صد سالگی استقلال وغفلت زدگی ملت
طی صد سال اخیر نقشه کشورها تغیر کرد،دو جنگ مهیب جهانی اروپا را با خاک وخون برابر ساخت ولی اروپا وروسیه دوباره به پا ایستادند ، زنجیر های استعمار کهن فرو ریخت، انقلاب ها رخ داد، رژیم های مختلف بر کشورها مسلط شد، امپراطوری جهانشمول بریتانیای کبیر فرو پاشید، ممالک زیادی به ازادی نایل امدند ، برای معضلات ناشی از جنگها جامعه ملل تشکیل شد، سازمان ملل متحد به میان امد ، مسابقات تسلیحاتی وسلاحهای کیماوی واتمی همچون اجل معلق زندگی جهانیان را زیر تهدید دراورد ، انسان پا به کره ماه گذاشت ، اقمار مصنوعی بر فراز کره خاکی درسیر وحرکت اورده شد ، این عصر به نامهای عصر اتم ، عصر کیهان وعصر ساینس وکمپیوتر مسمی گردیده اقصی نقاط جهان با امواج صوتی وتصویری بیکدیگر وصل شد، سیستم جهانی سوسیالیستی از نقشه جهان حذف وامریکا یکه تاز صحنه جهانی گردیده تا توانست جنگید وجنگاند .
در کشور طی این صد سال چهارده پادشاه ورئیس جمهور حکمرانی کردند که از جمله سه تن انان مجبور به ترک وطن شده ، سه تن دیگر معزول و هفت تن به قتل رسیده ازجمله دوتن دیگر زنده اند.
طی این زمان مساعد ترین فرصتهابرای ترقی وپیشرفت کشور مهیا گردید اما مستعجل وزود گذر بوده از دست رفت ودر بدل ان رژیم های قرون وسطایی سقوی، جهادی وطالبی بر کشور مسلط ساخته شد . افغانستان تب وتاب های دیکتاتوری های استبدادی ، دموکراسی های نیم بند ورژیم های سیاه افراطی را سپری کرد، دوبار مورد قشون کشی بزرگترین قدرت های جهان قرارگرفت . مردم نام جهاد را بحیث یک فریضه شنیده بودند ولی در دوران سقوی وبه اصطلاح جهاد علیه شوروی درک کردند که در عقب این فریضه ، نه حقیقت یک فرض بلکه فجایع استعمار بحیث نیروی محرکه عمل کرده کشوررا به قدمگاه چپاولگران واستعماریون مبدل نمود ، خونها ریخته شد ، قریه ها به خاک یکسان گردید وشهرها با تمدن انوقت به اتش جنگ سوختانده شد ، دوبار نهضت زنان روی کا امد اما دوباره زن را در زیر چادری ودر گوشه منزل محصورکردند ، صدها هزار انسان این وطن تا گوشه گوشه دنیاهجرت نمود ، تحصیلکرده ها ودانشمندان کشته ، زندانی وفراری گردیدند .
ارگ سلطنتی میدان مرغ جنگی سقویان شد ، صحن مکاتب وپوهنتونها به میدانچه های قمار مجاهدین مبدل گردید، چهل سال جنگ گلیم غم را خانه به خانه هموار کرد ، باز کشور در میان خاک وخاکستر سر بلند نمود ، نهضت جدید معارف بنابر عطش جوانان رونق گرفت، نماد ها ومظاهر تکنالوجی جدید وارد شد ، افغانستان در موجودیت چهل کشور متجاوز درسطح جهان از سر شناخته شد ، چشم وگوش مهاجران در ممالک دیگر با دست اوردهای علم وفرهنگ قرن گذشته وحاضر اشنا گردید ولی ذهنیت مردم همان است که صد سال پیش بود.
صد سنگ شد ائینه وصد قطره گهر گشت
افسوس همان خانه خراب است دل ما
با گذشت صد سال بازهم سایه های شوم نفاق ملی ، شعور عقب نگهداشته شده قرون وسطایی، بی باوری به علم ودستاوردهای علمی، فراموشی معبود حقیقی وبه پای پیران بی خرد ، فرومایه وستم پیشگان استعمار افتیدن ، عدم تن دهی به همدیگر، تکبر خشکه با دست خالی ، جهالت وکشتن دیگران به حکم غازی شدن وخودرا در بدل قباله بهشت وحکم شهید شدن کشتن، امید به کنیز ساختن زنان کفار، دلبستگی به تعویذ وطومار ، خودرا بدست تقدیر سپردن بدون به باور به ( لیس الانسان الا ماسعی ) ، چشم امید به دیگران داشتن ، فرو رفتن وباقی ماندن در عمق خرافات بر عقل وخرد اکثریت قریب به تمام مردم کشور همچون ابلیس لعین حکمفرمایی میکند. همین حالا ستم دو گانه اشغال وسیستم فاسد فریادش را از ناسوت تا ملکوت بلند کرده است ولی صبور است نه حرکت دارد ونه عکس العمل داد خواهانه .
چرا؟
زیرا جفای استعمار وجفا کاران مزدور ان این مردم را در ژرفای جهل ونااگهی از حقایق سیاست های جهانی ومنطقوی فرو برده است ،بیسوادی بران بیداد میکند ، متعصبین وتنگ نظران برروان ان حکم میرانند ، استفاده جویان مذهبی که خود معتقد نیستند ومزدوران دیگران اند مهارت انرا دارند وداشتند که این ملت را به رخوت واز خود بیگانگی عقیدتی نگهدارند.
این مردم خود نمی اندیشد ، گوش به اواز دیگران می نهد دیگرانیکه هر حرف شان چون دانه ها وقطرات زهر در ذهنیت ها می نشیند وتمیز خیر وشر را ازایشان میگیرد .
دشمنان میدانند که بیداری وهمبستگی ملت جالهای تنیده شده قرون را از دست وپایش دور میسازد، ازین سبب بیداری ملت را تحمل ندارند ، اگر این ملت بار بار به پا بایستد باربار انرا از پا در می اورند وبا اتکا به سیه دلان وسیه اندیشان به تاریکی های گذشته اش بر میگردانند ، اینجا نبرد گاه نور وظلمت است امید به پیروزی نور بر ظلمت امید برحق میباشد ولو که نور بارها با ظلمات عقب زده شود.
حالا نه طرح ستم طبقاتی ونه طرح ستم ملیتی سرخط این پیکار بوده نمیتواند نباید ملت را باان مصروف ساخت ، برای بیداری ملت به هر قشر وطبقه وهر قوم و ملیتی که تعلق دارد کار کرد . زیرا مسئولیت اولین انست تا در جنگ حق وباطل کشور قربانی پلان شوم حامیان باطل نگردد.
کسانیکه استطاعت زعامت گروه های کوچک یا بزرگ مردم را دارند به گفته شاعر:
در جنگ نور وظلمت باید یکی گزیدن
یا راه نور رفتن یا ظلمت افریدن
نفاق در زیر بار سلطه بیگانه وخطرات برگشت سلطه سیاهی یر کشور برای همه نو اندیشان وترقیخواهان ننگین است .
بگذار تجلیل از صد سالگی روز استرداد استقلال کشور مایه بیداری ملت گردد تا بار دیگر وطن در معرض خطر سیر به گذشته قرار داده نشود.
تنها وحدت ملی ، همبستگی همه سالم اندیشان ویک جهتی نیروهای مطرح تحول طلب ونیک اندیش باعث میگردد تا عفریت شوم عقب روی در فضای کشور از حرکت باز ماند .
بس است خوابیدگی .
بس است خمار نشه صد ساله نیرنگ استعمار.
بیدارشو ملت وگرنه سنگسار ودره وشلاق را امریکا بر تو مسلط میسازد . همان دشمن دیرینه که استخوانهای اجدادت را از قبرها بیرون میکرد وریشه درختان مثمرت را میخرید ، فرزندانت را از مکتب باز میداشت تا جاهل وجنگجو باشد ، تاقین وچپلک را اجباری ساخته بود باز درکمین است وبا خوشخدمتی به امریکا بار دیگر دم از دمار ودود از دماعت برمی اورد.
روشنفکران درین نبردگاه حق وباطل که باطل زیر چتر استعمار واشغال قرارداردباید با قامت افراشته ، قلب مملو ازدوستی وطن ومردم، دماغ سر شار از تحول طلبی وذهن مبرا از امراض قومی وسمتگرایی برای دفاع از حق تان ایستادگی کنید وطن ومردم از شما امید رهنمایی ورهگشایی دارد .
این ملت خوابیده ورخوت زده استعمار را به هوش اورید واز گرو معامله گران نجات دهید .
محمدولی