چی گویم ؟
دانی در این بهار چی گویم چه ها کم است
هر سو نظر کنی غم و اندوه و ماتم است
نوروز شد به جای خوشی و ترانه ها
اشک است و آه و غصه و اندوه پیهم است
در کشور ستم زده ما چه رفته است
هر روز روزی محشر و هر ماه محرم است
تقویم تازه میشود و سال نو رسد
صلح و سلم به کشور ما از چه مبهم است
بر من مگو بهار شد و سبز نیستم
وقتی سیاه به هر چه ببینی مقدم است
نیرنگ و چال و کذب چلد در دیار ما
منکر نمی توان که حرف مسلم است
از دشمن وطن ثنا جای شکوه نیست
او را سرشت کشتن و بغض و دمادم است
محمد اسحاق ثنا
ونکوور کانادا
1/04/2014 سه شنبه