چشمانداز تقویت روابط تجاری و اقتصادی روسیه و آفریقا
دمیتری نفیودوف (DMITRY NEFYODOV)
ا. م. شیری
به استقبال دومین مجمع سن پترزبورگ
اولین مجمع روسیه و آفریقا در ماه اکتبر سال ۲۰۱۹ در سوچی برگزار گردید که در آن رهبران دهها کشور گردهم آمدند و مرحله کیفی جدیدی را در تاریخ تعامل بین فدراسیون روسیه و قارۀ آفریقا رقم زدند. طبق برخی پیشبینیها، قارۀ سیاه در چند دهۀ آینده با «تهاجم» جمعیتی برجسته خواهد شد: رشد جمعیتی جدی در ۱۰ کشور رخ خواهد داد که ۶ کشور از آنها کشورهای آفریقایی هستند. به گفتۀ کارشناسان مؤسسۀ مطالعات آفریقای آکادمی علوم روسیه، تا سال ۲۰۳۰ حجم مصرف داخلی کشورهای این قاره به ۲.۲ تریلیون دلار آمریکا خواهد رسید (در سال ۲۰۱۷ – ۹۲۰ میلیارد دلار بود).
از آغاز دهۀ ۲۰۰۰، برغم ناهمگونی آشکار مناطق کلان مختلف آفریقا، پتانسیل جمعیتی و منابع نابرابر کشورهای مختلف، شاخصهای اقتصادی میانگین وزنی، روند رشد پیشرونده نشان دادند. در دورۀ پیش از همهگیری، تولید ناخالص داخلی قاره به طور متوسط ۵ درصد در سال افزایش یافت، تولید ناخالص داخلی سرانه از سال ۲۰۰۰، دقیقاً ۳۰ درصد و حجم تجارت به طور متوسط ۱۰ درصد افزایش یافت. در همین حال، حجم سرمایۀ خارجی جذب شده از سال ۲۰۰۰ تا کنون، فقط ۵ درصد افزایش نشان میدهد.
پس از رکود شدید در سال ۲۰۲۰، رشد اقتصادی به تدریج رو به بهبود نهاد و باعث افزایش رقابت بین مراکز قدرت فرامنطقهای گردید که توسط بازیگران جدید فعالانه تکمیل میشود. چین، روسیه، ترکیه، و حتی تا حدی ایران، فعالانه وارد «برنامۀ کاری» آفریقا میشوند و با استفاده از مناسبترین ابزارهای قدرت «نرم» و «سخت»، نوادگان خاطرۀ شیطانی بردهداران، استعمارگران و سرکوبگران را، خاطرۀ جنایاتی را که به سختی فراموش میشود، به چالش میکشند. آفریقا علاوه بر فرآیندهای بازیابی پایدار در عرصۀ اقتصاد، مهمترین و عمدتاً ناشناختهترین کانون طیف گستردهای از مواد معدنی است که در شرایط تشدید تقابل برای دسترسی به منابع مواد خام و مسیرهای حملونقل آنها، تقاضای زیادی دارند.
یکی از موضوعات کلیدی دومین نشست روسیه و آفریقا در سن پترزبورگ در ۲۷ تا ۲۸ ژوئیه، توسعۀ رویکردهای مؤثر برای گسترش همکاریهای اقتصادی منطقهای خواهد بود، که مقیاس نسبتاً معقولانۀ آن گاهی اوقات برای رقابت ناعادلانه و تبلیغات سیاه مورد استفاده قرار میگیرد. در عین حال، انکار وجود مشکلات، اعم از عینی و ذهنی، عمدتاً ناشی از شرایط غیرعادی روسیه و سیاست خارجی آن در یک سال و نیم گذشته، در بهترین حالت، میتواند غیر جدی و مملو از عقبماندگی در یک مسابقۀ تنگاتگ رقابتی باشد.
به نظر میرسد که در مسئلۀ همکاری روسیه با آفریقا، هم اکنون چندین موضوع مرتبط با یکدیگر از بالاترین اهمیت برخوردار است.
اول- صحبت استفادۀ ناکافی از روابط تجاری در میان است که به طور ایدهآل برای به حداقل رساندن انواع مختلف «واسطههای» سیاه و معاملات «نیمه فراساحلی» مختلف در تجارت روسیه و آفریقا طراحی شده و سمّیت آن در جریان «معاملۀ غلات» بدنام به طور کامل ثابت شد. تقاضا برای غلات، کودهای شیمیایی و برخی دیگر از محصولات روسیه در اکثر کشورهای آفریقایی رو به افزایش است. اما، جغرافیای پیش پا افتاده از حضور واسطههای بیطرف (نه همیشه)، در مسیرهای بازرگانی مربوطه گواهی میدهد (اشاره به ترکیه کافی است که خود به طور فعال و گاه نه کاملاً ناموفق، نه تنها منافع اقتصادی خود، بلکه، خدمات نظامی مرتبط با شرکتهای نظامی «خصوصی» وابسته به دولت را ترویج میکند). در عین حال، با افزایش قیمت گروههای کالایی فوقالذکر در آمریکای شمالی، استرالیا، آرژانتین و اتحادیۀ اروپا، تقاضا برای محصولات مشابه روسیه در کشورهای آفریقایی فقط افزایش خواهد یافت.
۵ کشور واردکنندۀ برتر غلات روسیه بر اساس سال
(کشورها بر اساس حجم واردات «از بالا به پایین» تنظیم شده، خط بالایی حداکثر حجم است)
در این راستا، لازم به ذکر است که در حال حاضر بنادر تقریباً تمام کشورهای آفریقایی برای ارائۀ خدمات به کشتیهای روسی و هر کشتی تحت «پرچم بیدرد سر» حامل محمولههای روسیه – هم برای عملیات صادرات و واردات در هر دو جهت رفت و برگشت و هم برای ارائۀ خدمات به صادرات مجدد و واردات موازی به روسیه باز هستند. بیتردید، تنظیم موضع مشترک مبنی بر غیرقابل قبول بودن محدودیتهای یکجانبه با انگیزههای سیاسی، بُعد نمادین و عملی مهمی خواهد داشت.
دوم- لازم است تجربۀ توسعۀ فعال تحویل مواد خام مورد نیاز به اتحاد شوروی و پس از سال ۱۹۹۱، به روسیه به روش مبادلۀ کالایی که طی دههها آزمایش شد، مورد توجه قرار گیرد. لازم به ذکر است که این کالاها شامل اکسید آلومینیوم، پشم، پنبۀ خام، انواع پوست، کنف و الیاف نساجی و همچنین قهوه، دانههای کاکائو، چای، نخل، روغن نارگیل، شکر خام (برای بارگیری کارخانههای قند در ماههای دسامبر-مه / ژوئن) و غیره میباشد.
سوم- تسویه حسابهای متقابل با ارزهای ملی تقریباً هرگز در تجارت روسیه و آفریقا استفاده نمیشد. در ضمن، میتوان به فرانک غرب و مرکز آفریقا که در ۱۴ کشور آفریقایی (از جمله، در تسویه حسابهای بینالمللی آنها) استفاده میشود، نگاه دقیقتری کرد. فرانک جیبوتی و اتحادیۀ جزایر کومور به این نظام ارزی میپیوند و نرخ مبادلۀ همۀ این پولها را خزانهداری فرانسه تنظیم و قدرت خرید نسبتاً پایدار آنها را تضمین میکند. محاسبات این ارزها با فرانک آفریقایی درگیر در مدار را جمهوری خلق چین از دهۀ ۱۹۷۰ به طور گسترده مورد استفاده قرار داده است. همین امر، به جمهوری خلق چین امکان داد تا اوایل دهۀ ۲۰۰۰ به یکی از شرکای تجاری کلیدی کشورهای آفریقایی، از جمله کشورهای در حال توسعۀ فعال تبدیل شود
توسعۀ طرحهای تجاری و تدارکاتی سودمند متقابل باعث تسریع ایجاد مناطق آزاد تجاری فدراسیون روسیه و اتحادیۀ اقتصادی آورآسیا با کشورهای آفریقایی میشود و کشورهای واقع در مدار گردشی فرانک آفریقای مرکزی نیز به تشکیل آن علاقهمند هستند.
تجارت متقابل بین روسیه و کشورهای آفریقایی، که بازارهای آنها از بسیاری جهات به طور ارگانیک یکدیگر را تکمیل میکنند، با پتانسیل صادرات تحقق نیافته در تجارت متقابل مشخص میشود. بر اساس آخرین دادهها (۲۰۲۲)، ظرفیت صادرات تحقق نیافتۀ کشورهای قارۀ سیاه در بازار روسیه ۱.۹ میلیارد دلار آمریکا (دادههای مرکز بینالمللی تجارت، ژنو) برآورد شده است. این در حالی است که کشورهای شمال آفریقا (۸۶۵ میلیون دلار) و شرق آفریقا (۳۷۸ میلیون دلار) دارای بالاترین شاخص میباشند. از منظر ساختار تجارت، بزرگترین پتانسیل صادرات تحقق نیافتۀ کشورهای آفریقایی به روسیه، در صدور میوه، مواد معدنی، کاکائو، پنبه و محصولات شیمیایی مشاهده میشود.
ظرفیت صادرات محقق نشدۀ روسیه در بازارهای شمال آفریقا ۳.۹ میلیارد دلار، در شرق آفریقا – ۶۷۴ میلیون دلار، در غرب آفریقا – ۶۰۲ میلیون دلار، در جمهوری آفریقای مرکزی – ۲۴۵.۲ میلیون دلار و در آفریقای جنوبی – ۹۹ میلیون دلار برآورد شده است. از لحاظ ساختار کالایی برای روسیه، بزرگترین پتانسیل صادرات تحقق نیافته همانطور که در بالا ذکر شد، در عرضۀ گندم و همچنین فلزات آهنی، کودهای شیمیایی، چوب نرم و محصولات حاصل از آن به قارۀ آفریقا مشاهده میشود (طبق همان دادههای مرکز بینالمللی تجارت). «برای رشد بیشتر تجارت در شرایط جغرافیای سیاسی کنونی، کشورهای ما به توسعه همکاری در بخش مالی، ادامۀ کار برای افزایش سهم تسویه حسابهای متقابل به ارزهای ملی و قابلیت همکاری نظامهای پرداخت ملی نیاز دارند». فکر میکنم که اظهارات فوقالذکر دمیتری ولواچ، معاون وزیر توسعۀ اقتصادی فدراسیون روسیه در رابطه با سازمان همکاری شانگهای را میتوان به طور کامل به پتانسیل تحقق نیافته (فعلاً امیدوارم) به روابط تجاری و سرمایهگذاری روسیه و آفریقا نسبت داد.
از نظر تحلیلگران غربی و برخی تحلیلگران روسیه، گسترش نفوذ سیاسی و اقتصادی روسیه در قارۀ آفریقا عمدتاً با گروه «واگنر» مرتبط است. راز اقدامات موفقیتآمیز واگنر در مالی، بورکینافاسو، جمهوری آفریقای مرکزی و در کل منطقۀ ساحل را تحلیلگران غربی با برخی ویژگیهای نخبگان محلی که تلاش میکنند همۀ بازیگران خارجی را به سمت منافع خود سوق دهند، مرتبط میدانند. فعالیت شرکتهای نظامی خصوصی راه آفریقا را برای شرکتهای بزرگ دولتی و خصوصی- دولتی باز میکند (بویژه آنهایی که برای تضمین بقای سیاسی و فیزیکی یک رهبر محلی طراحی شدهاند). فقط در سالهای ۲۰۱۷-۲۰۱۹ روسیه ۱۹ قرارداد با کشورهای آفریقایی در زمینۀ توسعۀ روابط بازرگانی خارجی منعقد کرد که حتی در شرایط افزایش شدید فشارهای تحریمی غرب پس از آغاز عملیات نظامی ویژه بمنظور مسدود کردن هر چه بیشتر روابط بین کشورهای آفریقایی و روسیه نتوانست از اجرای توافقات همکاری در زمینۀ آموزش نظامی، پرسنل و تبادل اطلاعات که مسکو با ماداگاسکار و کامرون امضا کرده است، جلوگیری کند. بموازات این، مقامات سودانی که روند نهایی شدن توافقنامۀ استفاده از بندر سودان در دریای سرخ به عنوان پایگاه ناوگان روسیه را برغم اجاره به مدت ۲۵ سال تحت فشار آشکار آمریکا «کُند» میکنند و همچنین، اوضاع دشوار لیبی، که ترکیه در آنجا فعالیت میکند، جایی برای تردید باقی نمیگذارد که «مبارزه برای آفریقا» در سالهای آینده فقط تشدید خواهد شد.
آیا این دعوا به «مبارزۀ بیقاعده» تبدیل خواهد شد یا طرفهای درگیر همچنان میتوانند به منافع مشترک برسند؟ نمیدانم. اما شکی نیست که آمریکا و اقمارش به غارتگریهای استعماری ادامه خواهند داد. بر این اساس نیز امیدواریم اجلاس آتی روسیه و آفریقا نه تنها راهها، قالبها و مکانیسمهای خاص اقدامات مشترک را ترسیم نماید، بلکه به هماهنگی بیشتر فعالیتهای بازیگران غیرغربی، یعنی اعضای سازمان همکاری شانگهای و کشورهای گروه بریکس در جهت آفریقا کمک کند.
نقل از: بنیاد فرهنگ راهبردی
۵ مرداد-اسد ۱۴۰۲