دولت پدیده عقلی – تحلیل موردی حمله پاکستان در ولایت پکتیکا

دولت پدیده قوم و یا دینی مطلق نیست. و دین…

هر شکستی ما را شکست و هیچ شکستی شکست ما…

نویسنده: مهرالدین مشید با تاسف که تنها ما نسل شکست خورده…

نوروز نبودت

- بیژن باران چه کنم با این همه گل و…

عرفان در مغز

دکتر بیژن باران     لامارک 200 سال پیش گفت: به پذیرش…

نماد های تاریخی- ملی و نقش آن در حفظ هویت…

نور محمد غفوری اشیاء، تصاویر، نشان‌ها، مفاهیم، یا شخصیت‌هایی که نمایانگر…

در دنیای دیجیتالی امروز، انسان‌ها به مراتب آسیب پذیرتر شده…

دیوارها موش دارند و موش‌ها گوش! این مثل یا زبانزد عام…

خالق تروریستهای اسلامی؛ الله است یا امریکا؟

افشاگری جسورانه از ژرفای حقیقت سلیمان کبیر نوری بخش نخست  درین جا می…

چگونه این بار حقانی ها روی آنتن رسانه ها قرار…

نویسنده: مهرالدین مشید از یک خلیفه ی انتحاری تا "امید تغییر"…

شب یلدا 

شب یلدا شبی شور و سرور است  شب تجلیل از مدت…

سجده ی عشق!

امین الله مفکر امینی      2024-21-12! بیا کــــه دل ز تنهایــی به کفیدن…

فلسفه کانت؛ تئوری انقلاب فرانسه شد

Immanuel Kant (1724-1804) آرام بختیاری  نیاز انسان عقلگرا به فلسفه انتقادی. کانت (1804-1724.م)،…

حال: زمانست یا هستی؟

بیت: غم فردا، کز غصه دیروز ریزد به هجوم انرژی، کشف زمان…

درختی سرشار از روح حماسی  و جلوه های معبودایی

نویسنده: مهرالدین مشید تک "درخت توت" و دغدغه های شکوهمند خاطره…

کهن میلاد خورشید 

رسول پویان  شـب یلـدا بـه دور صندلی بـسـیار زیبا بود  نشـاط و…

مبانی میتودیک طرح و تدوین اساسنامهٔ سازمانهای مدنی

نور محمد غفوری شاید همه خوانندگان محترم روش تحریر و طُرق…

انحصار طلبی ملا هبت الله، کشته شدن حقانی و سرنوشت…

نویسنده: مهرالدین مشید ختلاف های درونی طالبان و کش و قوس…

ریحان می شود

قاضی پشتون باسل حرف  نیکو مرکسان را  قوت  جان میشود قوت جسم…

کهن جنگ تمدن 

رسول پویان  نفـس در سـینۀ فـردا گـره افتاده بازش کن  بـرای خــاطــر…

ترجمه‌ی شعرهایی از بانو روژ حلبچه‌ای

هر گاه که باران،  آسمان چشمانم را در بر می‌گیرد. آن، تکه…

سلام محمد

استاد "سلام محمد" (به کُردی: سەلام موحەمەد) شاعر کُرد، زاده‌ی…

«
»

کتمان وانحراف حقایق وادعای های کاذب و تفرفه افګنانه بخاطر بی ثبات سازی کشور

نصیراحمد مهمند

(قست سوم پیوست بګذشته)

نه می دچادمال خوړلی داونه می څوک وژلی دی ××× داکه می ګناه ګڼی ، ظالم ته می په بد نظر کټلی دی

ادعای  کاذب ابزاری مبنی برمشارکت ملی وحکومت وسیع البنیاد:

اوراق زرین تاریخ واقوال واحوال سینه به سینه بزرګان ونیاکان تا ایندم با قویترین مدارک ثبوت شاهد زیست باهمی ، برادری وحدت ،صلح  ،صفا وصمیمیت بین اقوام ساکن درافغانستان است که سالیان متمادی اداره سیاسی افغانستان به شکل موزاییک بوده واقوام مختلف با اشتراک شان درنظام سیاسی کشورصفحات تاریخ و خاطرات مارا رنګین اوراق زرین ووزین کرده .بامطالعه تاریخ وګذشته های دورونزدیک  تشکیلات وسیستم های اداری ،سیاسی افغانستان باورویقین حاصل میګردد که مردان وزنان ګروپ های اقلیت قومی اجزای ملت کبیر وغیور افغان مسوولیت وصلاحیت مقامات بلند پایه رهبری ملکی ونظامی را برمبنی ومعیارشایستګی استعدادوحس وطن دوستی و خدمتګذاری عهده دار بوده  اند . شاه پښتون در راس قدرت امپراتوری ، سلطنت وامارت قرار داشته، ولی سایرامور بیروکراسی ذریعه غیر پښتون ها پیش برده میشد ۰

ګروه بندی های قومی وسمتی یکی دیګرازمواریث  شوم تجاوز شورویست که ازدوره کمونستان آغاز ګردیده و مانندهمه بنیاد های مادی ومعنوی زیست باهمی رانیزدرافغانسنان برهم زده است ومخصوصا از جانب طراحان وسناریست های درامه بن کاملا قدرت واداره منجسم مرکزی را  بانصب بدنامترین بازیکنان قتل وغارت ومعامله ګرسی ساله اخیربه پاشانی وانهدام کشانید. مثال برجسته آن مقرری های جدید داخلی توسط اداره حامد کرزی آن هم آهنګی  رنګین وموزاییک ګذشته اقوام از لحاظ تناسب ترکیب مهارت های  علمی مسلکی  کرکتر ومعیار های پسندیده و نیاز خدمت ګذاری رادربر ندارد۰انتصاب ومقرری های اخیر(۶۷) نفر ی که همه شان عضویت یک تنظیم( جمعیت اسلامی برهان الدین) را داشته وتعداد(۴۳) نفر شان از علاقه داری پنجشیر بوده ګواه این مدعاست . علاوتا بسیار دردآور وقابل تاسف وتاثر است که رقم درشت ایشان یا رده  های  رویکش  کمونست ها بوده ویا ملیشه ها وافرازاتی بوده که پرووتوکولی ودر رکاب قوای چهلم لشکر متجاوز روسهای شوروی در تباهی وبر بادی مردم وکشور خدمت نموده اندواکنون دوباره بحیث پیاده نطام امریکایی ها ومتحدینش استخدام شده اند .که ظرف دوازده سال اخیردیګرا ن را نیزباخود آلوده کرده اند۰

خواننده عزیزاجازه دهید بامرورکوتاهی براسناد واوراق تاریخ وقسمااقوال شاهدان زنده وعینی جریان همدلی، همدستی، مشارکت وطرزاداره وحکومت داری  رابطورنسبی   ومقایسوی درافغانستان تا سال۱۳۵۲ هجری شمسی ازنظر بګذرانیم تاازیکطرف آګاهی باشد از حقایق وواقعیت های مکتوم تاریخ و ګذشته ها وازجانبی دوای شفابخشی باشد بیماران ازخود بیخبروراه ګم کردګان ومزدورا ن اجانب را:

درقرن بیستم پس ازحصول مجدداستقلال کشوردر« ۱۹۱۹» م پادشاه وطن خواه وملت پروروترقی پسند افغان غازی امان الله تصمیم ګرفت تا بخاطر تنظیم حیات ملی بر بنیاد تامین بهتروبیشترعدالت اجتماعی وهمګام شدن با کشورهای پیشرفته جهان (خانواده بزرګ بشری )مد ل ،سیستم ونظام ها ی کشور های مختلف را مطالعه ودرمطابقت ورعایت با اقتضا وشرایط مردم و کشورسیستم ونظام دولتداری خوب را بوجود آورد، تا مطابق به قانون برای همه اقشارمردم کشوردرتنظیم وتامین  امورملکی، نظامی ،عدلی ،سیاسی و اقتصادی ورفاه اجتماعی ورشد استعدادهازمینه هاوامکانات بیشتروبهترمساعی مشترک وپیشرفت میسروفراهم ګردد . چیزیکه نود سال بعد یعنی امروز‏افغانها آنرا شدیدا احساس و جامعه جهانی درالفاظ برآن تاکید میورزند .

اسناد ومدارک روشن وشواهد انکارناپذیرنشان میدهد که علی الرغم اوضاع وشرایط نا بسامان اجتماعی، اقتصادی ، سیاسی ، فقر وبیسوادی در کشور(این  محصول شوم وظالمانه محاصره بری وبحری استعمارګران ) وچشمداشت ها و تجاوزات علنی و پنهانی وتخریبات از خارج کشور ، در دوره نهضت امانی تلاش صورت میګرفت که راه هاهموار ومساعد ګرددتانخست مردم به مزیت سیستم واهداف آن پی برده وآشنا شوند. برای این کاربه اشتراک ونظرخود مردم بدون دیکته ومداخله ،خدعه وفشاراجنبیان در پرتوارشادات دین نجات بخش وزندګی سازاسلام رجوع ودراشتراک فعال علمای جید وخبیر باعتباروپذیرفته شده مردم کشورمانند مولوی محمدابراهیم کاموی، مولوی عبدالحی پنجشیری وامثالهم  قوانین تدوین ودرلویه جرګه عنعنوی مظهر اراده وعالیترین مرجع تصمیم ګیری مردم برسرنوشت مردم وکشور تصویب شد وتلاش وجستجوصورت میګرفت تا مطابق قانون پیشبرد اموردولت به افراد واشخاصی سپرده شود که اهلیت، لیاقت وتوان اجرای آنرا داشته ومسوولیت پذیر وبه ارمانهاومنافع ومصالح علیای مردم وکشور نه تنها وفادار وایثارګر که دارای احساس ملی وخون وخصوصیات عالی افغانی در عروقش  نیز در جریان باشد، بلکه قدرت تشخیص به موقع و حراست وپاسداری از آنرابه قیمت جان ومال و هستی خویش دارامیبود ۰بجا ومناسب  دیده میشودشمه  از نیت وګفتار این راد مرد بزرګ راازلابلای  کتب با اعتتبار تاریخ اقتباس نمایم :

(پوهاند عبدالحی حبیبی در کتاب «جنبش مشروطیت در افغانستان» می نویسد:شاه امان الله خان در بیانیه اش به مناسبت تجلیل از نهمین سالگرد آزادی افغانستان، در مورد حفظ استقلال و نقش معارف گفته بود:
«استقلال خود را چطور باید محافظه کنیم؟  آیا با بیرق های رنگارنگ و تزیینات این کار صورت می گیرد؟
نی!
باید به قلوب اولادهای خود و نسل هایی که از آن پیدا می شوند، حس وطن دوستی و فداکاری را تولید کنیم، زیرا وقتی که فداکار باشیم هیچ وقت استقلال از دست ما نخواهد رفت.  در صورتیکه اولادهای صالح شما، صاحب تعلیم و تربیت باشند، حاجت به ریختاندن خون هم ندارند و محافظ آن معارف خواهد بود.  در صورتی که اولادهای تان فهیم و صاحب تعلیم باشند، حسودان و دشمنان دست خیانت خود را به شرف و استقلال تان دراز کرده نمی توانند.  پس در معارف و تعلیم بکوشید و اولادهای خود را غرض تعلیم و تحصیل در ممالک متمدن و بزرگ دنیا فرستاده از خود دور کنید تا نتیجهء کامیابی و دانش شان قوت الظهر بوده، استقلال شما دوام کند»۰

بیشترین تعدادازمامورین ، وکلا ونماینده ګان واقعا هم طرف پسند دولتی ها وهم مورد اعتماد واحترام مردم میبود ند.علی الرغم اینکه سلاح جزمایلزم زندکی طفل وپیروبرنای افغانها برای دفاع   از جان  ومال  ونوامیس شان بشمار میرود ، مګراین کارمندان ودولتمداران هرګزاسلحه ، محافظ و ګروه ولشکروتوپ تانک نداشتند وحمل نمیکردند .بدین معنی است  که ایشان واقعا په مثابه پل ارتباطی مستحکم بین دولت وملت قرار داشتند وازهمینرودولت درروزهای دشوار تنها نمی ماند .همینګونه در ین دوره درتقرروتوظیف مامورین وموظفین دولتی مساله دین ،مذهب وقومیت،محل وزبان بصورت قطعی مطرح نبود واین چنین طرح متعفن ودښمنانه اساسا دربین مردم جایی نداشت یک مامور وموظف شایسته هزاره دربین پښتونها ،آزبکها ، نورستانیها ،ټاجکهاوغیره وهمین طورازدیګراقوام بی هراس اجرای وظیفه میکرد؛ زبان، وسایرشعایروعنعنا ت مردم محلات رانه تنها میدانست بلکه قلبا وجدااحترام مینمود. برای صدق کلام وتوضیح روشنتر مطلب چند مثال ازارګانهای مهم دولت یا پوست های کلیدی ذکرمیګردد :

۱: در راس قوه اجراییه شاه امان الله  قرار داشت ، مګر نزدیکترین شخص به وی محمد ولی خان تاجک بود که ګاه وزیرحربیه یا دفاع ملی وزمانی وزیرامور خارجه ویا سفیروحتی وقتی پادشاه به سفرطولانی اروپا رفت ، محمدولی خان وکیل پادشاه یا مقام سلطنت بود . محمد ولی خان از خانواده متنفذ وبزرګان درواز بدخشان بود. زمانیکه روسها درواز را اشغال وتصرف نمود ند، خانواده محمد ولی به قلمروافغا نستان وبه کابل مهاجر شدواین مصادف به زمان سلطنت امیرعبدالرحمن خان بود ،امیرعبدالرحمن خان برمبنای تفقدو دلجویی ومواظبت این خانوده باعزت را بخود نزدیک ومقرب دربارخود نمود واولاده این خانواده درقطارخانواده هاومعززین قرارداشته وتحت تربیه ګرفت . محمد ولی خان درزمان سلطنت ده ساله غازی امان الله شخص دوم مملکت بود .

درعصر محمد نادرخان ، محمد ولی خان دروازی ، محمود سامی وچندتن دیګر به اتهام دست داشتن درسقوط حکومت امانی وچند فقره خیانت دیکرزندانی وبعد په سزای اعمال شان میرسند درکتاب « پادشاهی مرموز » اثر نویسنده مشهور« بین جیمزbenjames» که درسال ۱۹۳۴م در نیویارک ایالات متحده بچاپ رسیده نامبرده مینویسد که« ۰۰۰این ایجنت های محمد ولی خان دروازی وانګلیسها بود که درلباس ملا ها وروحانیت ظاهرشده وبرضد سفرامان الله خان پروپاګند های سیاه وزهرآلود را راه انداختند . نامبرده علاوه میکند که ، این ولی خان بود که ایجنتان خود را وظیفه میدادتا ملکه ثریا را دستکیروبرهنه وبی سیرت بیاورتد و ان عکسهایی را که ملکه در دوران مسافرت پادشاه دردعوت ها به حیث زن اول افغان یا ملکه ګرفته شده بود تکثیرومخفیانه  به اطراف میفرستاد ونسبت به پادشاه نفرت ایجاد میکرد.

۲: همیطور شجاع الدوله پسر شادوله خان غوربندی اهل تشیع که در زمره غلام بچه های امیرعبدالرحمن خان پرورش یافته و بکمال رسیده بود. در دوران سلطنت امیرحبیب الله خان به مقام فراش باشی ارتقا کردو در زمان غازی امان الله خان به حیث وزیر امنیت ملی و بعدا درلندن به حیث وزیرمختار مقرر ګردید . «هرسیستم ونظام برمبنای اقتضای زمانی فرهنګی خویش عناوین ، القاب وترمنیالوژی خودش را دارد آصطلاح غلام بچه درحقیقت مرکز پرورش وآموزش جوانان بودکه برای احراز کرسی ها ومدارج عالی ماموریت های بعدی اداره دولت و نظام رفاه اجتماعی تحت آموزش و پرورش قرارمیګرفت »

۳:میرمحمد هاشم خان که به حیث وزیر مالیه دوره غازی امان الله خان مقرر بود ، برادرش میرحبیب بحیث مستوفی وپسرش سید قاسم خان رښتیا وزیربا دانش وبااحساس ملی در دوران سلطنت اعلیحضرت محمدظاهر شاه و میرمحمد صدیق فرهنګ نواسه میرحبیب خان بوده اند از مشاهیرچهاردهی کابل واززمان امیردوست محمد خان این خانواده نسل بالنسل دردسترخوان وقدرت شرکت وقرب داشتند ، میرمحمد صدیق فرهنګ از نزدیکی وتاثیر پذیری های قسمی با کارمل هم برخوردار بوده اند.

۴:علی محمد خان بدخشی پسر ادینه خان فراش باشی که خواهرش « مهری» از جمع ازواج امیر حبیب الله خان بود ، علی محمد ازشاګردان مکتب حبیبه بوده که درزمان امان الله غازی ګاهی رییس و زمانی معین وتا مقام وزارت تجارت اندوره هم ارتقا یافت و کارکرد. درسلطنت های بعدی تا هنګام مرګ ګاهی وزیر وزمانی سفیر درخارج ازمملکت وهمچنان نزدیکترین شخص به اعلیحضرت محمد ظاهر شاه در پست وزارت دربارهم کار کرد وآخرین دست نشانده اش برهان الدین ربانی بود که از بدخشان فراخواندش و تحت پرورش خود قرارش داده بود۰

۵: محمدیعقوب خان وعبدالسمع خان از باشند ګان لوګرکه پدرشان محمدیوسف خان منشی امیرعبدالرحمن خان ودرزمان غازی امان الله بحیث رییس ولسی جرګه کار میکرد .محمد یعقوبخان درزمره غلام بچه های امیر برای ماموریت های بعدی تحت پرورش وآموزش بود. محمد سمع خان هم بحیث والی کابل کار میکرد .

۶: شحص دیګری بنام امیرالدین خان که ازهند به افغانستان مهاجرشده بوددرزمان سلطنت امان الله خان بحیث نایب الحکومه پکتیا ایفای خدمت مینمود .

۷: محمود سامی شخصیکه درزمان امیرحبیب الله خان از بغداد به افغانستان مهاجرشده، به قول مرحوم غبار این شخص ابتدا درمدرسه اعدادیه استانبول ترکیه تحصیل کرده وبعدا درمکتب حربی یا نظامی بغداد به حیث معلم جمناستیک اجرای وظیفه نموده وپس ازهجرت  به افغانستان دردوره غازی امان الله ابتدا بحیث مدیر مکتب حربیه و بعدابحیث قوماندان قول اردوی کابل ارتقا کرده واجرای وظیفه مینمود .

 با یک نظربیغرضانه وازدیدګاه حب صادقانه مردمی ووطن دوستی واقعی اثبات میشود که در زمان اعلیحضرت غازی امان الله  مناصب ومقامها ی بلند ومختلفی را مبراء از تعصبات وتعلقات وګرایشات منفی وسلیقه های منفعت جویانه شخصی به افراد واشخاصی ازمناطق واقوام ومذاهب مختلفی که درافغانستان ساکن بوده اند برمبنی لیاقت و شایستګی ومعیار هاودرجه های مردم دوستی ووطن خواهی وبرای تمرکز،تحکیم و انسجام قدرت مرکزی سپرده می شده ، مانند فتح محمدخان فرقه مشرهزاره وغیره نه بر بنیاد تقسیم و پاشان شدن قدرت بدست ګروهک های ناخلف و آزمون شده تفنګ بدست ازخود کشان بیګانه پرست،بدون اینکه در آنزمان کسی نسخه وتوصیه حکومت وسیع البنیاد وغیره را پیشنهاده کرده باشد .

رکن تقنینیه یا ولسی جرګه :

درنظام وسیستم دولتی عصراعلیحضرت غازی امان الله برعلاوه قوه اجراییوی یاحکومت رکن مهم دیګری بنام مرجع تقنینی یاد میشد که مراد ازولسی جرګه یا پارلمان بود . شورای دولت یا مرجع تقنینی بودکه مناصفه اعضای آن مامورین دولت میبودند که در امورات مربوط ازتجربه وپختګی لازم برخوردار بودند، چطوریکه دربخش رکن اجراییوی مشاهده نمودیم که ازمحلات ، زبان ومذاهب مختلف مردم ساکن در کشور بودند. به عبارت ساده وواضحتر بخاطر امتیاز وتبعیض به کدام قوم ، محل ‏ومذهب خاص منحصر نبود . مناصفه دیګر اعضای رکن تقنینی را  نمایندګان ملت تشکیل میداد ، که آیشان هم از طریق ولسوالیها ، لوی ولسوالی ها و ولایات کشور از جانب مردم انتخاب میشدند .

واضح است درچنین انتخابات مردم هرساحه نفر مورد پسند وانتخابی خودرا به شورا میفرستادند .که حقایق وواقعیت های تاریخی هیچګاه تایید نمیکند ونشان نمیدهد که بالای یک قوم ویا اکثریت محلی نماینده ونفر ازدیګر جای تحمیل شده  باشد و یا تقلب ومداخله وخیانت در آرای مردم به این پیمانه ایکه دردوران کمونستان سنګ بنای آن ګذاشته شد۰بګونه مثال شخصی بنام حیدر مسعود یک کمونست دایم الخمرعضو بیورویسیاسی وفرد دیګر بنام قاری ستار سیر ت پسرمرحوم حاجی افضل تاجردر حالیکه نه درآن محل زندګی کرده بودند و نه مردم آنهارامی شناخت از حوزه پانزدهم چهاردهی کابل مربوط نواحی ششم وهفتم شهرکابل انتصخاب !؟ شدند واین  شیوه  درطی ده سال اخیراداره شرکت سهامی مافیایی ایجاد شده «بن» با بی شرمانه ترین وفجیع ترین حالت قوام میګیرد .

ما به وضاحت مشاهده میکنیم که درنظام مردمی وساختارسیاسی دولتی دوره  زمامداری  غازی امان الله خان موضوع وسیع البنیاد به مفهوم ومرام  اصلی اش نه به تعبیر امروزی مدعیان کاذب وبدنام به اصطلاح شمال به طوراتومات وطبعی شامل ومشاهده میشد .

قوه قضاییه یا ریاست عالی تمیز :که عالی ترین مرجع قضایی کشورمحسوب میشد ومطابق قانون اساسی کشور ازیکعده علمای جیدوشناخته شده دینی نه تنها ازعلمای مناطق ،اقوام والسنه مختلف کشور، بلکه علمای بزرګ ومشهوردینی که از نیم قاره هند مهاجر شده ووارد افغانستان شده بودند درعضویت ریاست عالی تمیزنیزشامل بودند تشکیل شده بود. قوانین پس ازنظروتصویب شورای تقنینی یا ولسی جرګه ، جهت غوروانطباق آن با اساسات ودساتیردین نجات بخش اسلام به ریاست عالی تمیزارجاع ودرصورت مورد پذیرش قرارګرفتن ان مرجع ازتوشیح وصحه پادشاه ګزارش یافته زمینه انفاذ وتطبیق راحاصل و ملاک عمل مردم ودولت قرارمیګرفت .

ناګفته نباید ګذاشت که درارتباط به انتخاب این علما پادشاه ترقی پسند خدمتګذارصدیق مردم ووطن غازی امان الله از لویه جرګه تقاضا وخواهش بعمل اورده واختیارسپرده بود تاهرکجاییکه عالم جید ومشهورعادل را بشناسند وتشخیص دهند معرفی نمایند که به عضویت ریاست عالی تمیز مقرر ګردد. که این خودیک تحول بزرګ ونمونه بارز نظام وسیستم مردم سالاری است که لویه جرګه خودعلما را انتخاب و پادشاه منظورمیکند . درینجا ما به وضاحت ثبو ت اداره ونظام مردم سالاری وفراګیررا مشاهده می نماییم که نظام با پایه های وسیع بصورت طبیعی ونورمال خالی از دیکته و مداخله بطرف پختګی وقوام ګام برمیداشت و مهمترازان اینست که نظام وسیستم مردمسالاری یک نظام آشناو قبول شده درسطح جهان است و طرح حکومت وسیع البنیاد یعنی تقسیم و پاشان ساختن قدرت واداره مرکزی زاده افکارمنجمد ومسموم ګروه هوسبازو دیکته ولی نعمتان خارجی ایشان است . همینطور تغییرنام افغانستان به خراسان ویاهزارستان یک مفکوره پوچ بی محتوی وپیتونشینی ،فاقد ارزش های علمی ومنطقی ودیکته دشمنان وحدت مردم وکشور دانسته میشود . د ر مسایل ملی بایست مطابق به ظرفیت وصلاحیت هایی سخن ګفت وپیشنهادنمود که حامل پیام با محتوی ومنفعت بار اجتماعی وملی باشد ، درچنیین  حالت که کشور ومردم ما در ورطه نابودی و تباهی ودرکام اژدها کرکسان لاش خورقرار دارد وبرای بلعییدن وفروبردن آن  قراردادامنیتی  وظهوروبه  میدان  کشانیدن  شاه شجاع ثالث تلاش وغوغا درجریان است این تغیر نام چه وتاکید برامضای   قرارداد امنیتی   چه  مفهومی  را ارایه وچه دردیی  را دوا مینماید ؟چه ضمانتی  وجود دارد  که  جزپلان تجزیه وتلاشهای  روهراباکر های خارجی ومعامله ګران تجزیه طلب داخلی بشمار نیاید اګرچنین  نبااشد  که هرګز مبادپس به این   معنی  خواهدبودکه میګویند:«شخصی را که بالاثر تخلفش ماموران وجلادان کشان کشان وپیش لغت زنان به  عرض اعدام به محکمه میبردند   خانمش بربلندای بام منزل برامده وخطاب  به  شوهرش  جار میزد وپیوسته صدا می کرد که ‎( در بازګشت برای مه کرته وایزارالوان بیاری) ۰

پس از سقوط دوره تاریک ومنحوس سقوی برای ایجاد واحیای روند عادی امور اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی، نظم وآرامش درمملکت بازهم ارګانهای اجراییوی ، تقنینی و قضایی بوسیله رادمردان وطن دوست وفرزندان خدمت ګذارصدیق وبی ریای مردم وکشورمجدداتامین ، احیا و فعال ګردیده واداره قدرت مرکزی در تطبیق پلانهای رفاه اجتماعی وانکشاف اقتصادی درحدود امکانات دست داشته دولت درتمام ساحات از طریق علاقه داریها، ولسوالی ها ، لوی ولسوالی ها و ولایات و نایب الحکومګی ها مورد تمثیل تطبیق واجرا قرارداده شد ، که بازهم به تکرار احسن میتوان بګونه مثال از نقش شخصیت ملی مجاهدغازی وکارآګاه خدمتګارصدیق مردم وکشوربابامحمد ګل خان مهمند که دراسترداد استقلال کشورنیزسهم بارزی داشت به نیکویی یاد کرد که با وصف انجام ماموریت های باصلاحیت در پایان ماموریت دردامنه کوهی معروف به تپه سلام جمال مینه کابل به سن کهولت درخانه کرایی بسرمیبرد وحبه دیناری نقد یاجایداد نداشت ونه ازوی به میراث ماند،که میشود بامطالعه حقایق وزندګینامه  چنین شخصیت هابه خود آمد وبجای توهین وتخریب آنها به ایشان وامثالآنهااحترامګذاشت وسرمشق قرارداد .

به این ترتیب زمینه های مشارک وسهمګیری فعال مردم ازطریق انتخابات برمبنای لیاقت ټقوا و شایستګی بدون تبعیض وامتیازلسانی قومی ، مذهبی وغیره که امروزکتابها ازادعا های بی محتوی و کاذب پر ګردید ه یک باردیګرصورت ګرفت ومهیا شد ،که نتیجتا بیش از چهل سال درکشورامن وامان برقرار بوده وسرحدات وحدود سیاسی ومداخله درامور داخلی کشوروتعرض وتجاوزدشمنان خارجی ومخصوصا ازشردوهمسایه محیل لاش خورمصوون وحفظ ګردیده بود«این نوشته درجهت براءت دادن کسی یا ګروه وګروپ وقومی نبوده بلکه برجسته ساختن واقعیت هاوحقایقی است دربرابرشعارها وادعاهای کاذب دشمنان مقهور پرعقده و تاریخی خارجی وعمال هوسبارومعامله ګرداخلی که منحیث وسیله وابزار تلاش دارند که افکارواذهان عامه مردم افغان مخصوصا نسل جوان کشور وعامه جهان را مغشوش ومسموم سازند .

هروجدان وعقل سلیم باقضاوت عادلانه وعاری از دیدغرض آلوددوره های بعداز شهید محمدداود خان (صوبه داری تنظیمی ربانی وطالبان وشرکت مافیایی بن) راازننګین ترین وسیاه ترین دوره تاریخ میداند و بجایش یک صفحه سیاه باید ګذاشت  ۰زیراحتی شاه شجاع فیصدی ازخون وغیرت افغانی راازخود نشان داد که مجاهدین را دعوت نمود واظهارآمادګی کرد که پول واسلحه را من به اختیار شما میګذارم تا دشمنان خوار وزبون رااز ملک برانید ۰

درتجاوز انګلیس ها به افغانستان از هجده هزار قوای متجاوز صرف یکنفر داکتر « برایدن » را نیمه جان زنده فرستادندتا احوال نتایج تجاوز شانرا ببرد که مایه  درس وعبرت ګردد . که این افتخارات کمایی شده هم از برکت نتایج وثمرات مشارکت واحساس مسوولیت ،یکدلی ووحدت نطروعمل ویکپارچګی ملی اقوام مختلف باهم برادرساکن درافغانستان بود .

دوره های سلطنت اعلیحضرت محمد نادر شاه واعلیحضرت محمد ظاهر شاه تا موقعیکه مقامهای سلطنت وحکومت ازهمدیګر مجزا می شوند یعنی تاسال۱۳۴۳ شمسی که مصادف است باسال ۱۹۶۴میلادی بازهم مبینیم که تمام امور مهم حکومت به غیرازخانواده شاهی وغیر پښتونها به اقوام ،مناطق ومذاهب مختلف سپرده میشد ه که در ذیل مثال های کوتاهی به معتقدان و هواهان وطرفداران حکومت وسیع البنیاد، فدرال و تجزیه طلبان ارایه میګردد :

دربخش اجراییوی :

محمد ایوب خان که به قوم قزلباش و شیعه مذهب بودبحیث وزیرمالیه ایفای وظیفه میکرد .

همینطور میرزا محمدخان یفتلی از یفتل بدخشان بحیث وزیر تجارت ، سفارت ووظایف مهم دیګری اجرای وظیفه مینمود ومسوولیتګرفته بود .

عبدالله خان یفتلی پسر میرزامحمدخان از ریاست انحصارات دولتی ، وزارت مالیه تا مقام معاونیت صدارت عظمی ارتقا یافت واجرای وظیفه کرد.

علی محمدخان بدخشی ازمقام وزارت معارف زمان اعلیضرت امان الله خان تامقام وزارت دربا راعلیحضرت محمد ظاهر شاه وتا موقع مرګش در پست ها مهم و مختلف مسوولیت ومصروفیت داشت .

رحیم الله خان که از کابلیان قدیم وبه خانواده زرګران تعلق داشت در پست وزیر تلګراف و سایر وظایف مهم دولت مسوول ومصروف بود.

الله نواز خان که به قول مرحوم پوهاند حبیبی پسر بهادر نواز که با سپه سالار محمدنادرخان به افغانستان آمده بود درپست های وزارت و سفارت وسایر پست های مهم اجرای وظیفه میکرد .

میرعطا محمد خان حسینی که از باشندګان هرات بوده بحیث رییس مشرانو جرګه وسایروظایف مهم کار کرده و بعدا پسر ش میرحیدرخان به مقام های وزارت و سفارت رسیده وکارهای بااهمیت دیګر را اجرا میکرده .

میرزا نوروزخان لوګری پدر جنرال محمد یحی نوروزازعهد اعلیحضرت امان الله  تا دوره محمد ظاهرشاه درپست های سرمنشی پادشاه ، وزیر مالیه ، داخله ، سفارت  ، ریاست  شورایملی وسایر وظایف مهم مسوولیت و مصروفیت داشت .

میرمحمد یوسف خان از  تحصیل یافته های فرانسه که بحیث وزیر زراعت وبعدا سفیر و دیګر مشاغل مهم مسوولیت داشت .

 صلاح الدین خان سلجوقی ازباشندګان هرات درادوار مختلف و در پست هاوو ظایف مختلف رییس مستقل  مطبوعات وغیره کار میکرد.

داکتر محمد یوسف خان از باشندګان کابل از پستهای مهم ریاست ووازت تا مقام صدارت کار کرد .

میرسید قاسم خان لغمانی در پست های بااهمیت مانند وزیر عدلیه وغیره کار میکرد .

داکتر عبدالمجید خان از باشندګان شهر کابل و از فامیل مشهوربه پیزاردوزان که تحصیلات عالی را در امریکا تکمیل نموده بود درادوار مختلف و در وظایف و پست های حساس ومهم آز ریاست پوهنتون کابل ، وزیر معارف ، سفارت درخارج کشور ، وزیر عدلیه ، لوی څارنوال وتا مقام قاضی القضات ارتقا کرد وکارنمود .

نورمحمد کهګدای از باشندګان مزارشریف تا مقام سرمنشی آعلیحضرت محمد ظاهر شاه کار کرد .

عبدالمحمد پیلوت بامیانی از قوم هزاره جنرال قوای هوایی و مدافعه هوایی ورییس پوهنځی هوایی که در پست ها ووظایف مهم ومختلف قوای هوایی کشورو بحیث پیلوت طیاره مخصوص شاهی نیز ارتقا و اعتماد واعتبار کسب نمود .

محمد یعقوب خان لعلی قوم هزاره وشیعه مذهب از وظایف وپست های مهم تا مقام وزارت معادن وصنایع اجرای وظیفه میکرد وارتقایافت .

فرقه مشرعلی دوست خان ازهزاره های جاغوری درپست های مختلف وبااهمیت کارمیکرد وتا درجه جنرالی ارتقا یافت . پسرش داکتر ضامن علی تا مقام معاونیت پوهنتون کابل ارتقاوکسب صلاحیت نموده بود که بعد از فاجعه خونبار ومصیبت زای ثور به شهادت رسید .

داکتر عبدالواحد خان سرابی شیعه مذهب و از قوم هزاره در ادوار مختلف و پست های بلند وکلیدی ومقام وزارت های مختلف مصروفیت ومسوولیت داشت وارتقا یافت .در دوره کمونستان تا مقام معاونیت ریاست جمهوری رسید .

دپلوم انجنیر محمد اکرم  پرونتا ازقوم قزلباش ومذهب شیعه از ساکنین غوربند دروظایف و بست های مهم معین ووزیر فوایدعامه سفیر افغانستان درجاګارتای اندونیزیا کارکرده،ازتحصیل یافته ګان آلمان بود . برادرانش هریک محمد صالح ومهندس محمد شریف پرونتا ازمردمان وطندوست وخدمت ګاران وطن بودند .

مرید خان که از قوم قزلباش وشیعه مذهب وازباشندګان چنداول شهرکابل که بحیث وزیر مخابرات کار کرد، ګرچه موصوف دارای تحصیلات عالی وادکادمیک نبود مګر بنا بر ذکاوت واستعداد فطری بحیث منشی مجلس عالی وزرا ومخصوصا درطرح ،تدوین وتصویب اصولنامه ها نقش ارزنده داشت وکار کرد .

فرقه مشرمشهور محمد جعفرخان چنداولی ازقوم قزل باش وشیعه مذهب از صلاحیت ها ورتبه بلندی برخوردار بود پسرش عزیز خان در پارلمان عضویت داشت .

خانواده هایی مشهور ومحترم وبا دانش ووطن دوست رشیدی ، مهدوی ، منشی زاده ، نجم ، میرعلی ګوهر غوربندی وسایرین که ذکر اسمای همه ازحوصله این مختصربیرون است ازاقوام ومذاهب کوچک تاجکها، هزاره ها ازبکهاوغیره  و همچنان قزلباشها ، شیعه واهل هنوددرادوارمختلف وحکومت های مختلف در پست های مهم دولتی ازریاست ووزارت وسفارت کارمیکرده وارتقا کسب کرده بودند . ودر شرایط دشوار وفقر اقتصادی که دامنګیر مملکت بود اینها هم زمینه ها ی کسب  دانش و تحصیلات عالی را مهیا داشتند۰

داکتر غلام فاروق خان شغنانی که خانواده وی در تهاجم و اشغال شغنان از طرف روسها در زمان امیر عبدالرجمن خان دوباره به ساحه تسلط افغانستان آمدند حکومت آنهارا به دیده قدر واحترام نګریسته مورد تفقد ودلجویی قرار داد. نامبرده تحصیلات عالی خود را در المان تکمیل نموده ، مدتی بحیث وزیر صحیه و سایر وظایف مهم مانند سفارت درداخل وخارج کشور مسوولیت ګرفت وکارمیکرد .

عبدالحکیم خان شاه عالمی از باشنده ګان شهرکابل که نه از کدام خانواده و فامیل سرشناس بوده ونه کدام تحصیلات عالی داشت ، روایت است که بنا بر ذکاوت فطری موړد توجه قرار ګرفته و رشد یافت آز مقام ولایت کابل ،وزیر پست وتلګراف .‏، وزیر داخله تا سفارت مسکو ارتقا یافت ومسوولیت ګرفت .

سید عبدالله خان از باشندګان شهر کابل بود در پست ها ووظایف مهم ازحکومت اعلی میمنه ، ولایت کابل ، وزیر عدلیه و داخله کار میکرد . پسرش سید عبدلاله نیز در دوره ریاست جمهوری شهید سردار محمد داود بحیث وزیر مالیه ومعاون صدراعظم ومعاون رییس جمهور شهید محمدداودخان کار کرد که در فاجعه منحوس هفت ثور با رییس جمهوروخانوانواده اش یکجا به صورت بسیار وحشیانه جام شهادت نوشیدند .

سید قاسم خان رشتیا پسرسیدحبیب خان مستوفی طوریکه دربالاذکرشده ازمردم شهرکابل ودرپست های مختلف از ریا ست مستقل مطبوعات تا پست وزارت های مختلف  اجرای وظیفه مینمود .

داکتر محمد آصف سهیل از باشندګان کوهدامن زمین شمالی که در پست های با صلاحیت مانند ریاست مستقل قبایل ، شاروال کابل وغیره وظایف کسب صلاحیت نمود وکار کرد ۰

پوهاند محمداصغرغیر پشتون در پست های مختلف وبلندعلمی وتربیتی ، امورات خدمات اجتماعی و عدلی وقضایی مانندریاست پوهنتون کابل ، ښاروال کابل و وزیر عدلیه که درانزمان نظر به ساختار تشکیلاتی دولت از صلاحیت قانونسازی و قضایی نیز بر خوردار بود با صداقت ونیکنامی کار کرد ودر خدمت مردم و کشور قرارداشت ۰

جناب خلیل لله خان خلیلی پسر محمد حسین خان مستوفی المما لک که دراغتشاش سقوی مانند محمد صدیق خان و شیراحمدخان وزرا ی حرب وخارجه بچه سقا همدست بودوبعدا اعدام شد استاد خلیل الله خان علی الرغم کینه وعقده ایکه ۰۰۰۰۰۰۰۰۰به مقامهای سفارت وسرمنشی پادشاه کار و زمینه های رشد و پرورش استعدادش مهیابود۰

محمدحسن شرق ازمردم فراه صاحب منصب ووترنردرریاست صحیه  وزارت دفاع بعدا به سردار محمد داود مقرب ونزدیک ساخته شدودرمقام مدیریت قلم مخصوص تقرب حاصل وفاکولته طب را داخل خدمت خواند ، ودر کودتای بیست وشش سرطان ۱۳۵۲شمسی بحیث معاون صدراعظم کسب مقام نمود ،بعدا وزیرو بالاخردرګروپ کمونستاان روسی  پرچمی  بحیث سفیر به خارج کشور رانده شده ولی در فاجعه هفت ثورو نظام دست نشانده مجددا تا مقام صدارت ارتقا کرد .

محمدخان جلالر از قوم ازبک که دراثر تهاجم وتجاوز بیرحمانه روس ها برازبکستان خانواده اش به افغانستان پناه ګزین ومهاجر شده بود . زمینه تحصیلات عالی و زندګی مرفه برای این خانواده مهیا شد نامبرده در پست های مهم و مختلف وبااعتبار کلیدی دولت چه درادوارګذشته وچه زمان شهید سردار محد داوود از ریاست مالی وزارت پلان تا مقامهای وزارت پلان ،مالیه وتجارت کار کرد ۰ نامبرده مانندداکتر محمد حسن شرق وفضل الحق خالقیار صدراعظم های رژیم دست نشانده شوروی سابق ظاهرا از چهره وکرکتر آرام و طبع ملایم ومطیع غیر حزبی وبیطرف !!!؟؟؟برخوردار بوده و همیشه با راز ها وسیاست حکومات ومسافرتها ی زعما وروسای حکومات وملاقاتهای رسمی وخصوصی شان خودرا نزدیک ودخیل مینمودند ودر زمان اداره مزدور کمونستی نیز از مقامات وصلاحیت های بلند پست های وزارت برخوردار بود . پولهاوسرمایه های ادارات وتصدیهایی بنام افغان کارت وتعاونی ودوستی هم از طریق همین ادارات بی  حساب وکتاب تحت نظر محمدخان جلالر وزیر تجارت رژیم به مقاصد سیاسی وبه نفع پیاده سازی پلانها ی پلید ومخفی ازطریق وابستګان و سرسپردګان شورویها به مصرف میرسید ۰

باذکر مثالهای مختصر ونمونوی هرګاه ازتفصیل بیشتر پس ازتغییر رژیم بیست وشش سرطان۱۳۵۲شمسی توسط سردار محمد داود خان از ذکر افراد واشخاص واقوام ومناطق مختلف مانند نورستانیان ، فراهیان ، کوهستانیان وسایر مناطق انصراف بعمل آید ، مشاهده میکنیم که درنظام دولت های ګذشته کارهای اجراییوی ، مقام های تشریفاتی و شاه رګهاوپست های کلیدی هیچګاه بدست یک قوم خاص نبوده ، تا حدممکن امورمربوطه به افراد واشخاص نسسبتالایق، شایسته واهل کارمورد اعتماد دولت ومردم سپرده میشده‏ واین نشاندهنده آنست که خارج ازخانواده های سلطنتی و قوم پشتون بوده است . یک مقایسه ومحاسبه ګذراوکوتاه سلطنت های ګذشته باصوبه داران کمونستی وسلف والترناتیف شان برهان الدین ربانی ودار ودسته اش بخوبی مغزهای منجمد وچشمهای بسته را بازمیکند وحقایق و واقعیت ها رابرملا میکند که در زمان سلطنت های امیر عبدالرحمن خان ، امیر حبیبالله خان وامیرغازی تا ریاست جمهوری شهید سردارمحمد داود اقشار مختلف ومناطق مختلف در ارګانهای اجراییوی ، تقنینی وقضایی سهیم وګماشته میشدند مګر درصوبه داری تنظیمی برهان الدین ربانی وګامزن ودنباله رو مخلص شان جناب حامد کرزی محبت وسرنهادن به خودکامګان و تفنګ سالاران علاقه داری پنجشیر و ارتقاو ګسترش سلطه شان (ساختار تشکیلاتی وتعییناتی این دوره ها مقایسه شود )،  چنین ادعاکه حکومت واداره بدست یک قوم یا منطقه یاخانواده بود اتهام بسیارمخرب  ظالمانه وکورکورانه ایست که به چشم ملت خاک پاشیدن وتخم نفاق وتعصب وتباهی بذرشده دشمنان مقهوروسرنګون شده ملت وکشوررا آبیاری کردن است .

( ادامه دارد)