انتخابات، مشارکت زنان و کمپاین”تفکر، تحریر و عمل”
پوهندوی شیما غفوری پدیدۀ مثبتی به نام حق کاندید کردن و حق رأی دادن در افغانستان سابقۀ چندان طولانی ندارد. کسانیکه بعد از سالهای پنجاه خورشیدی در وطن متولد گردیده اند، تجربه ایرا در مورد نداشتند. تنها چهار سال قبل مردم کشور برای انتخاب رئیس جمهور کشور برای نخستین بار در پای صنوق های رأی رفتند ولی از آن نتیجۀ خوبی را به دست آورده نتوانستند. ولی با وجود همه نارسایی ها، این پروسه یک تجربۀ آموزنده برای مردم بود و آنها را برای انتخابات دوره فعلی بیشتر آماده نمود. این موضوع باور ها را در مورد انکشاف تدریجی جامعه به سوی جامعۀ دموکراتیک استوارتر می گرداند.
رَوند انتخابات را در کشور منحیث یک پروسه می توان در چهار مرحله جداگانه ولی باهم مرطبت تحت مطالعه قرار داد:
مرحلۀ اول انتخابات همانا کاندید کردن و پیشبرد کمپاین انتخاباتی کاندیدان بود. با کمال افتخار میتوان گفت که در این مرحله کاندیدان کوشش نمودند تا مبارزۀ سیاسی را با اقدامات مؤثر و مفید آن راه اندازی نمایند. استفاده از زور و پول نسبت به انتخابات قبلی به مراتب کمتر صورت گرفت، حتی بسیاری اشخاص از میان مردم و احزاب سیاسی برای پیشبرد کمپاین انتخاباتی یک و یا تیم دیگردلخواه شان به صورت رضامندانه بدون اجرت و حق الزحمه صرفاً به خاطر آیندۀ بهتر کشوربه کار و پیکارپرداخته اند. مطبوعات، نهاد های مدنی و روشنفکران نقش روشنگرانه را در میان بازی نمودند.
کاندیدهای ریاست جمهوری شخصاً به ولایات مختلف سفر کرده و تلاش ورزیدند تا اهداف خویش را به مردم تشریح و تبلیغ نمایند و رأی شانرا به خود جلب کنند. در تاریخ کشور ما این اولین باری است که دولتمداران احتمالی آینده به مردم واضحاً وانمود کرده اند که این شمائید که دروازه های ارگ را به روی رئیس جمهور آینده باز خواهید نمود. اکثر کاندید ها به شهر ها و ولایات کشور در نزد اقوام مختلف سفر نموده و برخی برای اولین مرتبه به زبان مردم مناطق دیگر با سرفرازی صحبت نمودند. اگرچه زمانی که بعضی ازکاندیدهای فارسی زبان به پشتو صحبت میکردند و کاندیدهای پشتو زبان به دری بیانیه میدادند، اشتباهات لفظی و گرامری از ورای صحبت های شان شنیده میشد ولی با آنهم از آن باکی نداشتند. با این حرکت خویش آنها به مردم خود تفهیم نمودند که ما همه یک ملت هستیم و رأی هر تبعۀ این کشور دارای ارزش مساوی بوده و برای سیاست مداران قابل اهمیت است. این جریانات نه تنها مردم را به قدرت شان آگاه ساخت و آنها را از ناامیدی تاریخی و دلسردی سیاسی بیرون کشید، بلکه قدم مهم در راه ملت سازی و ترد نفاق و جدایی نیزبود. از این رو بجاست که به همه کاندیدانی که فعالانه به صورت گسترده بدون تبعیض و ترس در این راه مبارزه نموده اند، ارج گذاشت و این عمل تاریخی شانرا به نیکویی یاد کرد.
قابل یاد آوری است که از یازده تیم انتخاباتی که هریک شامل کاندید ریاست جمهوری و دو نفر معاونین بود، یعنی جمعاً در میان 33 نفر کاندید های محترم صرف دو زن با تجربه و بادانش به حیث کاندیدهای معاون دوم رئیس جمهور موجود بودند. این موضوع واقعاً تاسف آور و سؤال برانگیز است. از خانمهای که اکثراً از طریق تلویزیون ها با صحبت های سیاسی و علمی شان آشنایی داریم، در این میان اثری نبود و از میان آنهمه زنانی که در ولسی جرگه و مشرانوجرگه وادارات دولتی در طول سالها عضویت داشته و وظیفه اجرا نموده اند و آنهایی که با دست و دل پاک پیکار نموده اند، در میان کاندیدان دیده نمیشد.
مرحلۀ دوم انتخابات عبارت ازپروسۀ رأی دهی بود که به حیث یک پدیدۀ باورناکردنی آبرو، شرف و حیثیت ملت افغانستان را اعاده نمود. در این مرحله “انگشت ها” در مقابل مشت ها بلند شد و ثابت نمود که هرگاه ملت به صورت یک پارچه و مصمم عمل نماید، هیچ دشمنی نمیتواند سر نوشت مردم افغانستان را بار دیگر به بازی بگیرد. در این جریانات سهم زنان افغانستان کاملاً هویدا بود. نظر به احصائیه های نشر شده چهل فیصد زنان کشور در انتخابات اشتراک نموده بودند. زنان کشور به اثبات رسانیدند که آنها آگاهی سیاسی و اجتماعی را دارا بوده، با استفاده از فرصت مشارکت در انتخابات مخالفت خویش را بر ضد وضعیت جاری افغانستان ابراز نموده و موجودیت اجتماعی و سیاسی خویش را در جامعه برجسته ساختند. هر یک از آنها در صف رأی دهندگان در زیر بارش شدید باران و خطر انفجار، بالای افسانۀ بی خبری و بی علاقگی زنان افغانستان در قبال زندگی جامعه خط بطلان کشید. این صحنه ها مرا به یاد یک کنفرانس مطبوعاتی در سال 2010 انداخت که در آن یکی از خانم های درجه اول یکی از احزاب آلمان و اینجانب اشتراک داشتیم. من و آن خانم دراین کنفرانس در مورد وضع زنان در افغانستان دو نظر مخالف را ارائه کردیم. وی زنان افغانستان را به حیث قشر بیچاره، قابل ترحم و از دنیا بی خبر معرفی کرده و قدرت طالبان را خیلی بیشتر از آنچه بود، توصیف نمود و من زنان کشورم را قشر تحت ستم ولی بیدار و جستجوگر که حاضر به پیکار اند، تعریف نمودم. این کارم به طعم وی برابر نیامد زیرا سخنان و موضعگیری اشرا را ضعیف گردانید. خوشبختانه جریان انتخابات بار دیگر برای ما ثابت نمود که ما افغانها بیشتر از هرکس دیگر وطن و وطنداران خویش را خوبتر میشناسیم و نباید ناامیدانه و پاسیف به نظر دیگران اتکاء نمائیم، بلکه در انکشاف مثبت اوضاع کشورآگاهانه و با جرئت قدم برداریم.
در مرحلۀ رأی دهی پنج اصل انتخابات دموکراتیک و مردمی که عبارت از همگانی بودن انتخابات برای تمام اتباع جامعه، آزاد بودن آن، سری بودن، مستقیم بودن و مساوی بودن رأی میباشند، در پروسۀ رأی دهی 5 اپریل امسال تا حدود ممکنه در مورد مردان و زنان در افغانستان مراعات گردید.
در این مرحلۀ انتخابات بر خلاف زندگی روزمره ومعمولی، رأی و نظرزنان ارزشی را به خود کمایی نمود، رأی او مساوی به رأی مرد فامیلش و هر مرد دیگروطنش بود، همۀ زنان کشور اعم از با سواد و بیسواد، سالم و معیوب، شهری و دهاتی، دارا و نادار بدون تبعض زبانی، مذهبی و قومی برای رأی دهی دعوت شدند، زن میتوانست خودش بدون مداخلۀ مرد فامیلش این و یا آن کاندید رابه صورت سری انتخاب نماید، قانوناً هر زن آزاد بود تا به پای صندوق رأی دهی برود و بدون اجبار رئیس جمهور آینده کشور را انتخاب نماید، واطاق رأی دهی یگانه جایی بود که مرد فامیلش نمیتوانست از وی نمایندگی نموده و به عوض او ورق رأی را در صندوق دلخواهش بیاندازد. استفاده از این حقوق در تأریخ کشوربرای زنان وطن ما یک پدیدۀ جدید بوده که آنرا باید به فال نیک گرفت. ولی نباید فراموش کرد که دموکراسی یک طرز زندگی است که ضرورت به آموزش و تمرین دارد و طوریکه آقای نورمحمد غفوری در یکی از نوشته هایش گفته است که دموکراسی یک هنر زندگی است که در پهلوی سایرشرایط به وسایل و افزارلازم ضرورت دارد. همانطوریکه یک نقاش به مویک ضرورت دارد و یک خطاط به قلم و رنگ، مردم هم به پروسه ها و وسایل آموختن دموکراسی ضرورت دارند. انتخابات یکی از اسباب آموزش و تمرین دموکراسی میباشد که بر مبنای آموخته های آن میتوان قدم های بلندتر و مؤثر تر دیگردر این راستا برداشته شود.
مشارکت وسیع مردم درپروسۀ رأی دهی اگرچه موجب سربلندی هر افغان شده است ولی این پروسه فقط مقدمۀ کار بزرگی است که ملت افغانستان هنوز درپیشرو دارد. قسمت مهمتر این پروسه عبارت از مرحلۀ سوم انتخابات میباشد.
مرحلۀ سوم انتخابات همانا شمارش آراء و پذیرش نتایج آن از جانب کاندیدان، تیم های کاری و مردم است. امیدواری ملت افغانستان ما بر این است که در شمردن آراء تقلب صورت نگرفته و باور مردم از انتخابات ساقط نگردد.
در این پروسه اگرچه بالاخره یک تیم برنده خواهد شد ولی در این امر بزرگ ملی بازنده ای در میان نخواهد بود. زیرا تمام شرکت کنندگان وجیبۀ ایمانی و وجدانی شانرا در مقابل وطن و وطنداران شان انجام داده و اساساً این روند را از ناکامی نجات داده اند.
پذیرش صادقانۀ نتایج انتخابات از جانب کاندیدان برای آیندۀ کشوراز اهمیت فراوانی برخوردار است. مردم زجر کشیده و قهرمان ما از تمام کاندیدان و تیم های ایشان این تقاضا را دارند که با کلتور عالی سیاسی، حوصلۀ فراخ و همت والا نتایج آراء مردم خویش را ارج گذاشته و آنرا بدون جنجال و تحریک منفی مردم پذیرا گردند، تا باشد که فداکاری مردم، جانفشانی نیرو های سه گانۀ اردو، پولیس و امنیت، استواری و پیکار مطبوعات و زحمات خودشان بی ثمر نمانده و احترام به مشارکت مردم پایگاۀ محکمی برای اعمار بعدی جامعۀ ما گردد.
مرحلۀ چهارم یعنی مهمترین بخش پروسه که همانا دور عمل و تطبیق پلان های وعده داده شده ای تیم برنده میباشد، در حقیقت آغاز فصل جدید در حیات جامعه است.
سهمگیری مردم در انتخابات 1393 خورشیدی گواه آن است که مردم خواستار یک تغییر عمیق در ترکیب رهبری دولتی و سیاست های دولت آینده میباشد. مردم انتظار عمل را دارد. دولت آینده باید به حیث نمایندۀ مردم خود را مکلف به خدمت و عملی نمودن وعده های قبل از انتخابات بداند. دولت جدید باید وظایف را به اهل کار سپرده، از خویش خوری ها، مصلحت گرایی ها، پارت بازی ها و قومگرایی ها خودداری ورزد.
با اشتراک فعالی که زنان در انتخابات ایفا نمودند، لازم است تا در اجرای وظایف بعدی در دولت نیز سهم برجسته ایرا احراز کنند. زنان آگاۀ کشور با صداقت مادرِوطن و دست های پاک انسان پرورانۀ شان مستحق اعتماد و باورمندی بیشترهستند. آنها از عهدۀ وظایف سپرده شده به خوبی بدرخواهند آمد و با توانایی های به خصوص شخصیتی خویش کمبودات جامعه را مرفوع خواهند نمود. چندی قبل در مقاله ای از محترم کبیر قیس مطالعه نمودم که دانشمندان جهان ثابت نموده اند که مغز زنان ومردان از هم متفاوت اند که هرکدام دارای توانایی ها و ناتوانایی های به خصوص خویش میباشند. ولی زنان و مردان متقابلاً ناتوانایی های همدیگر را با توانایی های خویش جبران میکنند و این دو جنس مقابل در عین حال مکمِل و متمم همدیگر اند. ما این خصوصیت را در حقیقت در زندگی روزمرۀ فامیلی خویش همیشه تجربه مینمایم. حالا وقت آن است که به زنان موقع داده شود تا در واحد های بزرگتر اجتماعی، سیاسی، اداری، اقتصادی و غیره نیز لیاقت و کاردانی خویش را در معرض اجرا گذاشته و در تکمیل این واحد ها سهم وطندوستانه و انسانی خویش را ادا نمایند.
شاید اکثر خوانندگان عزیز از راه اندازی کمپاین”تفکر، تحریر و عمل” توسط عده ای از زنان و مردان کشور آگاهی داشته باشند. این کمپاین از اول مارچ- به افتخار هشتم مارچ روز همبستگی بین المللی زنان جهان آغاز گردیده و الی اول جون- به افتخار هشتم جون روز همبستگی بین المللی زنان افغانستان ادامه خواهد داشت. در این کمپاین از همه هموطنان تمنا میرود تا در مورد مسایل فامیلی اجتماعی، سیاسی، فامیلی، مسلکی و امثالهم که در آنها نقش زنان و پرابلم های آنها مورد بررسی قرار بگیرد، بنویسند. برای آنکه در این مورد از تعداد هر چه بیشتر خواهران و برادران نظریات و مقوله های داشته باشیم، خواهش میکنیم که نظریات شانرا به صورت مؤجز در دو و یا چهار سطر نوشته و برای ما ارسال دارند. آن عده از دوستانی که در این موارد مقالات مینویسند و در توضیح بیشتر مسایل میپردازند، مورد استقبال گروپ کاری کمپاین قرار میگیرند. ما قسمتهای از مقالات شانرا به شکل وجیزه ها انتخاب نموده و مؤخذ مقاله را برای خوانندگان ذکر خواهیم نمود.
برای توسعۀ موضوع بحث پیشنهاد مینمایم تا همچنان در مورد ظرفیت ها و توانایی های زنان و مردان و همچنان ناتوانایی های آنها، منشاء و علل آن در آینده بحث نمائیم. این بحث ها یقیناً در خود شناسی و دیگرشناسی افراد جامعه ممد واقع خواهد گردید. شناخت دقیقترظرفیت های این دو جنس مقابل ولی در عین حال مکمِل و متمم هم که خداوند (ج) آنها را بمثابه لباس همدیگر یاد کرده است، میتواند در پیشرفت جامعه نقش خوبی را ایفا نماید. همچنان از شما خوانندۀ گرامی خواهش مینمایم تا لطف نموده و در مورد سهم دهی زنان در ارگان های دولتی و تبعیض مثبت برای زنان بحث نمائید.
مشارکت زنان و مردان در امور کشوری آلام مردم افغانستان راتقلیل بخشیده و نویدآور آیندۀ خوشبخت و مرفه آنها خواهد بود.
پایان