تشدید جنگ و ترور، نشانۀ زوال نظام سلطه و آپارتاید
در آغاز سال نو میلادی، دولت اشغالگر اسرائیل طی چهار روز آتشبس موقت در غزه، در کنار حملات تروریستی به فرماندهان و رهبران نظامی جبهۀ مقاومت در سوریه و لبنان و عراق، در بعدازظهر چهارشنبه ۱۳ دیماه حملۀ تروریستی خونینی را توسط ایادی خود در کرمان سازمان داد.
تا زمانی که هیچ گروه سیاسی مسؤولیت این ترور را به عهده نگرفته بود، «متیو میلر»، سخنگوی وزارت امور خارجۀ آمریکا، گفته بود که «ایالات متحده به هیچوجه درگیر این موضوع نبوده … و هیچ دلیلی نداریم که باور کنیم اسرائیل در این امر دخیل است»، اما همۀ شواهد گویای آن بود که رژیم صهیونیستی در این جنایت دست دارد. اظهار نظر سخنگوی یادشده در حالی بود که «جو بایدن»، رئیسجمهور ایالات متحده، در فردای حملۀ حماس به مراکز نظامی و اطلاعاتی اسرائیل در روز ۷ اکتبر سال گذشته، جعلیاتی مانند سر بریدن چهل نفر توسط حماس را تکرار کرده و بی هیچ سند و مدرکی، کشتار غیرنظامیان اسرائیلی در آن روز را به حماس نسبت داده بود. همان موقع سخنگوی ارتش رژیم صهیونیستی نیز ابراز کرده بود که «هیچ حرفی دربارۀ انفجارهای کرمان ندارم.»
اما پس از آنکه داعش در روز پنجشنبه ۱۴ دیماه طی بیانیهای مسؤولیت این ترور را برعهده گرفت، اغلب مسؤولان دولتی در آمریکا و اروپا، رسانههای فارسی زبان تابع سیاستهای غرب، و اپوزیسیون رنگارنگ برانداز جمهوری اسلامی ایران در داخل و خارج، با علم کردن بیانیۀ پرتناقض و پرابهام داعش، تبلیغات بهراه انداختند که ترور در کرمان کار داعش بوده و برخی نیز انگشت اتهام بهسوی حکومت ایران گرفتند.
اما گروههای بزرگی از مردم ایران و جهان، و نیروهای سیاسی مردمی که نسبت به چند و چون پیدایش داعش و چگونگی عملیات تروریستی توسط این گروهک مزدور آگاهند، کماکان سایۀ شوم دولت اسرائیل را پشت این جنایت بزرگ میبینند. داعش، که آفریدۀ ایالات متحدۀ آمریکا است، چه پیش از فروپاشی توسط گردانهای رزمی ایران به رهبریت سردار قاسم سلیمانی و چه پس از آن، وسیله و عامل ترور توسط دولتهای آمریکا و اسرائیل در غرب آسیا و برخی نقاط جهان بوده است. پسماندۀ این گروه تروریستی هماکنون توسط موساد و سیا تجهیز و سازماندهی میشود. عملیات تروریستی کرمان، چه توسط این مزدوران صورت گرفته باشد و چه مسؤولیت آن توسط رهبران سفاک این گروه در ازای دریافت پول پذیرفته شده باشد، بیتردید توسط رژیم صهیونیستی سازمان یافته و از طرف دولت آمریکا حمایت شده است.
آنچه اسرائیل و حامی آن ایالات متحده را در مظان اتهام قرار داده شواهدی است که جهانیان از اقدامات هولناک رژیم صهیونیستی در غزه در پیش چشم خود دارند. اعلام حمایت بی قید و شرط دولت آمریکا از اسرائیل توسط «جو بایدن»، وتوی چندینبارۀ قطعنامههای آتشبس سازمان ملل متحد توسط دولت آمریکا، گسیل ناوهای جنگی آمریکایی به خلیج فارس، و اقدامات جنگ افروزانۀ دیگر از سوی این دولت، نیز همدستی تام و تمام آن با رژیم اسرائیل را بر مردم دنیا آشکار نموده است.
شکست فاحش اسرائیل در دستیابی به اهداف خود جهت نابودی حماس، کوچاندن مردم غزه و تصرف بیش از پیش اراضی کرانه باختری از یک سو و بیاعتبار شدن این دولت صهیونیستی و هم پیمانان امپریالیست آن در افکار جهانی از سوی دیگر، و نیز شکست پی در پی مؤتلفین نظامی امپریالیستی در خلیج فارس و دریای سرخ توسط مبارزان یمنی، و حملات مستمر و پراکندۀ نیروهای مقاومت در سوریه و لبنان و عراق به پایگاهها و نیروهای نظامی آمریکا و اسرائیل، زنگ خطر نابودی رژیم آپارتاید در سرزمینهای اشغالی فلسطین را بهصدا در آورده است. و این همه، آن دلیلی است که این دو نیروی جنگطلب را به فکر یافتن راه نجات خود انداخته است. آنها میخواهند با صدور و گسترش جنگ به منطقه و کشاندن پای ایران به این جنگ، برای خود فرصت بخرند.
سازماندهی و اجرای عملیات تروریستی در کرمان در سالروز ترور سردار قاسم سلیمانی بهدستور دونالد ترامپ رئیس جمهور پیشین آمریکا، که تاکنون به کشته شدن ۸۵ نفر، شامل زنان و کودکان و مأموران امدادرسانی، و بهجا گذاشتن بیش از ۲۰۰ مجروح و مصدوم انجامیده، از جملۀ این اقدامات تشنجفزایانه در منطقه برای یافتن گریزگاه از مخمصۀ بزرگی است که اسرائیل و آمریکا در آن گرفتار آمدهاند.
واکنشهای گستردۀ دولتها علیه عملیات تروریستی در کرمان، و صدور پی در پی بیانیهها از سوی احزاب گوناگون در محکوم دانستن این جنایت و تصریح نقش اسرائیل و آمریکا در آن در پارهای از این بیانیهها، گواه بر آن است که نهتنها افکار عمومی مردم در سراسر دنیا علیه نسلکشی اسرائیل در غزه بسیج شده است، بلکه پارهای از احزاب و دولتهای مردمی با اشارۀ مستقیم به نقش اسرائیل و آمریکا در این کشتار خونین، آنها را مسؤول و مسبب اصلی این جنایت میشناسند. از آن جمله، نشریۀ «گرانما»، ارگان حزب کمونیست کوبا، در تاریخ سوم ژانویهٔ ۲۰۲۴ با اشاره به ترور صالح العاروری در بیروت و محکوم شناختن ترور در کرمان نوشته است:
بهنظر میرسد نقشۀ رژیم صهیونیستی و هادیانش در واشنگتن گسترش میدان جنگ به سرزمینهای لبنان و ایران و آبهای مجاور باشد.
حزب سوسیالیست متحد ونزوئلا نیز در بیانیهای بهمناسبت حملۀ تروریستی در کرمان، ضمن محکوم کردن آن نوشته است: این جنایت خونین … بخشی از تشدید وحشیانۀ جنگ در خاورمیانه است که توسط رژیم صهیونیستی اسرائیل و با حمایت بیشرمانۀ دولت آمریکا انجام میشود.
آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد، متحد ضمن محکوم شمردن حملۀ تروریستی در کرمان آمران و مسببین آن را پاسخگو دانست.
مسؤولان و کارگزاران دولتی در ایران نیز در واکنش به این اقدام تبهکارانۀ دشمنان مردم ایران بر مبارزه و مقاومت در برابر این دسیسهها تأکید ورزیدند. آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، در پیام کوتاهی خطاب به آمران و عاملان این ترور اظهار داشت: «این فاجعه آفرینی پاسخ سختی در پی خواهد داشت.»
در این میان، وطنفروشان و اجنبیپرستان وطنی یا مهر سکوت بر لب زدند، یا بیشرمانه از قتل کودکان و مردم غیرنظامی کرمان اظهار خوشنودی نمودند؛ و یا مانند «صادق زیباکلام»، در لفافۀ محکوم شمردن این ترور، به شیوهٔ رذیلانۀ همیشگی خود در توئیتی نوشتند: «حتی با این فرض که آنها [کشتهشدگان] ممکن است طرفدار ج.ا هم بوده باشند، کشتار آنها همچنان اقدامی غیراخلاقی و محکوم است.» او همچنین، در یک مصاحبۀ تلویزیونی، اسرائیل را از زیر ضرب خارج کرده و با این استدلال که: «اسرائیل اینجوری نمیاد افرادی را که هیچ گناهی ندارند از بین ببره» بهراحتی چشم بر قتلعام بیش از بیست هزار مردم بیگناه در غزه که نیمی از آنها کودک هستند، بست.
اینگونه اظهارات بیپرده در محکوم شمردن مشروط ترور و یا دفاع از جنایتکاران جنگی در قوانین هیچ کشوری وجود ندارد، و از طرف هیچ دولتی تحمل نمی شود. اما در ایران، بهنام آزادی بیان امثال «صادق زیباکلام»، در روز روشن از چنین بدعتی حمایت میکنند و چون از خودیها هستند نهتنها تحمل میشوند، بلکه با مجوز تدریس در دانشگاههای کشور، به مغزشویی جوانان وطن ادامه میدهند.
اسرائیل و مزدوران آن از اقدام تروریستی در کرمان هدف دیگری را نیز دنبال میکنند، و آن دامن زدن بر نارضایتی مردم با توسل به رواج روایاتی مانند مداخلات ایران در منطقه، عدم تعامل با غرب، یا بیکفایتی ارگانهای امنیتی در حفظ امنیت شهروندان، است. اما بهتجربه دیدهایم که مردم ایران پس از مرگ اندوهبار مهسا امینی در شهریور ۱۴۰۱ و به خشونت کشیده شدن اعتراضات خیابانی، همدلی خود را با کسانی که کار را به خشونت کشیدند قطع کردند و در صفوف میلیونی بهمناسبت بزرگداشت ۲۲ بهمن ۱۴۰۱، ناخشنودی خود از خشونت و کشتار خیابانی و ترور در شاهچراغ را بروز دادند. بدین ترتیب، یک چنین اقدام بزرگ تروریستی، که به مرگ دهها هموطن ما و مجروح و معلول شدن صدها نفر دیگر انجامید، در عمل به همبستگی ملی علیه عاملان و سازمان دهندگان این ترور دامن زد.
جنایات لجامگسیختۀ اسرائیل در غزه، و روی آوردن به ترورهای پی در پی در سوریه و لبنان و عراق و ایران، و نیز اقدامات جنونآمیز نظامی توسط ناتو در اوکراین و حمایت همهجانبۀ دولتهای امپریالیستی آلمان و انگلیس و فرانسه از آن، و همچنین محاصرۀ نظامی تایوان و تحرکات جنگی ایالات متحده در آسیای دور، نشان از یک واقعیت آشکار دیگری نیز دارد، و آن زوال یک قدرت سلطهطلب است که تاکنون با تکیه بر نظامیگری و صدور جنگ و کودتا و تحریم به اقصی نقاط جهان، در صدد حفظ برتری خود بر سیارۀ ما بوده است.
تاریخ نشان داده است که نظامهای ضدمردمی دشمنان خود را در دل خود میپرورند. شواهد جاری در جهان نشان میدهد که با زایش دنیای چندقطبی، دوران سلطهطلبی به پایان خود رسیده است. اکنون این نیروی میرنده به غریقی میماند که در راه نجات خود به هر وسیلهای چنگ میاندازد تا نفسگاهی بیاید و زنده بماند. تشدید جنگ و کشتار و کشاندن دنیا به لبۀ نابودی اهرم این غریق است. بدین ترتیب، میتوان حدس زد که دنیای ما چند سال خونینی را در پیش رو خواهد داشت، اما بیتردید جهانی بر ویرانههای این نظم فرسوده و بیرحم بنا خواهد گشت که نسلهای آینده در آن به خرمی خواهند زیست. برای برپایی یک چنین جهانی، مقاومت متحدانه در برابر امپریالیسم و صهیونیسم و نئونازیسم و مبارزۀ بیامان علیه این نظامهای خونریز و ویرانگر ضرورتی مبرم و حیاتی است.