جهان زیستی در بستر جهانی شدن جهان
جهان زیستی فرد٬ مجموعه خصایص و طرز فکری فردی وی می باشد. که از فرهنگ اجتماعی که فرد در آن جامعه تولد شده متاثرست٬ امروزه جهان زیستی انسان ها٬ در سیر جهانی شدن با تعارض مواجه می باشد. که پدیداری جهانی شدن عبارت از دهکده کوچک یا انترنت و شبکه های اجتماعی و مهاجرت اند. البته شهروند مدرن در گستره جهانی هویت نوین انسانی نیز گفته می شود٬ که در صورتی انسان های امروزی با فرهنگ انسان مدرن٬ درون سازی شود٬ در واقع جهانی شدن وسیله ای٬ برای گستره و توسعه جهان زیستی فردی می توان گردد.
اما شهروندی مدرن در جامعه سنت گرا و عقب مانده جهان سومی چون افغانستان٬ در صورتیکه نهادینه نشود٬ و برای رسیدن آن٬ فعالیت و برنامه نباشد به مفهوم سیر تنازل و جهان بی روح یا جهان متحجرانه را٬ شاهد خواهد بودیم. که در نتیجه: برای اقلیت مدرن یا شهروند به معنای واقعی جزء راهی بسوی مهاجرت و ترک وطن و جامعه نیست. و اینکه مهاجرت و روان درمانی را٬ مقدماتی دانست و رعایت کرد. تا فرد با انرژی تام و حس جهان زیستی خود٬ ضرورت به روان پژشکی و آسیب تر از آن٬ عقلی و عصبی مبتلا نشود. که می توان رویکردهای علمی و کاربردی جامعه شناسی را٬ جزء روان درمانی دانست.
مهاجرت و روان درمانی:
مهاجرت یکی از عوامل جرم در جرم شناسی نیز شناخته شده٬ چون تعارض فرهنگی در مقابل جهان زیستی پناهنده که جز وجود وی است٬ در اجتماع متغییر مسبب اختلال روانی وی می گردد. هرچند جوامع دموکرات با حفظ تنوع فرهنگی و ایجاد سهولت های اقتصادی به پناهندگان٬ تا حدی این آسیب را کاهش داده اند. ولی مبحث روح و وطن چنان تلفیق می باشد٬ که حسی به انسان می دهد که گویا پاره از وجودش جدا شده است. و روح و روانش در تکاپوی آن می باشد. به همین اساس جز از سوالات کشورهای پناهنده پذیر اینست: که از فرصت چون در کشورما دارید برای آبادی و آوردن صلح به کشورتان چگونه استفاده می کنید؟ در حالیکه بعضی انسان های پست فطرت چون دوران بیست ساله جمهوریت٬ برای غارت و دزدی منافع عامه در لباس تکنوکرات آمده بودند.
انترنت و شبکه های اجتماعی:
بیدون شک امواج انترنت و متمرکز بودن به صفحات اجتماعی که هرچند موضوعات علمی تخصصی نیز باشد٬ خود انترنت و امواج آن اضطراب زا بوده٬ که متخصصین وقت معینه را به کاربران تخصیص داده اند. با این مقدمه در آسیب ثانوی٬ آنچه از جنگ روانی وارد جوامع توده و جهان سومی می شود٬ در واقع اهداف می باشد که جامعه در سیر تنازل به گونه همیشگی قرار داده شود. و بدتر از همه که تولید کنندگان شبکه های اجتماعی در جوامع توده٬ با تقلید کورکورانه در تولید برنامه های تُهی معنا و آسیب زا٬ وارد صحنه مجازی می شوند. که این موارد در جامعه ما افغانستان٬ محسوس و ملموس بوده و حتی گروه حاکم یا طالبان نیز٬ از شبکه های اجتماعی٬ برای ترویج افراطیت استفاده می کنند٬ که نتیجه یا غایت آن٬ تهدیدی برای امنیت بین الملل است.
مطلب فوق گرفته شده از اثر محمدآصف فقیری
بنام روان درمانی تا بلوغ سیاسی