریخی میبینند، ارزیابی کرد. پیشبینی میشود که هزینههای تولید تنها در آفریقا تا سال ۲۰۵۰ به ۱ تریلیون دلار برسد که فرصت فوقالعادهای را برای شرکتهای جهانی ایجاد میکند.
با این حال، ادغام مؤثر درونآفریقایی برای تحول اقتصادی این قاره بسیار مهم خواهد بود. روسیه امیدوار است منطقهٔ خلیج فارس را با کریدور حمل و نقل بینالمللی شمال ـ جنوب، یک شبکهٔ چندوجهی ۷۲۰۰ کیلومتری از مسیرهای دریایی، ریلی و جادهای برای حمل و نقل کالا، و نیز گسترش این کریدور، به بازار آفریقا متصل کند. مسکو در حال مذاکره با قاهره برای ایجاد منطقهٔ ویژهٔ اقتصادی در مجاورت کانال سوئز است. عربستان سعودی در حال گسترش شبکهٔ راهآهن گستردهای است که شمال و جنوب را به هم متصل میکند. مجموعهای از بنادر جدید در امتداد خط ساحلی عربستان و امارات در حال برنامهریزی است.
در تحلیل نهایی، سؤال بزرگ این است که آیا آنچه در ژوهانسبورگ اتفاق افتاد گسترش بریکس بهعنوان یک رویداد «مستقل» بود؟ مطمئناً ظهور یکشبهٔ شش کشور مهم زیر چتر آن ـــ که از اول ژانویهٔ ۲۰۲۴ عضویت کامل بریکس را پذیرفتهاند ـــ رویّه و روش همهٔ روندهای طولانیمدت را همانطور که در سازمان همکاری شانگهای (SCO) یا اتحادیه اروپا مرسوم است، کوتاه کرد.
احساس فوریت لمس میشود. هیچ سؤالی پرسیده نشد؛ هیچ نوع بازجویی صورت نگرفت؛ از کشورهای تازه انتخاب شده برای عضویت، هیچ گزارش انطباق انتظار نمی رود. این کشورها که هر کدام یک قدرت منطقهای با اعتبار خاص خود هستند، بهسادگی بر روی فرش قرمز مورد استقبال قرار گرفتند.
البته بسیاری از سردرگمیها و بحثهای خاموش میان روسیه و چین راه را هموار کرد. روسها در تشخیص تاکتیکها از استراتژی فوقالعاده هستند، و در این مورد، اتفاقاً در نظم جهانی که مسکو از آن حمایت میکند، قرار میگیرند.
با در نظر گرفتن اصلاحات گسترده در تجارت و پرداختها که در حال حاضر در حال انجام است، آنچه اکنون رخ دادن است چیزی کمتر از جایگزینی سیستم تجارت بینالمللی نیست که در چند قرن اخیر منحصراً توسط غرب با هدف انتقال ثروت از بقیه کشورهای جهان به «باغ» آراسته و زیبایشان اداره میشود. اگر غرب جمعی هشیاری لازم برای سازگاری با واقعیتهای جدید را نشان ندهد، علفهای هرز میتوانند بهزودی با تسخیر «باغ»، آن را تبدیل به جنگل کنند. در آن صورت، بهبود اقتصادی اروپا چالش برانگیز خواهد بود.
روزهای پرتلاطمی در پیش است
بهطور خلاصه، اهمیت تاریخی گسترش بریکس باید بهشرح زیر سنجیده شود: اول، ایران و دو متحد سابق منطقهای ایالات متحده، عربستان سعودی، و امارات آن فضایی که برای مذاکره برابر بر اساس احترام متقابل و سود با واشنگتن مورد نیاز فراوان است را بهدست میآورند. اشتباه نکنید، آنها در حال و هوای بهرهگیری از آن هستند.
دوم، تسلط غرب بر غرب آسیا بهمعنای تاریخی در حال پایان است و از تغییرات عمیق در نظم منطقهای خبر میدهد. روندی که چین ـــ با حمایت بی سر و صدای روسیه در پشت پرده ـــ در میانجیگری مصالحهٔ عربستان و ایران آغاز کرد اکنون زودتر از آنچه تصور میشد بهسمت نتیجهٔ منطقی خود پیش خواهد رفت. این بدان معناست که ذهنیت استعماری غرب، یعنی «تفرقه بینداز و حکومت کن»، دیگر در میان کشورهای منطقه هیچ خریداری نخواهد داشت. بنابراین، آنچه در ژوهانسبورگ اتفاق افتاد، پیامدهایی برای اسرائیل و ترکیه نیز خواهد داشت.
در نهایت، و مهمتر از همه، روند دلارزدایی، که با سرعت حلزونی پیش میرفت، اکنون سرعت میگیرد. آنچه پوتین در هنگام اعمال تحریمهای جهنمی علیه روسیه توسط دولت بایدن ـــ بهویژه خارج کردن این کشور از سیستم پرداخت سوئیفت ـــ هشدار داد، که ایالات متحده باید بهای بسیار سنگینی بپردازد، در حال تحقق است. واکنش در سیستم مالی و تجاری بینالمللی آغاز شده است. غرب بهسادگی نمیتواند در رویارویی با اکثریت جهانی پیروز شود. و این انتقال تنها توسط واشنگتن از طریق آشتی با مسکو و پکن قابل مدیریت است، که نوشیدن این جام زهر برای آمریکاییها آسان نیست.
آغاز چنین کاری مستلزم پایان دادن به جنگ نیابتی علیه روسیه در اوکراین و عقبنشینی یا کنار گذاشتن تلاش برای دامن زدن به تنش با چین بر سر تایوان است. از سوی دیگر، هرگونه تغییر در استراتژی ایالات متحده بهدور از سیاستهای نظامی و جنگطلبانهٔ آن، پیامدهای بلندمدتی برای کل سیستم اتحاد غربی بهرهبری ایالات متحده خواهد داشت، در حالی که در کوتاه مدت، بر کمپین انتخاب مجدد رئیس جمهور جو بایدن هم تأثیر میگذارد. شکست تحقیرآمیز در جنگ اوکراین را دیگر نمیتوان پوشاند.
روزهای پیش رو آشفته خواهد بود زیرا ذهنیت قدیمی، خودمحور و هژمونیک غربی بهراحتی تسلیم نخواهد شد. در مورد گروههای ذینفع مستقر در ایالات متحده و اروپا، غریزهٔ اصلی آنها ابداع تاکتیکهای تأخیری برای متوقف کردن حرکت تاریخ خواهد بود. اما اگر بریکس همچنان در مسیر خود باقی بماند، کارساز نخواهد شد.
منبع: وبلاگ «کرِیدل»
https://new.thecradle.co/articles/petrodollar ـ be ـ warned ـ three ـ persian ـ gulf ـ energy ـ powers ـ just ـ joined ـ brics