وضع روز
نوشته نذير ظفر
وضع دنيا خراب ميبينم
خلق در اضطراب ميبينم
تا نظر ميكنم بسوى وطن
فقر را بى حساب ميبينم
ريش را روى محتسب هردم
با ريا چون نقاب ميبينم
گلرخان را به زير برقع ظلم
در قفس چون عقاب ميبينم
هر طرف خار غصه روييده
نه گل و نه گلاب ميبينم
اتش جهل شعله پرداز است
عارفان را كباب ميبينم
زير سا طور خشم بى هنران
دهل و جاز و رباب ميبينم
قلم و كاغذ و دولت تهى
بسته جلد كتاب ميبينم
در جبين همه ز روى غضب
نقش يك انقلاب ميبينم