بازگشت عنتر
شاعر: ا-ایران
احمدی، بازامدی تا سلطه بر ایران کنی
انچهباقی مانده را از بیخ و بن ویران کنی
عنتری در باغ وحش و با تمام جست و خیز
دشمنان را شاد و ایران را ز غم پژمان کنی
سهم ایران چشم گریان کردی و کافی نبود
مادر هوگو شوز را واله و گریان کنی
آب دریایی بخشکید و به جای چاره ای
ورد و جادویی برای بارش باران کنی
بشکند دستی که داده بر تو لوح دکتری
سوزد ان مکتب که بر ان اینچنین اذعان کنی
این سفاهت را بنازم کز سر شام ونهار
از غذا سهمی نصیب صاحب دوران کنی
نسل کورش را به یوزه نسل عامی روزه دار
فتنه ها در عالم این قوم سرگردان کنی
در کجا ملک وطن از دست تو ویران نشد
تا دوباره آیی و ناکرده را جبران کنی
مام ایران در عزا اید اگر در آن بزور
روبهان را جایگه در لانه شیران کنی
پیشه یارانه گیری را تو بنمودی به ما
تا که آبادی به شام و خطه لبنان کنی
تو نژادت تازی و داری بسر این آرزو
کاخ شاهان و مداین جملگی ویران کنی
ای خوش ان طیر ابابیلی که نامش بالگرد
بر دل کوهت بکوبد تا که ره آسان کنی
باشد ایا با دگر دزدان به پیش از انتخاب
طعمه خرسان شوی و ملتی خندان کنی
زانکه دیگر کس نمیخواهد چو تو دیو پلید
با شهادت همتی بر صنف قنادان کنی
*
بخاطر بازگشت احمدی نژاد در انتخابات خرداد ۱۴۰۳