راهآهن بلخ-هرات؛ گذرگاه استراتژیک به سوی آیندهای نوین برای افغانستان و منطقه

در قلب تحولات اقتصادی و ژئوپلیتیکی آسیای مرکزی و جنوبی،پروژهای عظیم در حال شکلگیری است که میتواند نقشه ترانزیت و تجارت منطقه را برای همیشه دگرگون کند. خط راهآهن بلخ-هرات، با بیش از ۵۶۰ کیلومتر طول، تنها یک پروژه عمرانی نیست؛ بلکه نماد آرمان دیرینه افغانستان برای تبدیل شدن از یک «کشور محصور در خشکی» به یک «مرکز اتصال و همکاری منطقهای» است. این مقاله به تحلیل ابعاد استراتژیک، اقتصادی و چالشهای پیش روی این شاهراه حیاتی میپردازد.
در تحلیل ژئوپلیتیک و موقعیت استراتژیک
افغانستان همواره به دلیل موقعیت جغرافیایی خود، به عنوان «پل ارتباطی» بین آسیای مرکزی، جنوب آسیا و خاورمیانه شناخته شده است. با این حال، دههها جنگ و ناآرامی، این پتانسیل را به عاملی برای بیثباتی تبدیل کرده بود. پروژه راهآهن بلخ-هرات، درصدد است تا این تهدید را به فرصتی بیبدیل مبدل سازد.
· تکمیل کننده کریدور شمال-جنوب: این خط، حلقه مفقوده ارتباطی بین شبکه ریلی کشورهای آسیای میانه (ازبکستان، ترکمنستان، تاجیکستان) و بنادر استراتژیک اقیانوس هند (مانند چابهار در ایران و گواتر در پاکستان) است. این اتصال، دسترسی کشورهای محصور در خشکی را به آبهای آزاد فراهم میسازد و وابستگی آنان به مسیرهای دیگر را کاهش میدهد.
· تقویت نقش دیپلماتیک: با ایفای نقش ترانزیتی، افغانستان میتواند به بازیگری کلیدی در معادلات اقتصادی منطقه تبدیل شود. این موقعیت جدید، اهرم دیپلماتیک قابل توجهی برای کابل در تعامل با همسایگان و قدرتهای فرامنطقهای فراهم میآورد.
پیامدهای اقتصادی و توسعهای: انقلابی در حال وقوع تأثیرات اقتصادی این پروژه را میتوان در دو سطح ملی و منطقهای تحلیل کرد:
در سطح ملی:
1. شکوفایی اقتصاد داخلی: ایجاد این خط آهن، مناطق شمالی و غربی کشور را که از قطبهای کشاورزی و معدنی محسوب میشوند، به طور مستقیم به هم متصل میکند. این امر، بازارهای جدیدی برای محصولات کشاورزی ایجاد کرده و استخراج و صادرات منابع معدنی را اقتصادیتر میکند.
2. ایجاد اشتغال و مهارتآموزی: مراحل ساخت، بهرهبرداری و نگهداری این پروژه عظیم، هزاران فرصت شغلی مستقیم و غیرمستقیم ایجاد خواهد کرد و انتقال تکنولوژی و مهارتهای فنی را به همراه خواهد داشت.
3. توسعه متوازن منطقهای: با اتصال ولایتهای محروم در مسیر خط، زمینه برای توسعه متوازن و کاهش فقر در این مناطق فراهم میشود.
در سطح منطقهای:
1. کاهش چشمگیر هزینه و زمان: حمل کالا از آسیای میانه به بنادر جنوبی، که پیش از این روزها به طول میانجامید، با استفاده از این کریدور ریلی، به چندین ساعت کاهش خواهد یافت. این امر، رقابتپذیری کالاهای منطقه را در بازارهای جهانی افزایش میدهد.
2. جذب سرمایهگذاری خارجی: با ایجاد یک کریدور امن و قابل اعتماد، افغانستان میتواند سرمایهگذاران خارجی را برای ایجاد مناطق صنعتی و لجستیکی در حاشیه این خط آهن جذب کند.
چالشهای پیش رو: گذر از مسیر پرفرازونشیب
تحقق این چشمانداز طلایی، بدون عبور از چالشهای متعدد ممکن نخواهد بود:
· تأمین مالی: هزینه اجرای این پروژه سرسامآور است و افغانستان به تنهایی قادر به تأمین آن نیست. جذب کمکهای بینالمللی و سرمایهگذاری بخش خصوصی خارجی یک ضرورت اجتنابناپذیر است.
· امنیت: تضمین امنیت پایدار در طول مسیر ۵۶۰ کیلومتری در برابر تهدید گروههای خرابکار، حیاتیترین شرط موفقیت این پروژه است.
· هماهنگی فنی و دیپلماتیک: این خط آهن باید از نظر فنی (عرض ریل، استانداردها) با شبکه کشورهای همسایه همخوانی داشته باشد. این امر نیازمند مذاکرات فنی و دیپلماتیک پیچیده با ازبکستان، ترکمنستان و ایران است.
· مدیریت و حکمرانی: ایجاد یک نهاد مدیریتی شفاف و کارآمد برای اداره این پروژه عظیم، برای جلوگیری از فساد و تضمین سودآوری آن ضروری است.
جمعبندی و چشمانداز آینده
راهآهن بلخ-هرات، تنها یک خط فولادی بر روی زمین نیست؛ این پروژه، نماد اراده ملی و نقطه کانونی امید برای آینده ای روشنتر است. در صورت موفقیت، این پروژه میتواند:
· اقتصاد جنگزده افغانستان را احیا کند.
· همکاریهای اقتصادی منطقهای را به سطح بیسابقهای ارتقا دهد.
· و در نهایت، سهمی تاریخی در ایجاد ثبات و صلح پایدار در قلب آسیا ایفا نماید.
اگر جامعه بینالمللی به دنبال یافتن راهحلی پایدار برای افغانستان است، حمایت قاطع از چنین پروژههای زیرساختی استراتژیک، میتواند گامی بلند در این مسیر باشد. افغانستان در آستانه یک تحول تاریخی قرار دارد و راهآهن بلخ-هرات، میتواند لوکوموتیو این تحول باشد.
حبیب الله فتاح