مولفه بنیادی سیاستهای ترامپ
حمید روشنائی

در ۲۰ ژانویه ۲۰۲۵ همزمان با اولین روزهای حضور آقای ترامپ در کاخ سفید، وی بیانیه ای در خصوص وجود بحران انرژی در آمریکا را به امضاء رساند که براساس آن یکی از اهداف رئیس جمهور جدید، تامین انرژی آمریکا بود. موضوعی که بعد از دهه ۱۹۷۰ و ریاست جمهوری جیمی کارتر و بدلیل کاهش سوخت های فسیلی، سابقه نداشته است.
بحران انرژی در جهان امروز یک موضوع جدی است. افزایش قیمت انرژی باعث گران شدن کالاها و بالا رفتن هزینه های زندگی شده و می تواند برهمه امور افراد تاثیر بگذارد. این در حالی است که رشد مصرف انرژی بخصوص برق، براساس آمار سازمان بین المللی انرژی، دو برابر تولید آن است. مسائلی همچون بحران اوکراین و حذف تدریجی روسیه از بازار انرژی، تحریم ایران و ونزوئلا، بخصوص در بخش گاز و نفت، چالش بزرگی در تولید ایجاد کرده است. به صورت کلی می توان گفت که بحران انرژی صرفاً به دلیل کمبود شدید آن نیست بلکه ترکیبی از چند عامل است:
– ایمن نبودن تولید و عرضه انرژی بدلیل تنشهای ژئوپولیتیکی در مناطقی مانند خاورمیانه،
– محدود بودن منابع و وابستگی جهان به آن و توسعه نیافتن زیرساختهای تولید انرژی در کشورهای جهان سوم؛
– افزایش سریع تقاضا که بدلیل رشد مصرف و کاربردهای جدید و فناوریهای پیشرفته مانند استفاده از هوش مصنوعی و ماینرهای تولید پول مجازی ( بیت کوین ها ) وجود دارد؛
– وابستگی قیمت ها به انرژی که بدلیل هزینه های حمل و نقل و مصرف خانوارشکل گرفته است.
سیاست های ترامپ در خصوص انرژی:
آمریکا در سال ۲۰۲۰ برای اولین بار در هفتاد سال قبل از آن، به خودکفایی در تولید انرژی رسید و حتی به بزرگترین صادرکننده گاز طبیعی مایع (LNG) در جهان تبدیل شد. با این وجود این کشور وارد بحران جدیدی از کمبود برق گردید که عامل آن می تواند استفاده از هوش مصنوعی باشد. براساس داده های موجود، یک مرکز داده جدید میتواند بهاندازه ۱۰,۰۰۰ خانه معمولی برق مصرف کند. رشد سریع این مراکز و تقاضای بالای آنها، فشار زیادی به شبکه برق وارد کرده است.
ترامپ جهت حل مشکل برق، تمرکز بر سوختهای فسیلی، انرژی هستهای، زمینگرمایی و انرژی آبی نمود. به طور کلی، دیدگاه ترامپ نسبت به انرژی، محدود به سوخت های فسیلی است. او انرژی های تجدید پذیر مانند انرژی خورشیدی و باد را مورد حمله قرار داده و معتقد است که استقاده از آن نوعی حماقت بوده و کلاهی است که برسر انسان ها گذاشته اند. برای همین در سیاست های خود، حمایتی از آن نمی کند. وی در پیامی در شبکه اجتماعی خود “تروث سوشال” نوشت : هر ایالتی که آسیاب بادی ساخته و برای تولید برق به باد و خورشید تکیه کرده، شاهد افزایش رکوردشکن قیمت برق و انرژی بوده است. وی در جهت مقابله با بحران انرژی در آمریکا، اقدامات مختلفی انجام داده است:
1- اعلام وضعیت اضطراری در خصوص انرژی ( اعلامیه ۲۰ ژانویه ۲۰۲۵ )
2- تمرکز بر افزایش تولید سوختهای فسیلی و برداشتن محدودیت های قبلی همانند باز کردن مناطق جدید برای حفاری در آلاسکا، افزایش صادرات LNG، تسریع مجوزها برای زیرساختهای نفت و گاز و..
3- کاهش اولویت برای انرژی تجدیدپذیر و حذف برخی حمایتها و خروج از پیمان تغییرات اقلیمی ( این درحالی است که بایدن در سال ۲۰۲۱ ، تغییرات اقلیمی را “یک بحران وجودی” توصیف کرده بود).
4- شعار “چیرگی انرژی آمریکایی” و تاکید براینکه ایالات متحده باید نه فقط خودکفا بلکه حداکثر تولیدکننده و صادرکننده انرژی باشد تا قدرت ملی و اقتصادیاش ارتقاء یابد.
5- توجه و تلاش جهت زیرسلطه قراردادن کشورهای دارای ذخائر انرژی مانند تحت فشار قرار دادن دولت های ونزوئلا و نیجریه با تهدید و ارعاب و همچنین تحت پوشش امنیتی و سیاسی قرار دادن کشورهای حاشیه خلیج فارس.
6- تاکید بر پایان یافتن جنگ اوکراین به هر شکل ممکن و تلاش برای فشار به روسیه جهت حل این موضوع.
به گفته صاحب نظران مشکل ممکن است بیشتر از عرضه باشد مثلاً مشکلات زیرساختی از جمله فرسودگی صنایع تولیدی، ضعف در شبکه برق، افزایش تقاضای برق ناشی از فناوری، مقاومت در تغییرات اقلیمی، یا وابستگی به واردات خارجی و… که با رویکرد صرفاً “افزایش تولید فسیلی” حل نخواهد شد. در نتیجه، سیاستهای ترامپ ممکن است در کوتاهمدت عرضه را تقویت کند، ولی در میانمدت ریسکهایی همچون نوسانات قیمت، چالشهای زیستمحیطی، عقبماندگی فناوری پاک و وابستگیهای صادراتی، بوجود آورند.
دولت ترامپ با یک نگرش ساده انگارانه به موضوع بحران انرژی، سعی در حل آن با سوخت های فسیلی و انرژی هسته ای و آبی دارد در حالیکه با افزایش جمعیت و پیشرفت صنایع، این بخش نابود شدنی طبیعت، توان به دوش کشیدن زیاده خواهی بشر را ندارد و ظلم انسان به طبیعت همچنان ادامه دارد.










