مشت تحقیرآمیز ایران بر پوزۀ آنگلوساکسونها
ا. م. شیری
رگبار موشک و پهپاد تحقیرآمیز نیروهای مسلح ایران اعم از سپاه پاسداران و ارتش بر سر اسرائیل- پادگان آنگلوساکسونها در منطقۀ خاورمیانه در پاسخ به حملۀ اسرائیل به ساختمان سرکنسولگری سفارت ایران در دمشق در ساعت صفر یکشنبه، گواه این است که میهن ما شرف و عزت، عظمت و فرهنگ تاریخی- سنتی خود را در دفاع از خود و از خلقهای مظلوم خاورمیانه، بویژه خلق ستمدیدۀ فلسطین نشان داد.
نیازی به هیچ توضیح و تفسیر نیست که این تصمیم به اقدام از سوی رهبری و مقامات نهادهای امنیتی- اطلاعاتی و نظامی کشور که در چهارچوب قوانین بینالمللی و مادۀ ۵١ منشور سازمان ملل متحد انجام گرفت، شایسته حمایت و پشتیبانی همۀ نیروها و شخصیتمیهندوست، صلحجو و عدالتخواه است. چه که در غیر این حالت، جنایت بیمجازات میتوانست همانطور که همیشه در تاریخ اتفاق افتاده است، دست جنایتکاران را برای تداوم توحش خود باز بگذارد.
اما قبل ادامۀ این بحث مختصر، ابتدا یادآوری چند نکته لازم به نظر میرسد:
ــ اسرائیل یک کشور نیست، بلکه یک پادگان نظامی- تروریستی رژیمهای آنگلوساکسونی است. چرا که طبق منشور سازمان ملل متحد هر کشور عضو آن باید دارای مرزهای علامتگذاری شده و شناخته شدۀ بینالمللی باشد. اسرائیل فاقد این ویژگی است و ساکنان آسایشگاههای مختلف این پادگان، مهاجران از بد حادثه نیستند، بلکه برای اشغال و تصرف سرزمین فلسطین در آنجا جمع شدهاند. و لذا، طبق موازین و قوانین بینالمللی، مقابله با اشغالگر و بیرون راندن آن با هر روش و ابزاری مجاز است.
ــ این خواست بحق بشریت آگاه و صلحدوست جهان که امپریالیسم آمریکا و بطور کلی، همۀ نیروهای متجاوز و اشغالگر دولتهای فرامنطقهای از منطقۀ خاورمیانه و از هر منطقۀ دیگر جهان باید خارج شوند و به لانههای غصبی بخزند، شامل این نیز میشود که آنگلوساکسونها باید اسرائیل، این پادگان تروریستی خودشان را بکلی تعطیل کنند و اگر خیلی به آن احتیاج دارند، بگذار ببرند در قلمرو خود مستقر سازند. البته این تصمیم و اینکه بعد از تعطیلی این پادگان با ساکنان آن چه خواهند کرد، مربوط به خودشان است؛
ــ جهودان از بدو پیدایش، همواره به فراگیری انواع شکل و شیوۀ خدعه و نیرنگ، فریب و ریاکاری مشغول بوده، در هر لحظه و در هر مکان خود را با شرایط موجود تطبیق داده و تقیه کردهاند، از این رو، همیشه منفور خاص و عام بوده و هستند؛
ــ صهیونیزم یک دین جدید است که بوسیلۀ تئودور هرتسل در سال ١٨٩٨ میلادی اعلام گردید. بنابراین، صهیونیزم همان جهود نیست، بلکه شاخهایی از آن است؛
ــ آزار و اذیت جهودان در سالهای دهۀ ١٩٣٠ بدست نازیهای آلمان را انجمن صهیونیستی انگلیس به رهبری روچلیدها برنامهریزی کرد، سازمان داد و بودجۀ آن را تأمین کرد تا با مظلومنمایی جهود، برنامۀ موسوم به نامۀ جمیز بالفور (وزیر خارجۀ وقت انگلیس در سالهای جنگ جهانی اول) مبنی بر ایجاد یک کشور جهودی را اجرا کند. به سخن ساده، «به گرگ گفت، فرار کن، به سگ گفت، بگیر»؛
ــ واژۀ هولوکاست تا سالهای دهۀ ١٩۶٠ در هیچ سند تاریخی یافت نمیشود. زیرا، اردوگاه مرگ آشویتس را نازیها فقط برای «جهودکشی» تشکیل نداده بودند. این واژه را خود جهودان و پدران غربی آنها چندی قبل از جنگ رمضان (اکتبر ١٩۶٧) ابداع کردند تا تصرف سرزمین فلسطین، نسلکشیها، قتلعامها و بیرون راندنهای اجباری مردم آن سرزمین بواسطۀ جهودان را توجیه کنند، ابدی سازند. سند اثباتی این مدعا همین بس که بعد از اختراع واژۀ هولوکاست، هر گونه پژوهش و تحقیق و بررسی در مورد آن را ممنوع و جرمانگاری کردند. طرفه اینکه، تعداد ادعایی جهودان کشته شده در اردوگاه آشویتس، حتی با آمارهای رسمی قربانیان جنگ جهانی دوم نیز مطابقت ندارد. علاوه بر این ،لازم به یادآوری است که در جنگ رمضان، تقریبا ٧۵ درصد از مقدار ۵۵ درصد از سرزمین فلسطین که سازمان ملل متحد بدون حضور نمایندگان فلسطین به اکثریت جمعیت آن (اعراب) اختصاص داد، بواسطۀ پادگان آنگلوساکسونها اشغال گردید.
نکتۀ آخر این اینکه به رهبری کشور، مقامات و مسئولان سیاسی، اقتصادی، اجتماعی ایران ما توصیه میشود همانطور که به تجاوز و جنایت آنگلوساکسونها و پادگان تروریستی آنها با رگبار موشک و هواپیماهای بیسرنشین قاطعانه پاسخ تحقیرآمیز داده شد، برای حفظ اتحاد و انسجام جامعه، برای جلب حمایت و پشتیبانی اکثریت جامعه، برای توسعه و ترقی کشور باید به ستون پنجم جاخوشکردۀ آنها در نهادهای دولتی و در دل جامعه با قطعیت و عزم راسخ پاسخ داده شود.
همانطور که از گزارش رسانهها برمیآید همزمان با حمله به سرکنسولگری ایران در دمشق، ستون پنجم آنها اعم از حجتهاییها، فدائیان اسلام انگلیسی، فرقانیها و غیره نیز که در قالب حزب مؤتلفه، کارگزاران و جمعهای مشابه سازمانیافته و ارکان اقتصادی کشور را به زیر سلطۀ خود درآوردهاند، از یک سو و از سوی دیگر جریانهای تروریستی در مناطق جنوب- شرق کشور دست به کار شدند. حملات خونین تروریستی در سیستان و بلوچستان، افزایش نرخ خرید و فروش دلارهای کاغذی بیهیچ پشتوانۀ فدرال رزرو آمریکا (بازیگران دلار و بورسبازان) را به جرأت میتوان بمثابه دستپخت عوامل داخلی آنها ردهبندی کرد. واضح که سلطه و نفوذ عوامل غرب و جهود در نهادهای حاکمیتی کشور تا کنون خسارات و ضربات جبرانناپذیری، ازجمله، قلع و قمع دوستداران و دلسوزان واقعی میهن، قتلهای زنجیرهای، ترور مقامات تأثیرگذار سیاسی و نظامی، دانشمندان هستهای، به کشور زده است.
با این اوصاف، به هیچوجه گمان نمیرود مسولان جمهوری اسلامی ایران، بدون پاکسازی نظام از درون و بدون مبارزۀ قاطع با ستون پنجم به تأمین امنیت و آسایش جامعه، به توسعه و ترقی کشور، به بهبودی شرایط زندگی و رفاه اقتصادی تودههای کار و زحمت و به تبع آن، به حفظ وحدت و همدلی آحاد جامعه و کسب حمایت و پشتیبانی آنها از نظام موفق شود.
٢٧ فروردین- حمل ١۴٠٣