لقمان لک شاعر کُرد
آقای “لقمان منصور” (به کُردی: لوقمان مهنسوور) مشهور به “لقمان لک” شاعر کُرد، زادهی ۴ سپتامبر ۱۹۶۳ میلادی در کرکوک است.
■□■
(۱)
میگویند در مشرق زمین
در این دنیا، زن اسیر چنگال دین و مرد است و
در آن دنیا نیز حوریست و
به مردها پیشکش میشود…
در اروپا هم ول و لاقید است
برای سیر کردن امیال مردها!
یا که رخت و اسبابیست به حراج رفته
یا که کالاییست برای تجارت!
اما آگاه باشید،
که در سرزمین من،
زن، پیشمرگه و گریلاست.
(۲)
روزی که تو را ببوسم
روز عید من است.
حتی اگر ماه را نبینم
هلال ماه شوال است
قرص روی ماهت.
(۳)
من و تو با هم
در دریای عشق به شنا بودیم
تو مرا رها کردی و
به ساحل امنی رسیدی.
من هم غرق شدم!
خیرخواهان آمدند و رستگارم کردند.
(۴)
ای عشق من!
خوب میدانم که زمستان برود
بهار خواهد آمد،
اما تو بگو مرا،
وفتی تو نباشی،
آمدن بهار به چه شبیه است؟!
(۵)
تو شبیه اهریمنی و
از این رو من هم به گناه آلوده شدم.
راضیام که به اهورامزدا مرتد شدهام و
تو را میپرستم.
شعر: #لقمان_لک
برگردان: #زانا_کوردستانی