بلینکن، فورستال زمان ما
آیا باید منتظر یک پرش جدید از پنجرۀ بیمارستان روانی باشیم؟
دمیتری مینین (DMITRY MININ)
ا. م. شیری
وزیر خارجۀ آمریکا بعنوان یک معضل جهانی
روند تحولات جهان به مؤلفههای زیادی بستگی دارد. اما، هیچ کس نقش فرد را در شکلگیری آن انکار نمیکند. قبلاً موردی در تاریخ ایالات متحده وجود داشت که جیمز فورستال، وزیر دفاع، که بعداً معلوم شد بیمار روانی است، تقریباً کشور و کل کرۀ زمین را در آستانۀ جنگ جهانی سوم قرار داد. فراخوانهای هیستریک او برای «مقابله» با اتحاد جماهیر شوروی در نهایت حتی شاهینی مانند هاری ترومن، رئیس جمهور را نیز ترساند. در نتیجه، فورستال که به خاطر توهم شدید خود دیوانه شده بود، در بخش روانی بیمارستان نظامی والتر رید بستری شد و در سال ۱۹۴۹ از پنجرۀ طبقۀ ۱۶ آن بیرون پرید و فریاد زد: «روسها میآیند»!
آیا میتوان افرادی مانند فورستال و بلینکن را آدمهای عادی تصور کرد؟
براستی، نسخۀ دیگری وجود دارد. فورستال علاوه بر روسها، درگیر آزار و اذیت یهودیان آمریکایی نیز بود و همۀ آنها را کمونیستهای بالقوه تصور میکرد. خُب، یک مرد بیمار… روسها که دور بودند، اما همشهریان یهودی الاصلش در مطبوعات او را به تمسخر میگرفتند. برای اینکه تعداد کمی از آنها در آنجا در نزدیکی بودند. طبق این نسخه، فورستال در واقع با فریادهای «آنها میآیند»، به «آخرین پرواز» رفت و منظور او متخلفان- یهودیانی بودند که ظاهراً پس از او به آمریکا آمده بودند.
ظاهر امروزی بیمارستان والتر رید: آیا اکنون منتظر کسی است؟
نقل است که تاریخ تکرار میشود. نسخۀ تناسخ فورستال در شخص آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه در مورد اینکه چه کسی مقصر تمامی مشکلات جهان است، دیگر تقسیم شده است. اما اکنون آنها «روسها» و «چینیها» هستند که «میآیند». بسیاریها نسبت به خطری که در آمریکا مطرح میکنند، با وسواس بلینکن را با فورستال مقایسه میکنند. تمام محافل واشینگتن به انتشار این عقیده شروع کرده است که بلینکن «یک فرد بسیار خطرناک» است و با او میتوان خود را بی سر و صدا در سنگرهای جنگ جهانی سوم یافت. این نگرانیها از این واقعیت ناشی میشود که در گذشته مواردی در ایالات متحده وجود داشته است که معاونان پر جذبۀ رئیس جمهور، سران کاخ سفید را تحت تأثیر قرار دادهاند. به عنوان مثال، دیک چنی در دورۀ جورج دبلیو بوش! وزیر خارجۀ برجسته مانند هنری کیسینجر نیز از این قبیل آدمها بودند. اما هرگز چنین وضعیتی پیش نیامده که فردی در این موقعیت، حاکم واقعی کشور باشد. فورستال حتی نمیتوانست چنین درجۀ نفوذ را در خواب هم ببیند. اما دلایل بیش از حد کافی وجود دارد که نشان میدهد پیروان موفقتر او نیز آمادهاند تا خود را با سر در آتش جهانی که او برافروخته، بیاندازند.
سرنوشت جهان به این «وارث» بالقوۀ فورستال بستگی دارد.
سیمور هرش، افشاگر اصلی روزگار ما، یکی از نخستین کسانی بود که در آمریکا در مورد این واقعیت به طور علنی صحبت کرد که «سر» بلینکن و نزدیکترین وابستگان او مانند جک سالیوان و ویکتوریا نولاند «مشکل دارد». او به ویژه بدون تردید میگوید سازماندهی انفجار نورد استریم توسط آنها نیز یک اقدام «جنونآمیز عامدانه» بود. شکار بالونهای چینی به طور کلی از سری ترفندها در یک تیمارستان است. به گفتۀ هرش، همۀ کشورهای بزرگ دنیا این گونه بالونهای هواشناسی را که به تعداد زیاد پرتاب کرده و میکنند، مدام از مسیر منحرف میشوند و هیچکس به جز دیوانهها و شکارچیان بشقاب پرنده اهمیت زیادی به این موضوع قائل نمیشود. کاری که دولت کنونی در مورد آنها انجام داده، اگر مضحک تصور نشود، رقتانگیز است.
نتیجۀ موفقیتآمیز عملیات راهبردی نیروی هوایی آمریکا در ساقط کردن بالون چینی
نگرانی هرش در مورد سلامتی روانی بلینکن و یارانش را ظاهراً منابع بلندپایۀ روزنامهنگار نیز که افشای جزئیات اقدامات غیرعادی را ضروری میدانند، دارند. اما این واقعیت هنوز به آگاهی تودهها نرسیده است.
همدورههای فورستال متوجه شدند که او در جلسات شورای امنیت ملی، به صحبتهای دیگران گوش میدهد و هنگامی که خودش صحبت میکند، سرش را چنان سخت میخاراند که خونریزی میکرد. وجود یک لکۀ طاس قرمز رنگ به اندازۀ یک «دلار نقرهای» در سر او ناشی از خاراندن بود. بدین سبب، او مورد توجه قرار گرفت.
فورستال قبل از «آخرین پرش» با یک «دلار» روتوش شده
بلینکن چنین عادتی ندارد. او یک کژپندار تکانشی نیست، بلکه یک دیوانه متمرکز است. بنابراین، این شخص حتی خطرناکتر است. زیرا وسواس او بلافاصله توجه دیگران را جلب نمیکند.
این «سندرم زلنسکی» نیست، بلکه وضعیت طبیعی روانی بلینکن است
شاید علناً فقط یک بار خونسردی خود را از دست داده است و آن هم زمانی که در «گفتگوی استراتژیک» به دلیل بیاحترامی وانگ یی، مسئول فعلی سیاست خارجی چین و عضو کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست چین به کشورش با صدای بلند او را سرزنش کرد. بلینکن، همانطور که در صفحۀ تلویزیون مشاهده شد، سر تا پا دچار تشنج شده بود. به نظر میرسید که او در آستانۀ صرع بود. ولی به سختی خود را جمع و جور کرد. شکی نیست که او با کینهتوزی پاتولوژیک خود، کینۀ چینیها را همیشه در دل داشت. و اگر بعداً تحریکات شومی توسط آمریکاییها در منطقۀ تایوان انجام شود، نباید تعجب کرد.
وانگ یی و بلیکن آزردهخاطر
دیدار این دو سیاستمدار در کنفرانس مونیخ بسیار عجیب بود. بلینکن به شدت ابراز تأسف کرد که چرا وانگ یی به سبب پرواز بالون چینی بر فراز خاک آمریکا از او عذرخواهی نکرده است. برای چه چیزی عذرخواهی کنیم؟ بخاطر تغییر جهت وزش باد؟ پس برای مدتی طولانی مانند خشایار، پادشاه ایرانی باید دستور داد تا دریا را به خاطر خلق و خوی ناآرامش تازیانه بزنند. این سیاستمدار چینی به این نکته اشاره کرد که در واقع آمریکاییها باید عذرخواهی کنند. آنها یک بالون هواشناسی بیضرر را ساقط کردند و یک «سیرک با اسب» پیرامون آن به راه انداختند. وانگ یی تصمیم آمریکاییها برای سرنگونی بالون را «پوچ و هیستریک» خواند.
گرایش بیمارگونۀ بلینکن به دروغگویی، گواه «ویژگیهای» شخصیتی وی است. او در زندگینامۀ خود موارد را مدام تحریف و مخدوش میکند. او دائماً در مورد اجداد یهودی خود که تا اوایل قرن بیستم در کییف زندگی میکردند و سپس نام خانوادگی بلینکن را یدک میکشیدند، میگوید که آنها از «قتل عامهای روسیه» به آمریکای «متبرک» فرار کردند. بنابراین، اگر تو ادعا میکنی که اوکراین، همین اوکراینی که به جنگ با روسیه تا «آخرین قطره خون» تحریک میکنی، صدها سال وجود داشته، پس احتمالاً قتلعامها در آنجا نیز کار «اوکراین» بوده نه «روسیه». به هر حال، هرگز هیچ «قتل عام یهودی» در قلمرو فدراسیون روسیه فعلی روی نداده است. همۀ آنها در اوکراین و مولداوی امروزی اتفاق افتاده است.
بلینکن ضمن صحبت در بارۀ ناپدری خود، سامویل پیزار (نامخانوادگی در بدو تولد – پیزار)، زندانی سابق اردوگاههای فاشیست، گذشتۀ خود را طوری معرفی میکند که گویی از اردوگاههای شوروی فرار کرده، توسط یک تانکیست سیاهپوست آمریکایی آزاد شده است و سپس، پیزار جوان برای قدردانی، در مقابل او به زانو درآمده است. اما خود ناپدری قبل از مرگش داستان کاملاً دیگری را تعریف کرد: «بخاطر قهرمانی سربازان روس و همچنین بخاطر این واقعیت که آشویتس توسط نیروهای شوروی آزاد شد، من تا ابد سپاسگزارم. من به دنبال نبرد استالینگراد که نقطۀ عطف جنگ بود و حملۀ ارتش شوروی نجات یافتم».
ساموئل پیزار، پدرخواندۀ وزیر امور خارجه آمریکا (پیزار)، زندانی اردوگاههای مرگ فاشیستها
هوشیاری دردناک آنتونی بلینکن در این واقعیت نیز آشکارتر میشود که او فقط دروغ نمیگوید. ظاهراً خودش به اختراعاتش اعتقاد دارد. حساب کردن روی یک گفتگوی قابل درک و توافق با این شخص بسیار دشوار است.
فورستال تاوان وسواس زندگی خود را پرداخت، بلینکن هنوز بحساب جان دیگران هزینه میکند. آیا آنها عاقبت مشابهی خواهند داشت، آینده نشان خواهد داد.
شکهای مبهم افزایش مییابد. به نظر میرسد بلینکن حتی از فورستال بیمارتر است!
منبع: وبسایت بنیاد فرهنگ رهبردی
۸ اسفند- حوت ۱۴۰۱