زمان آزمون و امتحان
داستانیم و که روی هر زبان افتاده ایم
بخت تاریکیم و از چشم زمان افتاده ایم
تا فتاده اختیار ما بدست وحشیان
دانه وارهر سو و هرجا بي نشان افتاده ايم
بهمن آمد در بهار و شاخه های تازه مُرد
در مسیر باد سر سخت خزان افتاده ایم
محو شد از لب سرود شادی و دلها شکست
بلبلانیم و که از شور و فغان افتاده ایم
سوختیم و دود ما شد برفضای آسمان
در میان آتشِ فتنه گران افتاده ایم
تاج اسلامي سر ترسا،یهود بگذاشتند
ما به دام دسته ی لا مذهبان افتاده ایم
بهر نابوی یی ما بسته کمر غارتگران
وای برما ایکه نا بسته میان ، افتاده ایم
قاتل و ویرانگران کردند ما را حامیان ؟
حامیانی که ز ایشان به فغان افتاده ایم
هموطن بر خیز پیش از آنکه نابودت کنند
با خبر ؛ ما با ریا کار جهان افتاده ایم
زود شو آواز آزادی بر آر و چون که ما
با زمان آزمون و امتحان افتاده ایم
مهرو ولیزاده اکتوبر ۲۰۲۱