افغانستان، کشور اعلامیههای پوچ از رهبران پوچ
نوشتهی محمدعثمان نجیب.
سیاست های جهانی از سپیده دم آشنایی انسان با سیاست درست در حول و حوش منافع کشور ها میچرخند. کاربرد واژهها و لفاظیهای جهان و جهانیان، دروغ های جا افتاده اند برای فریب ملت های عقب مانده و دربند ناشایستهترینها زیر نام رهبر و نفر اول و بانوی اول مملکت و به همینگونه در تمام رده های تشکیلاتی گاهی به نام امارتها، زمانی به نام سلطنتها، سالیانی به نام پادشاهیها، دورههایی به نام جمهوریتها. این مخمسهبازی ها در مخمصه سرایی به نام افغانستان ید طولایی دارد و پیشقروال دیگر بدعتهاییست که افراد و اشخاص در سکوهای مختلف اقتدارِ دولتی، حکومتی، امارتی، سلطنتی و پاپ شاهی بیشتر رنگبرداشته از خوی و عادات قبیلهیی عقبگرا و عقبماندهی افغانی یا پشتونیسم است. این رده افراد را اگر به مریخ هم ببری و برگردانی، از همان عادات پوچ قبیلهگرایی و ایزاربند پوپکدار و نسوار دهن و دندان های زرد و پوشیدن چپلک یا سرپایی با جوراب و معاینهکردن قطعهی تشریفات به رسم رفتن در طویله چیزی را نه میآموزند. غنی بابای چوغکۍ بهترین مثال آن بود که بار ها دیدیم. یا کرزی بدتر از او. اما اینان در قبیله و میان تربوران خود قهرمانانی اند که گند شان بیشتر از گند آنان است. در بیست سال پسین، این رخوت و کثافت حتا بهترین شهروندان غیر افغان و غیر پشتون را هم با خود آلوده ساخت. آنان که بسیاری های شان در نوستالژی قدرت های محلی شان پرسه میزدند و میزنند، از مبارزات مدنی تقلیدی را آموخته اند به نام اعلامیه!؟ کار دیگری نه دارند، به قول روس ها انسیاتیفی نه دارند، برنامه سازی نه دارند، خُمار و خَمار اند که رهبر گفته شوند و نام شان در جایی یاد شود. مهم نیست که در کجا و برای چی؟ اینان برای هویت از دست رفته نگران نیستند، همان سان که برای برآورده ساختن آن نگرانی نه دارند. ۹۵ در صد اینان از درد ملت آگاه نیستند، همانگونه که بیتفاوت به ملت درد دادند. اینان در پی وقار و عزت نیستند، همانگونه که بیست سال، بیوقار و بیعزت زیستند و خی به هر کسی غیر از مردم شان تملق و چاپلوسی کردند. یعنی به هر اوغان و هر پشتون و هر پشتون دوست خارجی. سرانجام هم، همان پشتون نه خود شان را اهمیت یک بوتپاک را داد و نه اقتدار دیروز شان را که داشتند برای شان ماندگار نه ساخت. بسیاری آنان مثل امرالله صالح که اصلاً معلوم نه شد، ریشه و رشتهی هویتی او چی است چنان خود را باخت که هنوزم با وجود اسقاط عمدی نظام توسط غنی بادارش، غنی را قهرمان معرکهی فرار کردن و فرار دادن های شان میداند. غنی یی که چشمدرد میگشت تا امرالله را پیدا کند و به طالبان تروریست پشتون تسلیم کند. مگر این امرالله هیچ شرمی نه دارد. او از هر راهی شده میخواهد مانع برگشت اقتدار شمال و شمالی بزرگ و پنجشیر گردد و نگذارد تاجیکان سر بلند کنند. گویی او راستی از نوادههی همان جنوبیوالانی است که گفته بود. او اخیراً در اعلامیهگونهیی با وقاحت تمام در پی برائت دادن به ولینعمت فراری خود یعنی غنی است و در توئیتر خود نوشته:
(تمام طرح های مدیریت آب که طالب به آنها می نازد و اجرایی شدنش را می لافد و وعده میدهد از دوره جمهوریت است . رییس جمهور محمد اشرف غنی در مطرح ساختن آب به عنوان سرمایه راهبردی نقش بسیار بارز و غیر قابل انکار داشت. اگر آن طرح ها نمی بود طالب شاید چند نوع وضو خانه و استنجا خانه را طراحی میکرد و اسمش را استفاده بهتر از آب میگذاشت. طالب فراتر از نمایش جهالت و تعصب چیزی ارایه نکرده است . در نشست سالانه ملل متحد غیر از پاکستان که به هرحال نقش پدر بزرگ را برای طالبان دارد هیچ آدم از هیچ کشور یک حرف مثبت راجع به طالب به زبان نیاورد.). حالا من نه دانستم که برای امرالله طالب پشتون تروریست و غنی پشتون تروریست پرور و گویا جامعهی جهانی پشتون تروریست پرور چه فرقی دارد؟ که با نشر چنین توئیتی از کدام غار و غلبه، در دفاع از غنی قرار دارد. غنی که بیخ تاجیک و پارسی گفتار را به کمک خودش و خلیلی و محقق و سرور بیدانش کَند. چه خمیدهکی قامت داری آقای صالح که هنوزم نمیتوانی وجدان آلوده ات را با معذرت خواهی از مردم تمیز کنی؟ بر عکس در پی تبرئهی بادارت برآمده و اعلامیه میدهی؟ ننگ بر تو و همسالان و همسانان و همگامان تو.
شرم دیگری که هر از گاهی شورایی به نام شورای مقاومت ملی میآورد. نشر اعلامیه های بیجا و بیمعنایی است که انسان با خواندن آن از نادانی ارکان آن به خشم میآید، شما ها که همه دار و ندار و صلاحیت وطن از اول تا آخر نزد تان بود چه کردید؟ سلاح ها، تجهیزات، ابزارها و افزارهای جنگی را به دست خود به پشتون سوگند خورده و تشنه به خون مردمان تان به ویژه تاجیکان سپردید تا هر یک ما را با گلولهی تفنگ خود مان از میل تفنگ خود مان به شهادت برساند و اقتدار خود را تأمین کند. حالا به تقلا افتاده اید و هر سو مینکرید که انز نظر ها افتاده اید، درد تان را با صدور اعلامیه های بی معنا درمان میکنید، و به اصطلاح خود را به یاد جهانیان میدهید که شما یتیم های خود خواسته هم در جایی خسپیده اید. مگر روسیه نه میدان که شما کجایید؟ مگر پوتین نه میداند که بسیاری های شما در ترکیه، ترکیدید؟ مگر شما هوش و اندیشه و خرد نه داشتید تا ده سال بعد تان را در نظر میگرفتید؟ مگر شما این لشکر مفتخوار و جاسوس اطراف تان را نه شناخته بودید؟ مگر شما این همه مشاوران دروغین بیسواد را از کجا کَرده بودید؟ فارمت ۴ و فارمت ۵ و فار مت صد هرگز در فکر برگرداندنِ شما به قدرت نیست و باوری به شما نه دارد. نه خویشتن را بیش از این خجل سازید و نه انتظار معجزهیی باشید. راه فقط همان است که بار ها برای تان گفتم. همت کنید، معذرت دستهجمعی از مردم بخواهید، از سرمایه های شخصی تان هزینه کنید، داخل کشور بروید، سنگر ها ایجاد کنید، اراضی را به دست آورید، جغرافیای وسیع داشته باشید، دستاورد نظامی سیاسی و ارضی داشته باشید، تبلیغات حضوری در جبهات جنگ داشته باشید، خودتان،نیروی تان و توان مندی. تان را تثبیت کنید تا جهان و مردم و فارمت روسیه یا هر فارمت دگری شما را به رسمیت بشناسد و دشمن را مشخص تعریف کنید، طالب را دشمن بگویید، کلکینچه گریزی نه کنید، شرم است به خدا.