تبلیغ تروریستهای خراسان چرا به نفع غرب است؟
ابزار مطمئن غرب برای بیثبات کردن آورآسیا
والری ایلین (VALERY ILYIN)
ا. م. شیری
بلافاصله پس از حملۀ تروریستی خونین به تالار شهر کروکوس، برخی از نخبگان غربی به سرعت به تبلیغ و ترویج «دولت اسلامی ولایت خراسان» (یا داعش-خراسان) موسوم به شاخۀ گروه داعش ممنوعه در روسیه، مستقر در افغانستان به عنوان مقصر اصلی فاجعه دست زدند.
نیویورک تایمز مینویسد: آمریکا ادعا میکند اطلاعاتی مبنی بر این جمعآوری کرده است که دولت اسلامی ولایت خراسان قصد دارد در ماه مارس به مسکو حمله کند. آنها میگویند، «داعش خراسان از دو سال پیش بر روسیه تمرکز کرده» و اغلب در تبلیغات خود از پوتین رئیس جمهور روسیه انتقاد میکردند. این را فردی بنام کالین پی کلارک (Colin P. Clark)، تحلیلگر ضد تروریسم در گروه سوفان- یک شرکت مشاوره امنیتی در نیویورک فاش کرد. منابع نیویورک تایمز همچنین به طور ویژه خاطرنشان کردند که هشدار آمریکا به حملۀ احتمالی طرف اوکراینی مربوط نمیشود. زیرا، وزارت امور خارجۀ آمریکا از واژۀ «افراطیها» برای هشدار در مورد عملیات کییف استفاده نمیکند.
این نوع انکار نقش کییف و تبلیغ تروریستهای داعش خراسان به دلایل زیر برای غرب و در درجۀ اول، برای بخشهایی از نخبگان «دموکرات» آمریکا مفید است. «داعش خراسان» در چارچوب مبارزات انتخاباتی آمریکا از سوی نیروهای درگیر با دستور کار مخالف آنچه که دونالد ترامپ قصد دارد انجام دهد، حمایت و ترویج میشود. آنها کرملین را متحد موقعیتی ترامپ تلقی میکنند و بر این مبنا، جای تعجب نیست که حمله «داعش خراسان» به روسیه و هدف از این حملۀ تروریستی و همچنین حملات احتمالی تروریستها که قبلاً درباره آن هشدار دادهاند، تغییر قابل توجهی در برنامههای پیوند کرملین-ترامپ بوده است.
به این ترتیب، داعش خراسان به ابزار بسیار مهم و جدی بخشی از نخبگان جهانیگرا که مستقیماً با روسیه دشمنی میکنند، تبدیل شده است. این گروه هیچ گونه فعالیت واقعی ضدغربی نمیکند. برعکس، تمام اقدامات تروریستهای آن آشکارا به نفع جهانیگرایان چپ-لیبرال غربی است. فایننشال تایمز مینویسد که فعالیت گروه «دولت اسلامی – ولایت خراسان» بلافاصله پس از خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان و بازگشت طالبان به قدرت، به شدت در افغانستان تشدید شد. تمام تلاشهای طالبان برای سرکوب داعش- رقبای ایدئولوژیک خود به این دلیل ناموفق بود، که آنها پس از خروج آمریکا و ناتو به بخشی از سلاحها و تجهیزات باقیمانده به ارزش بیش از ٨٠ میلیارد دلار دست یافتند. فایننشنال تایمز مینویسد: «طالبان از زمان به قدرت رسیدن، با داعش میجنگند، اما این گروه جهادی پس از خروج آمریکا تا حد قابل توجهی قویتر شده و اخیراً فعالیتهای بینالمللی خود را گسترش داده است».
در عین حال، این گروه ناگهان آنقدر قدرتمند شد که بتواند به حملات تروریستی نه تنها در افغانستان، حتی در دیگر مناطق نامطلوب برای غرب و دارای جمعیت مسلمان دست بزند. علاوه بر این، برخلاف خود کشورهای غربی که نقشههای داعش ولایت خراسان در آخرین لحظه به طرز معجزهآسایی در آنها با شکست مواجه میشود، اما در کشورهای غیرغربی برعکس. به عنوان مثال، در ماه ژانویه، تروریستهای داعش در مراسم یادبود سردار قاسم سلیمانی در ایران چندین بمب منفجر کردند و در ترکیه به یک کلیسا حمله کردند.
محمدحسن حبیبزاده، سفیر ایران در ترکیه، به خبرنگاران ترک در مورد یک واقعیت قابل توجه اعلام کرد: آمریکا به دلایلی از نقشههای داعش آگاه است. این دیپلمات افزود: قابل تردید است که اطلاعات آمریکا همیشه از نقشههای تروریستهای داعش، چه قبل از حملۀ تروریستی در کرمان و چه قبل از حملۀ تروریستی در روسیه از قبل مطلع بوده است. در عین حال، تروریستها همیشه علیه کشورهای مخالف آمریکا عمل میکنند و دقیقاً به آنها ضربه میزنند (فکر مشابه این، پیشتر توسط مارگاریتا سیمونیان، رئیس کانال تلویزیونی روسی آر. تی. بیان شده بود) [چه جای تردید است جناب سفیر و بانو مارگاریتا! داعش یعنی بخش مسلح سازمان سیا، یعنی، بخشی عملیاتی ارتش تروریستی آمریکا. بنابراین، اطلاع آمریکا از اهداف تروریستها از قبل، مسئلۀ عجیبی نیست. مترجم].
جروم دروون، تحلیلگر گروه بینالمللی بحران، تلاش میکند تا این موضوع را با این مسئله که «سرکوب طالبان باعث کاهش تعداد حملات داخلی داعش خراسان (شاخۀ افغانستانی داعش) شده و در عین حال، آن را برای سازماندهی فعالیتهای خود بیشتر به شبکهها و حامیان بینالمللی وابسته کرده است». در واقع، امروز شاخۀ افغانستان داعش، در سیمای «ولایت خراسان»، به ابزار مهمی در دست آمریکاییها و متحدان غربی آنها برای استفاده علیه کشورها و دولت هایی نامطلوب غرب تبدیل شده است [بنظرم این تعبیر جروم دروون نیز دور از واقعیت است. زیرا، او سازمانهای تروریستی را بر خلاف واقعیت، پدیدههایی جدا از ارتشهای دولتهای غربی تصور میکند. مترجم].
قبل از همه، ما نه تنها در مورد ایران، افغانستان، ترکیه، بلکه، در مورد روسیه نیز که طراحان غربی در قالب فضای پس از شوروی در نظر گرفتهاند، صحبت میکنیم. در روزهای اخیر در ارتباط با تهدید تروریستی، رسانههای غربی کلمۀ «خراسان» را بیش از حد تکرار میکنند. خراسان بزرگ سرزمینی است که به گفتۀ تندروها بخشی از ایران تاریخی (خود استان خراسان)، افغانستان، ترکمنستان و تاجیکستان را شامل میشود.
خراسان در معادشناسی اسلامی و ایدئولوژی جهادی نیز جایگاه خاص خود را دارد. یکی از احادیث، ظهور مهدی را از آنجا پیشبینی میکند: «اگر بیرقهای سیاهی دیدید که از سمت خراسان نزدیک میشوند، به سوی آنها بشتابید، حتی اگر مجبور به خزیدن باشید، زیرا خلیفةالله در میان آنها خواهد بود (الحکیم، ٨۵٧٢، و احمد، ٢٢٣٨٧)». در واقع، آنجا منشأ بیرقهای سیاه انواع گروههای جهادی میباشد که توسط سازمانهای اطلاعاتی غربی تشکیل شدهاند.
پیشتر، زمانی که داعش خراسان یا «ولایت خراسان» با افغانستان مرتبط بود، عمدتاً شامل جداشدگان از «طالبان» و مخالفان محلی آن بود. اما اکنون ناگهان صدای «ولایت خراسان» با صدای بلند و جدا از افغانستان – در رگ ضد روسی – به عنوان فعالترین بخش شبکۀ مجازی داعش که عمدتاً توسط تاجیکها تکمیل شده، آغاز شد. بلافاصله پس از حمله تروریستی در کروکوس، رسانهها توجه خود روی مشارکت گستردۀ تاجیکها در ساختارهای جهادی و جنایتکارانه متمرکز کردند. اگرچه این فقط یک پدیده روسی نیست. برای مثال، بسیاری از تاجیکها در گروههای اسلامگرا در عراق و سوریه حضور داشتند و به ابزار تأمین منافع غرب در منطقه تبدیل شدند. گُلمراد حلیماف، فرمانده سابق پلیس ضد شورش تاجیکستان، یکی از مشهورترین آنها است. او در دهۀ ١٩٩٠، در طول جنگ داخلی در تاجیکستان، علیه اسلامگرایان جنگید، در سال ٢٠١۵ ناگهان ناپدید شد، سپس، سر و کلهاش در سوریه پیدا شد، رهبر نظامی داعش شد و پس از آن، همقبیلههای خود، از جمله شاغلان در روسیه را به پیوستن به جهاد و «عبد کفار نبودن» دعوت کرد. لازم به ذکر است که حلیموف در دوران خدمت در وزارت کشور تاجیکستان، دورههای ویژۀ مقابله با حملات تروریستی را که توسط وزارت امور خارجۀ آمریکا سازماندهی شده بود، گذراند.
در این زمینه، لازم به یادآوری است که در سال ٢٠١٩، رتبهبندی تهیه شده توسط کارشناسان سازمان ملل متحد در بارۀ تأثیرگذارترین شبهنظامیان اسلامگرا در کرۀ زمین، شامل یک تاجیک، یک ازبک و یک قرقیز بود. به برکت چنین افرادی، «ولایت خراسان» به فعالترین بقایای مجازی داعش تبدیل شده است. و در بسیاری از حملات تروریستی در سالهای اخیر در ایران و ترکیه افرادی از تاجیکستان و ازبکستان شرکت داشته است. آنها در اروپا نیز ظاهر شدند. مثلاً، در دسامبر ٢٠٢٣، گروهی از پناهجویان از تاجیکستان در حال برنامهریزی برای حملات تروریستی با استفاده از مواد منفجره و سلاح گرم در اتریش و آلمان بازداشت شدند. آنها از اوکراین وارد شده بودند.
روزنامۀ آلمانی بیلد و روزنامۀ اتریشی هویته گزارش میدهند که تروریستها در پوشش پناهجویان از اوکراین به اروپا آمدند و برای فرار از آزار و اذیت مخالفان در تاجیکستان، به اوکراین رفتند. نشریات آلمانی ادعا میکنند که این مسیر نفوذ از طریق اوکراین و مولداوی به اروپا اغلب مورد استفاده قرار میگیرد. با این وجود، برنامههای «ولایت خراسان» در آنجا بهطور شگفتانگیزی در آخرین لحظات به هم میخورد. مثلاً، پس از حملۀ تروریستی در منطقۀ مسکو، معلوم شد که سازمانهای اطلاعاتی آلمان، اتریش و فرانسه توانستهاند از «حملات تروریستی بسیار داعش- خراسان» جلوگیری کنند. اعضای این گروه ظاهراً قصد داشتند به پارلمان سوئد ضربه بزنند، اما این طرح نیز به طرز معجزهآسایی در آخرین لحظه خنثی شد. در این میان، اسلام گرایان تاجیک و رژیم کنونی اوکراین با آنچه گفته شد به هم مرتبط هستند. به عنوان مثال، در اوکراین، بر خلاف روسیه، سازمان اسلامگرای «حزب التحریر»، که در میان مردم آسیای مرکزی پس از شوروی گسترش یافته بود، ممنوع نشد. «حزب التحریر» در اروپا، روسیه و خود جمهوریهای آسیای مرکزی ممنوع است، اما در اوکراین نه! ظاهراً این گروه از آنجایی که جهادگران زیادی در صفوف آن حضور دارند، مورد حمایت رهبران تاتارهای کریمه قرار گرفته است. به همین دلیل، نمایندگان «اپوزیسیون» اسلامگرای تاجیک همیشه در اوکراین احساس آرامش میکنند. و بلافاصله پس از آغاز درگیری نظامی با روسیه، آنها نیز فرصت اقدام یافتند.
نقل از: بنیاد فرهنگ راهبردی
١٧ فروردین-حمل ١۴٠٣