آمریکا و اسرائیل (٢)
«سگ» و «دُم». پس «صاحب سگ» کیست؟
والنتین کاتاسانوف (Valentin Katasonov)، پروفسور، دکتر علوم اقتصاد، مدیر مرکز پژوهشهای اقتصادی «شاراپوف» فدراسیون روسیه، پژوهشگر مسائل پشت صحنه
ا. م. شیری- قابل توجه علاقهمندان به آشنایی بیشتر با دلار. دلار نه تنها ارز ملی آمریکا نیست، بلکه، ابزار سلطۀ صهیونیسم (کنیسۀ شیاطین) بر جهان است و خود آمریکا نیز بواسطۀ همین «کنیسه» اداره میشود.
***
در حالی که فدرال رزرو بر آمریکا و بسیاری از کشورهای دیگر جهان حکمرانی میکند، چرا آنها را به حمایت از سیاست اسرائیل وادار میکند؟
مقالۀ اول با این پینوشت به پایان رسید: تمثیل «سگ و دُم» که روابط آمریکا و اسرائیل را توضیح میدهد، باید با عنصر سوم، یعنی «صاحب سگ» تکمیل شود. اما رسانههای آمریکایی و اسرائیلی در مورد «صاحبان سگ» کاملاً سکوت میکنند… این همان موضوعی است که میخواهم در مورد «صاحب سگ» صحبت کنم. یعنی تلاشی است برای درک اینکه بالاخره چه کسی بر آمریکا حکومت میکند. امروزه اغلب آنها میگویند که آمریکا نه توسط کنگره یا رئیس جمهور، بلکه توسط «دولت عمیق» اداره میشود. کارشناسان مختلف ترکیب «دولت عمیق» را به اشکال متفاوت توصیف میکنند.
در این مورد، علیالاصول، نهادی مانند فدرال رزرو آمریکا بعنوان یکی از عناصر «دولت عمیق»، در رتبۀ اول (یا در یکی از مکانهای اول) قرار میگیرد. من هم فدرال رزرو را بخشی از «دولت عمیق» و مهمترین آن میدانم. علاوه بر این، تشکیل «دولت عمیق» با تأسیس فدرال رزرو آغاز شد. پس از تأسیس فدرال رزرو در دسامبر ١٩١٣، آمریکا بعنوان یک کشور، استقلال خود را از دست داد. همۀ عناصر دیگر «دولت عمیق» بعداً پدید آمدند (به عنوان مثال، تشکیل ساختارهای فراملی مانند باشگاه بیلدربرگ یا کمیسیون سهجانبه).
پس از تصمیمگیری در کنفرانس بینالمللی پولی و مالی در برتون وودز (آمریکا) در سال ١٩۴۴ مبنی بر اعطای حقوق ارز جهانی به دلار آمریکا، دستگاه فدرال رزرو به همراه ساختارهای «سایهای» مختلف «فراملی» شروع به کار کرد که نه تنها آمریکا، بلکه اکثر کشورهای جهان را نیز کنترل میکند.
در حالی که فدرال رزرو بر آمریکا و بسیاری از کشورهای دیگر جهان حکومت میکند، در شرایطی که اسرائیل سیاست نسلکشی (هولوکاست عربی) را علیه فلسطینیان و اعراب خاورمیانه دنبال میکند، هنجارهای حقوق بینالملل را نادیده میگیرد و از ٧۶ سال پیش تاکنون به الحاق خزندۀ سرزمینهای عربی مشغول است، یک سؤال ساده مطرح میشود: چرا آنها را به حمایت از سیاست اسرائیل وادار میکند؟
در واقعیت امر، کسانی که به نمایندگی از صاحبان نهاد فدرال رزرو، به طور پیوسته سیاستی را دنبال میکنند که معمولاً «صهیونیسم» نامیده میشود، اربابان واقعی آمریکا هستند. صهیونیسم در پایان قرن نوزدهم ظهور کرد و ساخت «خانۀ ملی» برای یهودیان و سپس، ایجاد یک کشور تمام عیار اسرائیل در سرزمین فلسطین را بعنوان وظیفه تعیین کرد (اسرائیل در ماه مه ١٩۴٨ تأسیس شد). در ادامه، وظیفۀ گسترش (برخلاف همۀ هنجارهای حقوق بینالملل) مرزهای کشور یهود و ساختن «اسرائیل بزرگ» را در دستور کار خود قرار داد (و ما در طول ٧۶ سال از عمر دولت یهود، شاهد چنین «گسترش» بودهایم). تئودور هرتزل، بنیانگذار صهیونیسم در پایان قرن نوزدهم اظهار داشت: «قلمرو دولت یهود از نیل تا فرات امتداد دارد». خاخام فیشمن در ٩ ژوئیۀ ١٩۴٧ در جلسۀ کمیتۀ سازمان ملل که در آن برنامههای تأسیس کشور اسرائیل مورد بحث قرار گرفت، تأکید کرد که یهودیان به بخش بزرگتری از خاورمیانه نیاز دارند: «سرزمین موعود از نیل تا فرات امتداد دارد و بخشهایی از سوریه و لیبی را در بر میگیرد».
به گفتۀ بسیاری از کارشناسان، پاسخ به این سؤال که چرا «صاحب سگ» سیاستهای صهیونیستی «سگ» خود را تشویق میکند، بسیار ساده است: نمایندگان سرمایۀ یهودیان ایدۀ تأسیس فدرال رزرو را از اواخر قرن نوزدهم ترویج کردند. آنها فدرال رزرو آمریکا را بنیان گذاشتند و صاحبان آن شدند. حتی امروز آنها همچنان «ارباب» «سگ» (یعنی آمریکا) باقی ماندهاند و دائماً به تحریک «سگ» برای به آشوب کشیدن و بیثبات کردن اوضاع نه تنها در خاورمیانه، بلکه در سراسر جهان ادامه میدهند. من سهامداران اصلی فدرال رزرو آمریکا را «ارباب پول» مینامم. آنها در عین حال «ارباب» آمریکا هستند و هدف اصلی و نهایی آنها تبدیل شدن به «ارباب جهان» است.
بنابراین، من سعی خواهم کرد تا موضوع نقش سرمایۀ یهودی در تأسیس نهاد فدرال رزرو و تعیین خط مشی این نهاد را روشن کنم. کتابها و مقالات بسیار زیادی در مورد تاریخچۀ تشکیل فدرال رزرو تألیف شده است. به نظر من جالبترین، صادقترین و شجاعترین اثر، کتاب یوستیس مولینز آمریکایی بنام «اسرار نظام فدرال رزرو» است. این کتاب در سال ١٩۵٢ منتشر شد.
وی در این کتاب در کمال صراحت مینویسد که فدرال رزرو آمریکا یک جامعۀ جنایتکار است و هدف اصلی آن نابودی حاکمیت آمریکا و اعمال سلطه بر سراسر جهان توسط بانکداران-بنیانگذاران فدرال رزرو است. مولینز بنیانگذاران اصلی بانک مرکزی آمریکا را فهرست کرده و با جزئیات کافی شرح میدهد. او در فرایند بررسی، این واقعیت را مورد توجه قرار میدهد که این بنیانگذاران عمدتاً نمایندگان سرمایۀ یهودی هستند. با این حال، او روی این نکته تمرکز نمیکند.
بعداً آثاری تألیف شدند (اغلب در قالب مقاله) که نویسندگان آنها با بررسی جزئیات بیشتر از مولینز معتقدند که فدرال رزرو آمریکا پروژۀ سرمایۀ یهودی است. و به همین دلیل این بنیانگذاران و سهامداران فدرال رزرو از صهیونیسم حمایت میکنند.
اتفاقاً در اتحاد جماهیر شوروی در مورد این موضوع بسیار نوشتند. به خصوص اینکه سازمان ملل متحد در سال ١٩٧۵ صهیونیسم را به عنوان نوعی نژادپرستی و نفرت نژادی محکوم کرد.
به عنوان مثال، در صفحۀ ٢٨ کتاب لیدیا آرتمیونا مادژوریان، وکیل بینالمللی بنام «صهیونیسم بینالملل در خدمت ارتجاع امپریالیستی» (مسکو، ١٩٨۴) میخوانیم: «در سال ١٧۶٠، تعداد بازرگانان سرشناس یهودی در نیویورک به ۶٠ نفر رسید. از سال ١٨۴٠ یهودیانی که از اتریش، مجارستان، بوهمیا و شمال ایتالیا آمده بودند، به آنها ملحق شدند. ثروتمندترین یهودیان از آلمان به آمریکا نقل مکان کردند… بزرگترین شرکتهای تجاری، صنعتی و بانکی سیفز، واربورگز،لونسونز، لیمانز، گوگنهایمز، مورگنتاوس و غیره را تأسیس کردند. این گروه به تدریج، قلههای فرماندهی را در اقتصاد و زندگی سیاسی کشور تصرف کردند و تأثیرگذارترین سازمانهای یهودی را تشکیل دادند».
و این هم بریدهایی از صفحه ١٢۵ کتاب: «بانکداران یهودی و سایر سرمایهداران – آزمایشگاهها، لیمنها، گوگنهایم، سلیگمنها، لازارها، کوهنها، اشترائوسها، آبراهامها، بیترویزرها، گلدمنها، واربرگها، دریفوسها، ساکسها، روچیلدها، لازاروسها و بسیاری دیگر بخشی از ۶٠ خانوادهای هستند که بر آمریکا حکومت میکنند. همۀ آنها عضو سازمانهای صهیونیستی آمریکا هستند و نه تنها در آمریکا، بلکه در سراسر جهان از صهیونیسم بینالملل حمایت مالی میکنند. آنها سیاست آمریکا را تعیین میکنند و به دولتمردان پیرو خود پاداش میدهند و پشتیبانی میکنند و هر کسی را که دوست ندارند، حذف میکنند».
بسیاری از اطلاعات خاص در مورد موقعیت سرمایۀ یهودی در اقتصاد آمریکا و نقش آن در شکلگیری سیاست حمایت از صهیونیزم واشنگتن را میتوان در یکی دیگر از کتابهای دانشگاهی اتحاد شوروی یافت: «صهیونیسم بینالملل- تاریخ و سیاست» (مسکو ١٩٧٧). به خصوص در مقالۀ اول: ولادمیر کیسلییف [مورخ، متخصص تاریخ فلسطین] زیر عنوان صهیونیسم در نظام امپریالیسم، مینویسد که پنج گروه بانکداری سرمایهگذاری یهودیالاصل خود را در وال استریت مستقر کردهاند. و در ادامه: «… پنج شرکت بزرگ بانکداری سرمایهگذاری یهودی فوقالذکر در وال استریت، دائماً تا ٢٣ درصد از سهام شرکتهای بزرگ صنعتی آمریکا را در اختیار دارند. این رقم گاهی به ۴٠ درصد میرسد. نمایندگان این شرکتها حدود ١۵ درصد از سمتهای مدیر را در ١٠٠٠ شرکت مختلف در این کشور اشغال میکنند».
در دورۀ حاضر نیز آثار زیادی تألیف میشود که در آنها نویسندگان به دقت سرمایۀ یهودی در اقتصاد آمریکا را تشریح میکنند. به عنوان مثال، مقالۀ جامع الکساندر پاچکالوف، دانشیار آکادمی مالی با عنوان «سلسلههای مالی یهودی در آمریکا در قرنهای ١٩-٢٠ و نقش آنها در شکلگیری و توسعۀ سرمایهداری» که در مجلۀ «علوم انسانی» منتشر شده است. این مقالۀ مندرج در «بولتن دانشگاه مالی»، شماره ١، سال ٢٠١٨، به بررسی زندگینامه و ارتباطات دهها نفر از افراد مختلف میپردازد که خود را به عنوان «یهودی» و «جهود» اعلام کردند و نقش بزرگی در شکلگیری آمریکا داشتند. مقاله چنین آغاز میشود: «سلسلههای مالی یهودی (واربورگ، کوهن، لوب، سلیگمان، شیف و غیره)، نقش مهمی در راهاندازی ساختار فدرال رزرو در سال ١٩١٣ ایفا کردند. او از گروههای راکفلرها و مورگانها بعنوان مهمترین سرمایۀ غیر یهودی نام میبرد. البته، به این اذعان میکند که مورگانها در ابتدا در خدمت قبیلۀ یهودی روچیلد بودند. به باور نویسنده، قبایل غیریهودی هیچ نقش مهمی در ایجاد فدرال رزرو نداشتند. او نوشت: «سلسلههای مالی یهودی، که ارتباط ضعیفی با مورگانها و راکفلرها داشتند، در تشکیل نظام فدرال رزرو و در تاریخ مالی آمریکا در نیمۀ اول قرن بیستم، نقش مهمی بازی کردند».
این مقاله با توضیحات زیر به پایان میرسد: «به طور خلاصه، سرمایهداران یهودی نقش مهمی در توسعۀ مالی آمریکا در قرون ١٩-٢٠ بازی کردند. نقش سرمایهگذاران یهودی در تشکیل نهاد فدرال رزرو نیز قابل توجه بود. بسیاری از این خانوادهها با پیوندهای خویشاوندی و علایق دیگر در هم تنیدهاند. سلسلههای مالی یهودی همچنان جایگاه قابل توجهی را در دنیای مالی بینالمللی و آمریکا اشغال میکنند. با این حال، اطلاعات در مورد شخصیتها و نمایندگان این خانوادهها در وقایع نیمۀ دوم قرن بیستم – آغاز قرن بیست و یکم بسیار محدود و ناچیز است».
و این هم مقالۀ کارل همرز با عنوان «سلسلههای بانکداری یهودی نهاد فدرال رزرو را تأسیس کردند»، که در آمریکا انتشار یافته است. این مقاله نخستین بار در اکتبر ٢٠٢٢ در «Occidental Observer» منتشر شد. این تحقیق و بررسی منشأ قدرت یهودیان در آمریکا را از سال ١٩١٣تا امروز به طور قانع کنندهای نشان میدهد. ابتدای مقاله را به طور خلاصه نقل میکنم. نویسنده به دقت بانک فدرال رزرو نیویورک، یعنی هستۀ مرکزی نظام فدرال رزرو آمریکا متشکل از ١٢ بانک را مورد مطالعه قرار میدهد. فدرال رزرو نیویورک در ابتدا تحت کنترل هشت خانواده بانکداری قدیمی قرار گرفت. فقط چهار سلسله از این سلسلهها، یعنی گلدمن ساکس، راکفلرها، لمان برادرز و کوهن لوب، اصالتا آمریکایی هستند. چهار سلسلۀ دیگر: روچیلدها (پاریس و لندن)، واربورگها (آلمان)، لازارها (فرانسه) و اسرائیل موزس سیف (انگلستان) تازه واردانی از اروپا هستند. با نگاهی گذرا به نام این هشت خاندان فوراً مشخص میشود که حداقل شش سلسله از آنها: گلدمن ساکس، لمانز، کوهن لوب، روچیلدز، واربورگ و اسرائیل موزس سیف یهودی هستند. تقریباً همۀ آنها ریشۀ تاریخی عمیقی دارند. مثلاً، خانوادۀ بانکدار واربورگ از یهودیان ونیزی بودند. این خانواده ثروت خود را در اسپانیا به دست آورد و سرانجام در واربورگ آلمان ساکن شد و نام خانوادگی جدید خود را در قرن شانزدهم برگزید. برخی از بانکداران فوقالذکر تا زمانی که فدرال رزرو تأسیس شد، هنوز یهودیان «غیر جذاب»، «اسمی» و در فرآیند جذب بودند. برخی دیگر بعنوان یهودی و مذهبی ماندند. برخی هنوز هم متهم به عقاید صهیونیستی بودند. از جمله، اسرائیل سیف یک صهیونیست پایدار باقی ماند و در سن ٢۶ سالگی (در سال ١٩١۵) به عضویت کمیسیون صهیونیسم به رهبری حییم وایزمن، رهبر صهیونیسم جهانی درآمد و به عنوان عضو این کمیسیون از فلسطین دیدن کرد.
وبسایت گلوبال ریسرچ انتشار یک جزوه مشتمل بر پنج بخش با عنوان «کارتل فدرال رزرو: هشت خانواده»، تألیف دین هندرسون را در اکتبر سال جاری آغاز کرد. لیست او شامل هشت قبیله، از بسیاری جهات به لیست فوقالذکر کارل همرز شبیه است. مقالۀ گلوبال ریسرچ مملو از جزئیات بسیار جالب توجه است. هندرسون نیز معتقد است که شش طایفه کاملاً یهودی هستند و دو طایفۀ دیگر (راکفلرها و مورگانها) در اصل تحت تأثیر یهودیان بودند. به خصوص مورگانها که در قرن نوزدهم منافع روچیلدها را در دنیای جدید نمایندگی میکردند. به عقیده بسیاری از کارشناسان، الیگارشی مالی جهانی و کسی که امروز مالک فدرال رزرو ایالات متحده است، هم از نظر خونی و هم از نظر دینی، یک «بینالملل» را نشان میدهد. این موضوع با تمام جزئیات در کتاب دیوید اس. لندز (David S. Landes) بنام «سلسلهها» مورد بررسی قرار گرفته است. کتاب «پیدایش، شکوفایی و سقوط ثروتمندترین خاندانها و قبایل تجاری در جهان» در سال ٢٠٠۶ منتشر شد. لندز مینویسد که در اواسط قرن نوزدهم، «پس از قرنها فعالیت کم و بیش سودآور، شبکهای از بانکهای خصوصی، غنی از داراییهای جمعی و قادر به تأمین مالی سرمایهگذاری میان مدت و بلندمدت در صنعت، پدید آمد… این گروهها معمولاً بر اساس تشابهات دینی و فرهنگی تشکیل میشدند: «خانوادههای تجاری هوگنوت-کالوینیست، سفاردی-یهودی، آلمانی-یهودی، یونانی-ارتدوکس همنوعان خود را میشناختند، میدانستند به چه کسانی اعتماد کنند و به آنها اهمیت دهند، از چه کسی بپرسند و با چه کسی کار کنند».
چه عاملی این گروهها را متحد میکند؟ آنها در نهایت به نفع مأمون رأی دادند. همانطور که مسیح گفت: «او نمیتواند به خدا و مأمون خدمت کند» (انجیل متی ٢۴: ۶). اما مأمون یک خدای بیرحم یا به سخن درستتر، یک دیو و نمایندۀ دنیای جهنمی است که ابتدا شخص را از نظر روحی و سپس جسمی نابود میکند [مأمون- خدای ثروت و پول در ادیان مختلف. م]. این شیطان مردم را فریب میدهد و به قربانیان خود فریبکاری میآموزد. طرفداران مأمون، به ویژه در مقیاسی مانند سهامداران اصلی فدرال رزرو امریکا، خواهان حکمرانی در سراسر جهان هستند. و برای این به کالوینیسم، یهودی سفاردی، یهودی، مسیحی و غیره تظاهر میکنند. اما در واقع همۀ آنها مأمون را میستایند. اکثر آنها موافقت کردند که صهیونیسم را به عنوان یک تکنیک به خوبی توسعهیافته برای حکمرانی بر مردم بپذیرند، همۀ آنها به عنوان «دجال»، پیشقراول فرمانروای جهان عمل میکنند. در رابطه با این «بینالملل»، یادآوری کلمات مکاشفۀ یوحنای الهیات بسیار مناسب است: «… آنها که میگویند یهودی هستند، اما نیستند، بلکه کنیسۀ شیطان هستند» (مکاشفه ٢: ٩). «… آنها که میگویند یهودی هستند، اما چنین نیستند، بلکه دروغ میگویند» (مکاشفه ٣: ٩).
من نمیخواهم بگویم آمریکا توسط برخی بانکداران یهودی اداره میشود. این «بینالملل» است، اینها «پرستندگان مأمون» هستند، این «فرقۀ شیطان» است، اینها «قابیون [کاینیان]» هستند که آمریکا را اداره میکنند. آنها صهیونیسم را اختراع کردند و از آن به عنوان پوشش استفاده کردند. پوششی که از کار افتاده و دیگر نمیتواند چهرۀ واقعی (یا پوزۀ) «بچههای شیطان» را پنهان کند. چرا «بچههای شیطان»؟ زیرا، دو هزار سال پیش مسیح کلماتی را بر زبان راند که در بارۀ این «ستایشگران مأمون» و این «کنیسۀ شیطان» کاملاً صادق است: «پدر شما شیطان است. و میخواهید به امیال پدرتان جامۀ عمل بپوشانید. او از ابتدا قاتل انسان بود و نمیتوانست حقیقت را تحمل کند. زیرا، هیچ حقیقتی در او نبود. هنگامی که او دروغ میگوید، به شیوۀ خود میگوید، زیرا، او دروغگو و پدر دروغ است» (یوحنا ٨: ۴۴).
منتشره در: بنیاد فرهنگ راهبردی
١۶ آبان- عقرب ١۴٠٣