ژرفنای فاجعه در افغانستان و سناریو های فراراه ی طالبان

نویسنده: مهرالدین مشید ستم طالبان و ایستادگی ملت؛ اراده مردم افغانستان…

پایداری

ثبا ت و پا یداری را نمانده  قدر و مقدارش چنان…

مهر پدر

دستت پدر ببوسم و سر هم به پای تومیخواهم آنچه…

نمونه هایی از کهنترین اشعار فارسی

تا بدانجا رسیده دانش من که بدانم همی که نادانم ( ابو…

ترامپ و بازتعریف روابط بین‌المللی؛ از تنش‌های ژئوپلیتیک تا دیپلماسی…

نویسنده: مهرالدین مشید ترامپ از دور زدن تنش های دیپلوماتیک تا…

چرا مردان از زنان قوی تر نیستند؟

پروفیسور دکتر شمس سینا بخش دوم درین جا می خوانید: -چطور میتواند یک…

پرتو عقل و خرد 

رسول پویان  جهان که در دل دانش می‏کند تابـش  به جهل تیره…

نامه‌ی سرگشاده‌ی محمدعثمان نجیب، بنیادگذار مکتب دینی-فلسفی من بیش از…

آقای ترامپ! تو نه در قامت یک سیاست‌مدار آمدی، نه به…

افغانستان، میان دو لبه تیغ؛ تحول نرم یا سقوط ساختاری

نویسنده: مهرالدین مشید نجات افغانستان در گرو راهی؛ میان تحول نرم…

دولت: کاملِ ناتمام...!

دولت یا خدمات عامه و زمانیکه توسط میثاق مردمی همانا…

فرق بین شادی و لذت

 محمدنعیم «کاکر خیلی ها فکر می‌کنند که شادی و لذت یکی…

شلینگ و هگل،- دعوای 2 فیلسوف دولتی

Schellig, F.W (1775- 1854 آرام بختیاری فلسفه شلینگ،- مفاهیم ناروشن، تعاریف ناتمام. شلینگ…

عید قربان

ای وطندار عید قربان شد قربانت شوم صدقه‌ی حال خراب و…

حامییان حق!

امین الله مفکر امینی !    2025-03-06   نترسم زدشمن تکیه برحـــق کــــــــــرده ام باتکیه…

چرا مردان از زنان قوی تر نیستند؟

پروفیسور دکتر شمس سینا بخش نخست درین جا می خوانید: -چطور میتواند یک…

افغانستان در تلاقی آشوب و رقابت؛ قرائتی تازه از فروپاشی…

نویسنده: مهرالدین مشید فروپاشی طالبان؛ تلاطم‌های داخلی و بازتاب‌های جیوپولیتیکی منطقه‌ای…

در مورد تعاونی‌های کارگری

از آثار کلاسیک لنین برگردان: آمادور نویدی درباره تعاونی‌های کارگری تذکر سردبیر سایت مارکسیست– لنینیست امروز: این…

ریناس ژیان

استاد "ریناس ژیان" (به کُردی: ڕێناس ژیان) شاعر نامدار کُرد…

پنجشیر، زخم بر تن، آتش در دل؛ افسانه‌ای زنده در…

نویسنده: مهرالدین مشید پنجشیر، شیر زخمی اما سرفراز؛ خاری در چشم…

فلسفه امید بلوخ،- میان مارکس و مسیحا

Ernst Bloch (1885-1977 ) آرام بختیاری سوسیالیسم حتمی است !، مارکسیستی یا…

«
»

بیانیۀ هیاتی از کمیسیون مهندسین نفت،گاز، پتروشیمی و معدن

هرمزگان- خرداد ماه هزار و چهارصد و چهار

رجاله های صلح طلب و پهپاد طلب در پرچانگی   

به سود سرمایه در ایران و منطقه،

به ما، به کار، به پرولتاریا، حمله پهپادی می کنند

بنیانگذاران کمیسیون مهندسین نفت،گاز، پتروشیمی و معدن در بحبوحۀ حمله پهپادی اسرائیل به  پالایشگاه گاز فجر جم محل کار و سازماندهی ما که در آنجا سه اعتصاب سازمان دادیم و اعتصابها را با فاصله چند روز قبل از موفقیت در حین تدارک، اعلام کردیم و فاز چهارده میدان پارس جنوبی، سکوی تولید فراساحلی که تا این ساعت به گزارش کارگران کمیسیونی هنوز در آتش می سوزد، انبار نفت شهران، پالایشگاه شهر ری، کارخانه خودروسازى فردا در بروجرد، نشستی زیرزمینی و اضطراری به انجام رساند.

حملات پهپادی به تاسیسات گاز و نفت از سوی انترنشنال، خبرگزاری برون مرزی بنیانگذاران سپاه پاسداران و بویژه پوزیسیون جنگ طلب مانند برادران و خواهران شان در جمهوری اسلامی عمدا اعلام نشده یا با هلاکت چند فرمانده در سایه و تحت الشعاع قرار گرفته است. انبار نفت شهران از بزرگترین مراکز ذخیره و توزیع سوخت تهران نزدیک به دویست و شصت میلیون لیتر ظرفیت ذخیره سازی در یازده مخزن دارد و گره حیاتی در شبکه سوخت شهر تهران است که بنزین، گازوئیل و سوخت هواپیما به چندین پایانه در شمال تهران توزیع می کند. وضعیت اضطراری در پالایشگاه فجر جم در استان بوشهر تهدیدی برای اختلال در تامین برق و سوخت توده های فاقد قدرت سیاسی و اقتصادی بویژه برای استانهای جنوبی و مرکزی ایجاد می کند که در حال حاضر تحت فشار زیادی قرار دارند. هر گونه اختلال در تنگه هرمز که ایران از یکسو و عمان و امارت متحده عربی را از سوی دیگر جدا می کند، تنها راه ورودی دریایی به خلیج فارس و نزدیک به بیست درصد از مصرف نفت جهان از طریق آن جریان دارد و مهمترین گلوگاه ترانزیتی نفت جهان می باشد، بازار و نظم اقتصاد سرمایه داری جهانی را مختل خواهد کرد. هنوز همکاران ما پرولتاریای نفت آسیبی ندیدند. اما، همین حملات پهپادی بعلاوه از کار افتادن پالایشگاه حیفا و خطوط لوله نفت اسرائیل در حملات موشکی جمهوری اسلامی،  قیمت نفت را بسرعت نه درصد افزایش داده است. تازه، دوشنبه با بازگشایی بازارهای نفت جهانی، اثرات تورمی قیمت نفت بدنبال کشمکشهای پهپادی مشخص می شود. حملات پهپادی و (نه جنگ) دولت اسرائیل به یاری امپریالیسم، هژمونی رو به افول به نفع سرمایه داری در ایران در راستای تخریب ما، نیروهای مولد، سازمانده، تولید کننده، پرولتاریا در کارخانه ها، میادین نفتی و پالایشگاهها دژ قلب انقلابی اجتماعی است. کمیسیون مهندسین نفت،گاز، پتروشیمی و معدن به عنوان تشکیلات زیرزمینی- کمونیستی با نماینده علنی، بارها تمام دورهمی هایی که سینه خود را به تنور صلح و جنگ چسبانده اند، ضد انقلاب اجتماعی، روسپی صفتان نان به نرخ روز خور خطاب کرده است. حملات پهپادی اسرائیل، چهره برنامه های سرمایه دارانه شان در شکل جمهوری خواهی، حکومت شورایی منهای حزب پرولتری، براندازی، انقلاب دموکراتیک اسلامی یا  انقلاب نوین دموکراتیک چریکی- بورژوایی، در تقابل جنگ درون طبقاتی ما در پالایشگاهها، میادین نفتی، گازی و پتروشیمی را بخوبی به نمایش گذاشت و نشان داد که پوزیسیون خارج از کشوری حتی به حرافی های پوپولیستی مبنی بر مردم دوستی و یاوه انقلاب مردم و خلق به عوض پرولتاریا پایبند نیست. حملات پهپادی، اهرم فشار در بحبوحۀ مذاکرات امپریالیسم امریکا با جمهوری اسلامی برای تمکین و  سفید امضاء برجام آمریکایی در تقابل با برجام اتحاد اروپا و رقابت با کشورهایی مانند چین و روسیه است.  قبلا به تفصیل توضیح دادیم که امپریالیسم، این هژمونی رو به افول توان جنگی براندازی به اشکال قدیمی مثل عراق و حتی سوریه و  علم کردن قهرمانانی مثل الجولانی را درایران بسادگی ندارد. وگرنه، تحریمی در کار نبود. جدا از اینکه کمیسیون تشکیلات صنفی – زیرزمینی وابسته به تشکیلاتی سیاسی در ایران است، امپریالیسم دیروز با امروز در  موقعیت متفاوتی قرار دارد و همواره قادر به بهره برداری از شیوه های قدیمی نیست. مذاکره جمهوری اسلامی نیز قادر نیست مرهمی بر تناقضات و تضادهای سرمایه داری در ایران بگذارد و توقف مذاکره نیز نمی تواند پشمی برای کلاه پوزیسیون خارج از کشوری که بیش از نیم قرن سر سفره عوامل خارجی، تحریم، پهپاد، جنگ سورچرانی کرده و آخر سر هم امپریالیسم از اسب، به پایین پرتش کرده- بسازد. هدف حملات پهپادی اسرائیل دقیقا در راستای خواستهای دولت سرمایه داری جمهوری اسلامی مرکز دژ سرخ انقلاب اجتماعی یعنی کارخانه ها، پالایشگاهها، میادین نفتی، پتروشیمی و گاز- تخریب نیروی مولد و پرولتاریا رهبر بلامنازع انقلاب اجتماعی بویژه ما کمیسیون که متحدانه علیه جمهوری اسلامی می جنگیم را هدف قرار داده است. لذا، در راستای تامین مواضع سرمایه داری مالی در قدرت و بخشی از برادران و خواهران متخاصم که مدتهاست بدنبال راه حل برای نجات سرمایه و مهار بحران سرمایه داری در ایران ادا و اطوار مخالف بخود گرفته اند، طبق سیاست میلتون فریدمنی خود را به عنوان بدیل برای سیاستهای فعلی معرفی می کنند و از سرمایه داری و آزادی صحبت می کنند، است. برادران و خواهرانی که بنیانگذارانشان در خارج از کشور در تلویزیون انترنشنال و بی بی سی  و صدای امریکا تحلیلگر شدند و  سگ جانی می کنند تا چاله ای برای سرمایه داری در بحران، پُر کنند. دلقکی مانند حامد اسماعلیون در فیلم ترسناک هواپیمای اوکراینی میخواهد با مرگ خانواده اش به نان و نوایی برسد. این مسئله بماند که هیچ کارگر و زحمتکش، گرسنه یا گشته ای در آن هواپیما نبود و سپاه پاسداران به برادران و خواهران خود اشتباهی و سهوا شلیک کرد، کفتر باز نشر چشمه، گم شده در میان برهای انواع مختلف پوزیسیون خارج از کشوری، آسمان ناامن با پهپادهای اسرائیلی و امپریالیستی برایش امن شده اند! سازگارا و الی اخر که قصد دارند با بهره برداری از بحران سرمایه داری و در مسیر معنا بخشی از بحران، تمام طبقات از جمله طبقۀ کارگر را حول هژمونی خود گرد آورده و برای پیگیری سیاستهای طبقاتی خود اقناع و سازش یا حتی صلح عمومی بوجود آورند. سیاستهایی در جهت احیاء و تحکیم مجدد رابطه سرمایه اتخاذ کنند و دوباره به پاسبانی و تقویت سرمایه دار برخیزند و مجددا فضا را برای مداخله راهبردی طبقه سرمایه دار آماده کنند. حضراتی که از حملات پهپادی اسرائیل به ما حمایت می کنند  همواره ریشۀ بحران را در همه چیز از جمله ولی فقیه، آن نماینده و این نماینده دیدند، نماینده گان سرمایه داری را از هم سوا کردند تا خودشان جذب سرمایه داری در ایران شوند. در همه چیز دیدند، جز در گرایشات و تناقضات ساختاری و ماهوی شیوۀ تولید سرمایه دارانه که صرف نظر از اینکه چه سیاستهای دنبال شود و بوسیله چه کسانی دنبال شود، وقوع تناقضات ساختاری سرمایه داری اجتناب ناپذیر خواهد بود. بدین ترتیب، ذهنیت بورژوایی نه با خود بحران که بحران را  بیش از نیم قرن در خارج از کشور روایت می کند و همواره جنبۀ ایدئولوژیک خود را پاس نگه می دارد. در حالیکه وظیفه پرولتاریای متشکل، کمیسیون ما از اغاز تاسیس زیرزمینی که امروز یا در خیابان بدنیا نیامدیم و دستکم شش سال است که اعتصابهایی را از قبل اعلام کردیم از میان اعتصابهایی که هرگز اعلام نکردیم و با فاصلۀ چند روز بعد از اعلام به سازماندهی آن توفیق یافتیم این بوده  و هست که با مداخلۀ ایجابی و نه صرفا سلبی خود، صحنۀ محاکمۀ بازیگران و سیاست گذاران را به صحنۀ تمامیت رابطه سرمایه تبدیل کنیم. حملات پهپادی اسرائیل به یاری امپریالیسم، همان سیاست دولت پزشکیان و دولتهای سابق سرمایه داری، تخریب خلاق نیروهای مولد یعنی ما و کارگران غیرکمیسونی به نفع سرمایه داری مالی ست.

 تحریم اسلحۀ ای ست که در یک اقتصاد از یکسو جهانی و از سوی دیگر شکاف خورده به دلیل منازعات اقتصادی- سیاسی و ژئوپلوتیک، کاربست می یابد و عمدتا با هدف تمکین یک کشور و پذیرش استیلای کشور امپریالیستی- امروز امپریالیسم آمریکا در اختلاف اشتی پذیر با اتحادیه اروپا مبتکر برجام که امپریالیسم امریکا با اشتباه تاکتیکی از آن خارج شد و امروز سعی می کند که با  گرفتن امضاء سفید از جمهوری اسلامی، رقبای هژمونی طلب بر سرمایه های جهانی را در منطقه از میدان به در کند یا تغییر رژیم ( سرنگونی- برانداری) بکار گرفته می شود. وقتی تحریم حالت فزاینده و بسیار دشواری به خود می گیرند، امپریالیسم دیگر صرفا به دنبال تمکین کشور تحریم شده در یک یا دو خواستۀ سیاسی یا ژئوپلتیک مشخص نیست. بلکه، مسئله تحریک نارضایتی عمومی در آن کشور و براندازی رژیم از درون یا تضعیف اقتصادی آن کشور تا حدی است که یک جنگ محدود قدرت نابودی آن رژیم را داشته باشد. بنابراین، تحریم ها عمدتا با فلج کردن اقتصاد یک کشور، فشار بسیار شدیدی بر توده های فاقد قدرت سیاسی- اقتصادی وارد می کنند تا مشروعیت یک رژیم در نتیجه این فشارها بطور جدی به چالش کشیده شود و شرایط برای جایگزینی آن از درون خود همان رژیم که دلخواه کشور امپریالیستی مورد نظر است، فراهم شود. اما، این تحریم ها که دهه هاست پوزیسیون خارج از کشوری سینه خودشان را به تنور آن چسبانده، سرمایه های هنگفت و لابی های مختلف راه انداختند، چاپلوس های فراوان از نمایندگان امپریالسیم کرده نه تنها نتوانست بورژوازی انعطاف پذیر در ایران را از پای در بیاورد. فراتر، تحریم به شرایطی دامن زد که  بخشی از سرمایه داری در ایران برای ادغام بیشتر در بازارهای جهانی و رقابتی کردن هر چه بیشتر  اقتصاد ایران، قیمت ارز را هر چند سال یکبار- افزایش سرسام اوری را تجربه کرده است. بورژوازی که پیش از آغاز تحریم، دوره تازه ای از آزاد سازی قیمتها را با طرح هدفمندی یارانه ها کلید زده بود، از تلاطمات ارزی که بخشی از آنها به تحریم برمی گشت نیز استفاده کرد و بدین سان با بهره برداری از شرایط پیش آمده به خواسته خود که پیش از این تحقق آن به رویایی شباهت داشت- جامۀ عمل پوشاند. بورژوازی انعطاف پذیر در ایران امروز نیز دارد از حملات پهپادی اسرائیل بهره برداری سیاسی- تبلیغاتی- اقتصادی می کند. امروز دیگر قطعی برق و گاز همگی به علت جنگ است در حالیکه صلح و مذاکره علنی و غیرعلنی با ارباب بزرگ کماکان ادامه دارد. باری، تحریم های بسیار شدیدی که از اواخر سال دو هزار و یازده علیه بورژوازی در ایران اعمال شدند، باعث بالارفتن قیمت جهانی نفت برای یک دورۀ نسبتا طولانی گشت و بسیاری از کشورهای اروپایی وارد کنندۀ نفت از این بابت متضرر شدند. بعلاوه، سرمایه گذاری بسیاری از کشورهای اروپایی در ایران متوقف شد و این امر به این شرکتها و اقتصاد کشورهای تحریم کننده آسیب وارد آورد. در طولانی مدت، بورژوازی در ایران بنا به جایگاه خود در اقتصاد جهانی، شریکهای تازه ای پیدا کرد یا با اقتصادهای نوظهوری که در حال رشد شتابان اقتصادی بودند و از نظام بین المللی حاکم بر مبادلات تجاری چندان راضی نبودند، ائتلاف استراتژیک تشکیل داد. روند اعمال تحریم های اقتصادی بر کشورهای مخالف امپریالیسم باعث شد تا مبادلات بین المللی در حجم هر چه بیشتری توسط ارزهای غیر از دلار صورت گیرد و این امر به دلارزادیی از اقتصاد جهانی و از دست رفتن یک مزیت بسیار بزرگ اقتصاد امپریالیسم آمریکا کمک کرد. حملات پهپادی امروز درست مثل تحریم و حتی جنگ جاده یکطرفه نیست، در صورت ادامۀ حملات پهپادی و شلیک بیشتر به ما گریبان مسببان خود را نیز خواهد گرفت. افزایش هفت درصدی قیمت نفت خام از اثرات کوتاه مدت حملات پهپادی اسرائیل به یاری امپریالیسم امریکاست. میزان گره خوردگی اقتصاد سرمایه داری در ایران به اقتصاد جهانی، کاملا مشخص است. زیرا، تحریم تنها زمانی به مسئله ای حاد تبدیل می شود که پیش از آن روند توسعه آن کشور به بازارهای جهانی و نظام مسلط بر آن بازارها گره خورده باشند و این گروه خوردگی درباره اقتصاد جمهوری اسلامی حتی بر ابلهان که هنوز پیرامون سرمایه داری بودن و نبودن، پوشیده نیست. در درنگی بر تحریم و جنگ قبلا گفتیم که جنگ یک جادۀ یکطرفه نیست. در ارزیابی جنگ اولا باید توجه داشت که جنگ و حتی تحریم محصول درشتگویی آن و این رئیس جمهور مثل ترامپ یا عربده کشیهای مقامات جمهوری اسلامی و اسرائیل یا اشتباه صرف آنان نیست و با تغییر نمایندگان سرمایه داری در ایران و امپریالیسم، تغییر نمی کند. سیاست نمایندگان مشروط و محدود به روابط سرمایه دارانه است و  با خوشرویی دیپلماتیک نیز رفع نمی شود. تحریم جمهوری اسلامی خود نشان از آن دارد که شرایط منطقه و امپریالیسم به گونه ای نیست که بخواهد بطور مستقیم یا با واسطۀ اسرائیل وارد جنگ کلاسیک با بورژوازی در ایران شود. تحریم نتیجۀ بالا گرفتن منازعات سیاسی و ژئوپلتیک تا بالاترین آستانه های آن است که شرایطی اشکال حاد آن زمانی بکار گرفته می شود که شرایط برای دخالت نظامی فوری قدرت امپریالیستی مهیا نباشد. مسئله این نیست که برآوردهای اشتباه و درشت گوییها و مانورها و فرافکنیهای اسرائیل و امریکا در آسمان یکدیگر می تواند به تقابل و جنگ واقعی و کلاسیک منجر شود. مسئله این است که درشت گوییها زمانی تعیین کننده می شوند که پیش از این شرایط منازعات ژئوپلتیک و سیاسی تا جایی حاد شده باشد که عملاً اجتناب از این درشت گوییها دیگر امکان پذیر نباشد. زمانیکه در نتیجۀ منازعات ژئوپلتیک یک کشور جزیی از محور شرارت خطاب می شود، نه تنها واکنش لسانی و عملی به تحرکات و شرایط جدید اجتناب ناپذیر است. بلکه، عدم واکنش خود معنایی جز تمکین نخواهد داشت و حتی ممکن است در حالاتی اقدامات شدیدتر کشورهای امپریالیستی را به دنبال داشته باشد. پس درشت گوییها بیش از آنکه نشانه ای از اشتباهات قابل جبران این یا آن سیاستمدار دولتهای سرمایه داری باشند، نشانه ای از بالاگرفتن منازعات هستند. اما، احتمال تغییر شکل آنها به مواجهۀ نظامی و جنگ کلاسیک به شرایط بازار جهانی ربط پیدا می کند. تداوم حملات پهپادی اسرائیل به درشتگویی آن سناتور امریکایی و وزیر دفاع اسرائیل که گفته است تهران را به اتش می کشد یا قلدری عراقچی، خامنه ای و مسعود پزشکیان و حتی عربده کشی رهبران و مرکزیت گروههای خارج از کشوری که در معادلات منطقه نخودی هم نیستند. یحتمل، اکنون در حال لابی راه انداختن و رقابت با بورژوازی در ایران برای حمله به ما هستند، جلوی پای تکاور و نیروهای دلتای آمریکایی گوسفند قربانی کرده و با فریادهای زنده باد امپریالیسم، جانم فدای اسرائیل، برادران سپاهی و ارتش تفنگتان را زمین بگذارید و به مردم بپیوندید، از آنان برای ورود به از ایران پذیرایی می کنند.  بعلاوه، عده ای هشتک زن امی که بواسطه شبکه های ارتباط جمعی و میزان شستهای بالا هویت کسب می کنند، نویسنده، تحلیلگر، برانداز شدند. همانهایی که  پاسپورتهای خود را پاره کردند و بدون هیچ دلیلی یا از طریق ازدوجهای تصنعی در کشورهای اروپایی و امریکایی به مفتخوری از ارزش اضافی کارگران مشغولند و بسیاری قانونی حتی از کمیته مرکزی گروههای خارج از کشوری به ایران سفر می کنند، حساب بانکی و زمین و خانه در ایران خریدند و کلاً مصداق گوز در بازار مسگرا و لاف در غربتند، حتی جرات ندارند که چهره خودشان را نشان دهند و پشت تصاویر شهیدان پنهان شدند، ربطی ندارد. قیمت نفت خام در بازار جهانی تا ظهر جمعه به وقت شرقی به هفتاد و سه  دلار در هر بشکه رسید که نسبت به چهارشنبه هشت دلار افزایش یافت. در صورت گسترش درگیریها، قیمت نفت می‌تواند به صد دلار در هر بشکه برسد، سطحی که از زمان حمله روسیه به اوکراین در سال  دو هزار و بیست و دو دیده نشده است. اگر این درگیری ‌ها گسترش یابد و حمل و نقل نفت از خاورمیانه را مختل کند باعث افزایش بنزین در پمپ بنزینهای آمریکا علاوه بر افزایش قبوض گاز طبیعی که از بحرانهای جدی امپریالیسم از دیرباز و برق می شود و شعار کاهش انرژی  دولت جدید امپریالیستی در مبارزات انتخاباتی را سه یک پول خواهد کرد.  دولت جدید امپریالیستی به رهبری ترامپ ابزارهای نسبتاً کمتری برای کاهش بنزین نسبت به دولت بایدن که با بحران تورم قمیت بنزین روبرو بود، در اختیار دارد. همه حضرات مرکزیت گروه و گروههایی که سالهاست نوکری امپریالیسم را می کنند. ولی، ساکن اروپا هستند باید بدانند که قیمت بنزین د رآمریکا آنقدر مهم است که رای به نامزدهای انتخاباتی را تحت تاثیر شدید قرار می دهد. تاریخاً، افزایش قابل توجه قیمت سوخت باعث نوعی رکود اقتصادی در آمریکا شده است و از همین امروز تحلیلگران اقتصادی امپریالیسم به دولت ترامپ در اینباره هشدار داده اند که افزایش میانگین قیمت بنزنین از روز جمعه می تواند اوضاع سیاسی را برای  دولت جدید که دردسرهای زیادی دارد، داغ تر کند. اگر جمهوری اسلامی به تنگه هرگز در دهانه خلیج فارس یک ابراه اصلی برای صادرات نفت از خاورمیانه حمله کند، قیمت نفت به صد دلار امریکا خواهد رسید. بورژوازی در قدرت، اصلی ترین دشمن طبقاتی ما خوب می داند که دولت جدید امپریالیسم آمریکا به رهبری ترامپ، بر قیمتهای پایین تر انرژی متمرکز است . یکی از دلایل اصرار امپریالیسم برای مذاکراه با جمهوری اسلامی که به هیچ وجه ربطی به سلاح هسته ای ندارد همان طور که قبل از کشمکشهای پهپادی در پیامهایی ضد و نقیض حاضر شد که حق سلاح هسته ای را به جمهوری اسلامی دهد یا اینکه نیمی از تحریمها را در مقابل از بین رفتن نیمی از غنی سازی اورانیوم را لغو کند. کماکان سلطان جنگل به قول تظاهرات کنندگان آمریکایی جلوی کاخ سفید و در دیگر ایالتهای آمریکا که گویا بیماری دو قطبی مبتلاست در حال پیامهای ضد و نقیض دقیقا مثل سلامی آن مرد رفته که سالیان سال هدف کمیته انقلابی در ایران بود، ولی موفق نشدند، به جمهوری اسلامی است، گاه می گوید که از حمله پهپادی خبر نداشته است، گاه می خندد و از حملات پهپادی اسرائیل دفاع می کند، گاه پرچم سفید جلوی گنده لاتها بالا می کند و می گوید امیدواریم که دوباره به پای مذاکره بازگردند، گاه از حملات سپاه پاسداران به اسرائیل تعجب می کند و .. شریک دزد است و رفیق قافله! تداوم فرافکنی های پهپادی تاثیر سریعی بر عرضه نفت خاورمیانه دارد و قیمت سوخت بنزین و گازوئیل را برای آمریکایی ها بشدت افزایش خواهد داد و قبلۀ عالم روسپی صفتان جنگ طلب ایرانی در تله ای که بایدن در آن گرفتار بود، گیر می کند. در حالیکه حتی از ابزارهای دولت قبلی برخوردار نیست. تنها گزینه واقعی دولت امپریالیستی، استفاده از تریبون قلدرمنشانه و دیپلماتهایش برای متقاعد کردن نوکران خود، اسرائیل و جمهوری اسلامی به فرونشاندن هر چه سریعتر حملات پهپادی است. 

معروفترین اقتصاد دانان سرمایه داری در روزهای اخیر به بحران مالی سرمایه داری جهانی که دوره ای بدتر از دوران کووید نوزده را تجربه می کند، هشدار دادند که با کشمکشهای پهپادی اسراییل و جمهوری اسلامی عمیقتر می گردد. اما، آنچه به مغز اقتصادی سرمایه دارانه شان نمی رسد این است که در هر دو بحران اقتصادی قبلی این قرن، ابزار هماهنگی بین‌المللی و قدرت بانکهای مرکزی برای تثبیت وضعیت به کار گرفته شد. این بار، همان ابزارها در بحرانند و قادر به مهار بحران سرمایه داری جهانی نیستند. ما قبلا گفتیم که امپریالیسم این هژمونی رو به افول متحدان خود را از دست داده است، در همین راستا اتحاد اروپا به دنبال راهکاری برای مقابله با سیاستهای تعرفه ای امپریالیسم می گردد. تاکنون، اتحادیه اروپا با  اعلام  دور اول عوارض گمرکی خود بر بیست و شش میلیارد یورو از واردات ایالات متحده به اتحادیه اروپا که از پانزده  آوریل لازم‌الاجرا شد، به تعرفه‌های فولاد و آلومینیوم ترامپ پاسخ داده است. با توجه به اینکه تعرفه‌های جدید ایالات متحده  بر سیصد و هشتاد میلیارد یورو از صادرات اروپا  تأثیر می‌گذارد و پیش‌بینی‌ هایی که کاهش سه درصدی تولید ناخالص داخلی اروپا را در دو سال آینده تخمین می‌زنند، این ابزار به بروکسل اجازه می‌دهد تا فشار بر واشنگتن را به طور متناسب افزایش دهد. دولت ترامپ در مواجهه با چشم ‌انداز ابزار ضد اجبار که دسترسی به بازار را برای غولهای فناوری و شرکتهای خدمات مالی ایالات متحده محدود می‌کند، برخی از سرمایه‌گذاریهای ایالات متحده در اروپا را مسدود می‌کند یا برخی از حمایتهای حقوق مالکیت معنوی ایالات متحده را به حالت تعلیق در می‌آورد، ممکن است برای دستیابی به توافق با بروکسل تحت فشار قرار گیرد. در حال حاضر، برخی از رهبران اتحادیه اروپا در مورد استفاده از ابزار ضد اجبار مردد هستند و ترجیح می‌دهند از ابزارهای دیگری مانند تعرفه‌های متقابل تلافی‌ جویانه و بخشی بر برخی از صادرات، مانند بوربون از کنتاکی، که به ویژه به ایالتهای متمایل به جمهوری ‌خواه ضربه سختی وارد می‌کند، استفاده کنند. بروکسل با این تعرفه ‌های متقابل سعی دارد قاطعیت خود را نشان دهد و در عین حال از تشدید بیشتر تنش و جنگ تجاری تلافی‌جویانه در دو سوی اقیانوس اطلس جلوگیری کند.  به هر صورت، اگر دولت ترامپ اقدامات بیشتری به ویژه  تلافی‌جویانه علیه مقررات اتحادیه اروپا، مانند قانون بازارهای دیجیتال، قانون خدمات دیجیتال یا مالیات خدمات دیجیتال کشورهای عضو، انجام دهد، رهبران اروپایی بیشتری ممکن است این ابزار را گامی ضروری برای فشار بر واشنگتن بدانند. حملات پهپادی و تاثیر آن بر بازار جهانی و وضعیت اقتصادی کشورهای اروپایی، اقدامات تلافی جویانه و رقابت اروپاییها را تشدید می کند.

حملات پهپادی اسرائیل به مثابۀ اهرم فشار در بحبوحۀ مذاکرات امپریالیسم با جمهوری اسلامی در رقابت با کشورهای چین، روسیه و اروپا، بیشتر از اینکه نظامی باشد، سیاسی است و از آنجاییکه تخریب نیروهای مولد یعنی ما را هدف قرار داده است، به نفع جمهوری اسلامی و به ضرر جنگ متشکل درون و برون طبقاتی ماست. مسئله اصلی خلاف پرچانگی و اطلاعیه های پوزیسیون خارج کشوری که سینه خودشان را کما فی سابق  به صلح یا به حمایت از حملات پهپادی صهیونیستی و امپریالیستی چسبانند و رسانه های انترنشنال وابسته به سپاه پاسداران که از چند فرمانده سپاه پاسداران غیرمستقیم شهید می سازند تا پروژه قدیمی وزارت اطلاعات، «صدور دموکراسی و براندازی»  با برادران سابق شان را از درون نظام جلو ببرند، تحلیلگران انترنشنال که از بنیاگذاران وزارت اطلاعات و مهره های معروف دیگر سرمایه داری در ایران، رضا پهلوی و فرزندان خلف شعبان بی مخ در خارج از کشور- افرادی که بدون هیچ پیشینۀ سیاسی و مبارزاتی یک شبه در شبکه ارتباط جمعی سیاسی می شوند و گویا بوسیله امپریالیسم و اسرائیل به دسته های ساطور به دست سومکا و پان ایرانیست و چاقو کشان بساط پهن می کنند. شکی نداریم که اگر این اراذل و اوباش در ایران بودند با بیماری شیدایی و انرژی سرشاری که به بهانۀ کشته شدن چند گنده لات نسبت به اسرائیل و امپریالیسم به آنان دست داده، دیوارهای تهران و شهرستانهای ایران را با شعارهای تند و تیز جنگ طلبانه که پوستر می کنند، الوده می کردند و مطمئنا در عملیات ارتجاعی به افتخار سردار پاسداری نائل می آمدند. نهایتاً، نکته اساسی، کشته شدن چند فرمانده سپاه پاسداران که همان روز جمعه سریعا بوسیلۀ مهره های سپاه پاسداران زنده و تازه نفس جایگزین شدند و بی بی سی و صدای آمریکا رسانه های وابسته درباره آن حسابی تبلیغات کردند و اسرائیل را در ماه بردند، نیست. نکته مهمتر این است که به چه منظوری و تامین کدام طبقه و چه منظوری. سرمایه داری به مثابه خواهران و برادران متخاصمی ست که همدیگر را برای سود و سرمایه می کشند. درازگوشانی که از کشته شدن چند فرمانده بوسیلۀ پهپاد اسرائیلی اینقدر بشکن و بالا می اندازند، هرگز برای بیشتر از سی  عملیات مسلحانه انقلابی پیروزمندانه، از پیش سامانده که با فاصله چند از قبل برابر چشمانشان اعلام شد و در نشست رسمی کادرهای کمیته مارکسیست ارتدوکس مسئول ارتباط با خارج از کشور با از اعضاء مرکزیت دو گروه، سه فیلم دریافت کردند و اجازه صد در صدی پخش فیلمهای عملیات مسلحانه به آنان واگذار شد، عملیات مسلحانه ای که بیشتر بوسیله کادرهای دختر، پردل و جرات ترین و آگاه ترین پرولترها که در مبارزه و انضباط تشکیلاتی پرولتری تعلیم و ابدیده شدند، فاتحانه عملی شدند، نرقصیدند. بلکه، فیک شدند، دشنام دادند، لو دادند و به واجا خودفروشی کردند. ساختمان مسکونی چهارده طبقه در نزدیکی میدان نوبنیاد در شمال شرقی تهران منطقه نظامی و مناطق مسکونی نارمک منطقه نظامی نیست که فرو ریخت، کودک و زنانی هنوز زیر آوار بسر می برند.  بیشتر از سیصد و پنجاه نفر در شهرهای ایران از اغاز حملات پهپادی تا این ساعت دستگیر و نیروی عظیم ارتجاعی در شهرهای ایران و منطقه به پشت جمهوری اسلامی بموازت تبلیغات وسیع رسانه ای و خدعه و دروغ تبلیغاتی- بسیج شدند. از این به بعد هر کدام از ما را دستگیر کنند، نوکر موساد هستیم. موسادی که خود از تعلیم دهندگان ساواک و واجا، و فراجاست.  بلحاظ سیاسی، توازن قوا در شهرهای ایران با بلند شدن شعار مرگ بر اسرائیل و مرگ بر آمریکا که فقط مصرف داخلی دارد، به نفع سرمایه داری در ایران، تغییر کرد و فضا برای سازماندهی اعتصاب و عملیات مسلحانه انقلابی بشدت تنگ شده است.

کشمکشهای پهپادی و نه جنگ، در بستر تاریخی گسترده ترین بحران سیستماتیک سرمایه داری در جهان که بازتاب تناقضات عمیق از جمله بی ثباتی اقتصادی مزمن، افزایش نابرابری، اعتراضات و راهپیمایی ها در ایالتهای مختلف کشور آمریکا صورت می گیرد. بطوریکه رئیس جمهور کشور عمو سام، ترامپ حتی فرصت نمی کند که دولت خود را برای دستور ورود گارد ضد شورش بمنظور مقابله با تظاهرکنندگان مطلع کند، پدیده ای که به زعم رسانه های آمریکایی در شصت سال گذشته بی سابقه بوده که رئیس جمهوری به تنهایی به گارد ضد شورش فرمان آتش دهد، رکود تورمی اقتصادی در آمریکا و شکست سیاستهای تعرفه ای دولت به ریاست جمهوری ترامپ، سیاستهای ضد مهاجرتی به بهانۀ دشمن خارجی بمنظور ارزانتر کردن دستمزد کارگران مهاجر با فریبکاری و نیرنگهای ناسیونالیستی و لیبرالی برای زنده کردن و پیشبرد هر چه بیشتر سیاستهای نئولیبرالیستی که دستکم از سال دوهزار و هشت تمام جوانب مخرب خود را به جهان نشان داده، شکافهای فزایندۀ اتحاد اروپا و تعمیق اختلالات ناتو از زمان انتخابات ریاست جمهوری امپریالیستی است. هژمونی رو به افول امپریالیسم آمریکا نه به دلیل رویاپردازی مبتنی بر بلوک شرق و غرب که یک اختلاف ایدئولوژیک بود و ربطی به اختلافات اشتی پذیر امپریالیسم و اتحاد اروپا، چین و روسیه برای هژمونی بر سرمایه های جهانی دست و پا می زند یا یا افسانه پردازی جنگ نیابتی ندارد. بلکه، به دلیل شکست تمام قواعد و هنجارها و ابزارهایی ست که سرمایه داری در جهان می توانست روزگاری بحرانهای ساختاری خود را مهار کند. ما قبلا توضیح دادیم که بحران دهۀ هفتاد میلادی در کشورهای سرمایه داری نتیجۀ بحران مدیریت بحرانِ به شیوۀ کینزی که به بحران کینزگرایی معروف شد و جایگزینی رژیم انباشت منعطف با رژیم انباشت فوردیستی بود که با آموزه های تئوریسینهایی مانند فردریش فون هایک و میلتون فریدمن، به شیوۀ مقرارت یابی جدید مبدل گشت. خصوصی سازی و کالایی سازی هر چه فزاینده تر وسائل معاش و ابزارهای تولید، فراهم آوردن شرایط برای سیالیت و تحرک بیشتر سرمایه، قلمروزدایی بیشتر، مقررات زدایی از بازارهای مالی، اجرای سیاستهای اقتصادی طرف عرضه، کاهش حجم خدمات به اصلاح رفاهی، کوشش برای کنترل و انضباط بیشتر طبقۀ کارگر و انقیاد بیشتر نیروی کار به سرمایه، ترویج بهره وری و افزایش رقابت و الی آخر در دورۀ سرمایه داری نئولیبرال در دستور کار قرار گرفت. امروز، سرمایه داری نئولیبرال نیز دچار بحران و بیماری فراگیری شده که در تصور پیامبران آن نمی گنجید. در دورۀ پس از جنگ جهانی دوم، با رژیم انباشت فوردیستی مواجه بودیم که تولید انبوه و مصرف انبوه کالاهای استاندارد از مشخصه های اصلی آن بود. کینزگرایی و دولت رفاه متناظر با آن، شیوۀ مقررات یابی چنین رژیم انباشتی را تشکیل می دادند. در سرمایه داری تناقضهایی ساختاری وجود دارند که همچون قطبهای متضاد، ادغام آنها برای بلندمدت در یک کل یکپارچه و منسجم ممکن است. در این رابطه مثالی می زنم تا قضیه روشنتر شود، نیروی کار ما کارگران متخصص؛ مهندس ارشد صنعت نفت و سازندۀ پالایشگاهها، دکلها، اسکله ها و سکوها و کارگران متخصص بخشهای مختلف تولید صنعت نفت و گاز را هم میتوان به عنوان هزینۀ تولید و هم منبع تقاضا برای کالاهای تولیده شده در نظر گرفت. ولی، نیروی کار در آنِ واحد هر دویِ موارد  است و اولویت دادن به هر کدام از جنبه ها، کارکرد رابطۀ سرمایه را با مشکل روبرو می سازد. اولویت دادن به جنبۀ منبع تقاضا بودنِ نیروی کار، باعث افزایش سطح دستمزدها، کاهش نسبی سود سرمایه دار و لذا عدم اشتیاق و رغبت سرمایه داران به سرمایه گذاریهای بیشتر خواهد شد. افزون بر این، اصرار بر هزینۀ تولید بودن نیروی کار، باعث کاهش دستمزد و بنابراین کاهش تقاضا برای کالاهای تولید شده خواهد شد. به طریق مشابه، برای سیاستهای پولی بنا به شرایط خاص فرآیند انباشت سرمایه میتوان اولویت را به بازار داخلی داد و پول را به عنوان پول ملی در نظر گرفت یا سعی در ادغام در بازار جهانی داشت و پول بین المللی را بر پول ملی ارجحیت داد. شیوۀ مقررات یابی کینزی با اولویت رابطۀ مزدی نسبت به منبع تقاضا بودن نیروی کار و اولویت پول ملی و اولویت قلمروگرایی به جای قلمروزدایی تلاش کرد که تناقضات درون ماندگار سرمایه داری را حل کند. اما، اولویت دادن یک جنبه به جنبۀ دیگر به این معنا نیست که جنبۀ دوم کنار گذاشته می شود. شیوۀ مقررات یابی باید به طریقی باشد که الزامات شکل ارزش یعنی ارزش افزایی- سودآوری سرمایه توفیق یابد. با این حال، خود شکل ارزش یا فرایند انباشت پس از مدتی به کرانه های عبورناپذیر خود روبرو می شود و شیوۀ مقررات یابی نه تنها قادر نبود اختلالات در انباشت را حل کند. بلکه، آن را شدیدتر ساخت. با این مثالها می خواهم توضیح دهم که هر شکل از سرمایه داری و امروز نئولیبرالیسم در صدد حل بحران شیوۀ قبلی برمی آید. بعد از مدتی تضادهای سرمایه داری فوران می کنند و شرایط را بدتر می کنند. دلیل این امر نیز محدودیتهای خودِ فرایند انباشت سرمایه است که در تمام شکلهای سرمایه داری از فوردیستی تا کینزی و نئولیبرالیستی تکرار می شوند. به همین دلیل، مذاکراه با امپریالیسم آمریکا و گشایش بازار جهانی قادر نیست که فرایند توسعه تولید سرمایه داری را از شر مواجهه و تصادم با محدودیتها و تناقضات درونی همین توسعه نجات دهد. هر چرخه از توسعۀ سرمایه داری از مراحل متفاوتی تشکیل شده اند که در مسیر خود نهایتاً با محدودیتهای ذاتی توسعۀ ای روبرو خواهد شد و یک بحران ناگهانی به این چرخه از توسعۀ سرمایه داری خاتمه خواهد داد. امروز که نظم نئولیبرال در کوره تضادهای بی پایان سرمایه داری ذوب شدند، بازگشت دروغین امپریالیسم به سیاستهای لیبرالی و ناسیونالیستی برای پیشبرد و زنده کردن سیاستهای نئولیبرالیستی بلاجبار و نه صرفا ارادی در دستور دولت ترامپ قرار می گیرد درست مثل دولت پزشکیان که سیاستهای دولت قبلی را برای مهار بحران سرمایه داری در ایران با وراجی های در ظاهر متفاوت دنبال می کند. اما، سیاست‌های نئولیبرالی را به شیوه ‌ای وحشیانه‌ تر و اقتدارگرایانه تر به عنوان مثال حذف بخش عظیمی از مدیکید در هفته های اخیر که موجب شوک و کاهش سه درصدی طرح بازنشستگی مزدبگیران و به نفع کارفرمایان شد، به پیش می برد.  ما قبلا توضیح دادیم که چگونه دولت پزشکیان نیز درست مثل ترامپ که انگشت اتهام را بطرف بایدن و دولت او نشانه می رود، با متهم ساختن دولت رئیسی آن مرد رفته یا برده، همان سیاست دولت قبلی بایدن و رئیسی را جلو می برند. اما، فقط با یک تفاوت و آن هم تخریب نیروهای مولد بیشتر. اینها همگی نشاندهندۀ وضعیت بحرانی سرمایه داری در جهان و ناکارایی  ابزارهای پیشین برای مهار بحران سرمایه داری است. چپ کند ذهن جنگ طلب یا صلح طلب و گروههایی با نام سازمان فدایی بورژوایی متعهد و ملتزم به سرمایه داری، امپریالیسم و اسرائیل هستند و شقه های اتحادیه گرا و سوسیال دمکرات بی یال و کوپال راه کارگر صلح طلب که آویزان ایت الله و سپاه پاسداران می شوند و از آنان در اطلاعیه ها و بیانیه ها می خواهند که تفنگشان را زمین بگذارند در شرایط پهپادی صلح طلب می شوند. دقیقا نیز نمی گوید پرولتریا در ایران با چی باید صلح کنیم؟ صلح طلبی مجرد این نفع را برای مبلغانش دارد که مخالف به نظر برسند بدون آنکه آنها را متعهد کند که به عمل سیاسی مشخص علیه جمهوری اسلامی مبادرت ورزند. خرده بورژوای سرگردان بین اتشی که جمهوری اسلامی با کمک خود اسرائیل راه انداخته است گیر کرده و هیچ راه بهتری از پوشیدن جامۀ وعاظ و موعظۀ اخلاقی تجریدی پیدا نمی کنند. اما، این نیز قادر نیست بزدلی، فریب سیاسی– طبقاتی در استتار نقش آفرینی جمهوری اسلامی را بپوشانند. سوسیال دمکراسی بی یال و کوپال، آنچنان در بیانیه ها، درازگوییها و واکنشها بدون هیچگونه تلنگری به جمهوری اسلامی، فرمان صلح، ابادی و عدالت سر می دهد که ما پرولتاریا در نفت،گاز، پتروشیمی و معدن، دشمن بلقوه و بالفعل شان را به یاد اطلاعیه های حزب قجری- فئودالی توده، حزب پدر و متبکر مهمل دیکتاتوری ولایی می اندازند که عادت داشت بنویسد « سربازان، گروهبانان، درجه داران و افسران شرافتمند ایران! ملت و فرزندان قهرمان و مشتی چرندیات دیگر یا کارنامۀ دولت فروغی می اندازند که همواره مردم را به صلح و آرامش فرامی خواند و بهانه اش این بود که «موقع باریک و شرایط جنگی است» تا حوادث گذشته و جنایتهای سرمایه داری در ایران را فراموش کنند. سرانجام همان دولت فروغی شرایطی فراهم کرد که رضا شاه بی آنکه حسابی پس بدهد، در حالیکه فرماندهان قشون در طول راه با گارهای احترام به پای بوسی وی می شتافتند و هدایایی نظیر دویست لوله تریاک اعلای ماهان کرمان تقدیم می داشتند در روز پنجم مهرماه سال هزارو سیصد و بیست، با کشتی انگلیسی « بندارا» ابتدا به سوی بمبئی و سپس به جزیرۀ موریس یکی از مستعمرات انگلستان حرکت کرد و حکومت هندوستان همه ترتیبات را داد تا نابغۀ عظیم الشان روزهای آخر عمر را در جوار رحمت ارباب انگلیسی به سر کند! یا شهسوران پنبه ای (حکا) که به ابتکار «اصلاح طلبان و سایر نیروهای اپوزیسیون درون نظام» نائل می آیند، چریکهایی ائتلافی با بورژوازی برای جمهوری دموکراتیک یا چریکهایی که ما پرولتاریای نفت را به بهانه های واهی در مرامنامه شان نادیده می گیرد و تنها راه رهایی را مبارزه مسلحانه منهای رهبریت پرولتاریای متشکل که مبارزۀ مسلحانه در حقیقت عالی ترین شکل مبارزه طبقاتی را راه حل برون رفت از بحران را، انقلاب دمکراتیک نوین یعنی تجدید حیات بورژوازی، بحساب می آورد، با طناب پوسیده می خواهند دوباره ما را کف چاه بیندازند. از مبارزه مسلحانه گام بگام نیز با دگردیسی کیومرث به ع. شفق بعد از موفقیت عملیات مسلحانۀ کمیته مارکسیست ارتدوکس بویژه با شلیک سلاح از چهره های منتقد و سرشناس رزمنده که یک لحظه چهره اش مانند خورشید از پشت روسری بلوچی در فیلمی با سلاح معلوم می شود، در خط اول سرمقاله از مبارزه مسلحانه اعلام برائت می کند، از جمله زائده های ناکارایی ابزار بازگشت به سیاستهای مهار بحران سرمایه داری جهانی ست. رجاله های عافیتجو در پرچانگی، زائده هایی که در بحبوحۀ تنشها و کشمکشها در منطقه و امروز حملات پهپادی با صلح طلبی یا پهپاد طلبی، سر تسلیم در برابر آستان سرمایه فرود آوردند و سوار بر پهپادهای اسرائیلی در حرافی ضد انقلاب اجتماعی- به سود سرمایه در ایران و منطقه به ما، به کار، به پرولتاریا شلیک می کنند.

 آتشی که از آسمان بر سر همکاران ما، کادرهای کمیسیون، خانواده هایشان و پرولتاریای نفت برافروختند همانطور که مسببان آن؛ جمهوری اسلامی را می سوزاند، امپریالیسم آمریکا و اسرائیل و کل  بازار جهانی به همراه پوزیسیون صلح طلب و پهپاد طلب که با اتش امپریالیسم آواره اردوگاه های کشورهای دیگر شدند یا از اقلیم به بیرون پرتاب شدند و لمپن های هشتک زن ساحل عافیت را خواهد سوزاند. ما قبلا گفتیم که ریشۀ نهال رهایی پرولتاریا  که امروز در بطن اجتماع ما سازمان یافته و زیرزمینی رشد می کند در عبرتگیری از همین تجارب و ناکامیها در گذشته و در تاریخ ماست و نهالی که پیوند خویش را با ریشه اش بگسلد، نیروهایی که رابطه شان با پرولتاریا رهبر انقلاب اجتماعی علیه سرمایه داری جدا گردد، به سکت تبدیل می شوند و  محکوم به زوال، شکست و نیستی هستند. هنگامیکه سه سال قبل با کلمات دیگری همین را نوشتیم، عربده فرماندار نقابدار ساده لوح از انگلیس بلند شد و تفسیر عامیانه دمکراتیسمی خود را در اخبار روز و سرتیتر پیام حرافی روی بیان خردمندانه ما گذشت. حال آنکه، منظور ما این نبود که کسانی که حتی  دیگر قادر به راه رفتن نیستند، جربزه، توانایی و لیاقت نیز ندارند، چریک و پارتیزان شوند. بلکه، به گونه ای نیز عمل نکردند که در ایران نیرویی سازمان یافته داشته باشند یا نیروی سامان یافته ارزشی برایشان قائل باشد. طی دهه های اخیر، گروههایی که این مسئولیت اساسی را به گردن داشته و برای انجام آن امکان و فرصت کافی نیز در ساحل عافیت دارا بوده اند، کنگر خوردند و به اسم تبعید، لنگر انداختند، خواه به اقتضای منافع گروهی – طبقاتی و خواه به مراعات منافع دیگران، نه فقط از روشن ساختن حوادث گذشته و افشاء حقایق اجتناب نموده اند. بلکه، به تحریف حقایق و جعل تاریخ پرداخته اند، متهمند. امروز می گوییم که «تبهکارند».

کمیسیون مهندسین نفت، گاز، پتروشیمی و معدن در تاریخ  بیست و شش آبان هزاروچهارصد و سه به دنبال تحصن مان در میدان نفتی فروزان ابهای جزیره خارگ استان بوشهر و عملیاتهای مسلحانۀ مهر و آبان کمیته مارکسیست ارتدوکس در جنگ متشکل زمینی ما نوشتیم که رقم زدن دورۀ جدید از رونق اقتصادی برای سرمایه داری در ایران بدون حضور گسترده در بازار جهانی، جذب سرمایه از آن و ارسال کالاهای تولید شده به آن، امکان پذیر نیست. اما، تناقض ذاتی رابطه سرمایه این است که در مسیر گسترش و توسعۀ خود هر بار راهی را طی می کند که شکست آن بزرگتر و مخرب تر است. در واقع، اقتصاد جهانی که از یک طرف شاخصهای کلان آن عمدتا از شکست بازارها حکایت دارند و از طرف دیگر تشدید منازعات ژئوپلتیک نیز وضعیت آن را بغرنجتر کرده است، آبستن بحرانهای عمیقتری است که با گره خوردگی هر چه بیشتر اقتصاد ایران به آن، بحرانهای بزرگتری نیز در انتظار رابطۀ سرمایه و بورژوازی این کشور خواهد بود. کشمکشهای پهپادی مظهر دیگری از بحرانی است که در آن تاریخ گفتیم. فوران و انفجار تمامی تناقضات تولید بورژوایی در بحران بازار جهانی، بحران بورژوازی در ایران را شدیدتر خواهد کرد. از آنجاییکه سرمایه همواره گرایش به خودگستری دارد و در واقع به جز این خودگستری نیست و بازارجهانی در بطن رابطه سرمایه جای گرفته است، پوزیسیون بورژوایی پهپاد طلب عافیتجو- در اشکال گوناگون از حملات پهپادی به ما شیدا و حیران شده را از این بحران مفری نیست. الا، با تخریب هر چه بیشتر پرولتاریا و متعاقباً شعله ور کردن بیشتر مقاومت ما- پرولتاریای متشکل. اگرچه بورژوازی و خرده بورژوازی کاری جز خیالپردازی ندارد و حق اوست. منافع دولتهای استثماری – استعماری هرگز منطبق بر منافع پرولتاریای ایران نیست و ما پرولتاریای متشکل نفت، گاز، پتروشیمی و معدن هیچگونه صلحی با سرمایه داری در هیچ نقطه جهان نداریم و هرگز پرچم صلح را برابر سرمایه داری بویژه در قدرت در ایران به اهتزار در نخواهیم آورد. چرا که تنها جنگ درون و برون طبقاتی ما حقانیت دارد، جنگی که تنها پیام آور صلح  و عدالت است. کمیسیون جنگ طبقاتی را علیه سرمایه داری جمهوری اسلامی و هر دولت سرمایه داری دیگری در ایران ادامه خواهد داد، حملات اسرائیل درست مثل حملات حراست نفت قادر نیست ما را از بین ببرد، همانطور که سرمایه مالی قادر نیست تولید را از بین ببرد. زیرا در آن صورت ارزش اضافی تولید نخواهد شد. در این راه، برای اجتناب از تکرار اشتباهات اسلاف رهبر خود و گمراهیها و بمنظور حداقل قربانی در وصول به مقصود بخوبی دریافتیم که برخورداری از نیت پاک، آمادگی برای نثار جان و مال در رسیدن به هدفمان به هیچ وجه کافی نیست. هدفمان که در بند بند مرامنامه صد صفحه ای کمیسیون و در نشست اضطراری بعد از حملات پهپادی مجددا بر آن اصرار کردیم؛ دیکتاتوری پرولتاریا بی پیش زمینۀ انقلاب سیاسی و دمکراتیک و ویران کردن سنگرهای بورژوازی به عوض استفاده از سنگرهای بورژوازی. در کار و تولید و سازماندهی دریافتیم که بی آنکه بدانیم چرا اسلاف ما پیروز شدند و به بورژوازی شکست خوردند، امکان پیشروی و برپایی دولت خود، دولت پرولتاریایی را نخواهیم داشت. 

شب آبستن است، تا بزایانیم سحر آنچه ما می خواهیم.

–  بندهایی از مرامنامۀ کمیسیون در اطلاعیه فوق بمنظور احتراز از دادن اطلاعات نسوخته به وزارت اطلاعات و پوزیسیون خارج از کشوری، درج نشده است. در سپیده دم در نفت، هفته نامۀ کمیسیون مهندسین نفت، گاز، پتروشیمی و معدن به قلم نویسندۀ بنام و دود چراغ خورده، ماهر در رزم و قلم، سلحشور سرخ ما، پرولتر پریزاد، رفیق و همسر از بنیانگذاران کمیسیون، تحریر میشود و بصورت کتاب جیبی به دست کارگران غیرکمیسیونی نفت،گاز، پتروشیمی و معدن به شیوههای مخفیانه و بدیع کمیسیون در مراکزی که کادرهای کمیسیون در محاصره دشمن طبقاتی زمینی- حراستی و پهپادی مشغول به تولیدند، خواهد رسید.