برابری حقوق خلق ها در پرتوی برنامه ی حل مسله ی ملی در جمهوری دموکراتیک افغانستان به زعامت ببرک کارمل
ح. «حریف»
آلمان دسمبر ۲۰۲۰
« ببرک«کارمل»یکی از دولتمردان استثنایی تاریخ نوین افغانستان بود. هیچ شاه ، امیر و ریس جمهور در رشد فرهنگ ،زبانها،ادبیات،هنرها،آگاهی سیاسی،بیداری شعور ملی ،اجتماعی وبرابری حقوق اقلیت های ملی ،مذهبی وقومی افغانستان برابرببرک «کارمل»دلسوزی ،توجه ترقی آفرین وکیفی نداشته است…» دستگیر پنجشیری .
مناسب میدانم تا درمورد زنده یاد ببرک «کارمل»ازدست رفته وکارنامه های درخشان اش درجایگاه زعامت جمهوری دموکراتیک افغانستان(جدی ۱۳۵۸ تاثور۱۳۶۵) قبل ازهمه ،حرف
های شادروان اکادمسین پروفیسوردوکتور عبدالاحمد ” جاوید” فقید، قبل بر این رییس دانشگاه کابل را که در سال های مهاجرت در یک همایش رسمی افغانهای مقیم لندن بیان داشته بودند، بازگو نمایم:
-« ببرک «کارمل»درمیان همه سیاستگران کشوربیشترازدیگران هوشیاروبهترازدیگران زمانه خود را فهمیده بود،باوجودسرسختی های قومگرایی جناح خلق درحزب دموکراتیک خلق افغانستان دامن قبیله سالاری واستبداد داود خانی-هاشم خانی رابرچید،این اشتباه اونبودکه به حضورارتش شوروی وقت انجامید،اوبه عنوان محقق فعلیت دراین عمل برگزیده شده بود،ازنظرمن این خطای سایرگروهای ملی وسازمانهای سیاسی واجتماعی بودکه به دلیل بدبینی باحفیظالله امین وگروه همکاران وی ازتلاش سیاسی درراه تفاهم وحمایت از ببرک «کارمل»دریغ کردند.»
پروفیسور«جاوید»دریک برهه دیگرزمانی ،طی سخنرانی درجمع دوستان شان برمزار «فردوسی» درشهر مشهدایران درموردویژه گی های ببرک «کارمل»چنین گفتند :
«من باوجودناسازگاری وبی ارتباطی خودبا ببرک «کارمل»وهمچنان غیرحزبی بودنم ،ایشان رابسیارسازمانده حساس وسیاستگرجدی برای تصرف قدرت وفلسفه قوی شدن درزمانه ما یافتم…»
واقعن ببرک «کارمل»بحیث دادخواه نستوه وسیاست گزاربی بدیل ازهمان آغازمبارزه دشواراش بخاطر نجات مردم ازدرد جانکاه ورنج وعذاب جامعه فیودالی وماقبل فیودالی،ستم طبقاتی ،ارتجاع مذهبی واستبدادسلطنتی به این نتیجه رسیده بودند که بااستفاده ازراه های گوناگون مبارزه مسالمت آمیزالبته دراتکاه وروشنی جهان بینی علمی وصرف بامبارزه طبقاتی میتوان طبقات حاکم وستمگرراخلع قدرت نموده وباایجاد یک حکومت دموکراسی ملی برمبنای ایتلاف نیروهای ملی ،دموکراتیک و وطنپرست،راه رابرای اعمار یک جامعه عاری ازتناقضات طبقاتی ورفاه همگانی بازنمود.«کارمل»معتقد بوده وباورکامل داشت که باحل تضاداصلی ویا اساسی که همانا تضادطبقاتیست ،میتوان به حل سایر تضادها ازجمله با«حل مسایل ملی»، ستم ملی راازمیان برداشت .
پژوهشگرمعاصر کشور پروفیسور رسول «رهینن»دربخشی ازنوشته تحقیقی شان زیرنام «ببرک کارمل کی بود؟»دیدگاه شانرا درمورد زنده یاد«کارمل»چنین فشرده میسازد .
«نگارنده درحالیکه هیچگونه ارتباط ایدولوژیکی باهیچ یک ازرهبران حزب دموکراتیک خلق افغانستان نداشته،وظیفه خودمیدانم درنوشته هایم تاازحقایق چشم پوشی ننمایم .
بتاریخ ۶ جدی ۱۳۵۸خورشیدی ببرک «کارمل»درحالی وارد کابل شدکه رقیب سرسخت وخونخوارحفیظ الله امین رابرای همیش ازصحنه زندگی دورکرده بود .بنابرآن بدون دغدغه وباجبین کشاده ولبخندبردهان که حکایتگر پیروزی بررقبای سیاسی اش بود،به عنوان منشی عمومی حزب وریس شورای انقلابی وصدراعظم افغانستان براریکه قدرت افغانستان تکیه زد……رهبری جدیدطی نخستین گامهای خودبه مردم اطمینان دادندکه نابسمانی های موجود درکشوررابه گونه بنیادی حل وفصل مینمایند.برای ایفای این وظیفه تلاش ورزیدندتاپیآمدهای ناگواراقدامات ایدولوژیکی تره کی وامین راخنثاوزیانهای سیاسی ،اجتماعی وقومی ایرا که براقوام تاجیک،ازبیک،هزاره وسایراقوام خوردوبزرگ کشورواردآمده بود،برطرف سازد.همچنان حزب دموکراتیک خلق اصول حل دموکراتیک مسله ملی را اعلام کرده،بربرابری حقوق کلیه ملیت هاواقوام افغانستان وپایان دادن به ستم براقلیت های تباری کشور تاکید ورزید،امتیازات سنتی قبایل برای شان برگردانیده شده وبه کسانیکه جانب حاکمیت رامیگرفتندوعده حمایت های مالی وامنیتی داده شد.و…»
زنده یادببرک «کارمل»ازجمله رهبران جنبش رهایی بخش ملی،یکی از بنیان گذاران حزب دموکراتیک خلق افغانستان، به حیث یک شخصیت خردمندوآگاه ومبارزشجاع باشناخت عمیقی که ازشرایط معین ودرجه رشد اجتماعی ،سیاسی،اقتصادی وفرهنگی جامعه خود داشت ، نیم قرن تمام عمرآگاهانه وپربارشانراصرف مبارزه بخاطررفاه وسعادت انسان زحمتکش میهن نمودند،به حیث یکی از فعالان مسلط باایدولوژی واندیشه های دورانسازوپیشرورعصر،درکارتنظیم وتدوین اولین برنامه عمل حزب، تحت عنوان «بخاطررنج های بیکران خلق های ستمدیده افغانستان»سهم فعال وسازنده گرفته وطی آن وسایل وراه های حل دقیق رامعرفی نموده، تادراتکا به آن و باتحقق اهداف استراتیژیک وتاکتیکی ،طی یک زمان ممکن ومقدورتاریخی به رنجها وعذاب مردم ما درشرایط یک کشور مستعمره ونیمه مستعمره وداشتن مناسبات فیودالی وماقبل فیودالی پایان داده وکشتی شکسته آرمانهای مردم ماراازامواج طوفانی نبردطبقاتی به ساحل نجات برساند.
دربخش اهداف سیاسی اولین مرامنامه مدون حزب دموکراتیک خلق، ازجمله دررابطه باحل مسایل ملی بحیث مبرمترین مسایل اجتماعی ،اقتصادی وفرهنگی برمبنای اصول آزادی وبرابری درجهت رشد همسان ومتوازن ملیت ها واقوام باهم برادروبرابرچون پشتون ها،تاجیکها،هزاره ها،ازبک ها،ترکمن ها،ایماق ها،بلوچ ها،نورستانی ها،پشه یی ها،قزلباش ها،براهویی ها،پامیری هاو…چنین میخوانیم :
«بادرنظر گرفتن درک علمی مساله ملی ،افغانستان مملکتی است مرکب است از خلقهاواقوام زحمتکش،دارای کلتورهای متنوع ملی که مشترکن کشورراطی قرون متمادی تشکیل داده ودرآن زیسته اندکه بصورت متحدبا احساس دردهای مشترک مبارزات ضد فیودالی وسیاست های امپریالستی وموجودیت محرومیت هاوتبعیض نه تنهاهمه خلق افغانستان ازحقوق وآزادی های شان محروم شده اندبلکه این همه سیاست های ارتجاعی موانع بزرگی درراه تکامل اتحادملی خلقهاوترقی جامعه رابوجود آورده است .لذامبارزه در راه اتحاد وهمبستگی همه اقوام زحمتکش افغانستان براساس تامین منافع طبقات محروم واصل مساوات برادرانه ومجادله همه جانبه علیه هرگونه ستم ملی اعم از تفوق طلبی قومی ،نژادی ،قبیلوی ،منطقوی وتمایلات محلی که نفاق ملی رابارمی آورد،وظیفه ملی مترقی حکومت دموکراسی ملی ودموکراتیک خلق بشمارمی رود.»
به همین ترتیب درمرامنایه نجاتبخش حزب دموکراتیک خلق دررابطه باراه حل هاورسیدن به اهداف پیش بینی شده درجهت حل مسایل ملی چنین تصریح گردیده است :
«به منظور ایجاد واستحکام اتحادواقعی وعملی بین خلقهای افغانستان سعی میگرددتاازطریق قانونی مطابق اساسات دموکراسی برتشکیلات اساسی مملکت ازلحاظ رابطه اقتصادی ،لسانی وفرهنگی تجدیدنظرشودوبه جرگه وواحدهای تشکیلاتی کشورکه به اثرانتخابات دموکراتیک به میان آمده باشد،صلاحیت واختیارات وسیع داده شودوبرای حل مساله زبانهای افغانستان برمینای اصول دموکراتیک اقدامات لازم به عمل آید .»
حزب به حیث گردان پیشآهنگ طبقه کارگروهمه ی زحمتکشان میهن تحت رهبری داهیانه ببرک «کارمل»درزمینه آزادی،،برابری وتساوی حقوقی مردمان کشور کثیرالقومی ما قبل از همه درگزینش وانتخاب اشخاص براساس اصل شایستگی وتوجه عمیق به ترکیب دموکراتیک ملی و قومی درسطح کمیته مرکزی،بیروی سیاسی وشعبات رهبری کننده آن توجه ودقت مسولانه راانجام داده است .
حزب درجهت ادامه مبارزه وکاربرد روش های متنوع مبارزه مسالمت آمیزبصورت جسورانه ودرهمه عرصه ها،ارتجاع واستبدادسلطنتی رابه چالش میکشید.
وقتی حزب بعدازرویداد نظامی ۷ ثور۱۳۵۷ از موضع اپوزسیون مبدل به حزب حاکم گردید،صرف نظرازعملکردهای توام باشتاب، بی مورد وعجولانه واوانتریستی مرحله اول رویدادمتذکره تحت مسولیت های نورمحمد تره کی وحفیظالله امین که بدورازواقعیت های عینی ودرجه رشد جامعه، کشوررابطرف بحران سوق داده ،فاصله میان حاکمیت ومردم راروزتاروزعمیق ترساخته وزمینه های عینی مخالفت دشمنان داخلی ارتجاع مذهبی ،اسلام سیاسی ومداخله همسایه های طماع،ارتجاع عرب،شئونیست های چین وکشورهای امپریالستی درراس امپریالیزم مداخله گروجهانخوارامریکارامساعد ساخته بود .این وضع نمیتوانست بیشترازآن ادامه یافته وکشوربه میدان مداخله مستقیم پاکستان ،ایران وامریکا مبدل شود.
بنابرهمین نیاز مبرم وقتی بعداز ۶جدی۱۳۵۸ ،رویداد نظامی ثورواردمرحله نوین ومسیرواقعی خودگردید،بخاطر تعمیل وتحقق اهداف برناموی حزب بخصوص درجهت«حل مسایل ملی»بایستی اساسات قانونی ،بنیادهاوارگانهای مورد نیاز وحقوقی درزمینه تدوین یافته وعملن ایجادمیشد .
بخاطربرطرف کردن خلای قانون وقانون مند ساختن عرصه های متخلف عملکرد قدرت دولتی ،اصول اساسی جمهوری دموکراتیک افغانستان به حیث قانون مادروبزرگترین سند تقنینی ووثیقه ملی بوسیله کمسیون موظف شورای انقلابی ج د ا تحت نظر مستقیم ببرک «کارمل»به حیث حقوقدان برجسته کشور تدوین ونافذ گردید.
برمبنای ماده هفتم اصول اساسی ج د ا سیاست تساوی حقوق ،دوستی برادرانه ورشد همه جانبه تمام ملیت ها،اقوام وقبایل اعم ازخوردوبزرگ ساکن وطن واحدمان افغانستان را عملی ساخته ،به همبستگی زحمتکشان تمام ملیت ها،اقوام وقبایل کشوردرمبارزه به منظورتحقق واهداف وآرمانهای انقلاب ثورمساعدت کرده وحقوق قانونی ایشانرا تامین وتضمین نمود.
وچنین ادامه یافته که :هدف ج د ا امحونابرابری درسطح رشد اقتصادی ،اجتماعی وفرهنگی تمام مناطق کشور میباش
درنهایت میخوانیم که :ج د ا بهترین وگرانمایه ترین آثارمیراث فرهنگی وعنعنات تمام ملیت هاوقبایل کشورراحفظ وانکشاف میدهد.
تصریحات ماده ۲۴ اصول اساسی مشعر است که پالیسی ج د ا درساحه انکشاف اجتماعی، فرهنگی وکلتوری به تحکیم وحدت کارگران، دهقانان، کوچیان،روشنفکران، کسبه کاران، تاجران، روحانیون وعلمای وطنپرست وتمام نیروهای دموکراتیک ووطنپرست کشور، تمام ملیت ها واقوام قبایل افغانستان، امحای بقایای مناسبات فیودالی وماقبل فیودالی،عقب ماندگی، بیکاری، بیسوادی، فقر،مرض وارتقای سطح زندگی مادی وکلتوری خانواده ها استوار است .
به این منظورپروگرام های مبنی برامحای کامل بیسوادی ،انکشاف وسیع معارف، حفظ الصحه وتامینات اجتماعی وعلم وتخنیک، کلتوروهنر، تربیت بدنی ،سپورت وخدمات معیشتی به صورت متداوم عملی میگردد.
همچنان دررابطه باحقوق اساسی اتباع مندرج اصول اساسی چنین تاکید شده است که تمام اتباع افغانستان درمقابل قانون مساوی بوده وبدون درنظرداشت تعلق نژادی،ملی ،قبیلوی،زبان،جنس،محل سکونت واقامت ،دین،تحصیلات ،نسب،دارایی وموقف اجتماعی ،حقوق ومکلفیت های مساوی دارند.
ازجمله اولین اقدام های قابل توجه مرحله نوین رویداد نظامی ثورتحت زعامت زنده نام «کارمل» ،مرحم گذاری برزخم های خون چکانی بود که درنتیجه اعمال خشونت بارو بی پیشینه فاشیستی وتروریستی مرحله اول بخصوص درنتیجه جنایات حفیظ الله امین وباندتبهکاراش برمردم بی گناه وبی دفاع ما رواداشته شده بود.
بدین منظور «فرمان عفوعمومی» درموردهمه زندانیان سیاسی که از دم تیغ جلادان بی رحم امینی جان به سلامت برده بودند، صادروشامل حال همه زندانیان بدون درنظر گرفتن تعلقات قومی،،زبانی،سمتی،دینی،مذهبی ودیدگاه های سیاسی بشمول مخالفین ایدولوژیک وسیاسی گردید.فرمان عفوعمومی متذکره شامل حال بیشتر از ۲۰ هزارتن از زندانیان درسراسرکشورگردید. بازشدن دروازه های زندان ها،کشور به جشن همگانی وبخصوص شادی خانواده ها ووابسته های شان مبدل شد که عزیزان شانرا دوباره به آغوش کشیدند.به تعقیب آن بخاطر آرامش خاطرخانواده های عزاداروشهروندان داغدارمیهن وابراز تسلیت واتحاف دعا به ارواح همه جانباختگان وقربانیان بی گناه حاکمیت خونتای امین، برای یک روز«عزای ملی»اعلان که طی آن مراسم فاتحه خوانی درمساجد ،تکایاوحسینیه های مرکز وولایات تدویروتمام اراکین دولتی اعم از نظامی وملکی در راس شخص ببرک«کارمل»ریس شورای انقلابی وصدراعظم ج د ا دراین عزای ملی شرکت نمودند.این حرکت بشردوستانه وآرامش بخش حاکمیت دموکراتیک توجه وباورمندی هموطنان مارا نسبت به حزب وحاکمیت شان افزایش داده وراه رابرای نزدیکی وهمکاری میان مردم وحاکمیت جدیدهموارترساخت.
همچنان بخاطرتامین عدالت اجتماعی وبخصوص تحقق وتطبیق«عدالت انتقالی»،براساس انتظارهای مردم ازحاکمیت جدید جهت رسیدگی قانونی به جنایات وجرایم ارتکابی امینی هاکه بعد ازمرحله نوین بلافاصله دستگیر و دربازداشت به سرمیبردند،بعدازتدوین وانفاذ قوانین اختصاصی مربوطه ،ادارات کشف وتحقیق،ارگانهای سارنوالی اختصاصی ومحکمه اختصاصی امنیت ملی ایجاد که بعدازتکمیل پروسه تحقیق ،واردآوردن اتهام های دقیق ومستند،تعقیب عدلی بوسیله سارنوالی اختصاصی امنیت ملی ،دوسیه های شان درمحکمه اختصاصی مورد رسیدگی قضایی قرارگرفته وبعدازقطعیت فیصله های محکمه باصلاحیت ،مجازات صادره بالای شان تنفیذ گردید.
جریان محاکمه وتنفیذ فیصله های قطعی محکمه اختصاصی امنیت ملی(درموارد اشد مجازات، تایید هیات ریسه شورای انقلابی در راس ببرک «کارمل») آب سردی بود برآتش خشم وانتقام بی پایان مردم عزادار وداغدیده میهن که عزیزان بی گناه وبی دفاع شان بوسیله حاکمیت پولیسی امین وباندتروریستی اش گرفتار وبدون طی مراحل تحقیق،تعقیب عدلی ،واردنمودن اتهام وحکم محکمه باصلاحیت، به شکل انفرادی وجمعی درپولیگونهاتیرباران گردیده ودر گورهای دسته جمعی مدفون شده بودند.خانواده هاوبازماندگان شان بعد از آنکه درنتیجه بگیروببند های دژخیمان امینی حتاروی عزیزان شانراندیدند ،صرف نام گم شدگان شانرا درلیست های هزاران نفری ایکه ازطرف امینی هادرعقب دروازه وزارت داخله آویزان شده بودمشاهده نمودندوبس!؟
به همین ترتیب به سلسله تحقق پروسه عدالت انتقالی مطابق فرمان شورای انقلابی ج د ا تمام جایدادهای غیرمنقول شامل منازل ،سرای ها،دکاکین وزمین ها واموال منقول که قبل از مرحله نوین بصورت ظالمانه وغیرقانونی مصادره ویا ضبط گردیده بوده ،بعداز رسیدگی درخواست متضررین وبرمبنای حکم محکمه ذیصلاح دوباره به مالکین وصاحبان اصلی یابازماندگان شان برگردانیده شد. بنابربه مستولی شدن همین فضای اطیمنان وباورمندی هموطنان متضرر،تعدازیادی ازهم میهنان ما که قهرن مجبور به ترک محل های سکونت ویا اقامت شان شده حتا مادروطن شانرارهانموده بودند،دوباره به خانه وکاشانه شان برگشته و زندگی عادی خویش راازسرگرفتند .
سلطان علی «کشتمند»صدراعظم دهه هشتاد جمهوری دموکراتیک افغانستان درکتاب شان زیرنام «یادداشت های سیاسی ورویدادهای تاریخی»دررابطه به حل مسایل ملی مینویسد «دردهه هشتادمبارزه بخاطرتامین برابری حقوقی وعملی میان تمام ملیتها،اقوام وگروه های اتنیکی،بمثابه یک وظیفه خدشه ناپذیروتاخیرناپذیرحزب ودولت تلقی میگردید.زیرا برخورد اصولی به مساله ملی درکشورکثیرالملیت افغانستان وایجادمناسبات عادلانه وبرابرمیان ملیت هاواقوام کشوربعنوان یکی ازاصول بنیادی،دست کم ازلحاظ تئوریک ،سرخط وظایف حزب رامیساخت……..درسالهای هشتادبرخورد بامسایل ملی بنحوغیرقابل مقایسه باگذشته هادرجهت مثبت تفاوت داشت.وازبنیادحایزخصلت مردمی وعادلانه بود.»
ازنظر تاریخی اگر بیشتر ازیک سده به عقب برگردیم درشرایط نظام استبدادی فیودالی وقبیله سالاری وبه اثر سیطره سیاست های تک قومی درنظام های استبدادی، بوسیله امیران دیکتاور چون امیرعبدالرحمان ملیت ها واقلیت های قومی تحت ستم طاق فرسای قومی قرارداشتندکه بادریغ ودردتداوم چنین سیاست های جابرانه وظالمانه قربانی های بیشماری داشته که بیشترین مظالم وستم قومی متوجه هزاره های ساکن صفحات مرکزی میهن مابود.چنانچه به اثر استبداد حاکمان ظالم مرکزی،ازدیادمالیلت هابالای مردم هزاره وسپردن چراگاه های شان به قبایل وکوچی ها وسایر فشارهای قومی ومذهبی بنام شیعه ،مردم هزاره جات دست به نافرمانی وقیام زدند که بنابردستورمستقیم امیر مستبدو بافرستادن قوای نظامی وقوماندانهای خشن از مرکزباواردآوردآوردن تلفات سنگین وزیان های جبران ناپذیر مقاومت شان شکستانده شده واکتریت شان آواره وفراری دیارغیرشدند زیراآنها باابزارهای دست داشته معمولی جنگی نتوانستنددربرابرتوپخانه وسپاه منطم امیر تاب بیاورند.درهمین رابطه درصفحه ۶۷۰ «افغانستان درمسیرتاریخ»اثرمورخ نامدارکشورمیرغلام محمد«غبار»چنین میخوانیم «…ولی این شورش طورفجیع وباقساوت ازطرف دولت خاموش ساخته شدکه هزارهاخانوارمردم درماورای جیحون ،ایران وهندانگلیسی فرارکردند.حکومت انگلیسی هندازفراریان دوفوج عسکر منظم تشکیل کرد،وقتیکه بقیه مردم هزاره بعدازختم جنگهای دوساله به مساکن خودبرگشتند،آنقدرکمبودندکه مثلااز ۲۰ هزارخانوارمردم بهسودفقط ۶ هزارخانوارباقیمانده بودند.تمام قلعه هاومساکن مردم هزاره تخریب ومزارع شان پایمال شده بود.طبق امر امیرهزاران دختر وپسر بیگناه هزاره درداخل افغانستان وهم درماورای سرحدات شرقی افغانستان فروخته شدند..مظالم امیردرهزاره جات سابقه ی درتاریخ کشورنداشت وفقط میتوان مثال آنرادرتاریخ هجوم چنگیزمطالعه کردوبس …..واما آنچه که هزارهانفرفروخته شده بودند،درداخل افغانستان بحیث برده وبنده باقی ماندند…..»
از محتوای همین سیاست ضدملی وتبعیضی چنان استنباط میشود که امیران وشاهان مستبد درپی محو فزیکی وهویت تاریخی وفرهنگی اقلیت های قومی وبخصوص هزاره های میهن واحد ویکپارچه مان افغانستان بوده است وبس.
همین سیاست های تبعیضی قومی بعدها دردوران نادرشاه ،ظاهرشاه وبخصوص دردوره صدراعظمی هاشم خان ودروجود محمد گل خان مهمند به اشکال ظالمانه آن تداوم یافت.و…..
ساطانعلی «کشتمند»همچنان ادامه داده اندکه«…تمام ملیت هاواقوام افغانستان بایستی درتمام عرصه هاوازجمله درامردست یافتن به رهبری سیاسی،اقتصادی،اجتماعی ،فرهنگی ومعنوی واستفاده از دست آورد های دانش وتخنیک معاصردارای حقوق مساوی باشندو….»
درتحت زعامت ببرک«کارمل»بودکه برای اولین بارانتخاب وجابجایی کادرهابنابراصل شایستگی وتناسب ترکیب قومی پست های کلیدی حکومت به اختیار فرزندان اقلیت های قومی قرارگرفت که میتوان به عنوان مثال ازتقررسلطان علی کشتمند به حیث صدراعظم ج د اوتقررسایر فرزندان اقلیت های قومی درپست های وزارت هاومعینیت ها درادارات ملکی وپست های نظامی ارگانهای دفاعی وامنیتی حتاازگماشتن آنهایکه قبل برآن کارگران عقب ماشین های تولیدی بودند،میتوان یادآوری نمود.
به همین ترتیب درترکیب دموکراتیک ،قومی وملی شورای انقلابی ج د ابه حیث عالیترین ارگان رهبری کننده دولت توجه مسولانه به خرج داده شد .
باتوجه به اقدام های اساسی جمهوری دموکراتیک تحت زعامت ببرک «کارمل»متوجه میشویم که دریک حرکت بی پیشینه «وزارت امور ملیت ها» درچوکات شورای وزیران ایجاد وباتشکیل وبودجه موردضرورت شروع به کارنمود.هدف این وزارت جدید اشتراک دادن نمایندگان ملیت هاواقوام کشورکه ازطریق اداره وارگانهای مربوطه به حل مبرم ترین مسایل ومعضلات ملی که ازگذشته به حیث یک میراث شوم بجامانده بود،نایل آیند.
وزارت امورملیت ها دارای چندین پست معینیت بوده که هرمعین از ملیت هاواقوام مختلف نمایندگی مینمود.در وزارت متذکره برای اولین بار«شورای مرکزی ملیت هزاره»و «مرکزانسجام ملیت هزاره» اساس گزاری شده بود.
درهمین زمان است که تدویر« جرگه»از انحصار یک قوم خاص بیرون کشیده شده وبرای همه ملیت ها واقوام کوچک وبزرگ ولی برابروبرادراین امکان بجود آمد که مطابق به شرایط معین محیط زیست ،درجه رشد اقتصادی واجتماعی ،درباره حل مسایل ملی ونیازهای مبرم ملی ومحلی شان باتدویرجرگه ها تصامیم وفیصله های لازم رااتخاذ وجهت عملی شدن به ارگانهای باصلاحیت بسپارند،به عنوان مثال میتوان از برگزاری «جرگه سراسری ملیت هزاره»یادآوری نمود.درهمین مقطع زمانیست که ملیت هزاره به حیث یک ملیت متساوی الحقوق رسمن متبارزگردیده درفضای اطمینان به آینده ورشد همه جانبه دربخش های اجتماعی وفرهنگی وانکشاف وضع اقتصادی گامهای بلندی را برداشتند.دوکتور سید عسکر موسوی دررابطه باارتقای سطح اطمینان وجابجایی های بعدی هزاره ها درشهرکابل مینویسد:«مهمترین عنصردرجذب اخیر،کابل نه تنها به عنوان یک پناه گاه درنجات از فقرونا امنی محسوب میگردید بلکه محیط عادلانه تروکمتر تبعیض آمیزتربه نظرمیرسید.»
همچنان وزارت سرحدات که به «وزارت امورقبایل وسرحدات»تغیرنام داده .نهاد تازه بنام «جرگه های کوچی» هابه میان آورد .
تاریخ گواه است که ازدهه هاقبل استبداد سلطنتی بوسیله حکومت های جبارومستبد به اساس فورمل های تفرقه بیاندازوحکومت کن به جابجایی های آگاهانه اجباری وحاتم بخشی ها،شماری ازباشنده گان یک قوم ویا یک ملیت را درمناطق مربوط به ملیت های دیگرجابجا نموده ویا زمین های زراعتی وعلفچرهای یک قوم را به قوم دیگرفرمان داده وبدین وسیله بنیاد های افتراق ونفاق ملی راعملن بوجودآورده ودرواقعیت امر بادامن زدن وعمیق ساختن اختلافات، زمینه های ستم ملی یک قوم برقوم دیگررا فراهم آوری نموده که منجر به نزاع ها،زدوخوردها وقتل وقتال های بیشماری گردیده وطرفین نزاع درطی سالیان متمادی درمحاکم فاسدسرگردان بوده اند .
حاکمیت دموکراتیک ازطریق وزارت ملیت هاو وزارت قبایل وسرحدات درحدود امکانات به حل مسایل متنازع فیه پرداخته ودرگام اول چراگاه های باشنده گان اصلی صفحات مرکزی یاملیت هزاره که برای اقوام کوچی فرمان داده شده دوباره به آنهابه حیث مالکان اصلی آن برگردانیده شد و….
وامابادریغ ودردکه باحاکم شدن مجددحاکمیت های عقبگرا،دست نشانده وفاسدوبخصوص طی ۱۸ سال موجودیت نظامیان اشغالگر امریکا – ناتو،دوباره وضعیت علفچر ها به همان روال قبلی برگشته وبه کرات ما شاهد زدوخوردهای مسلحانه میان کوچی ها وشهروندان صفحات مرکزی بودیم که منجربه کشته وزخمی شدن طرفین منازعه،آواره شدن وبروزحوادث ناهنجار دیگر بوده ایم .
به همین ترتیب تاقبل از دهه هشتاد ،سیاست های ارتجاعی و تبعیضی چون قومی،زبانی،سمتی ومذهبی رادرجذب دپلوماتهاوکارمندان وزارت خارجه ،جذب منسوبین نیروهای دفاعی وامنیتی وتوزیع بورس های آموزش عالی درخارج ازکشور،ازجمله سیاست های رسمی ومعمول بوده که اقلیت های قومی وملیت های تحت ستم آشکاراآنراروی گوشت ،پوست واستخوان خودآنرا حس میکردند.
درجمهوری دموکراتیک درتحت زعامت ببرک «کارمل»دروازه وزارت خارجه بنابرضرورت واصل شایستگی به روی همه ی ملیت هاواقوام میهن بصورت هم سان وبرابربازگردید.چنانچه ماشاهد تقرردپلوماتهای بیشماری ازاقلیت های قومی درآن برهه زمانی بودیم.
همچنان جهت آموزش وپرورش کادرهای فنی وتخصصی ،بورسهای آموزشی کشورهای دوست بخصوص اتحادشوروی وقت که همه ساله وآنهم بصورت سخاوتمندانه برای جمهوری جوان ما اهدا شده وشمار آن به هزاران میرسید ،ازطریق «کمیته دولتی پلان گزاری»برای فرزندان همه ی اقوام وملیت هابدون هیچگونه تفاوت وتبعض توزیع گردیده وبعدهاماشاهد کارشناسان ومتخصصین جوان ازتمام ملیت ها واقوام وبخصوص اقلیت های قومی وتباری بودیم .
درحاکمیت جمهوری دموکراتیک به امتیازجذب یک قوم خاص درصفوف منسوبان نیروهای دفاعی وامنیتی پایان داده شده وبه جذب بدون تبعیض همه ملیت ها واقوام کشور،در وزارت های دفاع،داخله وخدمات دولتی وقت پرداخته شدطوریکه ارگانهای دفاعی وامنیتی به محل اتحادهمزیستی نمایندگان تمام اقوام وملیت هامبدل گردیدند.
یک مسله مبرم دیگر که میتوان آنرا«نظام برده داری»درمیان نیروهای دفاعی وامنیتی نامگزاری نمود، همانا موضوع «نفرخدمتی»است که سربازان جوان دوره مکلفیت ، به عوض آموزش نظامی ودفاع از مادروطن به خدمتگزاری خانواده های صاحب منصبان مشغول میشدند.باتاسف همین نظام برده داری رنگ ستم قومی وملی را بخودگرفته بود،طوریکه ولایات جنوبی بنابرفرمان های تبعیضی حکومت های استبدادی سلطنت آل یحیا ازدوره مکلفیت عسکری معاف وبرخلاف امتیازاعطای رتبه اعزازی افسری ورتب بلندپایه نظامی وسایرانتیازات راداشتند،بصورت آشکارا دیده میشدکه سربازان ولایات سایرولایات وصفحات مرکزی درخدمت افسران ولایات جنوبی،شرقی وجنوب شرقی برده میشدند!این سربازان درماهیت امربه حیث خدمتگاردرخانواده های افسرهامشغول کارهای داخل وخارج منزل می شدند.
ج د ا به این نظام غیرعادلانه ویا برده داری درقوای مسلح نقطه پایان گذاشته ودرعوض آنهارا دردفاع ازاستقلال ملی ،حاکمیت ملی وتمامیت ارضی بسیج نمود .
یکی دیگر از دست آوردها وکارنامه های درخشان جمهوری دموکراتیک افغانستان تحت زعامت ببرک «کارمل»بربنیاد اهداف برناموی حزب واصول اساسی ج د ا توجه دقیق ومسولانه به رشدوارتقای فرهنگ ها وزبانهای اقوام وملیت های مختلف وبخصوص اقلیت های قومی می باشد که حکومت دراین زمینه ها قدم های استوار وگسترده ی رابرداشت .ازجمله میتوان از تدوین نصاب تعلیمی آموزشی درمکاتب به زبانهای محلی مادری واستخدام آموزگاران بخاطر تدریس ان .همچنان آغازبه کار برنامه های تلویوزیون های محلی به زبان های مادری ومحلی .به همین ترتیب نشر روزنامه ها ،جراید وکتب به زبانهای محلی و اقلیت های ملی وقومی یادآوری نمود .شهروندان مربوط به اقوام وملیت های مختلف توانستند به زبانهای مادری وواژه های محلی شان شعرسروده ،آوازبخوانندوباواژه های محلی خودازمحتویات روزنامه ها واخبارواطلاعات مطلع شده وآثارنوشتاری شانرابجا گذارند .
یکی از مواردی که طی دهه های گذشته ازتوجه حکومت هاافتاده ودردوره زمامداری حفیظ الله امین وباندفاشیستی اش دررابطه موضع منفی اتخاذ گردیده بود، همانابرخوردبادین اسلام ، علماوروحانیون وطنپرست ،وضع مدارس دینی ، زندگی ملاامام هاودرنهایت مسایل مربوط به اموال موقوفه ،ادای مناسک دینی ومذهبی درمساجد وتکایا وادای فریضه حج بیت الله میباشد.
درجمهوری دموکراتیک افغانستان بخاطررسیگی بهتروعرضه خدمات باکیفت واطمینان بیشتربرای هم میهنان مسلمان اعم ازاهل تسنن وتشیوع،ریاست اوقاف وقت به« وزارت شئون اسلامی واوقاف»ارتقاداده شده که درکنار وزیر، دومعین ارشدازمذاهب سنی وشیعه بابودجه یک ملیاردی شروع به کارنموده که یکی از کارهای شایسته آن هماناتشکیل «شورای عالی علما وروحانیون شامل نمایندگان دینی ومذهبی تمام اقوام وقبایل بوده وزمینه های خوبی رادرجهت نزدیکی ملیت ها واقوام باهم برادروبرابروهمچنان مذاهب مختلف فراهم ساخته بود.این شورای همیشه فعال اجراآت لازم وتصامیم وفیصله های مهم رادرزمینه های مختلف اتخاذنموده وپیشنهادهای خودرا بخاطر تحقق عملی برای حکومت ومشخصن به رهبری وزارت شيون اسلامی واوقاف می فرستادند.درآن هنگام برای ملا مامان مساجد معاش وکوپون موادارتزاقی،لوازم موردنیازمساجد وازجمله فرش ومحروقات زمستانی تهیه میشد.
همانطوریکه قبل براین یادآورشدم ،هدف راهبردی نزدیک حزب دموکراتیک خلق استقرار«حکومت دموکراسی ملی»باپایه های وسیعی ازطیف های مختلف ازطبقات واقشارجامعه ،براساس جبهه وسیع ازسازمانها،بنیادها،اتحادیه ها وتشکل های سیاسی،اجتماعی وفرهنگی بود که حاکمیت حزب ، سازمانهای دموکراتیک زنان وجوانان ،اتحادیه های صنفی کارگران وپیشه وران،کوپراتیف های دهقانان،اتحادیه ژونالیستان،،نویسندگان،هنرمندان ،پزشکان،معلمان ،شورای مشورتی اقتصادی،شورای علما وروحانیون،انجمن صنایع خصوصی ،سازمان صلح ،همیستگی ودوستی ج د ا وبسیج همه این نهادهادریک جبهه وسیع بنام «جبهه ملی پدروطن»یکی از کارنامه های درخشان وبی مانندحاکمیت دموکراتیک تحت زعامت زنده یاد«کارمل»فقید به حساب می آیدکه قریب به یک ملیون از شهروندان میهن را درجبهه متذکره تنظیم وبسیج نموده که درنوع خودبزرگترین ایتلاف میهنی بوده وپایه اجتماعی وسیاسی جمهوری دکوکراتیک افغانستان را تشکیل میداد.
ببرک«کارمل»دررابطه با خطوط کلی واساسی برنامه های حزب ودولت وبازبینی ومشخص ساختن وظایف آینده درجهت رشد وسمت دهی بهتر اموراجتماعی،اقتصادی،فرهنگی وسیاسی وتحقق عملی آن تیزس های ده گانه شان مصوب درپلنوم شانزدهم حزب رامطرح نمودند.
درفقره دوم تیزس های ده گانه ببر کارمل چنین تصریح گردیده بود:
«این حاکمیت حق اشتراک گسترده تمام وطنپرستان واقعی،نمایندگان تمام اقشاروگروه های اجتماعی کشور بشمول کارگران ،دهقانان،زمینداران متوسط،پیشه وران ،صنعتگران،،روشنفکران،کارمندان،منسوبین نیروهای مسلح ازسربازتاجنرال،تاجران ،متشبسین خصوصی،صاحبان سرمایه های تجاری وصنعتی روحانیون وشخصیت های اجتماعی بانفوذ تمام ملیتها، اقوام وگروه های اتنیگی،رادراداره ارگانهای قدرت وامور دولت وهمچنان درفعالیت های سیاسی،اجتماعی،اقتصادی وفرهنگی درنظر میگیردوتضمین مینماید .»
به همین ترتیب ببرک «کارمل»درفقره ششم تیزس های شان میفرمایند :
«تمام ملیت ها ،اقوام وگروه های اتنیکی ساکن درافغانستان نه تنها از برابری حقوقی ،دوستی وبرادری برخوردارشوند،بلکه برابری واقعی رانیزدرزندگی اقتصادی ودرتکامل فرهنگ های کهن خویش به شمول آموزش به زبانهای مادری خوداحساس نمایند.»درسند تاکید شده ،تاحقوق نمایندگی عادلانه تمام ملیت ها،اقوام وگروه های اتنیکی واقلیت های محلی ازنظرقانونی تضمین شده وراه شمول ایشانرا درتمام ارگانهای دولت مرکزی ومقامات محلی ودرجبهه ملی پدر وطن هموارشود.
ویکی ازکارهای ارزشمند،عظیم و بنیادی حاکمیت دموکراتیک به رهبری ببرک «کارمل»اساس گذاری «ارگانهای محلی قدرت واداره دولتی» میباشد که صلاحیت های اجرایی را ازانحصارمرکزی وبخصوص وزارت داخله مبنی برتقررواعزام والیها به ولایات ،خارج نموده وباانتخاب شوراهای محلی تحت اداره شورای وزیران درآورد که درنوع خود اقدام بی پیشنه بوده که مقام ونقش اداره ولایات رابه منظور رهبری خوبترزندگی اجتماعی ،اقتصادی،اداری وسیاسی ارتقابخشد.
به منظور تحقق عملی وایجادارگانهای متذکره قانون ارگانهای دولتی وشورای نمایندگان مردم درولایات ومحلات ،درسال ۱۳۶۲ تصویب ونافذ گردید.
زنده یاد ببرک «کارمل»به سلسله دیدوبازدیدهای مستقیم بازحمتکشان میهن شامل طبقات واقشار مختلف ساکن کشوردرسال۱۳۶۳طی سفری به ولایت کندزدرجمع هزاران تن ازاهالی زحمتکش وشهروندان آنولا شامل کارگران،دهقانان،دانش آموزان،کارمندان دولتی ،علما ورحانیون،زنان اعضای سازمانهای اجتماعی ،فرهگیان و….دربخشی ازصحبت همه جانبه ،رویاروی ومردمی شان چنین اظهارداشتند :
«بحث تنهاازپشت مکروفون،درجلسات ومیتنگ ها توام باهوراکشیدن هامطرح نیست ،بلکه وظیفه حزب،حکومت ودولت ج د ا بعداز انقلاب ثور ومرحله نوین آن این است که عملن به آنچه که گفته است، به آن صادق ووفاداربوده ودرساحه عمل ،درخدمت مردم پیاده نمایند.ماهم دربرابرنسل موجودوهمچنان دربرابرنسل آینده مسولیت داریم …..» ببرک «کارمل»درادامه این صحبت تاریخی شان دررابطه با حل مسایل ملی وتساوی حقوق ملیت های باهم برادروبرابرچنین ادامه دادند : «ما ازخودفرایضی داریم ،چنانچه ما اصل تساوی خقوق تمام هموطنان را اعلام داشتیم ،لیکن این دشمنان دیروزکه مردم را می چاپیدند،بهره کشی واستثمار مینمودند….هم دشمنان داخلی وهم خارجی یک جبهه واحدنامقدس رابوجودآوردند ،بیایید از طریق شما به تمام ملیت هاواقوام هموطن شمال خوداعم ازتاجیک ،پشتون،ترکمن وسایرملیت ها واقوامی که منحیث المجموع درشمال کشورقراردارند،بگویم که وظیفه نخست ،عمده،عاجل وفوری ماچیست ؟
ما اعلان کردیم که برای اولین باردرمسیر تاریخ کشوردولتی بوجودآمدکه ازطرف خودخلق بوده وما آنرا حاکمیت خلق ویاخودمردم میگوییم ،این اراده مردم افغانستان است که فشرده ومتمرکزدروجود دولت شده است .من درلویه جرگه گفته بودم که دیگر زمامداریاوالی ازمرکزکابل به ولایات تعین نمی گردد،این اراده مردم هرولایت خواهدبودکه والی هایا خدمت گزارهای خودرادرحکومت های محلی انتخاب کنند ومااین کار راآغازکردیم .دولت از خلق یعنی ازشماست ….» درحالیکه صحبت ببرک «کارمل» درمقاطع مختلف باهیجان تمام از طرف حاضرین با گرمی تمام استقبال میگردید،صحبت شانرا چنین ادامه دادند :«نیروی خلق نیروی لایزال ،نیروی عظیم ونیروی بزرگ است ،یکبارخلقی که آگاه شد،تصمیم گرفت ،اراده کرد،متحدشد،میتواندجهان کهنه راواژگون ساخته وجهان نوینی رابوجودآورند،البته که به تدریج ومرحله به مرحله و….نه به شیوه های ترورواختناق وتفرقه افگنی چون امین.بلکه ازراه انسانی ،ازراه دموکراتیک توام بااحترام به کرامت انسانی ،احترام به عنعنات ملی ،محیطی،احترام به دین ،احترام به خصوصیات هرقوم ،ملیت وهمچنان رعایت خصوصیات هرزمان،تاریخ،منطقه همه ی نفاق هارا ازمیان ببریم و…»
درهمین رابطه سلطان علی «کشتمند »صدراعظم دهه شصت خورشیدی به ارتباط قانون ارگانهای محلی چنین نوشته اند: «این قانون دارای اهمیت بزرگ سیاسی وعملی بوده ودرواقع برخورد دموکراتیک نظام اداری درارگانهای محلی رابه معرفی میگرفت ،تا قبل از دهه هشتادارگانهای قدرت دولتی درولایات ومحلات به معنای واقعی کلمه وجود نداشت زیراحکومت های مرکزی چند تن ازنمایندگان خویش رابنام والی ،حاکم ،ولسوال ،مستوفی وقاضی به محلات اعزام می کردند که درکنارمحافل حاکم فیودالی قرارمیگرفتند،آنان درواقع از مواضع اجتماعی وسیاسی ومنافع مستقیم فیودالهاوخوانین نمایندگی ودفاع می نمودند ،درتحت چنین شرایطی ،کوتاه کردن دستهای حلقات حاکم فیودال ازقدرت دولتی وجلب وپشتیبانی توده های مردم به سوی حکومتی که دروجود آن مردم خودرا اداره کنند ،کارسهلی نبود.»
بر مبنای قانون ارگانهای محلی ،شوراهای محلی درولایات،شهرها،ولسوالی ها وقریه هابا آرای مستقم مردم بایستی انتخاب می گردیده واز بین آنها کمیته های اجرائیه شوراهای متذکره به میان می آمدند .مطابق قانون متذکره شوراهای انتخابی دروجود کمیته های اجرائی دارای صلاحیت های گسترده اعم ازتطبیق لوایح ومقررات موضوعه درساحه مربوطه بوده وبه همین ترتیب کمیته های اجرائیه که توسط شوراهاانتخاب میشدند ،دارای صلاحیت های اجرائی بودندوهمه ی این ارگانهای تازه تشکیل دولتی بوسیله روئسای کمیته های اجرائیه رهبری میگردیدند.این نوآوری تشکیلاتی به صورت شکلی نبوده واز نظر محتوا وکیفیت اجراآت، یک تغییر بنیادی رابازگومی نمود، طوریکه ارگانهای محلی انتخابی دیگر نمایندگی ازحکام مرکزی وحلقات حاکم فیودالی ننموده وبلکه نمایندگان انتخابی مردم محل خود می باشند وبس .هدف سترگ وبنیادی از ایجاد چنین ارگانهای نوین هماناجلب مردم واشتراک مستقیم شان درقدرت واداره امورمربوط به خودشان به حساب می آمد.همین ارگانها از یکطرف فیصله های خودشانرادررابطه با نیازهای محلی به اجراگذاشته وازجانبی ازحاکمیت مرکزی نمایندگی می نمودند.چنانچه بخاطر کمک ،رهمنایی ونظارت به این ارگانهای نوین قدرت واداره، هیات ریسه شورای انقلابی وشورای وزیران اداراتی را ایجاد نموده بود.
ببرک «کارمل»که به جهانبینی علمی وجامعه شناسی باورخدشه ناپذیر داشت بادیدگاه فراملی وانترناسینالستی،ارتجاع سیاه مذهبی،استبداد،استعماروامپریالیزم درراس امپریالیزم جهانخوار امریکارادشمن واقعی وآشتی ناپذیربشریت پنداشته،اینهارا منبع اصلی جنگ عقب ماندگی ،فقر،مصیبت هاوتمام ناهنجاری هابرشمرده وهرگز وبرای یک لحظه هم بااین نیروهای اهریمنی سرسازش،آشتی وتسلیم طلبی راپیش نگرفته وبرعکس به مبارزه قاطع علیه دشمنان جان ،مال وشرف مردم چون ارتجاع ،استبدادامپریالیزم وشونیزم و…تاکید می ورزید.
درمورد فهم ودرک ببرک «کارمل»ازشرایط ،اوضاع واحوال وپیش گیری سیاست های بجا وکارای شان بازهم به بخشی از صحبت های پروفسیوردوکتور«جاوید»مراجعه مینمایم : (ببرک «کارمل»باهنرمندی تمام هم پشتون ها رابه حیث یکی ازاقوام اساسی درافغانستان نرنجانیدوهم بنیادقبیله سالاری رابصورت اساسی برکند.اومبارزه طبقاتی راحتا ازحنجره پارلمان فریاد زدوحل مسله ملی را ازتربیون نظام کودتا به گوش های ناشنوای فعالین تک تباری وتکتازان قیبله رسانیده هردواقدام به معنی هوشمندی وداشتن فرهنگ شهری درشالوده اهداف سیاسی او بود.)
سرانجام اکادمیسین دستگیر «پنجشیری»درنوشته زیرعنوان( ببرک« کارمل»ونقش آن دررشد فرهنگ وبرابری حقوق اقلیتهای ملی افغانستان )می نویسدکه :ببرک«کارمل»یکی از دولتمردان استثنایی تاریخ نوین افغانستان بود،هیچ شاه ،امیر وریس جمهور دررشد فرهنگ ،زبانها،ادبیات،هنرها،آگاهی سیاسی،بیداری شعور ملی ،اجتماعی ودربرابری حقوق اقلیت های ملی ،مذهببی وقومی افغانستان برابرببرک «کارمل»دلسوزی ،توجه ترقی آفرین وکیفی نداشته است .
درنهایت وپایان این نوشته حرف های پروفیسوررحیم «رهین»مورخ وپژوهشگرمعاصرمیهن رادرموردببرک «کارمل»بازنویسی مینمایم :
«در زمان زمامداری شادروان ببرک «کارمل»نه تنها تاجکان،هزاره هاوازبک هایکه ازدم تیغ حفیظ الله امین جان سالم بدربرده بودندمصئونیت یافتند،بلکه سایراقوام خوردوریزه کشورنیزکه به بهانه های مختلف ازادامه حیات عادی درخانه های گلی ودورافتاده خودازجانب گماشته گان امین اذیت میشدند نیزنفس راحت کشیدند.درحقیقت دوره زماداری ببرک «کارمل»چراغ روشنی برای اقوام کشوربودکه دراوج تاریکی های دوره اختناق ووحشت امین ازجانب نظام کارمل روشن گردیده وهمه اقوام وطوایف کشورتوانستنداحساس انسان بودن نموده وحق وحقوق شهروندی کمایی نمایند.»
روان زنده نام ببرک «کارمل»ازدست رفته شاد، کارنامه های درخشان وخاطرات ماندگاراین شخصیت نامدار و بی بدیل تاریخ ملی ما گرامی وجاویدان باد !