شرفه ای پای
هر لحظه زند بر سر شوریده هوایت
تکرار به گوشم رسد از دور صدایت
از خانه برون گام نهادی سوی مکتب
بدرود به گوش آمدی از شرفه ای پایت
آن وحشی خونخوار زمان با تبر ظلم
افسوس که بشکست قد سرو رسایت
مانده است نشان از تو یکی عکس به چوکات
زان زنده به دل یاد تو ای جان به فدایت
در مسجد و در مدرسه خون ریزی ایاغول
تا شاد شود مالک بنیاد گرایت
قول تو و عهد تو به بادار همین قتل
نفرین به تو و بادار تو و عهد و وفایت
محمد اسحاق ثنا
ونکوور کانادا
۰۹/۱۰/۲۰۲۲