کهن افسانه ها

رسول پویان برآمد آفـتاب از مشـرق دل در سحـرگاهان شب یلـدای تار…

مهدی صالح

آقای "مهدی صالح" با نام کامل "مهدی صالح مجید" (به…

جنگ های جدید و متغیر های تازه و استفادۀ ی…

نویسنده: مهرالدین مشید تعامل سیاسی با طالبان یا بازی با دم…

                    زبان دری یا فارسی ؟

میرعنایت الله سادات              …

همه چیز است خوانصاف نیست !!!

حقایق وواقعیت های مکتوم لب می کشاید  نصیراحمد«مومند» ۵/۴/۲۰۲۳م افغانها و افغانستان بازهم…

مبانی استقلال از حاکمیت ملی در جغرافیای تعیین شده حقوق…

سیر حاکمیت فردی یا منوکراسی تا به حاکمیت مردمی و…

نوروز ناشاد زنان و دختران افغانستان و آرزو های برباد…

نویسنده: مهرالدین مشید طالبان در جاده های کابل پرسه می زنند؛…

زما  یو سم تحلیل چې غلط؛ بل غلط تحلیل چې…

نظرمحمد مطمئن لومړی: سم تحلیل چې غلط ثابت شو: جمهوریت لا سقوط…

کابل، بی یار و بی بهار!

دکتر عارف پژمان دگر به دامنِ دارالامان، بهار نشد درین ستمکده،یک سبزه،…

ارمغان بهار

 نوشته نذیر ظفر. 1403 دوم حمل   هر بهار با خود…

چگونه جهت" تعریف خشونت" به تقسیم قوای منتسکیو هدایت شدم!

Gewaltenteilung: آرام بختیاری نیاز دمکراسی به: شوراهای لنینیستی یا تقسیم قوای منتسکیو؟ دلیل…

تنش نظامی میان طالبان و پاکستان؛ ادامۀ یک سناریوی استخباراتی

عبدالناصر نورزاد تصور نگارنده بر این است که آنچه که میان…

بهارِ امید وآرزوها!

مین الله مفکر امینی        2024-19-03! بهار آمــــد به جسم وتن مرده گـان…

از کوچه های پرپیچ و خم  تبعید تا روزنه های…

نویسنده: مهرالدین مشید قسمت چهارم و پایانی شاعری برخاسته از دل تبعید" اما…

سال نو و نو روز عالم افروز

 دکتور فیض الله ایماق نو روز  و  نو  بهار  و  خزانت …

میله‌ی نوروز

یاران خجسته باد رسیده‌ است نوبهار از سبزه کوه سبز شد…

تحریم نوروز ، روسیاهی تاریخی طالبان

                 نوشته ی : اسماعیل فروغی        در لیست کارنامه های…

طالب چارواکو ته دريم وړانديز

عبدالصمد  ازهر                                                                       د تروو ليموګانو په لړۍ کې:           دا ځلي د اقتصاد…

    شعر عصر و زمان

شعریکه درد مردم و کشور در آن نبوُدحرف از یتیم…

مبارک سال نو

رسول پویان بهـار آمد ولی بـاغ وطـن رنگ خـزان دارد دم افـراطیت…

«
»

مهرگرایی تمدن 5 هزار ساله جیرفت

دکتر بیژن باران 

از 7 هزار سال پیش مردم به رصد ستارگان، شرایط جوی، حکمت نیاکان برای حدس آینده علاقه داشتند. انسان ها اجرام نورانی سیارات، ستارگان، کهکشانها را با تخیلات و آمال خود نام گذاردند. چرا مردم مدام آسمان نورانی دیدنی و اسطوره نیاکان در حافظه گروهی را بهم پیوند زدند؟ زندگی و تندرستی روی زمین در گرو تغییرات آسمانی باران، سیل، خشکی، آذرخش، باد، خورشید، شب بودند. تصویر سازی، حجاری، قالی در پاسخ به نیاز به نشان دادن تجریدات چون بدی، شجاعت، عشق با محسوسات چون کژدم، شیر، قلب است.

از فرش سده 20 در کرمان، مهر یشت اوستا، مهرگرایی در امپراتوری روم، می توان وضع اولیه نمادها، دالها، مدلولها در اقلام کشف شده جیرفت نتیجه گرفت: مهرگرایی در قزاقستان و شرق فلات ایران پیشازرتشت رایج بود. مردم تمدن جیرفت 5000 سال پیش تا هزاره 1 ق.م. مهرگرا بودند. در گذار به روم فرقه های محلی آن رشد کردند. 

مهرگرایی مانند ادیان دیگر دارای نحله ها و انشعابات بود. یک باور واحد برداشتهای گوناگون محلی داشته؛ قدرت و ثروت هم به این باورها تداخل کردند. نمونه: از 2500 فرقه مسیحیت- کاتولیک، رفرماسیون، ارتودکس شرقی ارمنی، روس، آسوری. باورهای جدید مانند مورمونیزم سده 19 و ساینتالوژی سده 20 در هالیوود پدید آمدند. 

سکاهای آریایی حول دریاچه اورال با اسبها و اعتقادات شان چند 1000 سال پیش به جنوب یعنی فلات ایران، به باختر یعنی ترکیه، به خاور یعنی هند آمدند: فلات در بر گیرنده جیرفت/ کرمان، پل ذهاب لرستان، شهر سوخته سیستان، تمدن ایلام، لولوبیها، کاسیها بود. خجره، خنجر خمیده، ابزار سکاهای اسب سوار آسیای مرکزی جنوب سیبریه، قزاقستان، بود که در میترایسم روم نماد پیر مغان بود. برایشان میترا با داس دروی خزانی، ماه نگهدار میوه، بود.

شامان های خوش بیان در قصه برای مردم تخیلات خود را در هوای آزاد و بعد در پرستشگاه استادانه سرودند. آنها اقلام قدسی و جادو را برای کمک به کنترل شرایط جوی و مرض در قصه آوردند. بر خلاف انسان امروزی با مشغله فراوان، پیشینیان وقت، پرسش، نیاز به پاسخ بیشتر داشتند. 

اقلام تصویری باستان این تاویل ها را دارند: مثلث آسمان، زمین، انسان در اساطیر، باورها، نمادها ربط یافتند. نماد شئی حسی سخت افزار برای ایده مجرد نرم افزار مانند شیر برای شجاعت است. آیا نمادها محلی یا سراسری اند؟ آیا نمادها در زمان تغییر کرده؛ در چرخه حیات زایش، رشد، زوال اند؟ تغییر طرح می تواند دلتا/ جزیی مانند گل 4گلبرگ به 6 گلبرگ یا بکل مانند جایگزین آن با بلبل باشد. ماهی، برگ، سرو خمیده به اشکال هندسی کاهید؛ بترتیب نماد زندگی، شادابی، تنهایی اند.

در شعر، قالی، اقلام هنری، جشن مهرگان تکوین مهرگرایی را می توان یافت. با روش علمی ارتباط نگاره با نماد در باور مردم از عصر باستان تا دوره معاصر تبیین شود. تفاوتهایی محلی، فرقه های انشعابی مهری، در پهنه ایران تا روم، تکاملها در بازه زمانی تاویل شوند. نام گذاری اجسام تجسمی ملهم از تقسیم کار اجتماعی، منطبق بر سلسله مراتب طبقاتی جامعه، مشتمل بر غرایز انسان بود. 

باور دینی و دنیوی، بر نگرش، هنر، رفتار مردم اثر گذارد. اساطیر، روایتها، داستانها در باره قهرمانان، ایزدان در کنترل نیروهای طبیعی، موجودات فوق طبیعی اند. این روایتها تخیل را با واقعیت در آمیخته؛ مصنفان اصلی ناشناخته دارند. اقلام هنری، طرحهای قالی، لالاییها، اسطورهها، جشنها بیانگر باور آنها یند؛ زیرا تاریخ را با تخیل بازگو یند. تصویر برای تزریق باور است.

 اقلام هنری ایلام و جیرفت هزاره 3 ق.م.، لرستان هزاره 1 ق.م. نیروها و باورهای ثنوی بد و خوب، تثلیث مهر-زمین-انسان، توحید زرتشتی، صور فلکی ایلام، زمان بیکرانه ایزد زروان- زندگی مردم را تصویر کنند. اقلام آفریده صنعتکاران و خریداران آنها آفرینش فردی را با باور عمومی آمیختند. آذربانان و موبدان آفریننده اساطیر و اعتقادات مردم اند. زروان با دوقلوی اهورا و اهریمن بر جام نقره در موزه سین سیناتی- اوهایو یا نگاره سفال مهر در غار و گاو نر اهلی انسان جیرفت گویای باور اسلاف اند. 

تمدن جیرفت. گلیم خشتی جیرفت نمای زیگورات از بالا را در مربع های متحدالمرکز نماید. زیگورات هرمی با مهرابه رومی غار مانند تفاوت داشته؛ نشان دهند: باورهای مهرگرایی در اروپا و تکامل آنها در 2 هزار سال پیش منطقه ای بوده؛ با باورهای تمدن جیرفت کمی تفاوت داشتند. در نبود وسایل نقلیه سریع، سرعت و نرخ تغییر/ شتاب بسیار کند بود. نمونه: کشاورزی خرده پایی تا اصلاحات ارضی بهمن 1341 همان ابزار عهد کوروش کبیر 3هزار سال پیش یعنی گاوآهن، داس، شانه، آسیاب سنگی آبی، خرمنکوبی با گاو بود. 

مهرگرایی در آداب، رسوم، فرهنگ ایرانی در 5 هزار سال گذشته تبلور یافت. یکی از آنها جشن مهرگان خزانی، مقابل نوروز بهاری، برابری شب و روز در برج میزان/ ترازو، با قربانی گوسفند ست. هنر 5 هزار ساله جیرفت. با نگاره ها، نه کلام لفظی، به عصر مدرن رسید. نگاره ها بر ظرف سنگی، سفالی، طرح قالی، مجسمه، جواهرات بودند. آیکون های آشنا بکار رفتند. برخی آیکون/ شمایل های دینی نمادهای باور به ابدیت/ بیمرگی شدند. 

مهرگرایی از 5 هزاره سال پیش در اقلام تمدن جیرفت تا روم در موزه ها، متون ودیک و اوستایی از 3هزار سال پیش در کتابخانه ها، نسخ غزلیات حافظ از 800 سال پیش، قالی کرمان، آداب و رسوم ایرانی توصیف شود. باستان شناسی بررسی یافته های حفاری بناهای تاریخی و کاربرد فنآوری در تفسیر شان است. 

از 5 هزار سال پیش گسترش مهرگرایی در ایران، ترکیه/ روم شرقی، اروپا در اقلام مجسمه، قالی، شعر، معماری، زبان آغاز شد. مهرگرایی در تمدن جیرفت از وضع اولیه به وضع کنونی در کتابحانه، موزه، بناهای تاریخی، به مسیحیت روم رسید. از چند هزار سال پیش سکاها از آسیای میانه تا اوکراین، ایران، هند آمدند. آنها گله دار، اسب سوار، فلزکار بودند. دین سکاها پیشازرتشتی با نام ایزدان ایرانی از جمله میترا بود. 

مهرگرایی نوشتاری نداشت. ولی اقلام هنری از جیرفت، مهرابه های روم، نقوش قالی همدان، پلمیکهای کلامی هزاره 1م، برخی آداب و رسوم کنونی- موتیفهای مهرگرایی دارند. جیرفت در هزاره 1 ق.م باورهای مهرگرایی داشت. این باورها از ارمنستان و ترکیه تا گستره سیاسی روم نشت کردند. باورهای باستان در اقلام هنری جیرفت و روم، پنهان اند. آنها را در تغییرات رنگ، نگاره، اندازه قالی در چند نقطه مانند همدان، کرمان، عشایر عهد هخامنشی، ساسانی، صفوی، تا سده 20 آیند. 

در تمدن جیرفت مهرگان از هزاره 3 ق.م. کوچ سکاهها رسم بود. در آن خوان/ سفره پارچه‌ ارغوانی نوکچه / شمعدان، عسل، شیرینی، گلاب، اسپند، زعفران، عنبر بود. دور گل «همیشه بهار» گل‌های دیگر بودند: بوته گز، هَـئومَـه یا مورد/ میرتوس. مورد  همیشه سبز، خوشبو با گل سفید، پرچمهای بلند، میوه خوردنی، روغن دارویی است. 

مورد در جشن سوکوت یهود بکار رفته؛ در انجیل نام برده شد. میوه‌های پاییزی بر سفره بودند: سنجد، انگور، انار، سیب، به، ترنج/ بالنگ، انجیر، بادام، پسته، فندق، گردو، زالزالک، خرما، کُـنار، ازگیل، خرمالو، تخمه بوداده‌، پسته، نخودچی، نوشیدنی عصاره گیاه هَـئومَـه با آب یا شیر رقیق شده. نانِ مهرگان از 7 آرد گندم، جو، ماش، نخود، عدس، ارزن، لوبیا پخته شد. 

با موسیقی، سرود مهریشت خوانده، پایکوبی‌، اَرْغُـشت شبیه «سماع» عارفانه مولویه شهر قونیه امروزی اجرا شد. اقلام سنگی تندیس، کتیبه، سنگ‌نگاره میترا در نمرود داغ، کوماژن آسیای کوچک / آناتولی رواج آیین مهر را نشان دهند. در کتاب «موسیقی کبیر» ابونصر فارابی، مهرگان مقام 11 از 12 مقام‌/ لحن موسیقی سنتی ایران است. زردشتیان کرمان، در این روز، به یاد مردگان، مرغی را کشته؛ شکمش را با حبوبات و آلو انباشته برای خوراک ویژه می‌پختند.

اردشیر سوم در تخت جمشید در دیوار شمالی کاخ اردشیر نوشت: آناهیتا و میترای خدا، مرا و این کشور را و آنچه را که من کردم بپایاد. پلوتارخ نوشت: هنگامی که داریوش سوم خبر مرگ همسرش را که اسیر یونانیان بود شنید، به تریئوس گفت: “تو را به فروغ میترا سوگند می‌دهم راست بگو.” مهرداد 6 اشکانی سکاها را در کریمه در سده 2م شکست داد. 

دقیقی زرتشتی مهر و گاو را با اسطوره فریدون ربط داد: مهرگان آمد جشن ملک افریدونا/ آن کجا گاو به پرورش بر مایونا. عنبر از نهنگ آمده؛ در عطرسازی بکار رود. فردوسی مهرگان را دین خوانده؛ مناسک آن را عنبر amber و بعدها اسپند دود کردن برشمرد: بفرمود تا آتش افروختند./ همه عنبر و زعفران سوختند./ پرستیدن مهرگان دین او ست. ناصر خسرو از اعتدال خریفی و ربیعی گفت: نوروز به از مهرگان، گرچه/ هر دو زمان ند، اعتدالی. کومون خاورشناس بلژیکی در کتاب «آیین میترا» نوشت: عیسویان پیش از مسیح به آیین مهرپرستی گرویدند. با گسترش مسیحیت در اروپا، روز زایش مهر 25 دسامبر زادروز عیسی شد.

جلال آل احمد زمان برگزاری آیین قالی شویان در مشهد اردهال را با مهرگان ربط داد. صدرالدین عینی در یادداشت‌ها، جشن سالانه ماه میزان در تاجیکستان و سمرقند را به جشن مهرگان مربوط داند. تاریخ طبریف بخش اساطیر، نوشت: فریدون سر بیوراسب/ ضحاک را با گرز سرخمیده‌ای بکوفت. پس او را به کوه دماوند برد. دست و بازویش را محکم ببست. به چاه افکند. فرمان داد که روز مهرماه مهروز را عید بگیرند. این همان مهرگان= مهر+ گان/ جشن است. ویکی-مهرگان

برخی باورها در ادبیات و هنر قالی تبلور یافتند. برخی هم در آداب و رسوم مردم تکرار شوند. ادیان از خط قدیمی ترند. خط هم با تجارت و دربار توام بود. همانجور که عوام از بلیات دنیا هراس داشتند؛ درباریان هم از محیط و رقبا ترس داشتند. پس هر دو به دین نیاز داشتند. ادیان درباری از مهرگرایی جیرفت، چندخدایی ایلام، آذربانی با مغان در قفقاز، مزدیسنا در شیراز، اوستا در خراسان، به زرتشتی ساسانی رسیدند. در عهد هخامنشی، اشکانی، ساسانی ادیان درباری، ادیان محلی، ادیان غیررسمی در تقیه چون زودیاک، زروانی، مانوی، یهودی، نصارایی، ایزدی، بودایی، ماندایی همزمان بودند.

میترا/ مهر ایزد میانجی، خورشید، نور رخشان، نگهدارنده پیمان بود. در هزاره 5ق.م. باور سکاها، ودا، اوستا مهر دارنده دانش رازناک/ خفیه، کاخ زرین/ خورشید، فرستنده باران، حامی پیمان، پدیدآورنده پگاه بود. او گاری سپهر را برای حرکت خورشید در شب و روز راند. میترا بمعنی پیمان، سوگند، دوستی در زبان سانسکریت ریگودا است. واژه میترا از رتا= حقیقت و ضد دروغ است. رتا در متون آسوری ارتا برای تمدن جیرفت است. شو غار/ شب یلدا به لری، اشاره به زایش مهر در غار است. 

آیا لهجه ریگودا با اوستا تفاوت داشت؟ اسورا در ریگودا همان اهورا در اوستا ست. آیا تبدیل “س” به “ه” نتیجه  فرگشت ایزدان آریایی سکاها به پیشازرتشت در پراش مردم به هند و ایران است؟ در کتاب هندوان کارکرد ایزدان هندوایرانی در زمان تغییر کرد. او صاحب آسمان در مرحله دامداری به پاسداری زمین در مرحله کشاورزی یافت. 

برخی سوره های ودا و اوستا در ستایش میترا یند. نام میترا در 2800 ق.م. در ریگودا، در سده 14 ق.م. در لوح میتانی/ سوریه، مهر یشت زرتشت هزاره 1ق.م. آمد. تصاویر اقلام باستانی جیرفت و مهرابه های روم این ایزد را تصویر کنند. زنان بنگال/ خاور هند یا کلکته میترا را یکشنبه ها ستایش کردند. در ترکیب میترا-وارونا، دومی ایزد پس از ایندرا ست. 

هیتی‌ها به 2 ایزد کوه و طوفان باور داشتند. سند ازدواج بر لوح 1400 ق.م. در بغازکوی- آناتولی، بین پادشاه هیتی و حاکم میتانی در سوریه میترا را نام برد. دو شاه به اشوین‌ها هم معتقد بودند. اشوین‌ها 2 قلوی مینوی پگاه و شام، نوجوان اسب سوار در ریگودا بود ند. آنها شبیه 2نوجوان مشعلدار کائوتس و کائوتوپاتس یعنی لاتین “کودک و کودک پاد” یا پیری همراه میترا در مهرابه های رومی بودند. اقوام هندو-ایرانی به آذربایجان، پارس، خراسان تا ری بنام پارتها در هزاره 1 ق.م. کوچ کردند.  

جنازه شاه هیتی سوزانده شد؛ مانند رسم هندوان. سانسکریت با زبان هیتی یک ریشه دارد. در هند توره‌شاه لقب ایندرا و توره به معنی نیرو بود. کلمه ثور و توروس در دیگر زبان‌های هندواروپایی گاو نر /ورزو معنی دهد. رشته کوه مرکزی در آناتولی توروس است. ستیغ توروس با کوه‌های تور، هور، هرا شاید ربط دارد. ویکی-میترا.

ادیان ایران باستان مهرگرایی جیرفت، مزد یسنای پارس، آذربانی مغان آذربایجان، زروانی لرستان، بروج فلکی ایلام بودند. آنها بر ادبیات، فلسفه، رسوم، هنر اثر گذاشتند. ولی با شکست هخامنشیان عرفان بودایی، یهودی، مانوی، یونانی هم رواج یافت. باورهای مهری در نقوش قالی عشایر آیند. نگاره های جانوری، گیاهی، هندسی نماد دفع آفت یا طلب خیر درآمیزند. 

نمادها این ها یند: لوزی/ کله قوچ =دفع چشم بد، مثلث/ آل = دفع اهریمن، درنا/ بز= باران، خرچنگ =رفع بلا، ماهی= درخت حیات، گل 4پاره= 4عنصر آب، آتش، باد، خاک یا 4 فصل، شیر= قدرت، کلاغ= خبر، لاک پشت= طول عمر، درخت= حیات، مار/ اژدها= نگهبان سلامتی. در روم سده 4-3 م مهرابه ها فراوان اند. در آغاز 3گانه مهرگرایی جیرفت یعنی خورشید، گاو، مار در مهرابه های روم با میز صدر و 2 میز کناری برای میترا، گاو، مار؛ در عصر اسلامی به گنبد و 2 مناره تکامل یافت. 

شهرنشینی در 5 هزار سال پیش در شمال باختری هند در پاکستان، موهنجو دارو / تپه مردگان کنار رود سند، هاراپا کنار پنجاب آغاز شد. آنها تا شهر دولاورا در ساحل دریای عمان/ عرب، اقیانوس هند 2500 کیلومتر فاصله داشتند. در 2500 سال پیش این شهرها با جمعیت 200000 نفری، فاضلاب، 700 چاه آب، حمام عمومی، خیابان بندی داشتند. آنها مُهر با تصویر گاو، گاری با گاو، یونیکورن/ اسب تک شاخ بر پیشانی، ابزار بازی تاس، تیله، آجر گل رس، کوزه، خط هیروگلیف، صدور گردن بند از سنگ “کارمللی” و دستبند به میان رودان داشتند. آنها از راه آبی خلیج فارس با آشور و راه زمینی با جیرفت تجارت کردند.

جیرفت از موهنحو دارو در خاور و سومر در باختر 2 هزار کیلومتر، از شوش ایلام 600 کیلومتر دور بود. سفر مالرو و پیاده روزی 10 ساعت، با سرعت 50 کیلومتر در روز، تا سومر 40 روز، تا شوش 12 روز طول کشد. تمدن هاراپا در 2600 ق.م و موهنجو دارو گویا در 1800 ق.م. با تغییر مسیر رود، باران موسم تابستانی مونسوم، حمله سکاهای آریایی ویران شده؛ شرح حمله در ریگودا آمد.

در تمدنهای جیرفت، ایلام، لرستان قالی های چند 1000 سال پیش نابود شدند. ولی نقوش و صنعت بافندگی آنها در قالی های هر دوره بعدی بازتولید شدند. نقوش قالی تابع طبیعت منطقه، سنتهای جامعه، رسوم دوره خاص اند. ولی تغییر تا سرمایه داری بسیار کند بود. بافت و دوره قالی کرمان با تبریز هم اشتراکات انسانی داشته؛ هم تفاوت های محلی دارند. در تمدن جیرفت حذر از مار و کژدم مهم بود. در گیلان نیاز مردم به حراست از پلنگ و شغال بود. در کشور کثیر القوم ایران، فرهنگ، منطقه ای است.

تمدن جیرفت تلاقی تمدن موهنجو دارو در خاور و تمدن آشور در باختر بود. در تصاویر جیرفت چرخ، گاری، قایق، قاطر، اسب، ارابه، دلیجان، نخریسی، فلزکاری، کار با چوب نیستند. این تمدن با خشکسالی ممتد، تغییر مسیر رود در 3هزار سال پیش زوال یافت. نبود دولت فراگیر با جاده های بین شهرها، تولید اضافی برای تجارت، این تمدن را ایزوله کرد. امنیت جانی و مالی، انطباق با زیستبوم متغیر، حکام مستبد معنویات را برای حراست از گزند شر، خرافی کردند. 

تمدن ایلام: موجودی با سر- انسان، تن- شیر تصویر هوش و توان غیبی خداگونه دارد. دیو با دو شاخ در کنار مارها دیده شود. شبیه پارچ های سفالین جیرفت هزاره 3 ق.م.، این اقلام تصاویر فراوان مار دارند. در تصویری 2 مار در حال جفت‌گیری اند. این پارچ ها شاید برای هدایا به حاکمان به شام/ سوریه و مصر برده شدند. کیتن / فره ربانی نماد قدرت آسمانی و استبداد زمینی بود. مار شاید با پوست اندازی ماهانه و تکثیر با تخمگذاری، نماد باروری بود. مار ربانی در میانرودان ناشناخته بود. 

از هزاره 3 تا 1 ق.م. از جیرفت تا شیراز، همدان، عشایر با زبان و لهجه فارسی آغازین، میانه، کنونی سخن گفتند. تلفظ، دستور، معنی، هجاء به خطی رایج در دربار بود. سیر تکامل زبان، باور بررسی شود. نگاره و طرح قالی کمتر تغییر کردند. قالی باورهای مردم زمان و جای بافت را در بر دارد. قالی نگاره، طرح، جغرافیا، بازار پذیرش/ خرید را نیز روشن کند. 

در نبود متن از تمدنهای جیرفت، ایلام، لرستان زروانی اقلام هنری با بررسی تمی، نمادی، قیاسی با روم و ارمنستان انجام شود. بررسی ایستا تم را در فضازمان حبس کند. در حالیکه تم در این دو بعد جاری است؛ تاثیرات محیط متغیر را در بر دارد. محور زمان از گذشته به حال و آینده در افزایش است؛ تاریخ را سازد. نگاره در بعد فضایی سطح قالی و جغرافیای مناطق مجاور، به محیط ربط دارد. 

عشایر قشقایی و لر گبه را با دار افقی/ زمینی با رنگ گیاهی بافتند. گبه یا خرسک قالیچه پرز بلند، درشت بافت، تار و پود پشمی است. در گبه بافنده طرح و رنگ از پیش داده شده را کنار زده؛ بداهه بافی با الهام از محیط و حال خود کند. زبان و فکر بافنده روح گبه شوند. نگاره رنگ طبیعی پشم گبه، جاجیم، گلیم، زیلو، قالی جیرفت روحیات را نشان دهند: قرمز نماد قلب جوانی؛ بنفش نماد ترس. نگاره افشار جقه یا سرو خمیده است. طرح گبه جیرفت معاصر در زمان و نواحی مجاور بررسی شود.

نقوش قالی، قیاس با اقلام هنری مناطق میانرودان، موهنجو دارو، تا ایلام، همدان عهد مادها، روابط این تمدنها را آشکار کند. در قالی نگاره و باور بافندگان در هم تنیده اند. گزینش پرنده در نگاره قالی با بوته، معنی آن در ذهن بافنده یا بیننده در چند زمان در یک ناحیه و در یک یا چند ناحیه در یک زمان بررسی شود. 

در کتب زرتشتی آمد: با لرزش کوه البرز، کوه‌های دیگر پدید ‌آمدند. اهورا مزدا جهان را چون کاسه آب آفرید؛ روی آن را حباب کشید تا از بلا به دور باشد. سپس ۲ درخت زندگی یکی برای این دنیا، یکی برای آخرت در آن کاشت. پس کل حیات از این ۲ درخت بود. اهریمن زنجیر ش را از خارج از حباب خود باز ‌کرد. با شکستن حباب وارد این دنیا ‌شد. او چلباسه/ مارمولک را به زیر آب برد تا ریشه درخت حیات را قطع کند. اهورا مزدا هم ماهی را نگهبان درخت حیات ‌کرد. شاید سیب کنایه از بهشت باشد.

این قصه هم تخیلی و بی منطق است. مارمولک حشره خوار، زیر آب بی اکسیژن میرد. پیدایش این قصص، بازگویی میان مردم، سرایت به همسایگان، کتابت، افسانه ها را زنده نگهدارند. در رونویسی دخل و تصرف وارد آنها شوند. آیا منطق، علیت، ادراک در 5 هزار سال تغییر کردند؟ اشتباهات زیاد بوده؛ استنتاجات عتیق مغلوط اند. شاید مغزشان مانند انسان مدرن شبکه باور از شبکه منطق جدا بود. آنها در زندگی روزمره منطق بکار برده؛ ولی در باور به موهوم و تخیل طوطی وار وردخوانی کنند.

این قصه ها تبلور ایمان مردم در کمک از غیب بودند. نمونه: سینه‌بند اسب با نگاره سگ نگهبان برای جنگ بود. در معابد و خانه ها هم برای دفع شر اقلام قدسی پیدا شدند. در بازه زمانی 5 هزار ساله از تمدن جیرفت تا سده 20 پدیده ها در مکانها، اقلام، ناقلها جدول بندی شوند. 

دو دولت فراگیر اسلامی و رومی، بقاع عتبات دین رسمی را با کاشیکاری گنبد و مجسمه سازی گوتیک عیان کردند. مهرابه= معبد دین مهر، محراب= اتاق دعا/ چاپل. مهرابه بنایی برای گذر از آسمان بیرون به باورهای درون بود.  مهرابه “در/ باب” برای ورود به محل پرستش اجتماعی، تبلور باور در ذهن، هویت گروهی بود.

محیط و فرهنگ در قالی‌، معماری، اسطوره تجلی کردند. معماری هم از مهرابه غار مهر رازناک به معماری تاقی یزد به تاق کسرای ساسانی و حمام کراکالای روم رسید. سپس به ثلاثه گنبد با 2مناره و بنای گوتیک اروپا تکامل یافت. در این معماری برخلاف مصر و یونان با سقف تیر چوبی آتش سوز، تاقی نسوز بکار رفت. البته با بتون آرمه/ سیمان و سیم فلزی عصر مدرن عمارات اشکال جدید یافتند: امپایر ستیت نیویورک، 2 قلوی پتروناس مالزی، برج خلیفه دوبی.

تاقی یزد در تاق کسرا، 3گانه معبد میترایی، مسجد با 2 مناره بازو-مانند و گنبد سر- مانند تکامل یافت. کاشیکاری سطح پخت دیوار به سقف کروی با اصول هندسی و مثلثات نقشه بندی شد. استحاله به سطح مقعر درونی یا محدب بیرونی انجام شد. در مقامهای مهرگرایی 3 مقام بالای پیر، مهر ابدی ورزو کش، پارسی اند. آنها مقدم بر مقام 1 تا 4 کلاغ، عروس، سرباز، شیر اند. در این 3 نماد، هنرمند پارسی حلقه وصل فرش زمین با عرش کاشیکاری ستارگان شد. 

با رشد شهرنشینی معبد برای زبدگان به بقاع متبرکه مردگان، مسجد برای قاطبه مردم با صحن، محراب، فضای بزرگتر تکامل یافت. این معماری معبدی به مقبره مشاهیر با افزایش انباشت ثروت از هزاره 1 م تا 2م تکامل یافت. کارکرد معماری نیز بنا به اعتقادات مردم، بود. بناهای باستانی 2 نوع بودند: کاخهای شاهان زمینی؛ معابد پرستش اوهام آسمانی. ادارات، دانشگاه، بیمارستان برای مردم در عصر سرمایه داری پدید آمدند.

اساطیر افکار گذشتگان را در نگاره و نوشته آشکار کنند. اساطیر آریایی در نگاره ها، یافته‌ها، پژوهش‌ها، مطالعات صاحب‌نظران بکار رفته؛ تا ارتباط نقوش و طرح‌ها با ذهنیات و باورها تشریح شوند. نمادها، نشانه‌ها، تجریدات در قالی، کاشیکاری، نقاشی با شعر، نثر، ادبیات اشتراکات دارند. https://archive.org/details/baghizadeh_gmail

اساطیر ایرانی تصعید نیای دور بشکل قهرامان است. در آن رودیداهای روزمره سفالگری، حمله اقوام ، نیروهای جادویی، جانوران نیز تصعید یابند. افسانه آفرینش، پایان جهان، ایزدان فراطبیعی، جانوران تخیلی، فرشتگان واسطه آسمان و انسان روایت شوند. در آنها برخی جانوران و گیاهان قدسی اند. ریشه آنها در توضیح نیروهای طبیعت، نیاز مردم، زیستبوم اقوام ایرانی کاسی، لولوبی، گوتی، ایلامی، آریایی است. برخی از این اساطیر در دینهای مهری، آذربانی، زرتشتی، مانوی، زروانی بازتولید شدند. 

اسطوره/ افسانه تخیلات در باره نیروهای آسمانی را با واقعیات زمینی در روایت آمیزد تا انتظار کمک به مردم را تسکین دهد. قصه اکدی اتانا شبان شاه از دودمان افسانه ای کیش 1895-1595 ق.م. به 3 زبان در شوش، آسور، نینوا پیدا شد. او آرزوی فرزند پسر داشت. عقابی را از گرسنگی نجات داد. آشیانه پرنده بر درختی در زکیبار بود. عقاب با پرواز او را به آسمان برد. در آنجا گیاه تولد را یافت؛ صاحب پسری بنام بالیح شد. اوتو خدای مهر با عقاب و کژدم پیمان بست تا آنها به پسر غذا دهند. 

عقاب بچه کژدم را خورد. اوتو به کژدم گفت: تو شکم گاو نر قایم شو! عقاب گاو را خورد. کژدم بیرون جهید؛ عقاب را تو چاه انداخت تا از تشنگی بمیرد. اوتو اتانا را بکمک عقاب فرستاد. مرد ترسیده؛ به زمین برگشت. دو باره گیاه تولد را یافت. در این افسانه پرواز، گیاه مفید، جانور مضر و مفید، تولید مثل، انسان با هم قاطی اند. نیز تخیل به منطق، تجربه، واقعیت توجه ندارد. 

غذای عقاب گوشت و غذای کژدم کرم اند که غذای کودک شیرخوار نباشند. کودک به گرمی، تمیزکردن خروجات خود، حراست از گرگ گوشتخوار، آموزش زبان نیاز دارد. نام زن زاینده پسر نیامده؛ گیاه کودک گوشتی نزاید. در اقلام جیرفت عناصر مار، کژدم، پیمان، مهر، درخت، عقاب تکرار شده اند. آیا افسانه ها را تجار، سربازان، پیله وران از شهری به شهر دیگر بردند؟ ویکی-اتانا.

استاد طرحهای رنگی قالی روی کاغذ فراوان، شاگرد داشته؛ بنا بر خواست کارفرما طرحی گزیده شود. در کارگاه، طرح روی تخته چسبیده؛ بافنده از زیر به بالا از روی طرح را بر تار و پود چارچوب گره زند. او با نخ، گزک، شانه رج ها را افزاید. هر گره نخ پشمی با گزک بریده شده؛ با شانه گرهها فشرده شوند. بازار، باورها، سنت، نوآوری، طبقات، طبیعت به تکامل قالی کمک کنند. جهت بافتن پرز قالی را خواب داده که جارو در جهت خواب باید باشد. هر خفت 2 نخ است. انطباق با تغییر محیط ضمانت بقا ست.   

در مهرگرایی در روم سده های 2 -4م، مهر خدای خورشید، پیمان، داد، جنگ بود. سر ستونها گاو تخت جمشید نماد حامی و منبع تغذیه برای کاخ بود. رگه های باورهای مهرگرایی در دین رایج تخت جمشید یا سنگ تراشان، طراحان، کارفرما سرستونها را ساختند. سلاخی ورزوtauroctony  کشتن گاو نر بود. در مهرگرایی تکه های تن گاو اجرام سماوی را و پاشیدن خون آن جهان را پدید آوردند. این افسانه پیدایش جهان از جسم مادی با جنسیس ادیان ابراهیمی در ساختن جهان با “لغت”یا هیچ تقابل دارد. مرده را هندوان سوزانده؛ در سومر و ایلام دفن کردند. زرتشتیان آن را در بیابان برای کرکس و مار گوشتخوار گذاشتند. 

ادیان نخست شفاهی بودند. دربار فرمان به گردآوری آیات دینی داد. روایت های گوناگون با هم مقایسه شدند. سلیقه سانسور موبدان دربار، یک نسخه را در تطابق با خواست دربار کتابت کرد. پیدایش کتاب مقدس در ایران در رقابت با مسیحیت از عهد ساسانی و بعد اسلام آغاز شد. بطور محدود در چند شهر عمده نه برای عامه به خط پهلوی و بعد فارسی کتابت یافتند. 

این خطها از دبیره آرامی در شام اقتباس شدند. الفبای آرامی راست به چپ از فینیقی های لبنان سده 8 ق.م. گرفته شد. خط عبری، کوفی، عربی، ایغوری، پشتو، اردو ، مانوی، ابجد مشتق از سریانی اند. مانی 6 کتابش را به سریانی نوشت. خط آن از روی یونانی، ولی راست به چپ افقی با 1-2 نقطه برای زیر، زبر، اعراب بود

منابع. ‏2023‏/01‏/10 فاکتها از ویکی پیدیا با ویراست آورده شدند.

https://iranicaonline.org/articles/zurvan-deity  ایزد زروان

روح ایران 1388 ترجمه محمود بهفروزی، پی دی اف.