سناریوهای پاتک روسی در اوکراین
آنچه مشخص است مسکو در رویکردی تاملی بر این نظر است که تحمل رویکرد غربگرایان در اوکراین تا جایی است که به پرستیژ ژئوپلیتیک روسیه ضربهای مهم وارد نکند و خسارت کلانی به امنیت ملی و منافع استراتژیک این کشور وارد نسازد.
از نوامبر 2013 اوکراین به دلیل عدم امضای قرارداد تجاری با اتحادیه اروپا توسط ویکتور یانوکویج، رئیس جمهور پیشین این کشور، با درگیریهای مواجه شد. وضعیتی که در آن دولت روس گرا در مقابل مخالفان غرب گرا تضعیف و عملا سیاست از روندهای معمولی بیرون گشت. در این شرایط ویکتور یانوکویج، رئیس جمهور اوکراین پس از امضای قرارداد مصالحه با محتوای ْکاهش اختیارات رئیس جمهور، برگزاری انتخابات زود هنگام، تشکیل دولت وحدت ملی با فشار مخالفان و گروه های سیاسی و شبه نظامی پایتخت کشور را ترک کرد. لذا آنچه رخ داد تسلط نسبی غرب گرایان بر کیف و کشور بود. در این میان مسکو با توجه به وضعیت رخ داده، هر چند درگیر المپیک سوچی بود، اما با توجه به اهمیت اوکراین رویکردهایی را مد نظر قرار داده و میدهد. در این نوشتار با توجه به اهمیت اوکراین برای روسیه به بررسی گزینه های کنش و سناریوهای روسی در اوکراین و همچنین نقش متغیرهای گوناگون در توجه مسکو به این رویکردها اشاره می کنیم.
اهمیت اوکراین برای روسیه
اوکراین در چهار سده گذشته نقش حائل اروپا و روسیه و مهمترین جمهوری دوران شوروی پس از روسیه بود. در دوران جدید نیز مرز اتحادیه اروپا با روسیه بعد از فروپاشی محسوب می شود. اوکراین برای روسیه، علاوه بر رقابت ژئوپلیتیک در حوزه ژئواستراتژیک هم مطلوبیت راهبردی دارد. این کشور 46 میلیونی در سواحل شرقی و غربی دریای سیاه، از مهمترین کشورهای اروپای شرقی در ابعاد سیاسی و اقتصادی برای روسیه است. در بعد اقتصادی اوکراین جایگاه ترانزیت حدود 80 درصد گاز طبیعی و 75 درصد نفت خام وارداتی اتحادیه اروپا از روسیه است. همچنین روس ها کوشیده اند که اوکراین جزیی از پروژه اتحادیه اوراسیایی آنها با مشارکت کشورهایی چون قزاقستان، روسیه سفید و.. باشد. در بعد نظامی و امنیتی نیز جدا از نقش اوکراین به عنوان سنگرگاه روسیه در برابر ناتو و همچنین دیوار دفاعی شرقی روسیه علیه اروپا باید گفت ناوگان جنگی مهم روسیه در منطقه دریای سیاه، در بندر سواستوپل اوکراین مستقر است. این امر نشان از اهمیت ژئواستراتژیک این کشور برای روسیه دارد. در بعدی هویتی و فرهنگی نیز جدا از روس گرایان ارتودکس نزدیک به 20 درصد از جمعیت روس زبان اوکراین در بخش های شرقی این کشور پیوندهای فرهنگی، مذهبی و زبانی با روسیه دارند. لذا از دید راهبردی، اوکراین در کانون تمرکز مسکو است و اگر رویکرد غربگرایان در اوکراین را «تک» موفقیت آمیزی بدانیم روسها در اندیشه پاسخ و پاتک مناسب به آن هستند. بنابراین به نظر میرسد با توجه به اهمیت اوکراین برای روس ها، گزینه ها و سناریوهایی پیش روی روس هاست که با توجه به فعل و انفعالات آینده می تواند از طرف روس ها انتخاب شود:
سناریوهای سخت افزاری:
حضور نظامی و تهدید و تجزیه: در واقع مقامات روسی تحولات اخیر در کیف را غیرقابل قبول و اقدام به کودتا و افراط گرایانه توصیف نموده اند و بر این نظرند که رویکرد غرب در مورد اوکراین با دو روش گسترش اتحادیه اروپا موسوم به برنامه مشارکت شرقی (که منجر به افزایش نفوذ بروکسل میشود) و کاهش نفوذ روسیه و تشویق در جهت پیوستن به ناتو صورت می گیرد. در این راستا مسکو خواهان دولت یکپارچه ، متحد و روس گرا در اوکراین است،و لذا اوکراینی غرب گرا و عضو ناتو را تحمل نخواهد کرد. این امر در حالی است که یولیا تیموشنکو نخست وزیر سابق اوکراین و رهبر مخالفان این کشور که به تازگی از زندان آزاد شده تصریح کرده است” من مطمئن هستم که که اوکراین در آینده نزدیک عضو اتحادیه اروپا خواهد شد و این مساله همه چیز را تغییر خواهد داد.” در واقع از نگاه مسکو عضویت اوکراین در اتحادیه اروپا مقدمه ای برای عضویت در ناتو و حضور امریکا در مرزهای روسیه است. لذا کرملین با در نظر داشتن متغیرهایی چند ممکن است از بخشی از کیک اوکراین چشم پوشی و به تجزیه اوکراین دست زند. در همین راستا باید حرکت نیروهای «سپر فولادی» روسیه به سمت مرزهای اوکراین، به رسمیت نشناختن دولت جدید در اوکراین، آرایش نظامی روسیه در مرزهای اوکراین، حالت آماده باش کامل و آرایش نظامی نیروهای هوایی روسیه در منطقه «روستوف» در نزدیکی شهر«دونستک» جنوب شرق اوکراین و دستور آماده باش پوتین به نیروهای نظامی در مناطق مرکزی و غربی روسیه و.. را در همین راستا تفسیر کرد.
این سناریو هر چند اکنون با مخالفت اروپا، امریکا و رهبران غرب گرای اوکراین روبرو است. چنانچه از یک سو جان مک کین سناتور ایالت آریزونای آمریکا تاکید کرد که امکان تقسیم اوکراین به دو قسمت وجود ندارد و تقسیم کردن اوکراین هرگز از سوی واشنگتن پذیرفتنی نیست و از سویی نیز الکساندر تورچینف رئیس جمهور موقت اوکراین نسبت به خطرات ناشی از جدایی طلبی در این کشور هشدار داد. اما این سناریو می تواند در کوتاه مدت و میان مدت و با توجه به بازی بازیگران رقیب مد نظر مسکو باشد. آنچه مشخص است باید گفت این سناریو با توجه به شکاف مذهبی و زبانی در اوکراین می تواند گزینه ای از سوی روسیه در مورد اوکراین باشد و موجب گردد بخش شرقی اوکراین (شامل بخشی از کیف تا ساحل دریای سیاه که ارتدوکس مذهب و متمایل به روسیه هستند به پایتختی خارکوف) در قالب دولتی اعلام موجودیت کرده و راه خود را از بخش غربی جدا کند. یعنی بخش غربی بحران زده و کمتر برخوردار از منابع زیرزمینی و دریایی و دارای وضعیت بد اقتصادی و نرخ بالای بیکاری در اختیار اتحادیه اروپا و غرب قرار خواهد گرفت و شرق اوکراین همچنان حوزه نفوذ مسکو باقی خواهد ماند.
حضور در کریمه و الگوی اوستیای جنوبی و آبخازیا: شبه جزیره کریمه در قرن 18 میلادی بخشی از امپراتوری روسیه بود و در سال 1945 تحت حاکمیت اوکراین درآمد. بعد از جدایی اوکراین از اتحاد شوروی در سال 1991، روسیه برای تامین دالان عبور نیروی دریایی خود از آبهای عمیق به دریای مدیترانه یک پایگاه دریایی راهبردی را در این منطقه تا سال 2042 اجاره کرد. در این بین جدا از نگرانی روس ها از چگونگی آینده این قرارداد باید گفت از جمعیت دو میلیون نفره کریمه تنها یک چهارم اوکراینی و 60 درصد روسی هستند. همین امر حساسیت روسیه را در مورد آینده کریمه بیشتر کرده است. چنانچه در روزهای اخیر نیز با پیشنهاد اعطای تابعیت روسی به ساکنان کریمه در شرق اوکراین از سوی مقامات مسکو، سفر نمایندگان روسیه به کریمه، تلاش برای حفظ ناوگان دریای سیاه روسیه در کریمه ، کوشش برای ایجاد دولت محلی همگرا با روسیه در منطقه، تلاش روس زبانها برای کسب گذرنامه های روس و خودگردانی کامل کریمه بیانگر توجه بیش از پیش مسکو به استقلال این بخش در قالب پروژه و الگوی پیشین اوستیای جنوبی و آبخازیا در سال 2008 است.
در الگوی اوستیای جنونی مسکو با هدف محافظت از اتباع خود در اوستیای جنوبی و آبخازیا با گرجستان وارد جنگ شد و این مناطق را به عنوان کشور مستقل به رسمیت شناخت. در واقع در صورت توجه بیشتر کرملین به کریمه آنها با تقویت خودگردانی این منطقه، بهره گیری از این منطقه برای فشار بر کیف غربگرا و حتی استقلال آن به جنگ کیف و غرب می روند. در همین راستا اهمیت کریمه برای مسکو به قدری است که پیشتر نیز یکی از مقامات روس اعلام کرده بود در صورت تجزیه اوکراین، برای حفظ کریمه وارد جنگ خواهیم شد. بنابراین اکنون خطر تجزیه کریمه بیش از هر زمانی بالا رفته و توجه مسکو به این رویکرد نیز به متغیرهای داخلی، منطقه ای و بین المللی وابسته است. این گزینه در کنار تجزیه اوکراین به عنوان گزینه سخت افزاری و نهایی مد نظر مسکو است.
سناریوهای نرم افزاری:
رویکرد نرم افزاری تکیه بر پاشنه های آشیل کیف غربگرا: هر چند حزب مناطق وابسته به یانوکوویچ رئیس جمهور مخلوع با اکثریت قبلی در پارلمان اینک جایگاهی در بافت سیاسی قدرت ندارد، اما اکنون از یک سو در حال حاضر اکثریت واضحی در پارلمان این کشور وجود ندارد و پنج حزب حاضر در پارلمان در مورد سیاستهای کیف همگرایی ندارند. چنانچه اختلاف در مورد دولت انتقالی و نخست وزیر و وزارتخانه های کلیدی کشور، دفاع، امور خارجه همچنان وجود دارد. از سوی دیگر چالشهای گوناگون دولت جدید بسیار زیاد است. یعنی جدا از چالش مهم دولت در حفظ وحدت ملی و کنترل راستگراهای نئونازی و فاشیستهای اوکراینی مقابله با بحران وخیم اقتصادی در کشوری در آستانه ورشکستگی و ناتوانی در بازپرداخت بدهی ها می تواند مسکو را امیداور به ضعف مداوم دولت و توجه کیف غربگرا به مسکو و منافع آن کند.
سیاست صبر تا انتخابات خرداد: در واقع درگیر بودن مسکو در بازی های المپیک زمستانی سوچی و هم زمانی آن با رخدادهای اوکراین تا حدی بر نوع کنش روسها تاثیر و موجب شد روسیه احتیاط بیشتری به عمل آورد. در این حال با تحولات جدید و توجه به نوع شکاف های سیاسی و اقتصادی در اوکراین و نوع کنشگری رسانه های غربی و اروپایی در مورد اوکراین یکی از سناریوهای مد نظر روسیه آن خواهد بود که فضا را به گونه ای مهیا و مدیریت کند تا غرب گرایان در انتخابات خرداد آینده عملا شکست بخورند. این رویکرد در حالی مد نظر قرار خواهد گرفت که کرملین عملا چاره ای جز سیاست صبر و انتظار نداشته باشد. در همین راستا به نظر میرسد آنها تلاش می کنند تا با اشاره به عدم دخالت در اوکراین و منع غرب از آن از تحمیل گزینه ی غربی بر اوکراین در انتخاباتی آزاد جلوگیری کنند.
پذیرس قاعده بازی و فشار اقتصادی بر دولت نوین یا توجه به الگوی فشار نرم پس از انقلاب نارنجی: از نگاه بسیاری ریشه مشکلات کنونی اوکراین اوضاع خراب اقتصادی ، فساد مالی حاکم بر دستگاه دولتی و رقابت های اولیگارشی ها در اوکراین است. در این شرایط ذخایر ارزی این کشور از 35 میلیارد دلار به 17 میلیارد دلار کاهش یافته و اوکراین عملا ورشکسته است. در این بین هر چند از دست دادن اوکراین زیان بزرگی برای روسیه است، اما کیف و غربگرایان و اروپایی که خود در شرایط مطلوب اقتصادی به سر نمی برند نمی تواند مشکلات اوکراین را حل کند. یعنی هر چند کاترین اشتون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا اعلام کرده که برای جلوگیری از ورشکستگی اقتصاد اوکراین مبلغ 20 میلیارد یورو به اوکراین کمک خواهد کرد، اما واقعیت آن است این رویکرد تنها اعلانی است. چنانچه آنها می توانند سالانه 160 میلیون دلار به این کشور کمک کنند، در حالی که روس ها قول 17 میلیارد دلار به کیف داده بود و حتی بخشی را نیز پرداخت کرده اند.
در این شرایط مسکو معتقد است که چنانچه کیف رویکردهای امنیتی و نظامی ضد روسی همراه با عضویت در ناتو برنگزیند می توان با اهرم های اقتصادی کیف را مهار و به همگرایی دوباره با مسکو کشاند. در این میان با توجه به نیازمندی های انرژی و بدهی سنگین اوکراین به روسیه ، وابستگی های اوکراین به مسکو و احتمال افزایش تعرفه های گاز وارداتی بالا، روس ها به مردم و دولت اوکراین خواهند فهماند که نفع آنها در بازگشت به شرق است است. در کنار این، اگر به تجربه گذشته مسکو در اوکراین غربگرا پس از انقلاب نارنجی سال 2004 بپردازیم باید گفت هر چند ایالات متحده با پشتیبانی از گروههای ضد روسی توانست در اوکراین، دولتی ضد روسی و غربگرا را به قدرت برساند و منافع راهبردی و اقتصادی روسیه را به چالش کشاند. اما پاسخ روسیه به این رویکرد ناتوان سازی دولت اوکراین با قطع گاز طبیعی و.. بود. امری که موجب بازگشت دوباره روس گرایان در اوکران شد.
برجسته ترکردن هویت قومی روس زبان ها وارتدکس ها و تمرکززدایی قدرت یا طرح فدرالیسم : در واقع برجسته ترکردن هویت قومی روس زبان ها و ارتدکس ها و تمرکززدایی قدرت یا طرح فدرالیسم به عنوان راهبرد میان مدت و بلند مدت مسکو در اوکراین در صورت عدم تجزیه خواهد بود. در این راستا مسکو روند سیاسی شدن هویت قومی روس های اوکراین را سرعت خواهد داد و با حمایت از تمرکز زدایی قدرت در اوکراین راهبرد واقع گرایانه برای اهداف خود را به پیش خواهد برد. این رویکرد میتواند کارتی برای تنظیم رفتار کیف در آینده باشد.
متغیرهای دخیل در هر گونه تصمیم گیری روسیه
در واقع هر گونه رویکرد کرملین در بحران اوکراین به عوامل و متغیرهای داخلی، منطقه ای و بین المللی وابسته است. در این راستا از یک سو نوع مقاومت حزب مناطق و روس گرایان در داخل اوکراین، نوع رویکردهای غربگرایان پیروز کنونی در کیف می تواند بر هر گونه سناریوی انتخابی مسکو در مورد اوکراین تاثیر گذار باشد. در این حال باید گفت چنانچه غربگرایان کیف رویکرد های ضد روسی پردامنه ای نداشته باشند، مسکو نیز رویکردهای پردامنه و سخت افزاری چون حمله و تجزیه را مد نظر قرار نخواهد داد. همچنین هر گونه مقاومت روس گرایان اوکراینی و نوع برخود و تنش و یا جنگ داخلی در اوکراین بر تصمیم مسکو در آینده اوکراین تاثیرگذار است. در بعد بین المللی نیز مشخص است که روسیه به گسترش ناتو در مرزهای غربی خود حساس و حتی حاضر به جنگ در این مورد است، اما درباره گسترش روابط اوکراین با اتحادیه اروپا به اندازه ناتو حساس نیست. همچنین مسکو می کوشد وضعیت کنونی در اوکراین فرصتی مناسب برای امریکا و پیگیری طرح هایی چون الحاق گرجستان به سازمان پیمان آتلانتیک شمالی نباشد. گذشته از این مسکو به نیکی می داند اوکراین گرجستان نیست و هر گونه جنگ داخلی و تجزیه و.. در اوکراین در حالی که عمده لوله های صادراتی نفت و گاز روسیه به اروپا از اوکراین می گذرد، به صادارت نفت و گازش به اروپا لطمه خواهد زد. به علاوه مسکو باید به پیامدهای هر گونه رویکرد سخت افزاری خویش در اوکراین بر روابطش با اروپا و امریکا بنگرد.
آنچه مشخص است مسکو در رویکردی تاملی بر این نظر است که تحمل رویکرد غرب گرایان در اوکراین تا جایی است که به پرسیژ ژئوپلتیک روسیه ضربه ای مهم وارد نکند و خسارت کلانی به امنیت ملی و منافع استراتژیک این کشور وارد نسازد. در این شرایط با در نظر گرفتن همه متغیرها و سناریوها باید گفت در کوتاه مدت و میان مدت روسیه تلاش خواهد کرد در گام نخست با بهره گیری از اهرمهایی نرم افزاری چون سیاست صبر و انتظار، گفتگو و رایزنی با کیف، بروکسل و واشنگتن منافع خود در اوکراین و دریای سیاه را حفظ کند و در گام دوم در صورت فراهم نبودن شرایط و عدم توجه غرب و غربگرایان به حساسیت های کلان ژئوپلتیکی و امنیت ملی روسیه رویکردهای سخن افزاری چون توجه به جدایی کریمه و تجزیه اوکراین و.. را درکوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت مد نظر قرار دهد.