اعتراضات سویدا: توطئهای با حمایت خارجی برای تجزیه سوریه؟
برگرفته از :
وبلاگ «کریدل»، ۲۹ اوت ۲۰۲۳
شباهتهایی بین این اعتراضات سویدا و اعتراضات سال ۲۰۱۱، که به یک درگیری نظامی سراسری تبدیل شد، وجود دارد، و آن بهرهبرداری خارجی از نارضایتیهای صادقانه با هدف استراتژیک تقسیم سوریه بر اساس خطوط فرقهای و قومی است.
سیزده سال پس از شروع جنگ در سوریه، بار دیگر یک فوران سیاسی داخلی با حمایت دولتهای خارجی ظاهر شده است که تهدیدی برای شعلهور شدن دوبارهٔ درگیریها در این کشور با وجود سالها آرامش نسبی است.
مشکلات اقتصادی امروز زیربنای نارضایتیهای عمومی بیان شده در خیابان را تشکیل میدهد. بازگرداندن سوریه به اتحادیهٔ عرب، که در ماه می ۲۰۲۳ بسیار از آن خبر داده شده بود، تاکنون نتوانسته است هیچ کمک سیاسی یا اقتصادی قابل توجهی برای دولت تحت محاصرهٔ شام ارائه کند. در عوض، اقتصاد سوریه با کاهش ارزش پول ملی در برابر دلار همچنان رو به وخامت است. همزمان، ابتکار جدید ایالات متحده برای تجزیه و تضعیف سوریه در حال افزایش است، زیرا واشنگتن بیوقفه تلاش میکند تا مرکزیت دمشق را بهعنوان یک دولت منطقهایِ محوری و بازیگر ژئوپلیتیکی تضعیف کند.
پشتوانهٔ همهٔ اینها تحریمهای اقتصادی یکجانبهٔ غرب علیه سوریه و همچنین تجاوزات ارضی نیروهای نظامی آمریکا، ترکیه و اسرائیل است. اشغال غیرقانونی اراضی سوریه، همراه با از دست دادن و سرقت نفت، منابع آب و منابع کشاورزی حیاتی سوریه توسط نیروهای اشغالگر خارجی و شبهنظامیان نیابتی محلی آنها، بحران را، بهموازات تجاوزات مکرر اسرائیل و حملات موشکی به زیرساختهای سوریه تشدید میکند. در چارچوب این همه ویرانی، برخی از تصمیمات سختگیرانه که توسط دولت مرکزی دمشق گرفته شده است، بهطور شگفتانگیزی موج تازهای از اعتراضات را برانگیخته است که اکنون ماهیت مشخص «جداییطلبانه» بهخود گرفته است.
«نیروهای دموکراتیک سوریه» (SDF) از جدایی سویدا حمایت میکند
اعتراضات اولیه در استان سویدای سوریه پس از حذف یارانهٔ سوخت، که باعث افزایش هزینههای حمل و نقل عمومی و قیمت مواد خام شد، بهوجود آمد. این نارضایتیها بهسرعت به خواستههای سیاسی تبدیل شدند که بر خواست اجرای قطعنامه ۲۲۵۴ شورای امنیت سازمان ملل متحد و سیاستهای تمرکززدایی متمرکز بود. مفهوم اخیر متضمن شکلی از «خودمدیریت»، شبیه به ادارهٔ خودمختار کرد جداییطلب است که از سوی ایالات متحده در منطقهٔ شمال شرقی کشور حمایت میشود.
«شورای دموکراتیک سوریه» (SDC)، که بازوی سیاسی «نیروهای دموکراتیک سوریه» بهرهبری کردها (SDF) ـــ که از اشغال نظامی ایالات متحده و پوششی که ارائه میدهد بهرهمند است ـــ بهطور آشکار از اعتراضات سویدا و تغییر خواستهای اجتماعی ـ اقتصادی آن به فراخوان برای جدایی حمایت کرده است. SDF آشکارا بهدنبال جذب کمکهای غربی برای تکرار مدل خودگردانی کردی خود ـــ اینبار در سویدا ـــ است. نکتهٔ مهم این است که این اولین بار نیست که نیروهای SDF میکوشند در سویدا نفوذ سیاسی کنند. در سال ۲۰۱۹، در بحبوحهٔ حملات داعش به استان جنوبی، نیروهای SDF روابط خود را با رهبران دروزی دنبال کردند و در گفتگوهای علنی و محرمانه برای جلب حمایت از طرح خودگردانی در سویدا شرکت کردند.
تظاهرات اولیه در سویدا در مقیاس متوسط بود و تلاشهای مخالفان دولت سوریه برای بهتصویر کشیدن این اعتراضات بهعنوان یک قیام عظیم ناکام ماند. تعداد درگیر، در مقایسه با کل جمعیت سویدا، کم است و تاکنون نتوانسته است موج گستردهتری را در سراسر کشور برانگیزد.
مقایسه با قیامهای ۲۰۱۱
دیگران سعی کردند بر حرکت سویدا سوار شوند. در شمال کشور، در همان زمان، گروه وابسته به القاعده، «حیات تحریر الشام» (HTS)، شروع به سازماندهی تظاهرات گسترده در شهرها و روستاهای مختلفِ زیر کنترل خود در استان ادلب کرد، و بار دیگر با حوادث سال ۲۰۱۱ که منجر به جنگ سوریه شد خط موازی کشید. در استان جنوبی درعا، که هممرز با اردن است، افراد مسلح به خیابانها ریختند و به تعدادی از مواضع ارتش حمله کردند، اما این اقدامات بهسرعت سرکوب شد. در سویدا، نیروهای امنیتی بدون واکنش فوری تحرکات را زیر نظر داشتند. امروز، شتاب اعتراضات کاهش یافته است، و وضعیت در دیگر استانها علیرغم هجوم شایعات در مورد بازسازی احتمالی وقایع ۲۰۱۱، عمدتاً بدون تغییر باقی مانده است.
یک منبع امنیتی سوری به «کریدل» میگوید که شیخ حکمت هجری، رهبر معنوی دروزیها، نقشی اساسی در تغییر روایت سویدا از خواستههای محلی به خواستههای جداییطلبانه ایفا کرده است. اختلاف او با دولت سوریه باعث شده است تا با احزاب خلیج فارس روابط برقرار کند، در حالی که در داخل از جدایی سویدا حمایت میکند. با این حال، هجری از آن زمان عقبنشینی کرد و بر لزوم حفظ وحدت سوریه و حمایت از مشروعیت دولت در دمشق تأکید کرد. بهگفتهٔ این منبع، برخی از جناحهای محلی در سویدا از روند تبدیل جنبش اعتراضی به مطالبات جداییطلبانه حمایت میکنند، از جمله اپوزیسیون سنتی نزدیک به ائتلاف، جنبش موسوم به «احرار الجبل»، جناح «کرامه» به رهبری شیخ «لیث البلوس» و برخی باندهای قاچاق.
پس از گسترش اعتراضات در سویدا و درعا، شرکتکنندگان خواستار تمرکززدایی و اجرای قطعنامهٔ ۲۲۵۴ سازمان ملل برای پایان دادن به جنگ ۱۲ ساله در سوریه شدند.
نه یک جنبش پوپولیستی
برخی از روحانیون و «جناحهای محلی» در سویدا با خواستههای معترضان ابراز همبستگی کردهاند، و خبرگزاریهای محلی این اعتراضها را «نافرمانی مدنی» توصیف کردهاند. اما روحانیون یکصدا صحبت نمیکنند، زیرا برخی از تبدیل مطالبات به مطالبات سیاسی امتناع میورزند، اتفاقی که ظاهراً «شیخ هجری» را بر آن داشت تا لحن جداییطلبانهٔ خود را کاهش دهد.
یکی از وبسایتها بهنقل از یک منبع ناشناس نوشت: «شعارهای مطرحشده در تمام روستاها و شهرهای سویدا حاوی ایدههای سیاسی بهدور از خواستههای اقتصادی، بهویژه سرنگونی رژیم، است». «سمیرا مبیّد»، یکی از اعضای «کمیتهٔ قانون اساسی سوریه»، بهنمایندگی از «بلوک جامعهٔ مدنی»، به «شمال پرس» گفت: «این جنبش تا زمانی که امنیت در جنوب سوریه تأمین شود ادامه خواهد داشت. این بخشی از روند تغییرات سیاسی مورد نیاز و ضروری در سراسر سوریه است.»
این روایت یک جنبهٔ منطقهای را مطرح، و «امنیت جنوب سوریه» را از امنیت دمشق و اطراف آن متمایز کرد. «ریاض درار»، رئیس مشترک «نیروهای دموکراتیک سوریه»، بهصراحت با این دیدگاه مخالفت کرد و تأکید کرد که جداییطلبان کرد از جنبش مردمی حمایت، و ارتباط مستقیم خود را با رهبری آن در جنوب حفظ میکنند. «درار» از رهبران معترضان خواست از جنبش محافظت کنند، با مناطق سوریهٔ خارج از کنترل دمشق ارتباط برقرار کنند و ابتکارات مشترکی با شمال شرق سوریه ایجاد نمایند. او همچنین دولت کردهای تحت حمایت ایالات متحده را بهعنوان مجرایی برای جلب حمایت بینالمللی از یک جنبش تجزیهطلب در جنوب پیشنهاد کرد.
ادغام «هیأت تحریر الشام» (HTS) و «نیروهای دموکراتیک سوریه» (SDF)
نقش ایالات متحده در استانهای جنوبی سوریه برخلاف نقش آشکار نظامی و مالی آن در شمال این کشور هنوز نامشخص است.
در ماه ژوئن، رسانههای مخالف سوریِ همسو با ترکیه طرح حمایتی آمریکا برای ادغام مناطق زیر کنترل HTS در شمال غرب سوریه با مناطق زیر کنترل مستقیم ارتش اشغالگر ترکیه در شمال (حومهٔ شمالی حلب و بخشهایی از حومهٔ رقه و حسکه)، و همچنین حوزههای جداییطلب کرد در شمال شرق سوریه، همگی زیر کنترل یک دفتر غیرنظامی واحد، را فاش کردند. HTS نشان داده است که مایل به ایجاد کانالهای ارتباطی با SDF در صورت پیدایش منافع اقتصادی مشترک است. منابع محرمانه در آن زمان به تلویزیون سوریه گفتند که HTS در ماههای اخیر میزبان چندین هیأت از «حسکه»، از جمله رهبران امنیتی نیروهای SDF، بوده است. در این گفتوگوها امکان تشکیل یک دفتر غیرنظامی مشترک بین دو طرف، در صورتی که HTS بر مناطق تحت کنترل «ارتش ملی سوریه» (SNA) تحت حمایت ترکیه ـــ که قبلاً بهعنوان «ارتش آزاد سوریه» شناخته میشد ـــ دسترسی پیدا کند، بحث شد. «نیروهای دموکراتیک سوریه» نیز بهنوبهُ خود اعلام کردند که ایالات متحده از اتحاد شمال شرق و شمال غرب سوریه حمایت میکند.
«حکمت ابوخاطر»، روزنامهنگار، در یک تحقیق افشاگرانه برای «منطقهٔ خاکستری» (The Grayzone)، جزئیات گفتگوهای مفصلی را در درون «لابی» مخالفان سوری در ایالات متحده، با حضور یک مقام سابق آمریکایی، در مورد سناریوی تقسیم سوریه گزارش کرد. این گفتو گوها ایجاد یک «کانتون» در شمال غربی کشور تحت مدیریت HTS را پیشبینی میکرد، البته با نامی دیگر برای جدا کردن این گروه از منشأ القاعده.
در اوایل این ماه، HTS فرمانده دوم خود «ابوماریا القحطانی» را به ارتباط غیرمجاز با «ائتلاف بینالمللیِ» زیر رهبری ایالات متحده متهم کرد. «قحطانی» ظاهراً تلاش میکرد تا فعالیت سازمانی خود را به مناطق زیر کنترلِ بهاصطلاح SNA و «بخش شرقی» گسترش دهد.
تغییر نام دوبارهٔ القاعده
یک منبع امنیتی سوری به «کریدل» میگوید که این موضوع باعث ایجاد نگرانی در جناحی از سرویس اطلاعاتی ترکیه شده که مستقیماً با HTS ارتباط دارد و بهدنبال اِعمال نظارت بر فعالیتهای این گروه و اجتناب از دخالت در پروژههای زیر هدایت ایالات متحده است. بهگفتهٔ این منبع امنیتی سوری، هدف واقعی تغییر نام این سازمان و تغییر شکل ساختار آن، بهطور بالقوه بهمنظور ادغام نهایی آن در گروه SNA مورد حمایت ترکیه، و بهدنبال آن بحث و گفتگو با «ائتلاف بینالمللی» یا دیگر نهادها است. شایان ذکر است که HTS چندین بار دستخوش اختراعات مجدد شده است که قبلاً با نام «جبهة النصره» و قبل از آن «القاعده» شناخته میشد.
در همین حال، در مرز شرقی سوریه، «نیروهای دموکراتیک سوریه» مشارکت در عملیات نظامی را، که شهر «البو کمال» هممرز با عراق را در همکاری با نیروهای آمریکایی هدف قرار میدهد، رد کرده است. اما سفر اخیر «کریستوفر میلر»، وزیر دفاع سابق آمریکا، به آن مناطق، خلاف این را نشان میدهد. بهرغم حضور غیرقانونی خود در سوریه، «میلر» خواستار حمایت از ثبات در منطقه شد و با ادارهٔ خودمختار دربارهٔ محدودیتهای پیش روی آن، تهدیدات علیه آن، و لزوم حمایت اقتصادی و سیاسی از آن، صحبت کرد.
تعقیب جدی سیاست تقسیم عملی
در ۲۷ اوت، یک هیأت بلندپایه از کنگرهٔ آمریکا از مناطق تحت اشغال ترکیه در شمال غرب سوریه، بهویژه حومهٔ شمالی حلب، بازدید کرد. بهنظر میرسد که این سفر قصد واشنگتن برای ایجاد حضور عملی در خاک سوریه را تأیید می کند. همزمان، روزنامه سعودی «الشرق الاوسط» گزارشی را منتشر کرد که در آن جزئیات پروژهٔ ترکیه برای ترکی کردن شمال سوریه، که شامل آموزش زبان ترکی به حدود ۳۰۰ هزار کودک سوری است، منتشر کرد. این تحولات مجموعاً احتمال حمایت دولت آمریکا از تلاشهای موجود برای «تحمیل واقعیت» را، که میتواند به تجزیه سوریه منجر شود، افزایش میدهد. این چشمانداز میتواند در میان چالشهای اقتصادی که سوریه با آن روبهرو است، قدرت رو بهزوال دولت مرکزی، و عزم آنکارا برای ماندن در خاک سوریه ، و در عین حال مهندسی جمعیتشناسی محلی، قابل توجه است.
ترکیه با کمک مالی قطر در حال ساختن شهرهایی برای پناهندگان بوده است، اقدامی که زمینه را برای سناریوهایی مشابه آنچه در سویدا رخ میدهد ـــ و منعکسکنندهٔ مدل ادارهٔ خودمختار کردی با بودجهٔ ایالات متحده است، آماده میکند. با توجه به فضای امنیتی، نظامی و سیاسی موجود در سوریه، آشکار است که بازگشت به مدل اعتراضات مردمی ۲۰۱۱، که در نهایت به شورش مسلحانه بدل شد، همچنان برای ایالات متحده و متحدانش یک کار دشوار است.
علیرغم ناتوانی آنها در سرنگونی دولت از طریق ابزارهای نظامی، این بازیگران ـــ متشکل از ایالات متحده، شرکای اروپایی آن، ترکیه، قطر و اسرائیل ـــ در پیگیری سیاست تقسیم واقعی سوریه همچنان مصمم هستند. استراتژی آنها مستلزم احاطه و خفه کردن مناطق کلیدی زیر کنترل دولت مرکزی در دمشق است. هرچند ممکن است این فوراً ثبات دولت را تهدید نکند، اما تهدیدی وجودی برای تمامیت خود دولت سوریه بهشمار میرود.