“آلامان”

ترجمه. رحیم کاکایی
سنجانا آتانووا
جنبههای اجتماعی-اقتصادی نهاد یورش در میان ترکمنها (میانه سده 19 تا نیمه نخست سده 20)
چکیدهای از تکنگاری
از سایت: شبکه مرکز تحلیلی آسیا.
یادآوری: کتاب “آلامان”. جنبههای اجتماعی-اقتصادی نهاد یورش در میان ترکمنها (میانه سده 19 تا نیمه نخست سده 20) متعلق به یوری میخالیویچ بوتیاکوف، کاندیدای علوم تاریخ، دانشیار مردم شناسی، قوم شناسی و انسان شناسی است که در سال 2002 در سنت پترزبورگ منتشر شد. یوری میخالیویچ بوتیاکوف در موزه مردم شناسی و قوم شناسی به نام “پترکبیر” فعالیت میکند. وی عضو آکادمی علوم روسیه و محقق ارشد گروه قفقاز است.
َ
مونوگراف یوری بوتیاکوف، محقق ارشد موزه مردمشناسی و قومشناسی بنام پیتر کبیر (Kunstkamer) از آکادمی علوم روسیه، به مطالعه چنین پدیده ای از فرهنگ باستان و قرون وسطی مانند آلامان (هجوم- یورش) اختصاص دارد که تا ربع نخست سده بیست بین ترکمن ها وجود داشت. این کتاب به سازماندهی سنتی نظامی چنین رویدادهایی اختصاص دارد و همچنین طیف گسترده ای از مسائل مربوط به جنبه های گوناگون فرهنگ ترکمن: اقتصادی – مادی، اجتماعی، تا حدی معنوی، و همچنین ویژگی های حقوق سنتی و قوم شناسی را در بر میگیرد. آنطور که بوتیاکوف در همان ابتدای تک نگاری خود می نویسد: «وجود اتنوس ترکمن از دوران پیدایش آن در صحنه تاریخی تا آغاز سده بیست در یک محیط سیاسی دشوار رخ داده است. قبایل ترکمن که در قلمرو وسیع منطقه خزر شرقی مستقر بودند و در محاصره ایران، افغانستان، خیوه و بخارا قرار داشتند، آماج تجاوز و توسعه طلبی از سوی مستبدین شرقی بودند. اوضاع برای ترکمنها به این که قلمرو محل سکونت آنها اغلب در همان زمان موضوع ادعای مشترک این دولتها قرار میگرفت، دشوارتر میشد. در چنین مواقعی ترکمن ها مجبور بودند اقدامات مخرب یک ضربه مضاعف را بیازمایند. جابجایی های اجباری، مهاجرت ها، یورش ها و همچنین انتقال های موقت تحت الحمایه این یا آن دولت، که به دلایل تاکتیکی انجام می شد، به واقعیت های زندگی روزمره برای اکثر قبایل ترکمن تبدیل شده بود.
از تاریخ اصطلاح و عملکرد “آلامان”
در فرهنگ واژگان ترکمنی- روسی معاصر، “آلامان” به مثابه یک واژه منسوخ شناخته شده و به مانند غارت / یورش / تاخت و تاز ترجمه می شود. واژه نامه محمود کاشغری “آلامان” ترکمنی را به عنوان«آدم عوام و عامی. فقیر و تهدست»، «دسته سواران»، «انبوه مردم» و «تشکیل گروهی برای راهزنی و غارت» تعبیر می کند. واژه “آلامان” را میتوان در واژگان سایر زبانهای آسیای مرکزی، برای نمونه، در قزاقی، قرقیزی و ازبکی نیز یافت. آنطورکه مولف، گزارش می دهد یاد اوری یورش ترکمنها به آغاز سده یازده برمیگردد، زمانی که اوغوزها مرکب از 4 هزار خانوار از جیحون عبور کردند و در خراسان ساکن شدند. اوغوزها مناطق سرخس، آبيورد و فراوه را اشغال كردند و دو سال بعد جمعيت بومی منطقه شكايتي را در مورد غارت به محمود غزنوی ارسال كردند. صلح شکننده بین جمعیت کشاورزی مستقر و عشایر از بین رفت و به تشدید حملات از سوی ترکمن ها انجامید. در آن زمان حکومت غزنوی ترکمن ها را در منطقه فراوه شکست داد و برخی از ترکمن ها را مجبور کرد که به سمت بالخان و دهستان و برخی دیگر به ایران بسوی کرمان بروند. مطالب جمعآوریشده هر چند از هم گسیخته و پراکنده هستند، اما از «سنت ناگسستنی آلامانها» سخن میگویند. این امر به ویژه حاکی از روایت و توصیف فیلیپ افرموف است که در میانه سده هجده توسط ترکمن ها اسیر شده بود (سیاحت نه ساله1952. ) پس از پیوستن منطقه ترکمن به امپراتوری روسیه، داده های مربوط به ترکمن ها با داده های جدید، از جمله در مورد” آلامان” ها تکمیل می شوند. چنانکه، “کلمنتی بُوده” توصیفی از آلامان بین یومودها، و “ایوان بلارمبرگ” – در میان گؤکلن ها، با اشاره به یورش های دریایی در آب های خلیج استرآباد بجا گذاشته اند (توصیف توپوگرافی و آماری ساحل شرقی دریای خزر از خلیج استرآباد تا دماغه توک-غاراغان. سن پترزبورگ، 1850). سیاح معروف آرمینیوس وامبری، “آلامان” را از منظر جنگ مقدس جهاد اهل سنت علیه شیعیان دیده است (مقالاتی درباره آسیای مرکزی. 1868). داده های مفصل درباره “آلامان” در اثر ژنرال نیکولای گرودکف (جنگ در ترکمنستان.1883 ) و همچنین در مقاله نیکولای یومودسکی، افسر ارتش تزاری و نوه غیات خان، رهبر قبیله یومودها مندرج هستند( استرآباد و استپ گورگن. سن پترزبورگ 1910 ؛ ویژگی های معیشتی ترکمن های ترکمنستان شوروی، و همچنین ترکمن های قفقازی و خارجی، تقسیم بندی قبیله ای و قومی آنها. تاشکند 1928 ). همانا این یومودسکی بود که “آلامان” را «به عنوان یک نهاد ویژه که در روند به لحاظ تاریخی طولانی مدت در میان ترکمن ها بوجود آمد” بررسی کرده بود. خاورشناس الکساندر سامویلوویچ، ضمن بررسی” آلامان” به عنوان یک پدیده اجتماعی، گمان می کرد که “به همراه گرایش به شهرت و گرفتن غنایم و انتقام بر پایه خونخواهی یکی از انگیزه های محرک حمله بودند” (عبدالستار قازی. کتاب در مورد نبردهای تکه ها، 1914). الکساندر لوماکین بین افزایش مهریه و گرفتن متعه و همبالین توسط ترکمن های تهی دست و کم بضاعت ترسیم کرده است (حقوق عرفی در میان ترکمن ها. عشق آباد. 1897). نویسندگان شوروی – گئورگی کارپوف (“آلامان” ها. 1931)، آ. روسلیاکوف (“آلامان” ها. ام.، 1955)، او. گویلاوا ( “آلامان” ها به عنوان یک پدیده اجتماعی. تفلیس، 1983) و تعدادی از نویسندگان دیگر به مطالعه “آلامان” ها، علل و مبنای اجتماعی آنها ادامه دادند. یوری بوتیاکوف “آلامان” را در زمینه اجتماعی-اقتصادی بررسی می کند. نویسنده تلاش می کند تا روشن کند که چگونه “آلامان” با فرآیندهای عمیقی که در جامعه ترکمن جاری است، ارتباط دارد. گاه ، “آلامان” کاتالیزوری برای این فرآیندها بود، و اغلب در حکم “عاملی محافظه کارانه، بازدارنده توسعه بعدی” بود.
“آلامان” و فرآیندهای اقتصادی
به عقیده شماری از پژوهشگرانی که در باره “آلامان” مطالعه می کنند، دلایل پیدایش این عمل را بی ثباتی اقتصادی اقتصاد ترکمن بوده است – در شرایط سخت اقتصادی، گرسنگی عامل بسیاری از “آلامان”ها بوده است. “آلامان”به صورت داوطلبانه تشکیل میشد، که آن را به معنای واقعی کلمه با سازمان های شکار و تعاونی های کسب و کار همتراز می کند. در تک نگاری نویسنده ای در سده نوزده نقل قولی آورده می شود که شرح می دهد چگونه “آلامان” بوجود آمده است: «یکی از «باتیرها»[باتیر: قهرمان. مترجم] میشنود که یک کاروان تجاری از نزدیکی منطقه عبور میکند، یا تصمیم میگیرد که سفر طولانیتری ، برای نمونه به خیوه ، یا به مرز ایران انجام دهد و در خیمه خود نیزه بلندی با پارچهای آویزان می گذارد. آن وقت هرکسی که بخواهد در یورش شرکت کند، نیزه خود را در همان نزدیکی به زمین فرو می کند» (ک. آبازا. فتح ترکستان. سن پترزبورگ، 1902). هر چه سردار محبوب تر بوده باشد، بویژه دسته های بیشتری جمع می شدند. غنایم بصورت برابر بین همه شرکت کنندگان کارزار تقسیم میشد. سردار بیشترین سهم را به اندازه سهام سایر اعضای گروه دریافت میکرد. در میان ترکمنهای یوموت و امرِلی، بهویژه کسانی که خود را متمایز میکردند، میتوانستند با یک سهم اضافی پاداش بگیرند. جایزه شجاعت ویژه «باتیر پای» نامیده می شد. غنایم پس از یک شکار یا ماهیگیری دسته جمعی به روشی مشابه توزیع می شد. هنوز در مورد اینکه ترکمن های یکجا نشین (چمور) یا کوچ نشین (چاروا) به “آلامان” دست می زدند، اتفاق نظر وجود ندارد. در پایان سده نوزده -آغاز سده بیست تنها یک سوم ترکمن ها به دامداری مشغول بودند، یعنی سهم یکجا نشینان یا کسانی که به کشاورزی می پرداختند بسیار بیشتر بود. در این بین، یک ویژگی مهم، امکانی برای “چمور” و “چاروا” برای تغییر وضعیت اجتماعی-اقتصادی خود پدید آمد که در هنجارهای موازین حقوق عرفی گنجانده شده بود. «بدین ترتیب، حقوق عرفی این فرصت و امکان را برای کشاورز فراهم میآورد که دامدار شود، درست همانطور که دامدار در شرایط و اوضاع نامساعد برای او به جامعه کشاورزی خود بازگردد».
واحدهای جوانان در سیستم “آلامان”
از 6 سالگی به جنس مذکر “اُغلان” (پسر، بچه)می نامیدند. در سن 7 تا 12 سالگی، مراسم سونّت (سُنت.ختنه) و پس از آن جشن اولین سوار شدن بر اسب، گذار” اُغلان” به گروه سنی “یتگینجک” (نوجوان، نوباوه. مترجم)را بزرگ می داشتند. با گذار به یک گروه جدید، وضعیت حقوقی نوباوه تغییر می کرد. او یک سلسله حقوق دریافت میکرد: شرکت در مراسم خاکسپاری، تقسیم هنگام نهار خوردن به همراه مردان، ذبح گاو، حمل و استفاده از سلاح. در جالباسی آنها جشن اجباری “آق – تِلپِک”( سپید کلاه. کلاهی بزرگ از پوست گوسفند سفید. مترجم) ظاهر میشد. گروه سنی بعدی “جاغیل” (سنین 18 تا 24 . مترجم)است که حق ازدواج را دریافت میکردند. وضعیت و رتبه سنی “ییگیت”(جوان، فرد جوان. سنین 25 تا 40 . مترجم) پس از ازدواج به دست میآمد. با این وجود، تعیین دقیق و روشن گروه های سنی – اُغلان، یتگینجک، جاغیل و ییگیت در دو نکته و شرایط دشوار شد. از یک سو، ازدواج های زودهنگام در دوران دامادی در سنین 12-13 در سده 19 – آغاز سده 20 است. از سوی دیگر برخی از جوانانی که به سن ازدواج رسیده بودند به خاطر مهریه بالای عروس نتوانستند ازدواج کنند. گروه سنی “اورتا یاش” بر اساس سن 60-40 سال تعیین می شد، سن افراد مسن (غوجا) با رسیدن به 60 (یا بالاتر. مترجم) سالگی می بود: “افراد مسن که به 63 سال سن می رسیدند (سنی که در آن پیامبر محمد وفات کرده بود) این روز را جشن می گرفتند که ترکمن های محلی آن را “آق آش” (وعده غذایی یا مهمانی دوران پیری)می نامیدند. از سن 12 سالگی، یک” یتگینجک ” می توانست در “آلامان” شرکت کند. برای نمونه، رهبر دفاع از قلعه “گؤگ دپه”، “تیقما سردار”،(82 18- 1825 . رهبر نظامی ترکمن نیروهای تکه و یکی از رهبران مقاومت نظامی ترکمن ها در برابر سپاهیان روسیه تزاری و ایران. مترجم) از سن 13 سالگی در “آلامان” شرکت کرده بود. در زمان کارزار و اردوکشی ،” یتگینجک” ها غذا تهیه می کردند، نقش پاسبان های اسب را عمل کرده و به رفقای بزرگتر خود خدمات ارائه می دادند. ” یتگینجک ” ها در “آلامان” ها تحت تعلیم بزرگان خود تجربه رزمی به دست میآوردند. در 20-17 سالگی نقش جوانان ترکمن فعالتر می شود. «بر اساس باورهای رایج مردمی، جنگ عرصه فعالیتی بود که یک جوان ترکمن پیش از ازدواج باید توانایی ها و ویژگی های خود را نشان می داد. شرکت در یورشها همچنین به دستیابی به دام و سایر اشیاء با ارزش برای مهریه کمک میکرد. شرکت جوانان “جاغیل” در “آلامان” اجباری بود و در غیر این صورت می توانست لقب بی نامیس[بی ناموس] (بی شرم) دریافت کند. “ییگیت” متاهل برخلاف “ییگیت” های مجرد و “جاغیل” ها موظف به شرکت در “آلامان” نبودند. همین نامبرده های آخری بودند که ستون فقرات” آلامان”ها، مهاجرت ترکمن ها، پایه و بنیان سکونتگاه های جدید را تشکیل دادند. محروم از زمین و آب، زیرا به دلیل ازدیاد جمعیت واحه ها، سهم “ییگیت” های مجرد و “جاغیل” ها را در درجه نخست خانواده ها دریافت می کردند، “ییگیت” ها و “جاغیل” ها مجبور می شدند “مکانهای مانوس و آشنای” خود را در جستجوی سرزمین های جدید ترک کنند. در اینجا آنها شهرک های جدید و در ابتدا نظامی را پایه گذاری کردند. “شهرکهای نظامی نوعی شکل انتقالی خودویژه بود که یک یگان نظامی هنگام تسخیر سرزمینی می آمد، در آن مستقر می شد. در ابتدا ، این یگان همچنان ویژگی های یک آرایش نظامی را حفظ میکرد که عمدتاً در اجرای عملکرد های دفاعی آشکار میشد. هر “آلامان” مستقر شده ، مجبور بود ضمن اشغال یک موقعیت مرزی برای نخستین بار این کار را انجام دهد (…). بعداً ، هنگامی که قلمرو بیشتر توسعه یافت ، عملکرد یگان مرزی می تواند به گروه بعدی منتقل شود (…) شهرک های نظامی ، در ترکیب خود اغلب در عمل به هیچ وجه در قیاس با بقیه مناطق قبیله ای متمایز نبودند. برای نمونه، سکونتگاه های ترکمن ها در کرانه چپ آمودریا در حدود افغانستان ارائه شده است. در صورت تهدید نظامی، این شهرک ها می بایستی از گذرگاه های رودخانه محافظت کنند.
یورش در چارچوب موازین قانونی- عرفی و برخی از نهادهای اجتماعی سنتی
«تا پایان سده نوزده، در نزد ترکمن ها روند شکل گیری قدرت خان (قبیله ای) بپایان نرسیده بود. ساختارهای فرا قبیله ای قدرت و رهبری بوجود نیامده بودند (…) یورش آن ابزاری باقی ماند که جامعه ترکمن با کمک آن می توانست امکان تعادل حقوق و قانونی را حفظ کند.» ترکمن ها یورش ها را به دو دسته مجاز و غیر مجاز از روی عادت تقسیم میکردند. نویسنده در تلاش برای درک این مقولات، یورش معروف به “چاپاول” (چپاول)را برجسته میکند. در قلمرو خوارزم، این اصطلاح با “آلامان”، یکسان شمرده می شود، در خیوه حملات “چاپاول”(چپاول) را دسته های خان خیوه بعنوان انتقام از “آلامان” های ترکمنها انجام می گرفتند، عملیات سرکوبگرانه مشابهی را سپاهیان ایرانی بعمل می آوردند. یورش تلافی جویانه “چاپاول”(چپاول) در میان ساریق ها و گؤکلن ها نیز شناخته شده است. بدین گونه “چاپاول”(چپاول) با رسم خونخواهی که یکی از دلایل حملات مسلحانه بود، همراه با گرایش به شهرت و سود، آمیخته می شدند. سوژه های خونخواهی در حماسه ترکمنی «گؤر اوغلی» ارائه شده اند که در آن قهرمان ترکمن انتقام عمو و پدربزرگ خود را که توسط پادشاه خونخوار کشته شده اند، می گیرد. تاریخ نگار”گ. کارپوف” که در سالهای دهه 1920 در ترکمنستان شوروی کار می کرد، اظهارات جالبی را بیان کرده که از 46 “باند گانگستری” مسلح که به طور رسمی در سال های 1920-1924 ثبت شده بود، تنها 3 تا در مبارزات سیاسی مسلحانه شرکت داشتند. بقیه پاسخ جامعه به قتل یکی از اعضای آن بود. یکی از این اپیزودها در یک سری متعدد، درگیری مسلحانه بین ترکمنهای سایات و ارساری در قارابکول در جریان جنگ داخلی بود. دلیل دیگر “چاپاول”(چپاول) توهین و بی حرمتی ایی که به طایفه یا نماینده آن اعمال شده بود، است. «شرایط مربوط به شرافت و آبروی گروه قبیله ای به شدت رعایت می شد (…) یک سده و نیم پیش، یک درگیری مسلحانه بین بخش های قبیله ای ارساری های “یرلی” و” سارلی” رخ داد که به شکل یک سری حملات مسلحانه جریان داشت. آغاز درگیری با نزاع بین نمایندگان تیره “سارلی” و “یرلی” پدید آمد که یکی از آنها توسط دیگری در بازار مورد ضرب و شتم قرار گرفته و خواستار استرداد بدهی شده بود. “سارلی” ها دسته ای را جمع کردند و برای انتقام توهین، به “یرلی” حمله کردند و خسارت مادی قابل توجهی به آنها وارد کردند». ضرب المثل ترکمنی « بگذار ییگیتی خواهر نداشته باشد و اگر داشته باشد بی آبرو و سیه روی نشود» به صراحت میگوید که ربوده شدن دختر برای همه اقوام مردش مایه شرمساری بود. از این رو، سهم شیر از یورشها و اقدامات تلافی جویانه با اقدامات خصمانه علیه زنان برانگیخته شد. قصاص خصلتی اجباری داشت، در غیر این صورت بدون انتقام و تقاص، فرد لقب شرم آوری دریافت میکرد. کسانی که میخواستند انتقام بگیرند باید به هر امکانی متوسل میشدند و در طول مدت انتقام با جامعه قطع رابطه میکردند. پس از رسیدن به هدف و گرفتن انتقام، آنها بازمیگشتند و روابط خود را با قبیله خود احیاء می کردند. کسانی که آشکارا با جامعه و اجتماع درگیری داشتند نیز به انزوا میرفتند. ترکمنها برای این چنین راندهشدگانی نهاد انصراف و روگردانی داشتند: «در موارد استثنایی، هنگامیکه شخصی از طایفه اصلاحناپذیر میشد، عرف و رسوم به اقوام آن اجازه میداد از چنین شخصی دست بکشند و از طریق جارچی (منادی) در روستاها اعلام میشد که بستگان او دیگر مسئول اعمال او نیستند». رانده شدگان قانون شکن بودند، آنها در قلمرو ایران همسایه پنهان می شدند و «دؤنوک» (رانده ،مطرود، مرتد، خائن) نامیده می شدند.
“آلامان” و هنر نظامی سنتی ترکمنها
تداوم سنت “آلامان” در میان ترکمن ها تا سالهای دهه 30-20 سده بیست به نویسنده این امکان را داده بود که مطالب ترکمنی را بمثابه یکی از جالب ترین منابع در مورد امور نظامی مردم استپ بررسی کند. “آلامان” ها معمولاً در دوره پاییز و بهار برگزار می شدند. با توجه به زمین بیابانی، چاه های آب آشامیدنی اهمیت استراتژیک زیادی پیدا میکردند. شمار آنها محدود و محل هر کدام کاملا مشخص بود. استراتژی پر کردن چاهها با ماسه را سکاها در جنگ با ایرانیها در سال 512 پیش از میلاد بهره برداری می کردند، که تصمیم میگرفتند: “با گله های خود عقب نشینی کنند و در طول مسیر چاه ها و چشمه ها را پر کنند و پوشش گیاهی را در همه جا از بین ببرند”. اوغوزها ضمن مقاومت در برابر مسعود حاکم غزنوی، چاه ها را نیز پر از خاک میکردند. بهمین ترتیب “آلامانچی” ترکمن نیز کمین کردن سرچاه ها را بکار می گرفتند. “آلامان” بزرگ به «آت غُشون» (واحد سواره نظام) و «دویه غُشون» (کاروان با ملازمت و بهمراه شتر) تقسیم می شدند. اداره موفقیت آمیز اقدامات نظامی بدون تامین علوفه، آب و غذا غیرممکن بود. اسب های نژادهای محلی آخال تکه و یمود در زمان اجرای”آلامان” ها از اهمیت تاکتیکی برخوردار بودند. “آلامانچی” ها با دقت اسبهای خود را برای یورش آماده میکردند: «ترکمن ها به قصد یورش طولانی، به تدریج اسب را برای این کار آماده میکنند. اگر اسب ناپخته و ناوارد باشد، آنرا لاغر میکنند، به همین دلیل از دادن یونجه یا “سامان” (کاه خرد شده) به آن دست میکشند و حتی مقدار جو (…) را هر روز کاهش میدهند،آن را میرانند و به تدریج مسافتها را افزایش میدهند». ترکمن ها هنگام کارزار و اردوکشی، حداقل غذا را با خود می بردند – “یک کوله پشتی با مقداری چاودار، جو یا ذرت خوشه ای برای اسب خود و نان برای خود” و یک مشک آب. از فرآورده های نیمه آماده استفاده میشدند: “غورت” (پنیر خشک)، “غاورداق” (گوشت گوسفند سرخ شده) و نان های کلچه سفت اما مغذی با کره و تخم مرغ. در تاکتیک های رزمی، “آلامانچی” ها از شرایط محلی، کوهستانی و بیابانی استفاده می کردند. “از دوران های قدیم، یکی از تکنیک مورد علاقه کوچ نشینان سازماندهی زنجیره ای مداوم از حملات کوچک در قلمرو دشمن بود” – رزمندگان ترکمن به چنین تاکتیک هایی متوسل میشدند. لباس برای یورشها با شرایط و مقررات خاصی سازگار بود. باید راحت میبود و عملکردهای محافظتی داشت. ترکمنهای ساریق میگفتند که در “آلامان”ها غالباً برای محافظت از سوار در برابر ضربات شمشیر، کت پوستین کوتاهی از گوسفند میپوشیدند یا برای این کار چند جامه و خلعت میپوشیدند. ترکمنها لباسهای نوع استتار را میشناختند، اما برای شکار لباسهایی مشابه میپوشیدند. سلاح های سرد که در نبردهای نزدیک به کار می رفت از اهمیت زیادی برخوردار بودند: چاقو، شمشیر و نیزه. شمشیر های ترکمن با انحنای تیز تیغه متمایز می شدند که برای برش از اسب اقتباس شده بود. بر خلاف شمشیرها، ترکمن ها چاقوهای رزمی خاصی از تولید خودشان نداشتند. سلاح های دوربرد ، تیر و کمان، نقش کمتری داشتند. استفاده از سلاح گرم محدود بود. برای دفاع، کوچندگان اردوگاه را با حلقه ای از گاری ها احاطه می کردند و استحکاماتی برای روستاها در واحه ها ساخته میشد. در اطراف قلعه “دنگیل دپه” (گؤک دپه) باروی خاکی برپا شده بود که با خندق های عمیق همراه با آب و ردیف های پیوسته چادر ها همراه بود. آخرین نبرد نظامی بزرگ ترکمن ها را می توان با نبرد سال 1153 مقایسه کرد که در آن اجداد اوغوز آنها سلطان سنجر سلجوقی را شکست دادند. چیزی که هست سازه های دفاعی اوغوزها عملاً شبیه سازه هایی بود که ترکمن ها در قلعه “دنگیل دپه” در سال 1881 میلادی ساختند. به طور کلی در تاکتیک ترکمن ها می توان دو لایه را تشخیص داد. . “”سرمتی”های(سکاها) پیشین، بر اساس نوع سلاح سرد، که برای نبرد یک جنگجو-سوارکار تطبیق داده شده و دیگری – “ترکی باستان پسین”.
نتیجه گیری
“آلامان” را می توان بعنوان نهادی وارد شده در نظام روابط اقتصادی ترکمن ها بررسی کرد. آنچه در وهله نخست گویای ویژگی های ساختاری آن هستند – خصلت داوطلبانه تشکیل ، حق مشارکت برای افراد قبایل و طوایف دیگر ، اختیارات گسترده رهبر یورش ، تنظیم تقسیم غنایم. آنها این امکان را فراهم می کنند که “آلامان” را با دسته های شکار، ماهیگیری و تولید برابر و یکسان شمارند. «آلامان ها توسط دامداران دیروزی که هنوز کشاورز نشده بودند، با یک کوچ نشین به وضوح پیش پا افتاده انجام می شدند. حضور انبوهی از دامداران آزاد و رها شده از فرآیند اقتصادی که در وضعیت متعادل اجتماعی به سر میبرند، به آن محیط و بستری از تغذیه تبدیل شد که بر پایه آن “آلامان” توانست ویژگیهای یک پدیده اجتماعی گسترده را کسب کند». ویژگیهای بلحاظ جغرافیایی و طبیعی منطقه، استفاده از شبکهای از چاهها، اجباری بودن واحدهای اسکورت، شمار محدود شرکتکنندگان- ” آلامانچی” ها بطور کلی نمایندگان گروههای کوچک پیرامونی، استفاده از نژادهای محلی اسبها الگوی انجام عملیات نظامی ترکمنها را تشکیل میدادند. دسته های کوچک “آلامان” ها ضمن حفظ اصول کلیدی هنر نظامی کوچندگان، سخت جانی خود را نشان میدادند.