رنج روزگار
چون من کجا یافت شود دل شکسته تر
بیچاره تر ز غصه و غم پا نشسته تر
در پیچ و تاب زندگی و رنج روزگار
آخر کجاست همچو من خسته خسته تر
در کار من گره به گره میخورد گره
تا چند زندگی چنین بسته بسته تر
من دفتر حیات خودم تا ورق زدم
دیدم صفحاتش زهم بود گسسته تر
در مزرع امید تو خواهم غنی مدام
سوزد کشت مزرعت هم نرسته تر
در آسمان بخت ثنا نقش بسته است
استاره ای که نیست از آن نا خجسته تر
محمد اسماق ثنا
ونکور کانادا