آنانیکه طور مستقیم یا تلویحی در دفاع از پاکستان قرار دارند به حقایق ذیل توجه کنند
۱– انهدام حکومتها ؛
— پیش انداختن شهزاده آمین جان در سال ۱۹۴۹ برای سلطنت در افغانستان و بمباردمان مغلگی پکتیا برای آغاز جنگ تغیر قدرت .
— دو کودتای نا فرجام علیه جمهوری محمد داود .
— چهارده سال راه اندازی جنگ زیر نام جهاد تا سقوط حاکمیت چپ در افغانستان .
— ساختن حکومت فرمایشی عبوری در گورنر هاوس پشاور و ارسال ان به کابل .
— جنگاندن ربانی و مسعود و حکمتیار برای پنج سال تا ویرانی کامل کابل با فجایع غیر قابل بیان .
— حمایت از ورود دور اول طالبان به کابل و سقوط حاکمیت مطلقه تک قومی ربانی .
— همکاری با آمریکا در دادن پایگاه های هوایی برای بمباردمان کابل و سقوط دور اول طالبان .
— دست درازی های سرحدی در زمان جمهوریت بیست ساله و مخالفت با آن دور .
— همکاری در رسیدن طالبان در دور دومبا آمدن فیض حمید در هوتل کابل سرینا .
— دیروز وزارت خارجه پاکستان دعاییه ای صادر نمود که در انامید تغیر حاکمیت در افغانستان را بیان کرده و به اصطلاح به افغانها دلسوزی کرده بود ضمن آنکه دو روز قبل کابل و خانه های مردم و دوکانها را در برمل پکتیکا بمباران نموده بود .
۲- تعقیب سیاست خصمانه ، دخالت و مداخله در امور افغانستان :
— کنترول جنگ بنام جهاد توسط ای.اس.ای. و بدست گرفتن صلاحیت توزیع پول و اسلحه به تنطیمهای جهادی .
— هدایت مجاهدین برای ویرانی پل ها ، پلچک ها ، راه ها وسرکها ، کلینیکها، مکاتب ، شفاخانه ها ، مساجد ، بند های برق و ابگردان ، پلان انفجار بند برق سروبی که توسط جنرال رحیم وردگ بابد اجرا میشد، برخی از مجاهدین وطندوست این پلان را افشا کردند و توسط دولت افغانستان خنثی گردید ، استراتژی ویرانی پایه های برق توسط شورای نظار طبق توضیح این استراتژی توسط یونس قانونی.
–تقسیم جهادی ها به هفتگانه . طبق گفته سخنگوی وزارت خارجه پاکستان در حکومت بینظیر بوتو غرض کنترول اسانتر ایشان .
رهبری جنگ داخلی میان تنظیمی توسط جنرال حمید گل که ربانی از وی تقاضای مشاوریت نطامی افغانستان را نموده بود .
— در سال اخیر حکومت ربانی شروع مخالفت با آن تا حدیکه را شورای نظاری ها بر سفارت پاکستان در کابل حمله کرده دوتن را کشته و سفیر را به حدی لت و کوب کردند که با پانسمان و پلستر در تذکره به میدان هوایی اسلام آورده شد .
— تبلیغات تفرقه انگیز ، مخالفت با استحکام قدرت دولتی در افغانستان از زمان تشکیل پاکستان .
— برای هر حاکمیت داشتن اپوزیسیون سیاسی و نظامی افغانی که علیه کشور خود شان عمل میکردند و حالا هم میکنند.
– پیشروی در ولسوالی های گوشته و لعل پور جلال آباد در زمان جمهوریت و تصرف اراضی تا عمق ۴۵ کیلو متر در داخل افغانستان .
— حساسیت در برابر سیاست مستقل افغانستان بخصوص در روابط با هند .
— در اول اشغال آمریکا مخالفت با تشکیل اردوی نیرومند در افغانستان و پیشنهاد اردوی هفتاد هزار نفری ( مرکز مطالعات استراتژیک بینظیر بوتو زیر رهبری شیری رحمن گفت تشکیل اردوی نیرومند در افغانستان خلاف منافع پاکستان میباشد ).
۳– استراتژی چه است ؟
— حکومت ضعیف و ناتوان تابع سیاستهای پاکستان .
— کنترول سیاست خارجی افغانستان .
— دسترسی به معادن قیمتی کشور .
— افغانستان بازار مصرفی کالاهای پاکستان .
— دسترسی مداوم به پایگاه های نظامی افغانستان .
— برای این همه اهداف داشتن حکومت دست نشانده ، تابع و غیر سرکش .
— بالاخره تحقق آین اهداف در پلانی بنام عمق استراتژی در افغانستان .
نسل نو کشور که در داخل یا خارج اند دو اصل را پیوسته در نظر داشته باشند :
۱– پاکستانی ها در تبلیغات و شایعه پراگنی استادان ماهری اند و میتوانند با پخش اکاذیب و شایعه هاذهنیت هارا دچار تذبذب سازند و حقیقت را در انبوهی از تبلیغات پنهان نمایند .
۲– تاریخ هفتادو هشت سال اخیر کشور را در موجودیت پاکستان در کنار افغانستان خوب مطالعه کنند ، توجه بیشتر به حوادث ویرانگر نیم قرن اخیر که قدرت های بزرگدر آن نقش داشته و پاکستان در هر حالت وسیله ویرانی افغانستان بوده است مبذول دارند .
۳– از ردی تعقل و فهم این برهه تا یخی دیگر فریب انهای را نخورند که بخاطر از دست دادن قدرت و امتیاز علیه وطن خود شانو به نفع پاکستان نوحه سرایی دارند .
از تجربه مردم غزه باید آموخت که با همه تبلیغات و همه ویرانی و جنگ در برابر اسرائیل پایمردی کردند و امریکا و اسرائیل را به آتش بس وادار ساختند .
وقتی پای دفاع از ناموس وطن در میان باشد نباید ذهنیت ها اغفال گردد وفریب بخورد ، با ختم خطر جنگ و تجاوز هرکه میداند و طرز تفکر مستقلانه خودش . هر تفکر و عملیکه در جانبداری از پاکستان باشد خلاف منافع مردم و کشور بوده مردود است .
بهترین حالت تفاهم با معنی و طبق منافع ملی کشور با پاکستان است مگر آن کشور در هفتاد و هشت سال عمرش جای تفاهم تخاصم و جای حسن نیت نیرنگو شیطنت پیشه کرده است .