جرگه بازی
رسول پویان
تو را طالـب ز نامـت می شناسم
ز فـحــوای کلامــت می شـناسـم
تـو را قــدرت پـیـمـان قـطـر داد
جــلــودار و لگامـت می شـناسـم
غـلام دالــر و کلــدار و پـونــدی
نهـان اســنـاد وامـت می شـناسـم
زریشه جرگه بازیها دروغ است
چـو ژرفـای مـرامـت می شناسم
ز اسـتبداد قـومی حـاصلی نیست
در آزمون تار خامت می شناسم
هنرهـایت تـرور و انتحـار است
ز افــراطـی امامـت می شـناسـم
زبان ودعوت وقول ات دروغین
ریـا را در ســلامــت می شناسم
نـداری نــزد مــردم اعـتـبـــاری
که از کـردار عـامـت می شناسم
الا صـیـاد خــون آلـــوده دامــان
نـدادی دانــه دامــت می شـناسـم
رد پـای تـو را مـردم شــنـاسـنـد
ز هـر جـانـب گامت می شـناسم
یگانـه زن سـتـیـزی ایـن جهـانی
چـو از نـفـرین مامت می شناسم
تویی چـون آفـتـاب نـوک دیـوار
که از اول دوامـت می شــنـاسـم
چـه لُنگی و چـه نکتایی بـپـوشی
«من ازطرزخرامت می شناسم»
5/6/2022