خسارات غیرقابل تصور روسیه پس از انحلال اتحاد شوروی
قابل توجه نظریهپردازان و طرفداران خصوصیسازی اموال و داراییهای ملی
والنتین کاتاسانوف (Valentin Katasonov)، پروفسور، دکتر علوم اقتصاد، مدیر مرکز پژوهشهای اقتصادی «شاراپوف» فدراسیون روسیه، پژوهشگر مسائل پشت صحنه
ا. م. شیری
۱۲ ژوئن روز جشن نیست، بلکه روز یادآوری از دستدادههای ما است
در فرهنگ ما، تاریخ حوادث تلخ به عنوان جشن پذیرفته نشده است. به آنها روزهای یادبود گفته میشود. نابودسازی اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی در دسامبر ۱۹۹۱، هم برای روسها و هم برای سایر خلقهای ساکن سرزمین پهناور روسیه یک فاجعه بود. و خود ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، تجزیۀ اتحاد شوروی را بزرگترین فاجعه ژئوپلیتیک قرن بیستم خواند. به هر حال، در دومای دولتی تلاشهایی برای ثبت یک روز یادبود بمناسبت انحلال اتحاد جماهیر شوروی به عمل آمد، اما نتیجه نداد. ظاهراً کسانی بسیار میترسند که چنین روز یادبودی بتواند به دستیابی روسیه به حاکمیت ملی و شاید احیای کشور شوروی سرعت بخشد.
این نابودسازی با تصویب اعلامیۀ حاکمیت دولتی فدراسیون روسیه در ۱۲ ژوئن ۱۹۹۰ قطعیت یافت. با فرمان باریس یلتسین، رئیس جمهور وقت فدراسیون روسیه بتاریخ ۲ ژوئن ۱۹۹۴، روز تصویب این اعلامیه در روسیه تعطیل رسمی اعلام گردید. در ۱۶ ژوئن ۱۹۹۸ به عنوان «روز روسیه» نامگذاری شد. به نظر من روز جشن نامیدن ۱۲ ژوئن به سادگی کفرآمیز است. علاوه بر این، روز جشن، اغلب به عنوان «روز استقلال روسیه» نامیده میشود. این نام فقط به یک شوخی شبیه است.
این روز، روز جشن غرب است که در جنگ سرد بر اتحاد شوروی پیروز شد. این تاریخ اما برای ما، روز خاطره و نه فقط یک خاطره نوستالژیک از روسیه بزرگ، بلکه خاطرهای است که امکان درک وقایع سالهای گذشته را میدهد تا درسهای لازم را از آنها فرابگیریم و به بازسازی روسیه بزرگ و نه تنها در داخل جمهوری سوسیالیستی فدراسیون روسیۀ شوروی، بلکه در در داخل فضای اتحاد شوروی و امپراتوری روسیه، که در طول قرنها شکل گرفته است، آغاز کنیم.
با استفاده از این تاریخ رسمی به عنوان بهانه، میخواهم به طور کلی تصویری از خساراتی را که روسیه (در مرزهای جمهوری سوسیالیستی فدراسیون روسیه) در طول بیش از سه دهه متحمل شده است، نشان دهم. متأسفانه، امروز ما بسیار به وقایع روزمره توجه داریم و به ندرت به گذشته نگاه میکنیم. و حتی کمتر اوقات ما فرآیندهایی را که در دورههای نسبتاً طولانی رخ میدهند، ارزیابی میکنیم. بنابراین، گاهی اوقات ما در میان انبوه درختان، نمیتوانیم جنگل را بینیم. من فقط به برخی ارقام از خسارات جمعیتی و اقتصادی روسیه در طول سه دهه حیات «مستقل» روسیه، بدون تجزیه و تحلیل علل و شناسایی مقصر اشاره میکنم. اجازه بدهید خواننده خودش قضاوت کند.
تلفات جمعیتی
در آستانۀ سال جدید ۲۰۲۲، مجلۀ «ودوموستی» ارزیابی کارشناسان خود را منتشر کرد که بر اساس آن تا ابتدای سال گذشته تعداد افرادی که در روسیه زندگی میکردند (اگر اتحاد جماهیر شوروی منحل نمیشد) باید به ۱۶۹.۴ میلیون نفر و با در نظر گرفتن کریمه، به ۱۷۱.۹ میلیون شهروند میرسید. این مطالعه بر اساس دادههای پیشبینی ادارۀ آمار دولتی اتحاد شوروی از سال ۱۹۹۰ در مورد جمعیت جمهوری فدرال روسیۀ شوروی و سایر جمهوریهای اتحاد شوروی تا سال ۲۰۱۵ انجام شده است. دادههای سرشماری سال ۱۹۸۹ تا پایان سال ۲۰۲۱ بر اساس روند کاهش بیشتر نرخ رشد جمعیت در پیشبینی محاسبه شده است. اما در واقعیت، تا پایان سال ۲۰۲۱، با در نظر گرفتن افزایش مرگ و میر ناشی از ویروس کرونا، تعداد روسها به ۱۴۵.۶ میلیون نفر، یعنی ۲۶.۳ میلیون نفر کمتر از میزان پیشبینی شده رسید.
به هر حال، در واقع، تعداد جمعیت کشورهای اتحاد شوروی سابق تا آغاز سال گذشته تنها ۲۹۹ میلیون نفر بود. و طبق پیشبینی ادارۀ آمار دولتی روسیه، میبایست ۷۲.۸ میلیون نفر افزایش مییافت و به ۳۶۴ میلیون نفر میرسید. ۶۵ میلیون کسری دارد. فدراسیون روسیه تقریباً ۴۰ درصد از این کسری را به خود اختصاص داده است.
میزان تلفات انسانی جمعیت طی سه دهه (۱۹۹۲-۲۰۲۱) بزرگترین تلفات در تاریخ روسیه بود. فاجعۀ جمعیتی طولانی مدت در زمان صلح با تلفات جمهوری سوسیالیستی فدراسیون روسیۀ شوروی در جنگ کبیر میهنی قابل مقایسه است. ادارۀ آمار روسیه تلفات دورۀ ۱۹۴۱-۱۹۴۵، از جمله به دلیل مرگ و میر فوقالعاده و کاهش نرخ تولد را ۱۹.۸ میلیون نفر تخمین میزند. اما اگر میانگین رشد جمعیت در دورۀ پنج سال قبل از جنگ را به عنوان هنجار در نظر بگیریم (و بالا بود)، خسارات در طول جنگ جهانی دوم به ۲۳ میلیون نفر میرسد. اما این هنوز از تلفات ما در فاصلۀ سالهای ۱۹۹۲-۲۰۲۱ (بدون احتساب تلفات انسانی فدراسیون روسیه پس از آغاز عملیات نظامی ویژه در اوکراین در ۲۴ فوریه سال گذشته) کمتر است.
بر اساس پیشبینیها، کاهش جمعیت در فدراسیون روسیه ادامه خواهد داشت. ادارۀ آمار روسیه تخمین میزند که جمعیت روسیه تا سال ۲۰۳۵ در حدود ۴۰۰ هزار تا ۶۰۰ هزار نفر در سال کاهش خواهد داشت و طبق پیشبینی سازمان ملل متحد، جمعیت روسیه تا سال ۲۰۵۰، ممکن است حتی با در نظر گرفتن اثرات جبرانی مهاجرت به ۱۳۶ میلیون نفر برسد. این تعداد جمعیت تنها ۱.۴ درصد از کل جمعیت جهان خواهد بود در حالی که این رقم در سال ۱۹۹۰، ۲.۸ درصد بود و در حال حاضر ۱.۹ درصد است.
تلفات اقتصادی
خسارات اقتصادی را میتوان در دهها صفحه توضیح داد. البته، بسته شدن و نابودی هزاران مؤسسه در زیر سنگ آسیاب خصوصیسازی، بسیار تأثرانگیز است. پروفسور واسیلی سیمچرا (Vasily Simchera)، مدیر سابق مؤسسۀ تحقیقات ادارۀ آمار فدرال در سال ۲۰۲۱ خاطرنشان کرد: «امروزه در فدراسیون روسیه به سختی ۵۰۰۰ شرکت صنعتی بزرگ و متوسط، از جمله مربوط به دورۀ شوروی سابق باقی مانده است. در سال اول خصوصیسازی، ۴۲ هزار بنگاه (بزرگ، متوسط و کوچک) به مالکان جدید واگذار شد. و تنها ۱۲ هزار مؤسسۀ اقتصای جدید بر پایۀ آنها ایجاد شد، که بیشتر آنها در همان زمان نیز محو شدند. بنابراین، حق دارم به آمار منتشرشده در اینترنت اعتماد کنم: «۳۰ هزار شرکت بزرگ و متوسط، بدون احتساب تعداد زیادی از شرکتهای کوچک، توسط خصوصیسازان و اصلاحطلبان نابود شد و اموال آنها به سرقت رفت».
نه تنها مؤسسات و بنگاههای تولیدی، حتی شهرها و روستا ویران شدند. به گزارش وزارت توسعۀ مناطق فدراسیون روسیه، از سال ۱۹۹۹ تا سال ۲۰۲۰، ۲۳ هزار منطقۀ مسکونی، از جمله ۲۰ هزار روستا و قصبه از صفحۀ زمین پاک شده است. هر یک از واحدهای کشوری فدراسیون روسیه روستاها و شهریهای خاص خود را دارد- ارواح.
در کانال تلگرام «برابری» (Ravenstvo) به تازگی برآوردهای جدید جالبی از خسارات فدراسیون روسیه در نتیجۀ تجزیۀ اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی منتشر شده است. محاسبات بر این فرض استوار است که از سال ۱۹۹۰ تا کنون، نرخ رشد جمعیت و اقتصاد میتوانست همان شاخصی باشد که در جمهوری سوسیالیستی فدراسیون روسیۀ شوروی در دورۀ ۱۹۸۰-۱۹۸۹ وجود داشت: کاهش جمعیت- ۲۶ میلیون نفر (این، با برآوردی که در بالا ارائه کردم، مطابق است). تا سال ۲۰۲۲، تولید ناخالص داخلی ۱.۲۶ برابر نسبت به سال ۱۹۹۰ افزایش یافت. اما میتوانست ۲.۱۰ برابر افزایش یابد. اگر ۲.۱۰ برابر افزایش مییافت، اکنون روسیه نه ششمین اقتصاد جهان، بلکه میتوانست چهارمین اقتصاد جهان باشد.
تولید صنعتی در سال ۲۰۲۲ تنها برابر ۹۸ درصد از سطح سال ۱۹۹۰ بوده اما میتوانست ۲.۸۸ برابر بیشتر باشد. تولیدات کشاورزی در سال ۲۰۲۲ تا سال ۱۹۹۰ به ۱۰۷ درصد رسید ولی میتوانست به ۱۹۳ درصد برسد. داراییهای ثابت در سال ۲۰۲۲ بالغ بر ۲۰۸ درصد بوده و نسبت به سال ۱۹۹۰ میتوانست در سطح ۴۷۹ درصد باشد.
بنابراینها، میتوان گفت که طی ۳۳ سال (۱۹۹۰-۲۰۲۲) زیان برای هر یک از شاخصها به (درصد): تولید ناخالص داخلی– ۴۰؛ تولید صنعتی– ۶۶؛ تولیدات کشاورزی– ۴۴؛ داراییهای ثابت- ۵۶ رسیده است.
خسارات بر حسب درصد در همۀ این شاخصها، بالاتر از آن بود که در طول سالهای جنگ کبیر میهنی ۱۹۴۱-۱۹۴۵ به فدراسیون روسیه وارد شد. از این گفته، میتوان فهمید که وضعیت ۱۲ ژوئن به عنوان روز «تعطیل» رسمی چقدر عجیب و غریب به نظر میرسد. پس چرا ۲۲ ژوئن، تاریخ هجوم آلمان نازی به خاک اتحاد شوروی در سال ۱۹۴۱، جشن ملی در روسیه اعلام نمیشود؟ با این حال، رایش سوم، اگر موفق به شکست و اشغال خاک اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی میشد، قطعا ۲۲ ژوئن را به عنوان روز جشن تعیین میکرد و همۀ اتباع این ایالت رایش سوم را برای برگزاری این جشن موظف میکرد.
ادارۀ آمار و تحلیلگران روسیه اغلب از شاخص تولید ناخالص داخلی برای ارزیابی پویایی اقتصادی روسیه «دموکراتیک» استفاده میکنند. طبیعتاً، شاخصهای تولید ناخالص داخلی سالهای مختلف به یک مخرج مشترک با استفاده از شاخصهای مختلف (اغلب، کاهشدهندۀ تولید ناخالص داخلی) منتج میشود. بر اساس محاسبات آنها، اقتصاد روسیه تنها در سال ۲۰۰۶ به سطح سال ۱۹۹۱ رسید و به دنبال آن تولید ناخالص داخلی ۳.۱٪ از سطح «شوروی» فراتر رفت. در پایان سال ۲۰۲۲، مازاد تولید ناخالص داخلی روسیه نسبت به شاخص سال ۱۹۹۱ حدود ۳۰ درصد- بسیار کم بود. به نظر میرسد که میانگین پویایی سالانه رشد تولید ناخالص داخلی روسیه کمتر از ۱٪ بوده است. این حتی به «راکدترین» دهۀ ۱۹۸۰ در اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی و جمهوری سوسیالیستی فدراسیون روسیۀ شوروی نزدیک نبود (در آن زمان آنها کاهش آهنگ رشد به ۳-۴٪ در سال را تقریباً یک «فاجعه» ارزیابی میکردند).
اما تعدادی از کارشناسان به هیچوجه مطمئن نیستند که روسیه تا امروز توانسته است به سطح جمهوری سوسیالیستی فدراسیون روسیۀ شوروی در سالهای آخر عمر آن در ترکیب اتحاد شوروی برسد. نخست، برای اینکه محاسبات ادارۀ آمار روسیه از یک کاهشدهندۀ تولید ناخالص داخلی آشکارا دستکم گرفته شده استفاده میکند. دوم، برای اینکه تولید ناخالص داخلی نمونۀ فعلی بسیار متفاوت از تولید ناخالص داخلی اواخر دهه ۱۹۸۰ است. در تولید ناخالص داخلی نمونۀ فعلی، در مقایسه با نمونۀ اواخر دورۀ شوروی، «کف» بسیار زیاد (به اصطلاح خدمات) و «بقایای سخت» بسیار کم (محصولات تولیدشده توسط بخش واقعی اقتصاد) وجود دارد.
من شخصاً به شاخص سهم فدراسیون روسیه در تولید ناخالص داخلی جهانی بیشتر اعتماد دارم. ارقام مربوط به روسیه و تقریباً همۀ کشورها توسط صندوق بینالمللی پول محاسبه میشود. علاوه بر این، شاخصهای محاسبهشده توسط صندوق بینالمللی پول بر اساس برابری قدرت خرید ارزهای ملی دقیقتر و عینیتر است.
سهم فدراسیون روسیه در تولید ناخالص داخلی جهانی، که بر اساس قدرت خرید روبل روسیه در برابر دلار آمریکا محاسبه شده، در سال اول وجود دولت جدید به ۴.۸۲ درصد رسید. اقتصاد روسیه در دهۀ ۱۹۹۰ به سرعت تخریب گردید. در سال ۲۰۰۰، سهم آن به ۳.۰۵٪ کاهش یافت. در طول دو دهه بعد، این رقم تا بیش از ۳ درصد کاهش یافت. به گونهای که سهم فدراسیون روسیه در سال ۲۰۱۵، به ۳.۱۵٪ رسید. در سال ۲۰۲۱ به ۳.۰۷ درصد کاهش یافت. و در سال ۲۰۲۲، این رقم به زیر ۳ درصد افت کرد و به ۲.۷۴ درصد رسید. بنابراین، سهم روسیه در اقتصاد جهان در طول سه دهه در مسیر تأخیر فزاینده، ۱.۷۶ برابر کاهش یافته است! اقتصاد روسیه در مدت سه دهه، در وضعیت رکود تقریباً دائمی بود، فقط گاهی اوقات این وضعیت با بهبود کوتاه مدت، فرصتطلبانه و همان رکود اپیزودیک، در واقع با یک تصویر تلخ از رکود اقتصادی طولانی جایگزین میشد.
و این در حالی است که سهم جمهوری خلق چین در فاصلۀ سالهای ۱۹۹۲-۲۰۲۲ به سرعت از ۴.۳۹٪ به ۱۸.۹۱٪ افزایش یافت (افزایش ۴.۳ برابری). و در اینجا اطلاعات بیشتر در مورد برخی کشورها که مسیر رشد اقتصادی در پیش گرفتهاند (سهم هر یک در تولید ناخالص داخلی جهان در سال ۱۹۹۲ و ۲۰۲۲): هند- ۳.۲۶٪ و ۷.۴۵٪ ( میزان رشد سهم- ۲.۹۰ برابر). اندونزی – ۱.۹۶٪ و ۲.۴۹٪ (افزایش سهم- ۱.۲۷ برابر). کره جنوبی- ۱.۲۱٪ و ۱.۷۱٪ (افزایش سهم ۱.۴۱ برابر).
صندوق بینالمللی پول پیشبینی میکند که روسیه به مسیر عدم توسعۀ اقتصادی ادامه خواهد داد. سهم روسیه در سال ۲۰۲۵، باید به ۲.۶۳٪ و در سال ۲۰۲۷ به ۲.۵۱٪ کاهش یابد. واضح است اینها پیشبینیهایی هستند، که همیشه محقق نمیشوند. طبیعتا مسکو به عدم تحقق پیشبینی صندوق بینالمللی پول بسیار علاقهمند است. اما برای انجام این کار، ما باید از گذشته بیاموزیم و درک کنیم که چرا در سال ۱۹۹۰، به گفتۀ کارشناسان، جمهوری سوسیالیستی فدراسیون روسیۀ شوروی دومین اقتصاد بزرگ در جهان بود (اگر این جمهوری اتحاد شوروی را بر اساس سهم آن در تولید ناخالص داخلی ارزیابی کنیم)، اکنون این کشور (پس از چین، ایالات متحده آمریکا، هند، ژاپن، آلمان)در جایگاه ششم قرار دارد. و با توجه به روندهای فعلی، حتی میتواند با عقب ماندن از اندونزی در حال توسعۀ پویا، در رتبۀ هفتم قرار گیرد.
دلیل مرگ اقتصادی روسیه، بدون وارد شدن به جزئیات، در کل محصول پیروی از سیاستی است که بر اساس اصول «اجماع واشنگتن» (ایدئولوژی لیبرالیسم اقتصادی) بنا شده است. روسیه برای ورود به مسیر توسعۀ سریع اقتصادی و کسب حاکمیت ملی به اصلاحات بنیادی اقتصادی نیاز دارد که میتواند بسیج اقتصادی، تقویت نقش دولت در اقتصاد، گذار به مدل اقتصاد خودکفا و ارائه برنامهریزی، برقراری انحصار دولتی در بازرگانی خارجی و حوزۀ روابط ارزی و غیره را فراهم نماید.
در یک کلام، ما به روز ۱۲ ژوئن نه برای برگزاری جشن و دلخوشی، بلکه به عنوان روز هوشیاری و بسیج احتیاج داریم. روسیه بیش از سه دهه پیش حق حاکمیت ملی خود را از دست داد. حالا باید آن را پس بگیرد!
مأخوذ از: تارنمای رسانۀ آزاد
۲۶ خرداد-جوزا ۱۴۰۲