از نپال تا مراکش و فراتر از آن در همه جا


ارمغان انقلابهای «زومر» چیست؟
والری بورت (Valery BURT) – روزنامهنگار، مورخ، نویسنده
ا. م. شیری – نسل اینترنت؟! نسل حیران و سرگردان؛ نسل گریزان از علم و دانش؛ نسل شورشیان و آشوبگران بیبرنامه؛ نسل اسیر رسانههای مغزشویی؛ نسل بیشکل و فاقد استعداد سازمانگری و سازمانیابی؛ نسل پرشور و شر همیشه منتظر اخبار هیجانی دو-سه خطی؛ نسل بیاحساس و عاطفه؛ نسلی بکلی ناراضی که نظام حاکم سرمایهداری آیندۀ ناروشن و مبهمی برای آن رقم زده است. اگر چه نمیخواهم این ویژگیهای نسل اینترنت را تعمیم دهم، اما از سالهای زیادی پیش بر آن توجه دارم. روشن است که بموازات به عرصه رسیدن درصد بسیار کمی از جوانان فرهیخته و تشنۀ علم و دانش، آگاهی و مسئولیتپذیری، بخش قابل توجهی از جوانان نسل اینترنت معتقد است: «دیگی که برای من نجوشد، بگذار سر سگ در آن بجوشد». این واقعیت را شخصاً در واکنشها به یکسری از مقالاتی که در رابطه با فجایع دردناک، از جمله، در بارۀ نسلکشی دولت یهود در غزه و بطور کلی در فلسطین و یا کشتار فرماندهان، دانشمند و هموطنانمان در جریان حملات آمریکا و اسرائیل در اینترنت منتشر کردم، به وضوح مشاهده کردم. در موارد متعددی واکنشها به نسلکشی و کشتارها تنها یک کلمۀ توهینآمیز بود: «به تخمم». چرایی توسعۀ همۀ این ویژگیها به شرایط زندگی نسل اینترنت مربوط میشود که دولتهای دزد، فاسد و ضد اهداف، آرمانها و ارزشهای انسانی سرمایهداری برای آنها فراهم کردهاند. عکس سر صفحه، باز هم گویاتر است…
ــ [نسل Z که با نام «زومرها» نیز شناخته میشود، اصطلاحی است که در سطح بینالمللی برای نسل متولدان تقریباً از اواسط دهۀ ١٩٩٠ تا اوایل دهۀ اول قرن بیست و یکم (٢٠٠٩-٢٠١٠ و بالاتر) اطلاق میشود].
***
ما بنیان دنیای خشونت را برمیاندازیم…» و سپس؟!
انقلابها همیشه رهبران و سردمدارانی داشتهاند که نیروی محرکه بودهاند. اکنون هیچ کس رهبر و سردمدار نیست- آتش اعتراضات خود به خود شعلهور میشود. یک بهانه یا جرقهای در میان جمعیت کافی است تا آتش نارضایتی گُر بگیرد. در این حالت، خونها به جوش میآید و ناگهان جمعیت ناراضی با سرعت تمام به خیابانها هجوم میآورند و هر آنچه را که در سر راهشان باشد، خرد و خراب میکنند. نیروی محرکۀ اصلی چنین اعتراضاتی «نسل Z»، یعنی جوانان متولد بین اواخر دهۀ ١٩٩٠ و اوایل دهۀ ٢٠١٠ است.
«زومرها»، همانطور که نامیده میشوند، «فرزندان اینترنت» هستند. آنها زمان زیادی را در فضای مجازی میگذرانند و در عالم خیال زندگی میکنند. این افراد عمدتاً جاهطلب، قاطع و مخالف دیکته هستند. آنها هیچ احترامی به مقتدر، از جمله، به نسل قدیمیتر، قائل نیستند.
جوانان به شدت به سیاست علاقهمندند و هدف آنها اصلاح دولت و تغییر استراتژی آن است. با این حال، با توجه به تجربۀ انقلابهای پرتلاطم «نسل Z» در کشورهای مختلف، این کمی اغراقآمیز است.
«زومرها» تاریخ را «آشغال» میدانند، اما گاهی اوقات در آن کندوکاو میکنند و بتهایی مییابند. برخی تروتسکی را میپرستند، برخی دیگر مائو را. از جمله چهرههای مورد علاقۀ آنها میتوان به لنین، استالین، چه گوارا، فیدل کاسترو… اشاره کرد.
در حالی که در گذشته، تجمعات و تظاهرات از طریق تبلیغات شفاهی و چاپی سازماندهی میشد، امروزه به لطف شبکهها و رسانههای اجتماعی این امر محقق میشود. شعارهایی که در فضای مجازی منتشر میشوند، فوراً از سوی هزاران نفر – جوان، پرانرژی، اغلب کمدرآمد یا بیکار – پذیرفته میشوند. آنها نافرمانی مدنی را میپذیرند و آن را ابزار مؤثر برای مبارزۀ سیاسی میدانند.
«زومرها» معمولاً از دولت ناراضی هستند و هر رویدادی با بار معنایی منفی میتواند اعتراضات آنها را برانگیزد. به عنوان مثال، در نپال ساکت و آرام، رهبری این کشور تلاش کرد با ممنوع کردن رسانههای اجتماعی، از انتشار اطلاعات در مورد فساد در سطوح بالا جلوگیری کند.
با این تصمیم، «مقامات عالی» به معنای واقعی کلمه، جعبۀ جادو را باز کردند. آتشفشان انسانی فوران کرد و به دنبال آن درگیریها با پلیس و ارتش رخ داد. خشونت افزایش یافت و آمار مرگ و میر بالا رفت.
اعتراضات آنقدر خشونتآمیز و پرشمار بود که مقامات مجبور شدند ممنوعیت اعلامشده را لغو کنند. با این حال، ناآرامیها ادامه یافت. معترضان پارلمان، دفتر حزب حاکم کنگرۀ نپال و اقامتگاه ریاست جمهوری را به آتش کشیدند و کاخ دولتی سینگها دوربار را تصرف کردند. رام چاندرو پادل، رهبر کشور، به سختی از دست جمعیت خشمگین جان سالم به در برد و وزرا با رسوایی از سمتهای خود برکنار شدند.
آیا معترضان به اهداف خود رسیدند؟ اگر چه مقامات به مذاکره با مخالفان مجبور شدند، اما هیچ پاسخ روشنی برای این سؤال وجود ندارد…
در مراکش، کشوری که به ندرت تلاطمات سیاسی روی میدهد، نارضایتیها بدلیل افزایش هزینههای دولت برای تدارک برگزاری مسابقات بزرگ فوتبال – جام ملتهای آفریقا که در دسامبر امسال و جام جهانی در ۲۰۳۰ برگزار میشود، برانگیخته شد. دولت با کاهش حمایت از نظام مراقبتهای بهداشتی و آموزشی، کسری بودجه را پوشش داد. و بدنبال آن، انتشار خبر مرگ چندین زن باردار به دلیل سهلانگاری پزشکی، خشم مردم را بیشتر برانگیخت.
جوانان به خیابانها هجوم آوردند و هر آنچه را که در سر راهشان بود، شکستند. معترضان خواستار مبارزۀ قاطع با فساد و بیکاری، استعفای دولت عزیز آخانوش، انحلال پارلمان و احزابی شدند که به اعتقاد آنها ارتباطشان با مردم قطع شده است.
با این حال، مقامات دولتی به جای آرام کردن معترضان و یافتن راهی برای حل آن، آنها را تهدید کردند. این امر اوضاع را بیش از پیش متشنج کرد. و در این حادثه تعدادی کشته و زخمی شدند…
نسل Z در ماداگاسکار نیز از ناتوانی دولت در تأمین نیازهای اساسی مردم مانند آب و برق ناراضی هستند. این امر منجر به پیدایش جنبشی با عنوان گویای «خسته از قطعی برق» شده است.
و در ادامه، همۀ امور طبق سناریوی معمول پیش رفت: درگیری با نیروهای انتظامی، آتشسوزی عمدی، تخریب اموال عمومی، تلفات از هر دو طرف. برای آرام کردن تنشها، رئیس جمهور آندری راجولینا دولت را منحل کرد. اما باید دید در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد…
جغرافیای انقلابهایی که توسط «زومرها» به وقوع میپیوندد، دائماً در حال گسترش است. علاوه بر کشورهای فوقالذکر، ناآرامیهایی در فیلیپین، پرو، اندونزی، کنیا، بنگلادش و گرجستان رخ داده است. فتیله اعتراض در بسیاری از کشورها در حال سوختن است و مشخص نیست شهروندان ناراضی در کجا به خیابانها خواهند آمد.
معمولاً انقلابهای «نسل Z» در کشورهایی با سطح بالای فساد و اقتصاد ضعیف به وقوع میپیوندد. شورشیان، شاید بیاطلاع از تاریخ، مسیر پر پیچ و خم شورشیان دوران گذشته را تکرار میکنند. اوضاع قبلاً همینطور بوده و اکنون در بسیاری از کشورها نیز همینطور است: قوای مقننه و مجریه، که توسط پلیس و ارتش از مردم جدا شدهاند، به کثافت کارهای خود مشغولند.
اما لحظهای فرامیرسد که فرمول معروف لنین در مورد علل انقلاب تغییر میکند. اکنون این فرمول اینگونه بیان میشود: «بالاییها هنوز هم میخواهند به روش قدیمی حکومت کنند، اما پایینیها قاطعانه امتناع میکنند بدون اینکه برنامهای برای آینده داشته باشند». نارضایتی به جوش میآید، به نقطۀ بحرانی میرسد و در لحظۀ خاص فوران میکند.
اعتراضات- حتی خشونتآمیز و متعدد- بعید است که نتایج مثبتی به بار آورند. آری، «زومرها» خواهان سرنگونی دولتها و تغییر پارلمانها هستند. اما بعید است که بتوانند کشور را از اساس بازسازی کنند، نهادهای دولتی را به طور کامل تغییر دهند یا یک رژیم انسانی و اجتماعی را جایگزین یک رژیم گستاخ و فاسد کنند.
معترضان انرژی زیادی دارند، اما افراد کمی یا هیچ فردی با دانش لازم برای ادارۀ کشور ندارند. با این وجود، «زومرها» اغلب درخواست میکنند که نمایندگانشان به سمتهای رهبری منصوب شوند. اما کدام سمتها؟! به عنوان مثال، در نپال، آنها خواستار انتصاب رپر بالن شاه [خواننده رپ]، که در بین جوانان محبوب است، به عنوان نخست وزیر شدند. او در حال حاضر شهردار کاتماندو، پایتخت نپال است، اما به عبارت سادهتر، در این سمت موفقیت زیادی کسب نکرده است. شاه با درک اینکه «نمیتواند از عهدۀ وظایف خود برآید»، از این سمت استعفا داد. [در اوکراین نیز بعد از کودتای فاشیستی آمریکا در سال ٢٠١۴، ویتالی کلیچکو، قهرمان بوکس نیز به مقام شهردار کییف منصوب شد و هنوز هم در این سمت انجام «وظیفه» میکند].
«زومرها» قادرند دنیای قدیم را نابود کنند. اما، این خطر وجود دارد که ویرانههای آن نه توسط افراد باهوش با نیات پاک و شریف، بلکه توسط نیروهای جنایتکار و فاسد، تازه به دوران رسیدههای سیاسی و ماجراجویانی که بیسروصدا به شورشیان پیوستهاند، اشغال شود. در این صورت، کشوری که انقلاب را تجربه میکند، میتواند به باتلاق هرج و مرج خونین و بیقانونی فرو رود.
مقدمه و نکات داخل […] از مترجم است.
٢١ مهر- میزان ١۴٠۴