بایدن و خطاهای مکرر رفتاری و گفتاری اش. او پس از ده ماه گفت: خدا ملکه را حفظ کند، مُرد
اوکرایین، گورستان لئوپاردها و انتظار دفنِ اِف ۱۶ ها.
افغانستان، گریزگاه شرمگین صاحبانِ مادر بم های بایدن های بادرَو:
زندهگی انسان برای آن خوشآیند است که هر گاه و بیگاهی یک تغییر دراماتیک و یا یک رویداد ماندگار و عبرت ناکی را برایش به نمایش میگذارد. این نمایانهنمایی ها بیشتر در عرصه های سیاست و قدرت جمعی و شکست جمعی یا تنهایی و کشوری یا جهانی پر و بال گستر میشوند. ارچند جنگ در هیچ حالتی گزینهی خواستنخواه همهگانی نیست. ولی مقامات برخی کشور ها مثل آمریکا، جنگ را در اثر ناگزیری های فشارهای دلالان ابزار و آلات سبک و سنگین جنگی و سنجش کارایی تولیدات شان راه اندازی میکنند. تا هم در قدرت بمانند و هم سرمایه هایی که برای حمایت از آنان هزینه شده، با مفاد چندین برابر به حساب های شر آفرینان واپس واریز شوند. و کاستی های و فراز های استعمال جنگ افزار های شان را هم به دست بیاورند. بازرگانییی که فقط با ویرانی دگران و جاری سازی خون دگران فرسنگ ها دور از اقامتگاه ها و زیستگاه های بومی خود شان اطفای عطش قدرت و ثروت تا یک درگیری سازی دگر ثروتمندان و سیاسیون آمریکا و غرب میشود. اصل ویرانگر و مهم این است که بانی و آغازگران جنگ های اینچنینی همین آمریکا و غرب اند. اقدامات آنان در کشور های مانند افغانستان و عراق و سوریه و لبنان به سرعت باد نتیجه میدهند. ولی در مقابل کشور هایی مانند روسیه همیشه با شکست حقیقی و پیروزی رویایی قرار دارند. جنگ های اخیر عراق و سوریه و لبنان و افغانستان، به گونهی چشمگیری از خمیر شدن آمریکا و منحدانش در برابر ایران و هند و چین تاریخ ها به جا ماندند. و نبرد اوکریین که منحصر به فرد است. منابع در روسیه اعلام کرده اند که وجود فشار قوی جنگی و حملات بیتپقف نیروهای مزدور آمریکا و غرب به دفاع اوکرایین نه توانسته اند تا هنوز درصدی مصارف و تلفات نظامی رااز زیر اعشاریه صفر ۱ در صد بالا ببرند. و در مقابل آنان توانسته اند علاوه بر وارد کردن تلفات مالی و جانی بزرگ به ماشین های جنگی و نیروهای انسانی طرفدار آمریکا و اروپا در اوکرایین تناسب و ضریب شکست و مصرف حامیان جنگ اوکرایین را بیش از ۹۵ در صد بلند ببرند که اظهر منالشمس اند. اوکرایین حالا بزرگترین مدفن یا گورستان انواع مختلف و پیشرفتهی سلاح های غرب و ثبوت ناکارایی آنان است. انهدام دستگاه های بلند قیمت پاتریوت، نشانهگیری های پهبادهای آمریکای پیش از رسیدن به مقاصد اصلی تهماجمی شان و مهمترین از همه ورود روسیه به کد های کنترلی هدایت پهباد های غرب و از دسترس خارج کردن دو فروند آنداز ادارهی آمریکایی و فرود آوردن کنترل شدهی آنان به ماسکو، دست بالای روسیه را در هر زمینه بالای غرب نشان میدهد. این ناکامی ها را اگر آمریکا و متحدانش به رخ خود بیاورند یا نه ثابت است و سرزمین های گرفته شده توسط روسیه از اوکرایین غیر قابل بازپسگیری و در حد یک آرزو برای غرب خواهد بود. مگر این که خاینان دگری چون گرباچف و یالتسین در روسیه پیدا شوند و معادله را با ترور پوتین برعکس بسازند. از سوی دگر نارسایی های عقلانی بایدن، دو دستهگی ها حمایت و عدم حمایت سنای آمریکا از اوکرایین و سر ریز شدن حوصلهی مردمان اروپا و آمریکا در این نبرد بیکامیابی و به تهی شدن رفتن ذخایر استراتژیک اروپا از سلاح و مهمات تا لوژستیک عقبی برای اوکرایین، بی اعتبار شدن بازار تجارت سلاح های مهم غرب و آمریکا در مارکیت های جهانی پسا شکست پاتریوت ها و لئوپارد ها و سنگینی روزافزون بلند رفتن نرخ زندهگی راه برای ادامه و یا قطع حمایت از اوکرایین برای رهبران غرب گم کرده است. به ویژه که هیچ روزنهیی برای ختم زودهنگام جنگ هم دیده نه میشود. در این حالت است که افغانستان باردگر به کنار گذاشته میشود و در عوض روی اسکان جنگ افروزان عمدتاً پشتون تبار به شمال افغانستان سرعت داده میشود، تا آمریکا و غرب ناکامی های شان را از جهان با حملات جدید فرسایشی غیر متعارف توسط طالبان پاکستانی و افاغنه حقانی و جنوبی از افغانستان شمالی علیه روسیه و آسیای میانه زمان خریداری کنند که انتخابات آمریکا به نفع دموکرات ها پایان یابد و پس از آن باز هم همان آش باشد و همان کاسه. من نهدمیدانم مردم آمریکا چرا هرزه پرست اند؟ بایدن که هر ساعت یک شرمی بهذامریکا میآورد،چه دارد که باید در قدرت باشد؟ شاید تناسب بلندی سهم او در قدرت اقتصادی اوکرایین. حوادثی را که اوکرایین پشت سر میگذارد و تحرکاتی که از افغانستان در تغییر اوضاع به نفع و گویا به نام طالبان پاکستانی در شمال و شمالالشرق افغانستان برای اسکان پشتونهای خیبر صورت میگیرند، یا غایلهی خاموش آب نهخواستن پاکستان و غایلهی پر طمطراق حقآبه خواهی ایران، یک تیریست و چند شکارِ برنامهریزی شده، ولی، همان جابهجا سازی های غیر بومی ها به روش جدید در شمال و شمالالشرق افغانستان. شکار اول غصب جایدداد ها و دارایی و سرزمین های مردم بومی آن مناطق به نام غلط و با برنامهی دقیق اشغال و راندن مردمان بومی از محل. شکار دوم تغذیهی طالبانی از کمک ها و مستمری های آمریکا و غرب و انگلیس و ناتو گویا برای ایجاد خطرات و تهدیدات آسیای میانه و تقاص شکست در اوکرایین و گویا نشاندادن ضرب و شتم به روسیه. در حالی که از اول معلوم بود که بازندهی جنگ اوکرایین، خود اوکرایین و اوکرایینی هاستند و ناکامی کامل تمام اسلحه های آزمایش کرده شدهی لابیهای جنگ افزار ساز غرب در این جنگ. به مشاور ناکارهگی غول های نامکش شکست خوردهی پاتریوت ها، تاجران اسلحهی آمریکایی و غربی یک ناکامی کامل در تجارت و ساخت و ساز افزار و ابزار سبک و سنگین جنگی غرب در جهانی بود که منجر به سقوط اسهام و بهره های این کمپانی های غول آسا در جهان شد. و نشان داد که حد اقل برای یک دورهی پنجاه سال دیگر هم کارآمدی و کارایی سلاح امروز غرب زیر پرسش است و شکست کمپنی های تولید سلاح و مهمات در برابر تهاجمات روسیه و ایران و چین و هند علیه غرب در جهان پسا افغانستان و عراق و سوریه و لبنان دگر شکی باقی نماند که هیچ امیدی برای مؤفقیت غرب و کاربرد چنان سلاح ها در جنگهای تمام عیاری مثل اوکرایین وجود نه دارند جزء سرافکندهگی. انتظارات واهی از برگشت ترامپ برای ختم غایلهی جنگ اوکرایین درست همان چیز هاییست که ما در آغاز میگفتیم و کسی به آن ارزش نه میداد. چون آن گفته ها از زبان یک خارجی نه بودند.بحث منافع خانهوادهگی بایدن در اوکرایین و تقابل تجارتی ترامپ و بایدن در منطقه و تعهدات پنهان ترامپ برای روسیه در منطقه، تمام امید ها را برای پیروزی غرب در جنگ اوکرایین به ناکامی مواجه ساخته و حیف شدن هزینه های جانی و مالی و موقعیتی پیمان ناتو و آمریکا و انگلیس را ثابت ساخته. و نفرت مردم را در سراسر جهان برانگیخته اند. به ویژه که حالا اتاق های فکری روسیه و متحدانش، تبلیغ عاطفی بازپسگیری سرزمین های روسیه را به اذهان مردم روسیه تزریق میکنند. دولت های روسیه و متحدانش مردم روسیه را که شدیداً افکار ملیگرایی هم دارند سلاح برندهی خود هم میدانند. چون ثابت شده که آمریکا طی سی سال جنگ اخیر خود در آسیا و کشور های عربی ناکام و گریزنده بوده است. مزید بر آن هم دیده شد که غرب هرگز برای انجام کار های زیربنایی مثمر به ملت ها در کشور هایی که به آن ها تجاوز کرده نه بوده و تنها ارمغان پلید ویرانی فساد و بدبختی را از خود به جا گذاشته اند و هر کدام به سهم خود، دارایی های عامهی ملت ها را دزیدند و از سرزمین و زیر زمین همه داشته های کشور ها را دزدیدند و به کشور های خود منتقل ساختند و کشور ها را هم به نوبت برای تروریستان طرف اعتماد خود سپرده اند. پس انتخاب آمریکا و برگشت احتمالی ترامپ نه بر ختم جنگ ها اثری دارند و نه به پیروزی آمریکا در جنگ. به ویژه که ترامپ خودش از لحاظ اخلاق اجتماعی بداخلاق ترین رییس جمهور آمریکاست که ناتو و متحدان خود را ارزش پشیزی هم نه میدهد. عامل ک گی بی بودن او هنوز مرفوع نه شده است. همه مردم های درگیر ساخته شده و در جال افتاده شدهی جنگ های پسین حالا میدانند که ارزش انسانی آنان در نزد غرب و جهان سرمایه ، تنها به شعار های فریبنده است و بس.