گلایهیی از نا دیده انگاری همکاران ما توسط خاطره نویسان قوای مسلح
همه همکاران گرامی ما رادیوتلویزیون افغانستان در مجموع و در ریاست نشرات نظامی به ویژه، سنگر به سنگر، کنار نیرو های مسلح سه گانهی کشور، رزمیده و اسارت ها و زخمی و قربانی داشته اند تا تاریخ را ماندگار سازند. سوگ مندانه هیچ فرمانده و افسر و مقام قوای مسلحی دههی شصت در خاطرات شان یادی از آنان نه کرده و فکر دلقکهای دربار های شان را نسبت به همکاران ما کرده اند. در حالی که کارمندان و کارکنان جانبازِ در ساختار شخصیتی و کرداری فرماندهان و همه افسران و بخش های مختلف قوای مسلح تا زمان انحلال ریاست نشرات نظامی از سوی کرزی خبیث، فداکاری های زیادی کردند. از نبردهای داغ در خوست تا ننگرهار و هرات و کندهار و هر سوی کشور که سبب اسارت محترمان یاسین نظیمی معاون من، محترم غلام محمد سرباز نمابردار ما، انجنیر صاحب شعیب و یک انجنیر صاحب دیگر، سربازان گرامی، زخمی شدن محترم غلام شاه ایوبی سرباز عزیز ما، زخمی شدن نزدیک به شهادت محترم خواجه عارف نما بردار ما در پشتون زرغون هرات که در کنار شهید رزمنده بود، شد. از رؤسای نشرات نظامی تا معاونین و همکاران ملکی و نظامی هر کدام لحظهیی آرام نه بودند. قدر نه شناسی، بخشی از خصوصیت افغانستانی هاست. در هر سطحی که باشند. ولی ادارات ملکی ونظامی
رادیوتلویزیون ملی، این فداکاری ها را فراوان کرده اند. عمر همهی زنده های تان هزاران سال و بهشت برین مکان رفته های تان همکاران عزیزم. تاریخ شما را و کارنامه های تان را فراموش نه میکند. بگذارید که ناسپاسی های رفقای تان در قوای مسلح نسبت به شما را تاریخ داوری کنند. آنان تاریخ های طولانی از خود را نوشتند،. ولی صفحهیی را برای یادکرد از فداکاری های شما اختصاص نه دادند، تا میدانستند که پاس چیست؟ اولین خاطره نگاری از اردو و سیاست مرحوم استاد جنرال نبی عظیمی بود. که بیمهری نسبت به همهی ما و شما کردند. در یاد نه کردن شان از شما هایی که تا آخرین دقایق وداع با من و در کنار ایشان بودید. خانهی شان آباد که کمی هم از رزاق مأمون یاد کرده بودند. البته که این گلایه شامل تاریخ نگاری شان میشود.