بایدن و سالی پر از شکستهای راهبردی
فارن پالیسی در مطلبی با اشاره به سعی «جو بایدن» رئیس جمهوری آمریکا برای شکلدهی دوران پس از جنگ سرد، راهبرد سیاست خارجی وی را به ویژه در سال ۲۰۲۳ شکست خورده توصیف کرد.
بایدن از همان ابتدای ورود به کاخ سفید سعی در شکل دهی به دوران پس از جنگ سرد داشت، اما این دوران پس از جنگ سرد بود که شروع به شکل دادن سرنوشت دولت وی کرد.
به نوشته فارن پالیسی، انگیزه سیاست خارجی بایدن حول این محور است که اگرچه رقابت قدرتهای بزرگ اجتنابناپذیر است، اما واشنگتن میتواند بر هر گونه رقابتی مسلط شود. اما سال ۲۰۲۳ متفاوت از سال های دیگر بود و محدودیتهایی که آمریکا با آن روبرو شد را آشکار کرد.
در این گزارش با اشاره به نتایج ضعیف ضدحملات اوکراین که از تابستان گذشته آغاز شده، آمده است: علیرغم حمایت دولت بایدن و متحدانش در اروپا، لاف زدن غرب در خصوص پیروزی اوکراین اکنون جای خود را به اجتناب ناپذیر بودن مذاکرات با روسیه داده است. ضمن آنکه در این میان به دلیل وابستگی اقتصادی ایالات متحده به چین، لحن واشنگتن در مقابل چین آشتی جویانه شده است.
این نشریه بخش دیگری از ایده راهبرد بایدن را دوری جستن از درگیری های بزرگ معرفی کرده است؛ فرضیه دیگری که آن هم در سال ۲۰۲۳ منتفی شد.
نویسنده این مطلب در توضیح این امر، جنگ اسرائیل و حماس را به عنوان یک نمونه بیان کرده است؛ جنگی که پای آمریکا را به میان کشید و به عقیده بسیاری از کارشناسان همین امر می تواند منجر به تشدید درگیری ها شود.
این گزارش می افزاید: رئیس جمهوری ایالات متحده فرض را بر این گذاشته که در دوره رقابت جهانی قرار دارد و از همین رو بر این گمان است که می تواند شرایط را با رهبری واشنگتن پیش ببرد.
به عقیده نویسنده این گزارش، بایدن، آمریکا را به اندازه ای قدرتمند دانسته که بتواند در همه جا مداخله کند. اما در سال ۲۰۲۳، برخی از این فرضیات به زیان برنامه سیاست خارجی رئیس جمهوری آمریکا و احتمالا نفر بعدی که به کاخ سفید خواهد آمد، تمام می شود.
نویسنده این مطلب در ادامه تحلیل خود چهار مولفه که هم مسیر سیاست خارجی آمریکا و هم پایان آن را نشان می دهد بدین شکل ارایه کرده است:
۱. آمریکا شرایط صلح اقتصادی خود را به چین دیکته کرده است
فارن پالیسی در توضیح مورد اول، سخنرانی جانت یلن وزیر خزانه داری آمریکا در ماه آوریل (فروردین) درباره روابط اقتصادی واشنگتن و چین را مثال زده که به زعم نویسنده، به طور گسترده به عنوان یک حرکت سازگار در رقابت میان این دو اقتصاد بزرگ تفسیر شد.
آدام توز از ستون نویسان فارن پالیسی نیز در این خصوص می نویسد: «با توجه به لحن و پیام یلن، سخنان وی در واقع نوعی دعوت به آرامش از چین در مورد انگیزه ها و نیات آمریکا است. توز در عین حال این پیام را در شرایط کنونی روابط دو کشور همچنان ابهام آمیز ارزیابی می کند.
یلن در اظهارات خود گفته بود که چین می تواند آزادانه و بدون تهدید رهبری اقتصادی آمریکا رشد کند و توز با اشاره به همین سخنان تشریح کرد: یک آمریکای قدرتمند و با اعتماد به نفس، هیچ دلیلی برای ایستادن در مسیر مدرنسازی اقتصادی چین ندارد؛ مگر آنکه آژانس امنیت ملی ایالات متحده، آن را در تضاد با منافع ملی تعریف کند.
۲. پایان سراب خاورمیانهای بایدن
راهبرد دولت بایدن در قبال فلسطین، بر این فرض استوار بود که درگیری آن با [رژیم] اسرائیل نیازی به حل و فصل ندارد. به باور رئیس جمهوری آمریکا، منافع فلسطین در یک توافق صلح میان اسرائیل و عربستان قرار میگیرد و بایدن فرض را بر این گرفته بود که با برقراری رابطه میان این دو، در نهایت راه حل ایجاد دو کشور مستقل می تواند گزینه ای مناسب برای حل مساله فلسطین باشد.
مت داس معاون اجرایی اندیشکده آمریکایی سیاست بینالملل، در مقالهای برای فارین پالیسی در همین زمینه نوشت: «محور اصلی رویکرد بایدن در مورد خاورمیانه، محدود کردن تمرکز واشنگتن به این منطقه به منظور ایجاد توجه بیشتر بر رقابت راهبردی با چین است. اما اکنون آمریکا با ارسال دو ناوگروه به شرق مدیترانه با هدف مقابله با هر گونه تشدید تنش ها میان اسرائیل و فلسطین و به ویژه مداخله حزب الله لبنان، آشکارا نشان داده که این راهبرد نیز شکست خورده است.»
۳. حمایت بایدن از اسرائیل؛ خطایی پرهزینه
هاوارد فرنچ از دیگر ستون نویسان فارن پالیسی در خصوص واکنش احساسی بایدن به حملات هفت اکتبر حماس به اسرائیل می نویسد: حمایت بی چون و چرای دولت آمریکا از [رژیم] اسرائیل می تواند خطایی پر هزینه باشد. چراکه موقعیت واشنگتن را به عنوان یک میانجی که به ظاهر بر حل مساله فلسطین از طریق دیپلماسی تاکید می کند، مغایرت دارد.
وی در ادامه توضیح می دهد که اعتبار اخلاقی آمریکا به دلیل سیاستش در قبال [رژیم] اسرائیل، در خطر است. فرنچ همچنین استدلال کرده است که تنها عده کمی از ناظران دریافته اند که بزرگترین آسیب به ایالات متحده در خشونت های اخیر بین [رژیم] اسرائیل و حماس، در واقع تصور جهان را از واشنگتن تغییر داده است.
۴. آیا آمریکا واقعا میتواند از جنگهای خارجی فاصله بگیرد؟
بر اساس استدلال نویسنده این مطلب، در سال ۲۰۲۳ و زمانی که بی ثباتی ژئوپلیتیکی خاورمیانه و اروپا را متشنج کرد، بحث سیاست خارجی در آمریکا حول دو محور قدیمی سازماندهی شد.
مایکل هیرش از روزنامه نگاران کهنه کار آمریکایی در این مورد می نویسد: بسیاری از آمریکاییها و نمایندگان آنها در کنگره به الگوی قدیمی سیاست آمریکا مبنی بر دوری جستن از درگیریهای بیش از حد خارجی رجوع کرده اند.
بر اساس این تحلیل، در راهبرد بایدن هم سعی بر این بوده تا این کشور به عنوان بخش مهمی از راه حل برای هر مشکل جهانی متصور شود. اما این راهبرد در مواجهه با شرایط کنونی کاملا ناهماهنگ هستند.
هیرش در همین خصوص استدلال کرده است که با آغاز جنگ [رژیم] اسرائیل علیه حماس، آمریکا نیز به طور جدی بار دیگر وارد یک جنگ خارجی شده است؛ در برهه ای که به دلیل شرایط نامساعد دفاعی و صنعتی، اقتصاد راکد و ناتوانی سیاست داخلی و خارجی می تواند مشکل ساز شود.