تلاش اربابان غرب برای تبدیل جهان انسان به یک دسته هرمافرودیت جهشیافته
آگنیا کرنگل (AGNIA KRENGEL)
ا. م. شیری
مافیای تراجنسیتی
عموم مردم همیشه متوجه نمیشوند که جنبشها چقدر ناهمگن هستند و آنها را همگن میدانند و حتی به نظر میرسد که به عنوان یک جبهه متحد عمل میکنند. بنابراین، با قضاوت بر اساس نظرات، همه نمیدانند که مبارزات گلادیاتورهای شایستۀ میدان کولوسئوم در داخل قبیلۀ منحرفان (LGBTQ +) در جریان است: فمینیستها ناگهان متوجه شدند که آنها را از آبشخور سیاسی کنار میزنند. حتی بدتر: به زودی مردان دوباره شروع به ظلم به زنان خواهند کرد و با این حدس و گمان میگویند که آنها، متولدان مرد، اکنون نیز زن هستند!
خشونت ترانسجندرها در دفاع از «حقوق» خود یادآور جنگ باندهای خیابانی است. دیلی میل مینویسد: «وقتی اسلحه به سر انسان نشانه برود، به هر کاری تن میدهد یا هر حرفی را بر زبان میآورد. آنها به اتکاء این واقعیت که تقریباً در تمام نهادهای کشور به طرز ماهرانه نفوذ کردهاند، جدی هستند. اگر آنچه شما میگویید یا اعتقاد دارید برخلاف عقاید آنها باشد، آنها به سراغ شما خواهند آمد. نه به صورت علنی و صادقانه، نه با وارد شدن به مناظره یا تلاش برای به چالش کشیدن شما از نظر فکری، بلکه از طریق ارعاب».
انحرافات جنسی به ابزاری برای لابیگری سیاسی تبدیل شده است. مانند هر مافیایی، لابی-ترنس دارای رقبا، مخالفان، افراد خارجی یا برعکس، کسانی است که ابتدا به این قلمرو آمدند.
تعارض منافع به جنگ باندی منجر میشود. اکنون لابی-ترنس برای سرکوب فمینیستها سعی میکند. آنها همچنین طرفدار «آزادی خودشناسی جنسی» (؟؟؟) هستند، اما نمیخواهند افراد تراجنسیتی به هدف اصلی خود- نابود کردن مفاهیم «مرد» و «زن» برسند. فمینیستها همیشه در شبکههای اجتماعی مینویسند که مردانی که خود را زن معرفی میکنند، زن نیستند.
از نظر لابی- ترنس، آن کسی دشمن است که با برنامۀ اعلام شدۀ آنها مبنی بر اینکه مردان تغییر جنسیت داده (زنان ترنس)، زنان واقعی هستند، مخالف باشد. آنها میخواهند نسلهای بعدی از این ایده که جنسیت بیولوژیکی چیست و چه چیزی با آن مرتبط است، هیچ تصوری نداشته باشند. آنها بیشتر و بیشتر خواهان «نه مرد و نه زن» هستند و می خواهند جای مرد و زن توسط موجودات ناتوان از نظر فیزیکیی و اخلاقی اشغال شود. دنیای انسان باید به دنیای جهشیافتههای هرمافرودیت تبدیل شود.
جامعۀ تهاجمی لواطیان (همجنسبازان) و لزبینها حتی خواستار ممنوعیت کلمات «زن» و «مرد» و جایگزینی آنها با عبارت «بدن با اندام تناسلی زن – مرد» هستند، نه بدن انسان! نابودی هر چیز با ممنوعیت تلفظ نام آن شروع میشود.
۱
سارا واین در دیلی میل مینویسد: «ما دوست داریم خودمان را گول بزنیم و فکر کنیم در زمانهای متمدنتری زندگی میکنیم. اما، واقعیت این است که این روزها همۀ ما این سلاح استعاری را به سمت سر خودمان نشانه رفتهایم. نوع جدیدی از مافیای فرهنگی در شهر پدیدار شده است که ظاهری مهربان، دلسوز، رحیم و از نظر اجتماعی ظریفتر دارد، اما در واقع، به همان اندازه بیرحم است، به همان اندازه خشن است که ما را تابع ارادۀ خود سازد».
درک انسان غربی در حال حاضر به دلیل تبلیغات مبنی بر تبدیل افراد از جنسهای مختلف به هرمافرودیتهای «بین جنسیتی» بسیار تحریف شده است. فمینیستها خشمگین هستند، اما مغرورانه انکار میکنند که حملات خود آنها به مردان در لباس ناسزاگویی دربارۀ برابری، آغاز خلسۀ باکانالیا بوده است.
در جنگ باندها، کنترل یک قلمرو و اخراج کسانی که قبلاً آن را در دست داشتند، معمول است. و اگر مردان عادی، در مواجهه با مظاهر فمینیسم رادیکال، از مبارزه دوری کنند، افراد تراجنسیتی با اعلام اینکه آنها نیز زن هستند، وارد جنگ میشوند.
زنان بهنجار از این کار منزجر میشوند، اما سکوت میکنند.
«زمانی که مردان بیولوژیک مبالغ نامحدودی برای تبلیغ تامپون و سوتینهای ورزشی دریافت میکنند، ما تمام تلاشمان را به کار میبندیم تا متزلزل نشویم. در حالی که به کودکان هورمونهای ضد بلوغ تزریق میشود و برای مثله کردن بدنشان تشویق میشوند، ما نظاره میکنیم. ما به مجرمان متجاوز اجازه میدهیم که به زندان زنان نفوذ کنند…».
این غرب است و معیار سنجش انحطاط آن نیز چنین.
در حال حاضر سازمانهایی از نوع مرتبط با مسائل جنسیتی، که از بازگشت به جنسیت مرد و زن به وضوح حمایت میکنند، به تدریج پدید میآیند. اما این در مقایسه با فضای اطلاعاتی که توسط مافیای ترنسجندرها تصرف شده و برای نابودی مفاهیم «مذکر» و «مؤنث» و نابودی گونۀ «انسان خردمند» تلاش میکنند، بسیار ناچیز است.
برگرفته از: وبسایت بنیاد رهنگ راهبردی
پ. ن. مترجم:
آ ــ کلمات و عبارات آبی رنگ در متن مقاله، پیوند هستند.
ب ــ آن چنان که پیداست، ابزارهای پیشین اربابان خودخواندۀ جهان مانند قدرت نظامی، پلیسی و امنیتی و امثالهم برای کنترل بشریت جهان دیگر آن کارایی سابق را ندارند. بر این اساس، آنها برای حفظ و تداوم آقایی خود، بجای تلاش برای تأمین نیازمندیهای سادۀ بشر، سعی میکنند از ابزارها و روشهای کارآمدتر برای کنترل کامل بشر و کاهش شتابان جمعیت سیارۀ زمین استفاده کنند. مهمترین ابزارهای آنها عبارت است از:
۱ــ مغز شویی بشر و ایجاد بحران شناختی بواسطۀ ابزارهای تبلیغاتی مانند رسانههای جمعی و شبکههای اجتماعی؛
۲ــ نفی کامل دو جنس انسان، عادیسازی انحرافات جنسی و هر رابطۀ غیرطبیعی با ایجاد جنس جدید (هرمافرودیت)؛
۳ــ واکسیناسیون عمومی برای نصب چیپ در بدن انسان با مشاطهگری سازمان تروریستی به اصطلاح بهداشت جهانی؛
۴ــ تبدیل انسان خردمند، صاحب اراده و اختیار به یک ابزار الکترونیکی کاملاً قابل اداره و کنترل از طریق تطبیق عمومی هوش مصنوعی؛
۵ــ ترویج و گسترش اعتیاد به انواع مخدرات.
۱۵ خرداد-جوزا ۱۴۰۲