اغراق در بیان موقعیت جغرافیایی افغانستان

برخی تحلیلگران قراردادی در شبکه های تلویزیونی در باب موقعیت…

موشک بالستیک قاره‌پیما چیست؟

همانطور که از نام موشک بالستیک قاره‌پیما پیداست، این سلاح‌ها…

مردم افغانستان حکومت قانونی می خواهند؛ نه زندانی به نام…

نویسنده: مهرالدین مشید امارت طالبان با اسلام بیگانه است و با…

اهدای کتب توسط دوکتور فیض الله نهال ایماق به کتابخانه…

 سه صد و شصت  و هشت  جلد کتاب به وزارت…

برتراند راسل،- صلح، سوسیالیسم، روشنگری

Bertrand Russel (1872- 1970) آرم بختیاری کوشش ناتمام برای کشف فرمول جهان.  راسل(1970-1872)،…

برای چهارمین بار از سپردن کرسی افغانستان در ملل متحد…

افغانستان بحیث یک کشور ، عضو دائمی سازمان ملل متحد…

سیاست‌های شیطنت امیز پاکستان علیه افغانستان

از گذشته هاکه بگذریم ،همین حالا کارزار تبلیغی و تحرکات…

بمناسبت روز بین المللی حمایت از حقوق اطفال 

نوشته  و گردآوری معلوماتی از بصیر دهزاد    امروز  ۲۰ نوامبر زور بین…

شیردروازه و آسمایی خصم افگن و هندوکش عقاب پرور! ما…

نویسنده: مهرالدین مشید ما هنوز خیلی قرضدار مردم مظلوم افغانستان هستیم چند…

څنگه یی

 شعر ملمع - شیر و شکر از دکتور ایماق شعر ملمع (…

ذهن ستم گستر 

رسول پویان  زمیـــن در آتـش خـودکامگان آز می سوزد  سـرا و مـزرع…

شناخت با 13 نوع سوگیری در داوری در عرفان

دکتر بیژن باران شناخت کارکرد مغز است که سوگیری در آن…

نتیجه انتخابات امریکا در ترازوی منافع ملی افغانستان

ا میرعبدالواحد سادات  متاسفانه در منجلاب پر جنجال کنونی که :اساس تراژیدی…

دین وسیاست

نوشته دکتر حمیدالله مفید در این پسین روز ها دیدگاه های…

موسم پیری

این نقد جای اگر نپذیری، کجا برم ؟  وین هدیه ام…

معاهده ی افتضاح بار دوحه؛ پروندۀ ناتمام افغانستان

نویسنده: مهرالدین مشید افزایش فشار سیاسی بر طالبان، یگانه گزینه برای…

ماردین ابراهیم

آقای "ماردین ابراهیم" (به کُردی: ماردین ئیبڕاهیم)، شاعر معاصر کُرد،…

وجدان ودادگاه آن 

***   داد گاه وجدان بامعراج عدالت اصدار حکم میکند ـ وتصمیم…

افتخار برکارمل واعضای حزبم!

امین الله مفکر امینی          2024-12-11! فــــــخر به پــــرچمدارانی رهی عدل وانصـــاف کـــــه نیست…

«
»

ادیان باستان در شعر فارسی: مهرپرستی در حافظ

– دکتر بیژن باران

در تاریخ 7 هزار ساله شهرنشینی در فلات ایران از مهرپرستی جیرفت، تقدیر ایلام، ثنویت زرتشت، نور مانی، توحید اسلامی- باورهای گوناگون و قدرتهای حاکم پدید آمدند. این باورها بخاطر ایستایی شرایط عینی خشگی، استبداد قدرت، عدم امنیت از هجوم اقوام در آداب و رسوم بجا مانده اند. در فارسی مهر معنی عشق یعنی رکن اول حیات و هم آفتاب دارد.

باورهای زروانی و مهری هزاره های گذشته در اقلام هنری، آثار مکتوب هراره 1م، سنت قالی بافی بجا مانده. تمدن جیرفت کرمان، شهر سوخته سیستان، مادهای همدان، چند خدایی عشایر ارتفاعات لرستان، بروج زودیاک ایلام خوزستان پژوهش شدند. در اقلام هنری تمدن جیرفت، مهرابه های رومی، نقوش قالی، غزل حافظ تمهای مهری بررسی شوند. ظاهر و نام آنها در بازه تاریخ عوض شدند. اکنون فرهنگ مدرن غرب با تفکیک 3 قوه دولت در سنت شرقی تداخل کند. نمونه رسوم از گذشته و غرب: 4شنبه سوری در اسفند، هالویین در مهر، والانتین در اردیبهشت. 

مهرگرایی از تمدن جیرفت 7هزار ساله تا باختر ایران یعنی ارمنستان، قفقاز، ترکیه و روم، پیشا رواج مسیحیت در سده 5م رسید. مهرگرایی در ایران بر فرهنگ، تقویم شمسی، فدیه، قربانی، ادبیات، قالی دیده شود. مهرپرستی نور خورشید لازمه حیات، پیمان ابدی برای تجارت، اسطوره های نیاکان را با هم آمیخت. در آن زایش شب یلدا، گردش مهر و ماه، نظامیگری، امنیت، جانوران خوب و بد، عشق، پیمان انسان با سپهر افزوده شد. مهرگرایی با دین آذربانی مادهای آذربایجان، زردشتی پارسیان فلات ایران تا میان رودان، فعالیت مغان عهد اشکانی در ارمنستان و آسیای صغیر به روم وارد شد. 

در امپراتوری روم تا اسپانیا، اسکاتلند، شمال آفریقا تا سده 1 م گسترش یافت. کتاب مقدس نداشته؛ ولی اقلام هنری بجا ماندند. بردگان، نظامیان، تجار پیرو آن بودند. مهر هم مانند زروان پیمان مرتبط با زمان یا موعد را قدسی دانست. تمـدن جیرفت برخی جنبه های مهرپرستی گاو نر قربانی، مهر، ماه، غار برای انسان را داشت. اسکلت مردي 35 ساله به وضع جنينـي از 10 هزار سال پيش، مانند آيـين مهـري، در حفاري حومه جيرفـت يافت شد. 

فلسفه و الهیات زروانی، مهرگرایی، ایلامی در فلات ایران اینها را آورد: سامان به پرسشهای پر آشوب زیستبوم، پیش بینی رویدادها، هنجارهای همگون اجتماعی، امید به رستاخیز. اینها باورهای زیر را رایج کردند: زمان بیکرانه و محدود، آفریننده جهان، نیکی، بدی، شک، یقین، جبر، تقدیر، ستارگان، کنترل امور شخصی و اجتماعی. خوانش خطهای هند و میانرودان به درک رابطه این تمدنها کمک کرد. رابطه زبانها، خطها، اقلام هنری بجا مانده بهتر درک شد. بنیان این 3 دین زمان، موعد پیمان، اجل عمر اند. زمان مطلق نبوده؛ برای ناظر با سرعت زیاد یا در ذهن فرد تند و کند شود. 

زروانیسم لرستان، مهرگرایی جیرفت، آذربانی مادها در مرحله شبانی پیشا کشاورزی پیداد شدند. شامانها نیروهای طبیعت و موجودات را انسانگونه انگاشتند. در ایلام با شهر نشینی خدایان بنا بر هیرارشی طبقاتی سلطنت زمینی تبیین شدند. این ادیان زوال یافته؛ عناصری از آنها در ادیان بعدی و رسومات مردم بازتولید شدند. علل زوال تمدن جیرفت ورود ویروس آبله، طاعون، وبا از خارج، خشکسالی، رودهای خشک بودند که منجر به مهاجرت ساکنان به اقلیم دیگر شدند.

مهرگرایی خورشید منبع حیات، زمین بر شاخ گاو، 7 مقام در جامعه انسانی، مناسک عبادی طبقاتی مردانه را در بر گرفت. قالی لغت ترکی بمعنی کف پوش بافته ضخیم است. مادهای در سده 8ق.م به اقلیم کردستان وارد شدند. زبانشان با زبانهای شمال باختری ایران: بلوچی، تالشی، کاسپی جنوبی، زازا، گورانی، کردی قرابت داشت. 

در کردی 3لهجه سورانی، کورمانجی، کلهری بعد پیدا شدند 10 واژه مادی مانده: چیتمیترا/ میترا تبار، فارنا/ فر یا هاله، پاریدایزا/ پردیس، وزرکه/ بزرگ، ویسپا/ همه، خشیاثیا/ شاه، خشثرا/ شهر، زورکار/ زورگیر یا شر، سپاکا/ سگ -مشترک در تالشی و روسی. از نام شهرها، رودها، نواحی شمال همدان و زبانهای باختری ایران واژه های بیشتر مادی  استخراج پذیرند. دین شان در هزاره 1ق.م آذربان، مغان، میترایی در اکباتان بود. 

نقش سنگی مغ و آتش در آذربایجان و سرگاو شاخدار عهد مادها سده 8ق.م. موزه ملی ورشو به تقدیس آتش و نقش گاو در آذربانی اشارت کنند. در سده 8ق.م در ری با دین مزدایی در آمیخت. در ری با اشکانیان قرابت داشتند. آنها آسوریان را 609ق.م شکست دادند. کورش کبیر در 549 ق.م بر آنها سلطه یافت. در تخت جمشید مردان ماد کلاه گرد نمدی، شلوار و چکمه بپا نشان از اسب سواری داشتند. پارسیان کلاه ذوزنقه و ردا بتن داشتند. آنها یکی از 7 قبیله آریایی بودند که در ری، همدان، کنگاور، لرستان زیستند.

در بررسی تطور عقاید نادرست افلاطون، سهرودی، شریعتی، سروش بهتر است آنها را با عقاید درست، واقعیات امروزی، علم کنونی محک زده شوند. زیرا در مدنیت و بهبود زندگی تطور عقاید درست و مفید بکار رفته اند. نه تکرار طوطی وار و تسبیح عقاید نادرست شهیران گذشته. پدیده ها، روابط، قوانین طبیعت بمرور تدقیق شده؛ در خدمت تمدن و شهریت مدرن بیان شوند. 

دین دارای باور، پرستش، معبد، موبد، پلمیک نخبگان در جامعه است که بر آداب، رسوم، هنر پیروان اثر گذارد. دین ایلام با خدایان زن، از مادر سالاری 5 هزار سال پیش آغازین به پدر سالاری با خدایان مرد 3 هزار سال پیش با تغییر جامعه، نظامیگری آشور، شهرنشینی اکد تغییر کرد. دین تمدنهای جیرفت و شهر سوخته عناصر آغازین دین مهر را داشتند. آیا برخی شامانهای آریایی به تمدنهای زاینده رود اصفهان، همدان، کرمان با کاروان تجارت یا هجوم نظامیان آمده بودند؟ این کیشها تجرید تخیلی جهان مادی برای پرسشهای پیروان بودند.

باورهای مهری در آثار هنری نمونه آوری شدند. در استان کرمان، شهر باستانی جیرفت از 5000 ق.م اشیا، حکاکی ها، عقاید تصویری، آداب و رسوم این تمدن را نشان دهند. باید چرخه عمر این تمدن از آغاز، اوج، پایان را تخمین زد؛ تا اقلام یافته را بر بعد زمان تقویم گذاری کرد. تمدنهای همسایه را با اقلام هنری محک زد. این تمدن بین موهنجودارو 1500 ق.م. دره سند پاکستان، بابل، سومر، اکد میانرودان در 3100 ق.م. بود. 

اقلام هنری یافته در تمدن جیرفت بخاطر موتیفهای مهری، زروانی، تقدیری ایلام باید از 1 هزار ق.م باشند. از فلات تمدن لولوبیها و کاسیها به مصر حمله کرده؛ برخی ایکونهای خود را در تمدن مصر وارد کردند. داستان حماسی در اوایل هزاره 3 ق.م. به خط میخی سومری بر سفالی نوشته شد: روزی انمرکار با فرستادن نماینده‌ای، از حاکم اراتا خواست تا استادان هنرمند و سنگ‌های گران‌بها را برای ساخت معبد به اوروک بفرستد. در ازای فرستادن سنگ‌ها، حاکم هم از پادشاه تقاضای غلّه ‌کرد. باورهای تمدن جیرفت با باورهای شرق موهنجو دارو سند و غرب شوش و بابل آمیخت.

تمدن جیرفت در استان کرمان و شمال تنگه هرمز همان تمدن آراتا مذکور در الواح سومر باشد. تجارت باستان تولید مازاد، ارتباط با همسایگان برای عرضه و تقاضا، راههای امن برای قاطر، گاری، شتر، پیاده را می طلبید. در 3 هزار سال پیش فاصله مالرو یا آبی خیلج فارس بین جیرفت شمال تنگه هرمز تا اوروک بین بغداد و بصره 1500 کیلومتر بود. قاطر سرعت 30 کیلومتر در روز؛ این سفر 2 ماهه، نیاز به خوراک، علوفه، خوابگاه، شستشو بود. قایق پارویی یا بادبانی با سرعت 6 کیلومتر در ساعت، روزانه 2برابر زمینی در مصر هزاره اول ق.م. پیمود. در سده 5 ق.م. خشایار شاه به آتن از راه دریای سیاه با کشتی حمله کرد. هزینه سفر کشتی در روم سده 2 ق.م یک/ 60 خاکی بود. 

تمدن جیرفت و شهر سوخته هزاره 1 ق.م با نقوش مهرابه های گستره روم هزاره 1م مبین وجود روابط تجاری و فرهنگی بین آنها ست. تجار و مبلغان مهری در باختر ایران با ساخلوهای رومی، سربازان، فرماندهان، دینوران مجمع خدایان روم در مهمانی، بحث، تبلیغ شرکت کردند. نظامیان رومی در برگشت به روم نظرات مهری را با خود بردند. این نظرات در محافل نخبگان بحث، کنجکاوی، حلاجی شده؛ بگوش سزارها و امیران رسیدند. 

این مجادلات و شاید بردهای نظامی اشکانیان و ساسانیان ارج دین مهری را در رومیان بالا برد. تا با پذیرش دین مهر دولت روم در استانهای شمالی و باختری مهرابه ها ساخت. دین مهر با پذیرش سزار و امپراتوری به مسیحیت در سده 3م زوال یافت. دین مسیح از پیدایش کاتولیک و کلیسای شرق ارمنی، روسی، آشوری؛ به رفرماسیون پروتستان اروپای شمالی سده 16م رسید.  

صنعت جیرفت ابزارهای مفرغی، کنده‌کاری روی سنگ صابونی و گاهی مرصع کاری بود. بیشترین تم تصویری آن‌ها انسان، بز کوهی، گوسفند، نخل، شیر، گاو کوهان‌دار، شاهین، مار و کژدم بودند. این ظروف سنگ صابونی گوهرنشانی/ مرصع کاری برای چشم جانوران یا خال‌های بدن مارها داشتند. در تمدن مایا مکزیک هزاره 1م جگوار/ نوعی ببر چشم مرصع داشت. 

پیاله ها، پارچها، اقلام مدور و شکل کامل مکرر سفالی نیاز به دانش هندسه دایره در پیرامون، عدد پی، شعاع داشت. این دانش در محاسبه تقسیم محیط نوار دور دایره به عرض جانور برای یافتن تعداد بکار رفت. دور ظروف، نقش‌ جانوران گوناگون در هم تنیده حک شدند. در یک سند از خرابه‌های شهر اوروک، شرح کشمکش شاه سومر با فرمانروای سرزمین ثروتمند آراتا ثبت شد. آیا واژه های عراق، اراک، ارک تورات، اوروک سومری پیوند دارند؟

در کتیبهٔ دیگر، پادشاه سومری کوشد با گذر از شهر شوش و 7 رشته کوه، به سرزمین آراتا حمله کند. اوروک در ۲۵۰ کیلومتری جنوب بغداد بر فرات در عراق بود. نخستین شهر پر جمعیت سومر و مرکز مذهبی میان‌رودان بود. این شهر از ۵٬۰۰۰ سال ق.م تا ۵۰۰ م آباد و پرجمعیت بود. در انجیل ارچ/ وارکا و در تورات اَرَک نام دارد.

در نقوش تمدن 7هزار ساله جیرفت، آیین مهر/ میترا تصویر شد. از هزاره 1 ق.م. مهر خداي آريايي خورشيد و پیمان بود. میترا نخستين بار در ريگودا در 1700 تا 1100 ق.م در ٔ شمال غربی شبه‌قاره هند نام برده شد: او فرمانرواي مطلق آسمان، سرور ورونا خدای فضا/ آسمان، خود خورشيد «چشم ميترا و ورونا» بود. نیز آمده: آدمیان 4 وارنا/ طبقه اجتماعی یا با 4 عضو تن اند: سر برهمنان و کاهنان، بازوها فرمان‌روایان و رزم‌آوران، کمر بازرگانان و پیشه‌وران، پاها کارگران و بندگان.

ریگودا در ۱۰۱۷ سرود و ۱۰۵۰۰ بیت مذهب هندو به سانسکریت است. وداها کهن‌ترین در 4 متن اصلی در مجموعه شنوده‌/ شروتی مقدس هندوئیسم اند. برخی از آنها نخستین متن زبان هندواروپایی اند که امروزه در مراسم دینی خوانده ‌شوند. ریگودا و اوستا در زبان ‌شناسی و محتوا پیوند نزدیک دارند. لوحی با نام مهر، ورونا، ایندرا خدای رعد از سده 14 ق.م. بوغازکوی در ترکیه بجا ماند. در یشتهای اوستا ایزد مهر حامی حقیقت و نیکی بود. اهورا مزدا 2 قلو سپهر و زمین را آفرید. ولی در زروانیسم زروان اهورا و اهریمن را آفرید. 

ایرانیان باستان 12 ماه 30 روزه داشته؛ 5 روز ‌مانده را «پنجۀ دزدیده» ‌نامیده؛ به پایان سال افزودند. هر روز نام ایزدی را داشت. وقتی روز و ماه همنام بودند، جشن گرفتند. نمونه: 16م هر ماه مهرروز در مهرماه جشن مهرگان بود. با تغییر تقویم در ۱۳۰۴ و 31 روزه کردن نیمۀ نخست سال، مهرگان واقعی در 10م مهر افتد. 

باورهای مهری: الوهیت نور در خورشید، شمس، شمش؛ رستگاری پیروان، حیات و عروج روح به 7 سپهر/ طبقه، در 25 دسامبر رایج در سده 4ق.م تا 2م پارتیان یلدا/ تولد مهر بر صخره در غار زیرزمینی و رازناک روی داد. پیروز رویدادها و جنگ‌ها، مذکر بودن پیروان. به مدد مُغان ایرانی در آسیای صغیر و سواحل دریای مدیترانه ترویج شد. در زمان هخامنشیان سده 4 تا 2 ق.م. در قفقاز و ارمنستان حمله اسکندر به ایران، عهد سلوکیان، نظامیان و تاجران عناصر مهرپرستی را از ترکیه به روم بردند. مجسمه‌ شهر تب روم در ۸۰ ق.م مهر گاوکُش را نشان ‌داد. گسترش این آیین از سده 1م، اوج آن در سده 3م، زوال با مسیحیت در ۳۵۴ م بود.

در مهركده رومي نقـش برجسته ميترا در قرباني گاو، دانه هاي قرمز رنگ پديدار اند. این دانه ها در برخي از نقـوش جيرفت نيز بر روي بدن گاوها یند. آیا قطرات خون برای تبرک اند- مانند آب پاشیدن بدرقه مسافر؟ در ايـن نقش مهر، ميان ميترا و گاو ذبح سر ماری بسوی زخم تن گـاو دارد. قرباني گـاو در غاري تاريك، بدون نور خورشيد يا هنگام شب با مشعل انجام شد. لبه غار نیم دايره بوده؛ از شاخه و بـرگ پوشيده است. در حاشيه غار، تنديسهاي نيم تنه 2 ایزد خورشيد/ سُل و ماه/ لونا و كلاغ مبشر ميترا یند. جاي زخم دشنه مهر در كتف گاو نر، خوشه گندم رويد. پس كشتن گاو وفور نعمت را موجب گردد.

در 15 نوامبر 2021 در سایت دویچه وله آمد: بر اثر باران شدید در شهر اسوان جنوب مصر عقرب‌ها و مارها لانه‌های خود را ترک کرده؛ آواره شدند. عقرب‌های سرگردان دست‌کم ۵۰۰ نفر را گزیدند. نیش مارها تا ۵۰ هزار انسان در سال را بکشد. البته نیش بسیاری از مارها نه تنها کشنده نیست، بلکه سمی هم در خود ندارد. اما مارهای سمی خطرناک زیادند که نیش‌شان انسان را بکشد. مارها سومین کشنده بزرگ انسان در جهان هستند. 

انسان مقام دوم با کشتن سالانه ۴۷۵ هزار انسان دیگر را دارد. آن‌ها راه‌های کشتن انسان‌های دیگر را با خلاقیت فراوان گزینند. سالانه تا ۷۲۵ هزار انسان قربانی نیش پشه ‌شوند. در بسیاری کشورها کشنده است. پشه با انتقال بیماری‌های مالاریا، تب دنگی، تب زرد، آنسفالیت انسان را بکشد.  DW151121

در منطقه ای که فقر، خرافات، مرض، خشگسالی، قدرت مطلقه چند هزار ساله بوده؛ عقاید انطباقی با جو سیاسی مانا یند. این منطقه از تولید صنعتی، دریانوردی، امور مالی نوین محروم ماند. نشر همزمان ترجمه انگلیسی رباعیات و منشاء انواع داروین 1859 در لندن تکاندهنده بود. چارلز داروین گفت: آن دسته از موجوداتی که زنده خواهند ماند، نه قوی ترین ها هستند و نه باهوش ترین ها؛ بلکه آن هایی ماندگار خواهند شد که در برابر تغییرات بیش از همه انعطاف پذیرند. 

از روی آثار مهری در فلات شاید بتوان گفت: در هزاره 2ق.م یک موج آریایی بسوی هند رفت. اسلاف مادها در جیرفت و همدان، عشایر لولوبی و کاسی در کوهپایه های زاگروس اسکان یافته؛ باورهای مهری خود را تبلیغ کردند. برخی از این کوچیان به مصر هم حمله کردند. رابطه مهرگرایی ایران در نقوش جیرفت و قالی عشایر با میترایسم در مهرابه های روم برجسته شود. در آِینده باید اقلام هنری مهرگرایی ارمنستان، فقفاز، ترکیه افزوده شوند. تا راه تکوین و گسترش مهرگرایی از جیرفت به روم ترسیم شود. 

جیرفت: شيری کله گاوي را رو به بالا، رو به درخت حمل کند. كلاغي در بالاي شير رو بـه درخت است. 2 مـار به طرف ظرفي شبيه سر گاو که پر از قورمه گوشت است، خزيده اند. ظرف استوانه، سنگ صابوني، سر تمام رخ گاو را در ميان مارها نشان دهد. انساني از كوزه بيرون آمده؛ چشمان درشت و موی بلند دارد. اين نقش در كـل صحنه تكرار شود. در رابطه با آيين ميترا دو پيكـره شاخدار اهريمن با چنگـال شبيه عقرب، در نبرد با مارها، گاوها در رديف بالا، عقربي زير شكم گـاو با چنگال بـاز برخی نقوش تنگ مخروط تمدن جيرفت اند. اهريمن خواست بدي كند، مهر بدي را به رهايي بشريت تبديل كرد. 

ماران تصاوير جیرفت با مارهاي مهركده رومی شبیه اند. دیگ بشكل سر گاو قورمه گوشـت قربـاني برای خوردن و رسیدن به جاودانگي دارد. خوشه گندم/ نـان، شراب جانشين خون گـاو مقـدس است. هر مهرابه‌ یک جام 7 خط برای ورود عضو جدید داشت. از این جام شراب نامزد تا خط اولِ 6 مقام بالاتر، جرعه ای نوشد. کلاغ مقام پایین از 7 مقام آیین مهر بود. یار یا همقطار تا خط دوم نوشد. سرباز تا خط سوم، شیر تا خط چهارم، پارسی یا پارسا تا خط پنجم، مهر پویا تا خط ششم، پیر مغان تا خط هفتم، ته جام را نوشد. در آیین مهری در معبد، 7 خط یعنی فرد 7 خط شراب را نوشید.

دوستكامي مهري جامی است كه دو مار در آن زندگي ريزند. در آيين مهر، پس از اين كـه شكار و ذبح گـاو انجام گرفت، در جشن حسن ختام مهر و سُل گوشت 4 پاي قرباني را سر سفره کباب گذارند. تغارهاي روي زمين پر از قیمه گوشت قربـاني اند. سل و ميترا پس از گاو قرباني در سفره کباب حاضرند. در این جشن شاید با پوست شیر بتن نوعی بالماسکه برگزار می شد.

در مثل فارسی 7خط یعنی ختم، زبل، کارکشته، استاد کار کُشته، پیر باتجربه از آیین مهر در زبان مانده است. در شعر هم خاقانی به خطِ جام اشاره کرد. حافظ ‌با اشاره به فال خط جام با شراب غلیظ لِ ِرد-دار پیشگویی پیر پُر درد گفت: پیر دردی کش ما دوش چه خوش زد فالی/ از خط جام که فرجام چه خواهد بود.

فال قهوه مدرن از خط جام فال آیین مهر آمد. در فارسی دوست کومی همان دوست‌کامی به معنای همپالگی با یک جام برای نوشیدن شراب است. لبه جام شراب نوشی در معابد مهری حاشیه داشت. دوست كامي نشانه مهـري بـا نقـوش ظـرف سنگ صابوني جيرفت گواهي دهـد. در حاشیه فرش کرمان، 2 برگ پهن در 2 طرف یک جام، شاید نشانه 2 ماهی باشد. نقش جام بر زمینه یا حاشیه‌ی دوست کومی فرش هم از آیین مهر است. 

https://www.carpet-kashan.ir//

عارف و صوفی در ایران از عهد شامانها 5 هزار سال پیش آغاز شد. با ریاضت تمدن مونجودارو سند، تقدیر ایلام و بابل، گریز از استبداد مطلقه امیران آمیخته بود. در سده 8م 2 مکتب فکری عرفان و تصوف در شرایط جدید فرهنگ اسلامی در فلات ایران در ادبیات ظاهر شدند. با سفر به پهنه اسلامی با زبان مشترک عربی، عارفان با نحله های فکری آشناشدند.

حافظ صوفی و زاهد را تزویر کار نامد. اصطلاحات آیین مهر را بکار برد. عرفان یعنی روش شهودی حقیقت هزاره 1م شامانی، شفاهی، بداهه، بودایی بود. عرفان بودایی 10 اصل زیر را دارد: 4 حقیقت عالی، راه 8گانه عالی، سیر درون، مقامات معنوی، سنساره و ذمه، زنجیر عالی، نظر بودا در بارهٔ خود، 3 نشانه، نیروانا یا ذات بیمرگی، راه به سوی نیروانا. 

در ایران با تحکیم دولت مرکزی پس از اشکانیان، مهرگرایی به عرفان در نخبگان برای انعطاف ایده های فردی زیر یوغ استبداد تبدیل شد. عرفان بمعنی شناختن احدیت است. خدا عارف را بمرتبت شهود ذات، نامها، صفات خود رساند. با حال و مکاشفه بر او ظاهر شود؛ نه با علم، تجربه، ادراک حسی. جنید گفت: عارف کسی است که حق از سر او گویا و خود ساکت باشد. از وجود مجازی خویش محو و فانی شود. حق را مستحق عبادت داند؛ نه بوعده ثواب و خوف از عقاب: عارفان خامش و سر بر سر زانو چو ملخ/ نه چو زنبور کزو شورش و غوغا شنوند. ویکی.

این پند اندیشمند خلاق را از سیاست تاثیر بر جامعه محروم کرده؛ او را به بن بست فکری کشاند که “خامشی” او در خدمت حاکمان فهار بود. عارفان و صوفیان با کمال ایثار اهداف و باورهای خود را اجرا کرده؛ چیزی برای انباشت تجربیات خود برای نسل های بعدی بجا نگذاشتند. با عرفان از نخبه جز احادیث، کلام شفاهی و کتبی در تاریخ اندیشه نمانده؛ برای پیشرفت جامعه بی اثر اند. بیانات آنان فایده ای برای بهبود زندگی مردم نداشتند. از زن، گوشت، شراب، مال حذر کردند.

منابع عرفان اینهایند: حکمت اردیس/ هرمس از هند، ایران چون جاماسپ، زرتشت، بزرگمهر؛ بابل، مصر، بعد یونان، ازلی-ابدی زروانیسم، رمز و نور وحدت میترا، فلک و تقدیر زودیاک ایلام، ثنویت زرتشت، نور و تاریکی مانی، ذکر و سیر درویشی، راز گونگی مهرگرایی، نیاز و عدم پیش بینی آینده، تقدیر ایلام و زروانیسم، 2گانگی روح و جسم مسیحی نسطوری، نور-تاریکی مانوی؛ کابالا/ قباله یعنی قبول شریعت یهود در شام و فلسطین، ریاضت، مرتاضی، جوکی برهمن هندِی؛ یوگا، سنساره/ سرگرداني، ذن، مداقه، نیروانا برای کمال بودایی؛ رواقی بی شهوت ترکیه و یونان. اصول عرفان بقرار زیرند: توجه به باطن، نه تجربه و ادراک حسی، کشف، شهود، تجربه درونی، حال، سیر، سلوک، رویا، عشق، قلب. 

عرفان با ساده گرایی و رازداری تکامل یافت. اشراق مخالف مشاء/ راه ارسطو بود. بر سوره نور “الله نور السموات و الارض” تمرکز کرد. سهرودی: جسم از نور ساخته شد. از ثنویت زرتشت و مانی به وحدت اسلامی رسیدند. تاریکی را نپذیرفته، نور را عمده کردند. عارفان نامی اینهایند: ابن سینا، سهروردی، ابویزید بسطامی، حلاج، ابو سعید ابو الخیر.

تصوف بمعنی پشمینه بود. تصوف اینها را باور داشت: درویشی، زهد، طریقت، شناخت خدا، نفی خود محوری، قلندری، خانقاه، مراد-مرید، خرقه پوشی، چله نشینی، سماع از شنیدن آواز و رقص صوفیانه، موسیقی نای، دف، چنگ، رموز، خلسه، عزلت، عبادت، شطح، کرامات، طامات. صوفی از سده 8 تا 11 م رواج یافت. سلسله های صوفی کرد اینهایند: نقشبندیه، قادریه. برخی مشاهیر تصوف اینها یند: نعمت الله ولی، ابوسعید ابولخیر، جامی. اساطیر به الهیات یا تاریخ وصل شدند. 

نجم‌ الدین رازی در سده 13م مرصاد العباد/ گذرگاه بندگان را به فارسی در تصوف و سلوک نوشت. این قدیم‌ترین کتابی است که چند رباعی‌ خیام را با انتقاد نقل کرد. فردوسی اساطیر را به تاریخ وصل کرد. او برای خیام و خیام برای حافظ آموزنده بودند. این باورها در فرهنگ آداب، شعر متنی، هنر بصری قالی، کاشیکاری، معماری ایرانی تبلور یافتند. در باره صوفی پیرو طریقت، فردوسی نوشت: دل از عیب صافی و صوفی به نام / به درویشی اندر دلی شادکام. 

ش سهروردی بانی حکمت اشراق از روی عرفان کهن ایران، 2 سده پیش از حافظ، به مهرپرستی ارادت داشت. او در رساله فارسی «در حقیقت عشق» نوشت: “با گاوی که مهر کشت، عشق پدید آمد. این عشق را مهر یا میر خواندند. مهر و عشق بندهای سرشتی اندکه در شهرستان ازل پرورده شده اند. سلطان اول و ابد شحنه‌گی بدو داده شدند. این شحنه، هر وقتی بر طرفی زند، هر مدتی نظر به اقلیمی کند. در منشور او چنین نبشته: در هر شهری که روی نهد؛ می‌باید خبر بدان آن شهر رسد، تا گاو از برای او قربانی کنند.” ویکی.

باورهای مهری در ادبیات، بویژه حافظ نمونه آوری شدند. مهر، خورشید، پیمان، “وفای عهد طریقت مهر” را باید پذیرفت. با شوریدن بضد “ستمگری حکام ظلمت” و شکست “شعار سیاه” کنایه از شب یلدا، حافظ نوشت:

وفای عهد نکو باشد ار بیاموزی./ وگرنه هر که تو بینی ستمگری داند.

ز دوستان تو آموخت در طریقت مهر/ سپیده‌دم که سحر چاک زد شعار سیاه.

صحبت حکام ظلمت شب یلدا ست./ نور ز خورشید جوی بو که برآید.

سعدی زمان غیرخطی را در 695 غزل خود گاهی آورد. از نسخه فروغی. نمونه: در این بیت تداخل زمانهای دستوری ماضی و حال “بود” برای مصدر استن انجام شد. سعدی مراد خسرو را آغوش شیرین و محبت فرهاد در فراق را کوه تراشی خواند: مراد خسرو از شیرین کناری بود و آغوشی./محبت کار فرهاد است و کوه بیستون سفتن. 

سعدی به اشارات دینی داود، سلیمان، موسی، فرعون، یوسف بیشتر پرداخت. او اخلاق ایرانیان را در 2 اصل اخلاق چینی کنفسیوس ۵۵۱ – ۴۷۹ ق.م. تبلیغ کرد: پذیرش سلسله مراتب اجتماعی مردم، مراقبت و کمک مقامات قدرت به زیردستان. ع محمدی آسیابادی  https://rasekhoon.net/article/show/214698 

حافظ زمان غیرخطی هم بکار برد. او از زمان حال خود با اشاره به شیرین و فرهاد به گذشته رفت: “یا رب، اندر دل آن خسرو، شیرین انداز!/ که به رحمت، گذری بر سر فرهاد کند.” او در بیت بالا با فلش بک و در این بیت با فلش فوروارد تداخل زمانی کند: “من همان روز ز فرهاد طمع ببریدم/ که عنان دل شیدا به لب شیرین داد.” حافظ با تاثیر از خیام اشارات و ایهامات/ دوپهلو باستانی را در 495 غزل خود بکار برد: جم، جمشید، سیاووش، کیخسرو. از نسخه قزوینی. در محفل دوستان مرید جام، “شیخ” باده گساری کند: حافظ مرید جام است ای صبا برو!/ وز بنده بندگی برسان شیخ جام را. 

اساطیر، الهیات، فلسفه از کلام به علم تکامل یافتند. گاهی شاعران تصویر زیبای طبیعت را در گذران زمان ارایه دادند. خیام قافله عمر و حافظ جوی آب را استعاره زمان کردند: در کنار جوی نشین و گذر عمر ببین. حافظ انبساط/ طولانی و کند با انقباض/ کوتاهی و تند زمان ذهنی را نیز بکار برد: آن دم که با تو باشم، یک سال هست روزی./ و آن دم که بی تو باشم، یک لحظه هست سالی. زمان یکسویه است؛ عمر رفته باز ناید. 

او کوتاهی عمر بر زمان بیکرانه را تاکید کرد: ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون./ نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا. او واژه های زروانی فلک، درنگ، عالم فانی را ردیف کرد: 

دور فلک درنگ ندارد، شتاب کن!/ زان بیشتر که عالم فانی شود خراب. 

باز آی که باز آید عمر شدهء حافظ/ هر چند که ناید باز، تیری که بشد از دست. 

“پیر مغان” همان مقام 7م عالی پدر در آیین مهری ست که در ابیات حافظ آمد. حافظ آن را خواند و تأثیر گرفت. پیرِ ما گفت که خطا بر قلم صنع نرفت/ آفرین بر نظر پاک خطا پوشش باد! 

حافظ “تقدیر، اجل، ازل زروانی؛ پیر مغان، مهر آیین” را نه مطلق بلکه به رندی با “گفتا” یا نقل قول ارایه داد:

گفتم که خطا کردی و تدبیر نه این بود./ گفتا چه توان کرد که تقدیر چنین بود.

گفتم که نه وقت سفرت بود چنین زود./ گفتا که مگر مصلحت وقت در ین بود. 

حلقه پیر مغانم ز ازل در گوش است./بر همانیم که بودیم و همان خواهد بود.   

بر دلم گرد ستم‌هاست خدایا مپسند/که مکدر شود آیینه‌ی “مهر آیینم”

 حافظ صفات خوب ادیان باستان مزدایی، مهر، زروان را که می نوشیدند، در تقابل با زهد و ریای شیخ آورد. او به کنایه و طنز وعده می در بهشت را در خرابات پیر مغان با نور تقوا تحویل گرفت:

 بنده‌ی پیر خراباتم که لطفش دائم است./ ورنه لطف شیخ و زاهد گاه هست گاه نیست.

چل سال پیش رفت که من لاف می زنم./ کز چاکران پیر مغان کمترین منم.

 منم که گوشه میخانه خانقاه من است./ دعای پیر مغان ورد صبحگاه من است.

 حافظ جناب پیر مغان جای دولت‌ست./ من ترک خاکبوسی این در نمی‌کنم.

 گر مدد خواستم از پیر مغان عیب مکن./ شیخ ما گفت که در صومعه همت نبود.

مرید پیر مغانم زمن مرنج ای شیخ!/ چرا که وعده تو کردی و او بجا آورد.

 در خرابات مغان نور خدا می‌بینم./ این عجب بین که چه نوری ز کجا می‌بینم.

موجودات اهریمنی زروانی ماورای طبیعی چون جن، آل، پری، غول، دیو هم در سده 21 چه در ایران و چه در غرب باورمندان دارند. آل زن زائو را اذیت کرده؛ نوزاد او را ‌دزد. آل انسان نر با دستان دراز، پاهایی چاق/ لاغر، در حمام تردد کند. لذا ورد، شئی، جادو برای حفظ زن زائو و نوزاد از آل رسم بود. از خانه، گرمابه، معبد در شهرسوخته، جیرفت، ایلام، لرستان چیزی نمانده تا مبارزه با آل دیده شود. اصولا برای اجرای احکام متافیزیک نیاز به مجریان نیمه غیبی-نیمه مادی بود. درست مانند وحدت 4 نیروی کیهان گرانش، مغناطیس، هسته ای قوی و ضعیف- شناخت حاملان ریزذره چون فوتون، گرویتون، گلوآن انجام شد.

حافظ تصوف زاهدانه را به تصوف عارفانه تبدیل کرد. به شاه نعمت ولی صوفی همدوره خود، با رندی طعنه زهد زد:

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند./ آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند؟

دردم نهفته به ز طبیبان مدعی/ باشد که از خزانه غیبم دوا کنند.

بسطامی عارف سده 10م 30 سال در سوریه مقیم بود. دلق به معنی جامه از شهر بسطام نزدیک شاهرود شهرت داشت. حافظ با طعن و طنز اشاره کرد:

خیز تا خرقه صوفی به خرابات بریم./ شطح و طامات به بازار خرافات بریم.

سوی رندان قلندر به ره آورد سفر/ دلق بسطامی و سجاده طامات بریم.

شطح به معنی سر ریز کاسه آب است. در عرفان بی تابی، غلیان، سر حال است که سالک جملات بظاهر ناپسند جسارت‌ آمیز، کفر‌آمیز، خلاف ادب و شریعت گفته؛ بـوی خودپـسنـدی دهد. نـمـونـه‌ از حلاّج: اَنـَا الـْحـقّ. حافظ هم شطح گفت: گدای میکده‌ام، لیک وقت مستی بـیـن/ که نـاز بر فلک و حکم بر ستاره کـنم. 


طامات جمع طـامّـه به معنی معجزه، کرامت، فتنه‌ بزرگ مسلط بر امور دیگر است. نخوت، خودنمایی، گزافه، پریشان گویی صوفیان است. حافظ شطح و طامات را از عارف کامل مطلع از اسرار پـذیـرد، امـّا از صوفی ریـا کار، متظاهر، بیهوده‌گـو نپذفته؛ خـُرافه و باطل خواند. خرافات افسانه، اعتقاد به سحر و جادو، سخنان پـوچ و ناواقعی است. قلندر بر وزن سمندر، درویشی یا رندی است که به خوراک، پـوشاک، تعلّقات دنیوی بی تـوجّه است. 

قلندر خود را از هر دو جهان آزاد کرده؛ در تخریب عادات و عبادات کوشد. منظور بینیازي از خلق و حکمرانی عالم معنا ست:

بر در میکده رندان قلندر باشند/ که ستانند و دهند افسر شاهنشاهی.

یکی از عقل می‌لافد یکی طامات می‌بافد./ بیا کاین داوری‌ها را به پیش داور اندازیم.

بهشت عدن اگر خواهی بیا با ما به میخانه./ که از پای خمت روزی به حوض کوثر اندازیم.

منابع. ‏2021‏/12‏/23 فاکتها از ویکی پیدیا با ویراست آورده شده اند.

https://archive.org/details/baghizadeh_gmail/page/n185/mode/2up یوسف مجیدزاده: جیرفت کهنترین تمدن شرق، تهران 1382. https://jjhjor.alzahra.ac.ir/article_3584_3d310d51d76c025ebc7889939f15b36b.pdf واكاوي نشانههاي آيين مهر در نقوش آثار سنگي تمدن باستاني جيرفت 5000 سال پيش -سودابه صفري سنجاني -مهناز محمدزاده ميانجي

اشتراکات کاتولیک و میترایسم https://tarikhema.org/ancient/79802 

۱.وجود تثلیث.

۲. مراسم تطهیر، غسل تعمید، شام آخر.

۳. افروزش شمع در معبد.

۴. نواختن ناقوس.

۵. وجود حوضچه آب مقدس در ورودی.

۶. سرود گروهی به همراه موسیقی.

۷. مراسم شام وحدت، خوردن نان و شراب.

۸.  7مقام و ۱۲ فلک یاور میترا با هیرارشی کلیسا از آخوند تا پاپ و حواریون مسیح.

۹. روز یکشنبه به نام خورشید، روز ویژه مهرپرستان، در مسیحیت ماند.

۱۰. مسیح و میترا هر دو در رستاخیر ظهور کرده؛ اعمال انسان ها را داوری کنند. اعتقاد به روح، جادوانگی و قیامت. میترا و مسیح میانجی خداوند و بشرند.

۱۱.مقام هفتم آیین میترا، پدر پدران و پاپ.

۱۲. روز تولد مهر یا خورشید شکست ناپذیر، انقلاب زمستانی، در روم ۲۲ دسامبر بود که در سده 4م روز میلاد مسیح شد.