دولت: کاملِ ناتمام…!

دولت یا خدمات عامه و زمانیکه توسط میثاق مردمی همانا قانون اساسی٬ شاهد مشروعیت و حقانیت قدرت دولتی می باشیم. که این وجه تاسیسی را٬ کامل بودن دولت به اهداف توسعه – که توسعه پایان ناپذیرست و ناتمام٬ یعنی توسعه در هر نسل از مبانی عقلانیت نیازمند استراتیژی می باشد.
در افغانستان عناصر دولت سازی یا عناصر دولت را٬ در ذیل به تحلیل می گیرم:
· ملت: فرآیند ملت سازی یا بلوغ فرهنگی مردم استکه٬ شهروندی و بلوغ سیاسی مردم در مبانی افکار عمومی٬ بنیاد و اساس تصامیم سیاست های دولت گردد – در کشورما افغانستان ملت سازی به سبب بحران های فکری داخلی که شامل: فهم نادرست از دین و قوم گرایی می باشند٬ که این بحران ها٬ توسط قدرت های منطقه ای به نتیجه جنگ های داخلی انجامیده و ملت سازی را٬ چون توهم ساخته است.
· جغرافيا: سرحدات حقوق بین الملل معاصر در ۱۹۴۷ با مخالفت های بسیار جدی در شرق و منطقه انجامید٬ بطور مثال: ایجاد پاکستان٬ استراییل و یا ویتنام و تجزیه کوریا جنوبی و غیره… که مبحث خط دیورند در سرحد افغانستان و پاکستان و معضلات ناشی از آن٬ در عنصر سازنده یعنی ملت و جغرافيا تأثر انداخته است.
· حاکمیت: منظور از حاکمیت در دوره مدرنیته٬ حاکمیت ملی یا مردمی می باشد. که افراط گرایان دینی حاکمیت ملی را٬ در تضاد حاکمیت الهی توجیه می کنند – در حالیکه مجری حاکمیت الهی یا جایگاه دین در تصویب قوانین و اجرای قوانین به متخصصين٬ سیاست معقول به اهداف یا نتیجه مقبول دانسته شده است.
· حکومت: عنصر حکومت در دولت٬ پدیداری حاکمیت مردمی در قوای ثالثه می باشد. در صورتیکه قدرت در سه قوا در نهادها در جریان نباشد٬ عبارت از حاکمیت فردی یا صنفی که استبداد است نه آزادی …
· مشروعیت: البته منظور از مشروعیت انتخاب مجریان توسط مردم – که فضیلت انتخاب همانا مردم به بلوغ سیاسی سیر کرده باشند٬ تا به اساس قومیت و مذهب دینی در جزم اندیشی قرار نداشته باشند. و به بلوغ سیاسی پس از مشروعیت در نظارت قدرت نیز مفهوم دارد. که حقانیت قدرت یعنی اینکه قدرت به هدف منافع عامه فعال باشد.
· روابط حسنه با سایر کشورها: اصل وفا به عهد در اصول حقوق بین الملل٬ روح یا جان روابط بین المللی می باشد – که قطعا در میثاق ملی یا قانون اساسی تکلیف دایمی بالای دولت٬ رعایت معاهدات بین المللی استکه کشور در آنان الحاق شده است.
در نتیجه و افغانستان:
چالش های عناصر دولت٬ در کشورما٬ در واقع از فقر فکری به ناامیدی مبدل شده است – از آنجاییکه جوانان نیروی سازندگی شماریده می شود٬ در حالیکه اکثریت جوانان کشورما٬ آرزوی رسیدن به کشورهای غربی را٬ دارند. که مبدل کردن افغانستان چون کشورهای غربی٬ به اساس تحقیق نه تقلید٬ مصداق حاکمیت قانون و توسعه کشورما٬ خواهد بود. که بایستی ذهنیت سازی مدرنیته را٬ شامل: منطق٬ فلسفه و تفکر انتقادی دانست و درج بسترهای جامعه کرد.
«فقیری»