چگونگی فعالیت روسیه در شرایط جدید در قفقاز

ا. م. شیری
متن مصاحبۀ آندری آرشف، کارشناس بنیاد فرهنگ راهبردی و ناظر سیاسی با نشریۀ «هراپاراک» (ایروان)
ــ آنچه در واشنگتن ثبت شد، آیا بمعنی تلاش برای بیرون راندن روسیه از قفقاز جنوبی است؟ آیا روسیه واقعاً قصد دارد آنجا را ترک کند؟
شرکتکنندگان در مذاکرات واشنگتن یک بیانیۀ مشترکی را تصویب کردند؛ باکو و ایروان متن پیمان صلحی را که روز قبل منتشر شد، امضا کردند؛ به اضافۀ اینها، یکسری اسناد ارمنی-آمریکایی و آذربایجانی-آمریکایی، از جمله در مورد همکاری در بخش انرژی، امضا شد. جلسۀ واشنگتن از مدتها قبل آماده شده بود و روشن است که در مورد ایجاد یک مسیر ارتباطی از منطقۀ سیونیک ارمنستان بر اساس یک طرح پیچیده، که اخیراً به عنوان «مسیر ترامپ برای صلح و رفاه بینالمللی» نامگذاری شده است، توافق حاصل شد. ضمنا، دلایل کافی در این باره وجود دارد که عنوان اولیۀ این پروژۀ ارتباطی، متفاوت بود. بدین معنی که عنوان اولیۀ این پروژه «ترامپ»، همان ترامپ به شدت علاقهمند به روابط شخصی و دریافت جایزۀ صلح نوبل برای «صلحبانی» نبود.
پس از ۸ اوت، برخی ارزیابیهای احساسی از توافقات حاصله در واشنگتن از منظر چشمانداز حضور روسیه در قفقاز، در فضای رسانهای روسیه شنیده میشود، که حتی برخی افراد تندرو را به هیجان آورده است. در عین حال، همانطور که ماریا زاخارووا، سخنگوی وزارت امور خارجۀ روسیه، اظهار داشت، «دیدار رهبران جمهوریهای قفقاز جنوبی در واشنگتن با میانجیگری طرف آمریکایی شایستۀ ارزیابی مثبت است».
به نظر من، ما با فرآیندهای عینی روبرو هستیم که از ۸ اوت آغاز نشدهاند: به عنوان مثال، «در سپیده دم» استقلال ارمنستان، صحبتهای خوبی در مورد احداث خط لولۀ نفت از آذربایجان به ترکیه از طریق خاک ارمنستان شنیده شد، اما به دلیل عدم حل به موقع مناقشۀ قرهباغ، اجرای پروژههای بلندپروازانه برای مدت طولانی با مانع مواجه شد. با وجود این، برای حل مسئلۀ ارتباط بین قلمرو اصلی آذربایجان، نخجوان و ترکیه، گزینههایی (حداقل دو گزینۀ «دالان لاچین ١ و ٢») و در مذاکرات مربوط به آن در ٢۵ سال پیش در شهر کیوست و جاهای دیگر پیشنهاد شد.
البته، به دنبال رویاروییهای نظامی سالهای ۲۰۲۰- ۲۰۲۳ و در پسزمینۀ تقویت آشکار موقعیت آذربایجان و تغییر محسوس در توازن قوای منطقه، طرفین مجبور شدند به بحث در مورد طیف وسیعی از مسائل در دستور کار روابط دوجانبه در رابطه با شرایط جدید بازگردند. در حالی که روسیه درگیر یک درگیری مسلحانه طولانی مدت در اوکراین است و تحت فشار جدی تحریمها قرار دارد، مسیرهای حمل و نقل «کنارگذر»، مانند «گذرگاه میانی»، که «مسیر حمل و نقل ترانس خزر» یا همان «مسیر ترامپ برای صلح و رفاه بینالمللی» اجزای آن هستند، اهمیت بیشتری کسب میکنند.
ــ روسیه تأکید میکند که توافقنامههای ۲۰۲۰- ۲۰۲۲ همچنان به قوت خود باقی هستند. این به چه معناست؟
همانطور که میدانیم، پس از مذاکرات سهجانبه در سالهای ۲۰۲۱-۲۰۲۰، یک کمیسیون سهجانبه در سطح معاونان نخستوزیران روسیه، آذربایجان و ارمنستان تشکیل شد و جلسات متعددی نیز برگزار کرد. اما بعداً باکو و ایروان، قالب دو جانبۀ تعامل را بیشتر به نفع خود دانستند. برخی از ناظران، توافقات امضا شده در واشنگتن در ۸ اوت را یک جایگزین نمادین برای بیانیۀ رهبران آذربایجان، ارمنستان و روسیه در ۱۰ نوامبر ۲۰۲۰ تفسیر میکنند. به نظر میرسد که طرف روسی همچنان به توافقات قبلی پایبند است و در مورد مسائل مورد علاقۀ متقابل، آمادۀ تعامل است. البته، در شرایطی که واگذاری مالکیت با انگیزۀ ژئوپلیتیکی در ارمنستان منتفی نیست و در باکو از احتمال تعلیق ارسال سلاح به رژیم زلنسکی خبر میدهند، با توجه به وخامت آشکار روابط رسمی و سایر ارتباطات، انجام این کار بسیار دشوار خواهد بود.
ــ یکی از موضوعات دیدار آتی پوتین و ترامپ در انکوریج، مسلماً اوکراین خواهد بود که آیا میتوان در ارتباط با قفقاز جنوبی انتظار واکنش داشت؟ آیا ممکن است که در این بازی بزرگ، مسکو به خاطر حل وظایف اولویتدارتر خود، در منطقۀ قفقاز جنوبی امتیاز بدهد؟
درگیری مسلحانه طولانی مدت در قلمرو جمهوری سوسیالیستی شوروی سابق اوکراین قطعاً بر چشمانداز تعامل بین فدراسیون روسیه و همسایگان دور و نزدیک آن تأثیر میگذارد. به نظر من، احتمال هرگونه «مبادله» خیلی زیاد به نظر نمیرسد و صحبت در مورد چنین «مبادله» یا هرگونه «معامله» یک گمانهزنی بیهوده است. صرف نظر از چشماندازهای توسعۀ اوضاع در داخل و اطراف اوکراین، ساختارهای دولتی روسیه، نهادهای «قدرت نرم» و همچنین شرکتهای بزرگ دارای منافع در قفقاز باید با واقعیتهای قفقاز که به راحتی ۱۵ یا ۲۰ سال پیش نیستند، سازگار شوند.
ــ در صورت اجرای واقعی توافقات واشنگتن، تأثیر آنها بر ارمنستان چه خواهد بود؟
تا آنجا که من میدانم، مذاکرات در آمریکا و نتایج عملی آن با واکنشهای متناقض در ارمنستان مواجه شده است. از یک سو، نمیتوان درخواستها برای از سرگیری سریع ارتباطات حمل و نقل در چارچوب پروژۀ «چهارراه جهان» را که توسط ایروان رسمی در چارچوب گستردهتر عادیسازی سریع روابط با آذربایجان و ترکیه ترویج میشود، نادیده گرفت. در عین حال، به نظر من، در مورد قالبها و پیامدهای احتمالی اجرای توافقات، سؤالات منطقی مطرح میشود که به گفتۀ منتقدان، مقامات ارمنستان را به گروگان ارادۀ سیاسی همسایگان قویتر خود تبدیل میکند.
کاملاً مشخص است که تغییرات در قانون اساسی جمهوری ارمنستان را که بار دیگر در واشنگتن تأئید شد، باکوی رسمی بعنوان پیش شرط امضای معاهدۀ صلح تعیین کرده است. میتوان فرض کرد که در ماههای آینده، بهویژه با نزدیک شدن به انتخابات پارلمانی ۲۰۲۶، بحثهای پرشور پیرامون این موضوع و همچنین، سایر موضوعات مبرم در روابط ارمنستان و آذربایجان و امنیت منطقه شروع خواهد شد و احساسات جدی غلیان خواهد کرد.
مطالب مرتبط:
ــ جوانب پنهان مشارکت راهبردی آمریکا و ارمنستان
ــ انگلیس در حال بازتوزیع منابع در قفقاز
ــ «مثلث گازی» آذربایجان-ترکیه-اسرائیل مورد حمایت آمریکا یا چیزی فراتر از آن؟
ــ سفارت ایالات متحده در ارمنستان مرکز کادرسازی و کانون روسهراسی
ــ رژیم پاشینیان در یک قدمی انجام مأموریت ژئوپلیتیکی خود
ــ گذرگاه زنگهزور و هیاهوی مقامات ایران
٢۶مرداد- اسد ١۴٠۴