اساسنامهٔ حزب چیست و چه چیز  را در خود می‌گنجاند؟

   هر حزب سیاسی برای سازماندهی، فعالیت، شفافیت و تبیین اهداف…

سید بهاؤالدین مجروح

دی هغه نوموتی او پیاوړی فیلسوف، تکړه شاعر او ادیب،…

نامه‌ی سرگشاده‌یی از محمدعثمان نجیب

نماینده‌ی مکتب دینی فلسفی-من بیش از این نه می‌دانم عنوانی آقای…

غنی فراتر از سکوت؛ مهره ی پنهان طالبان در بازی‌…

نویسنده: مهرالدین مشید بانگ نابهنگام و بیجای غنی و فساد های…

کارل مارکس و کمون پاریس

ترجمه. رحیم کاکایی  آ. کوساچیف ۱۴ مارس، ۱۴2 سال (۱۸۸۳) از درگذشت…

درباره دموکراسی

تتبع ‌نگارش از میر عبدالواحد سادات  تعریف دیموکراسی یکی از بحث برانگیزیرین…

مارکس و اتحادیه‌های کارگری(۵) مارکس و جنبش کارگری فرانسه

نوشته: ا. لازوفسکی برگردان: آمادور نویدی مارکس و جنبش کارگری فرانسه سوسیالیسم فرانسوی‌…

ابوعلي سینا بلخي

هغه د اسلام د زرین پېر یو ستر  طبیب، ریاضي…

امریکا میخواهد پایگاه نظامی بگرام را پس بگیرد!

ترامپ در باکینگهام‌شایر به خبرنگاران گفت: «ما در تلاشیم تا…

ارنست ماندل؛- تروتسکیست، سندیکالیست،اکونومیست

Ernest Mandel (1923-1995 )  آرام بختیاری ارنست ماندل؛ هیچگاه به فلاکت سیاسی…

معروف آقایی

زنده‌یاد "معروف آقایی"، روز دوم بهمن ماه ۱۳۴۴ خورشیدی، در روستای وه‌زنی…

عشق به حقیقت٬ اقتداربخشی ذهنیت برای عدالت است...!

برخلاف فلسفه غرب در فلسفه مشرق اسلامی٬ عشق با حکمت…

جنگ و درگیری‌های خشونت‌بار: چگونه همه ما را تحت تأثیر…

جهان امروز با چالش‌های بی‌شماری روبرو است، اما یکی از…

نمک بپاش

تو هی نمک بپاش روی زخم‌ها روزی خون‌های سرخ جاری بر سیم خاردارها به…

تاملی بر  دیدگاه های «خدا مرده و یا اینکه سکوت…

نویسننده: مهرالدین مشید درامدی بر دو تجربه‌ی متفاوت از غیبت الهی اندیشه‌ی…

نصایح نامچه

موسی فرکیش «نصایح‌نامچه»، در حقیقت متن گفتار و پیشنهادهای عبدالرحمان خان…

یازدهم سپتامبر؛ مبارزه با تروریسم یا چرخه معکوس تحول در…

نویسننده: مهرالدین مشید حملات یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ نه تنها سیاست خارجی…

 آیا راه رشد غیر سرمایداری پاسخگوی  اهداف استراتیژیک خلقهای جهان…

مقدمه این را همه میدانند که در ایجاد جنبشها وحریانات تند…

استاد ګل پاچا الفت 

خدای بخښلی  استاد گل پاجا الفت  هغه  لوی  او وتلی…

د سیاسي ګوندونو په جوړولو او فعالیت کې د مرام…

 انسان له اوله په ټولنیز ژوند کې د ګډو موخو…

«
»

کاربلدان نفت ما، رهبران سرسخت ما

قسمت چهارم

گفتگو با مهندس احمد شیرازی با مدرک دکترا در صنعت فولاد- ایران

تهیه و تنظیم:آناهیتا اردوان

گفتگویی که پیش چشم دارید بین مهندس ارشد صنعت نفت و از بنیانگذاران کمیسیون مهندسین نفت،گاز، پتروشیمی و معدن و مهندس احمد شیرازی با مدرک دکترا در صنعت فولاد- ایران می باشد. کاربلدان نفت ما، رهبران سرسخت ما قسمت چهارم توسط نویسندۀ این سطور تنظیم و تهیه شده است. قسمت چهارم مانند بخش اول، دوم و سوم با حذف نام افراد وابسته به گروههای خارج از کشوری در سپیده دم درنفت، جریدۀ هفتگی- کاغذی- جیبی کمیسیون تحریر و بوسیلۀ کاربلدان نفت عضو کمیسیون کانکس به کانکس و میدان نفتی به میدان نفتی به شیوههای خفی، بدیع و متنوع بنیانگذاران، بدست کارگران بویژه تحتانی ترین بخش تولید صنایع مزبور، رسیده است.   

شما با مدرک دکتری سالهاست که در صنعت فولاد شاغلید و با کارگران در این حوزۀ تولیدی، ارتباط مستقیم و روزمره دارید. در این رابطه متخصص هستید و دانشجویان در کلاسهای دانشگاهی تان به اخذ مدرک در انواع رشته های صنعت فولاد نائل آمدند، مولد ارزش اضافی و بازتولید نیروی متخصص کار.  نویسنده و کتابهای تخصصی نیز به رشته تحریر در آوردید. لطفا بفرمایید که فولاد چیست؟ 

فولاد یک آلیاژ بر پایۀ آهن است که تا دو درصد وزنی آن کربن بوده و عناصر دیگری نظیر اکسیژن، گوگرد، سیلیس، منگنز است. بسته به نسبت آمیختگی عناصر فلزی، رفتار و کاربرد این آلیاژ فرق می‌کند. بسته به انتظاری که از فولاد هست (میزان جوش پذیری، چکش خواری، خم شوندگی، قابلیت سیال شدگی و کاربرد در ریخته گری، مقاومت در برابر خوردگی، میزان هدایت الکتریکی، میزان هدایت مغناطیسی و …) این آلیاژ به اشکال مختلف تولید شده و محصول نهایی نام های متفاوتی به خود میگیرد. 

اما، در مطالعات اقتصادی و آماردهی ها، مقصود از صنعت فولاد، تمامی صنایع بزرگ و کوچک مرتبط با عنصر آهن، و در تمامی چرخۀ استخراج-تولید-باز تولید است. چنانکه در آماردهی های جهانی بعنوان مثال “چدن” را جدای از فولاد منظور نمیکنند. بنابراین، صنعت فولاد مورد نظر، از اکتشاف و استخراج سنگ آهن گرفته تا گندله سازی و احیای آهن و ذوب و ریخته گری و نورد و اسیدشویی و رنگ آمیزی و فروش و خرید آهن قراضه و خلاصه تمامی این مراحل را در بر میگیرد. فولاد در صنایع خرد و کلان و در همه جا حضور دارد: در ساختمان سازی، در خودرو سازی، در کشتی سازی، در هواپیما سازی، در جنگ افزار سازی، در جواهر سازی، در ابزار سازی بطور عام، در صنایع الکترونیک و بطور کلی در تمامی صنایع کاربردی گسترده دارد. صنعت فولاد در جهان یکی از صنایع استراتژیک محسوب می‌شود و در ایران نیز یکی از پایه های اقتصاد و استثمار است. سرمایه داری جهانی که گویا سوگند خورده است تا بشریت و محیط زیست را به نابودی بکشاند، با تخریب بی رویه و بی حد و مرز طبیعت، به تولید فولاد مشغول است. صنعت فولاد از یکسو با تخریب طبیعت از طریق برداشت مواد سنگی، و از سوی دیگر با انهدام منابع آب و رها کردن پساب های صنعتی، و تولید حرارت، یکی از ویرانگرترین صنایع به حساب می‌آید. میزان ویرانگری این صنعت در ایران بدلیل فساد ساختاری کشور بسیار بیشتر از نقاط دیگر دنیاست.

مهندس صنعت نفت:

تغییرات ساختار اقتصادی سرمایه داری در جهان امروز ضرورتهای ادوار سابق، مانند کودتای بیست و هشت مرداد، بمنظور کنترل و مهار بحران سرمایه داری در کشورهای سرمایه داری پیرامونی را  متفاوت ساخته است. شکل جدید مناقشات برای هژمونی بر سرمایه های جهانی گواه بحران عمیقِ سرمایه داری در جهان است و آشکار می سازد که پایه‌های سرمایه‌ داری ضعیفتر  از آنی است که مارکس تصور میکرد. تقریباً میتوان با حسرت آرزو کرد که ای کاش این سیستم هنوز همان نویدی را که برای مارکس و معاصران ویکتوریایی ‌اش داشت، حفظ می‌ کرد. از زمانیکه سوسیالیستها اصطلاح «سرمایه‌داری» را در اواسط قرن نوزدهم ابداع کردند، این کلمه عمدتاً به عنوانِ دشنام به کار رفته است. با این حال، برای مارکس، این کلمه به معنای مرحله تاریخی بود که گورکنان خود را به دست خود بوجود می آورد. اما، اکنون با صنعتی زدایی روبرو هستیم و سرمایه داری مالی بیشتر از شاید هر کشور دیگری در ایران افسار بر گردن تولید و صنعت انداخته است. دوازده روز مناقشات پهپادی سود فراوانی به جیب سرمایه داری مالی سرازیر ساخت. رانت خواری و فعالیت در حوزه های پولی و بانکی آنقدر سودآور شد که بانکها در ایران چندین برابر از استاندارد جهانی در روستاها و شهرها شعبه زده اند. سرمایه دار در قدیم سود خود را با ساخت کارخانه ها و سرمایه گذاری در تجهیزات برای استخدام نیروی کارگر جهت تولید محصولات و خدمات به دست می آورد. اما، سرمایه داری رانتی به دنبال پس اندازهای اقتصاد در املاک و مستغلات و بازار سهام برای افزایش قیمت سهام است و نه ایجاد دارایی های جدید. در بازار سهام، سود سرمایه با کاهش نیروی کار و کاهش تولید به منظور کسب درآمد بیشتر به دست می آید و به دنبال گسترش سهم بازار از آنجام سرمایه گذاریهای مستقیم جدید نیست. 

بدهی ‌ها در نظام سرمایه‌داری قدیمی تقریباً منحصراً از جنگها ناشی می‌ شد. کسری‌ های امروز عمدتاً ناشی از کاهش مالیات بر ثروتمندان، به ویژه در بخشهای املاک و مستغلات، مالی و بیمه است. در حالیکه سرمایه داری جدید منجر به چنان بدهی های بسیار سنگینی شده است که اقتصادها دیگر نمی توانند از پس جنگهای متعارف از نوع قدیمی و کلاسیک برآیند. اکنون بخش فزاینده‌ ای از بودجه‌ های عمومی به پرداخت بهره بدهی های عمومی اختصاص داده می شود. بدتر، نرخ مالیات برای رانت‌خوارانی که این بهره را دریافت می‌کنند، کاهش می‌یابد، در حالیکه با بدست گرفتن کنترل روند سیاسی از طریق کمکهای مالی به کمپینها و مالکیت رسانه ‌ها، طیف معافیتهای ویژه و تخفی های مالیاتی آنها گسترش می‌ یابد. قدرت انحصاری اغلب در ترازنامه‌ها تحت عنوان «حسن نیت» پنهان می ‌شود، که اهرم آن با سازمانهای دولتی مطیع افزایش می‌یابد و رانت ‌خواران با بدست آوردن کنترل مدارس تجاری پیشرو از طریق موقوفات، روند آموزشی را طوری شکل می‌دهند که همه اینها کاملاً طبیعی به نظر برسند. زمین، بزرگترین دارایی اقتصاد، بسختی قابل افزایش است، اما می‌ توان قیمت آن را افزایش داد. به همین ترتیب، قیمت سهام در بازار سهام نه تنها به این دلیل افزایش می‌یابد که بودجه بازنشستگی و سایر پس‌اندازها به بازار هدایت می‌شوند، بلکه به این دلیل که حجم سهام در واقع در حال کاهش است. سهام توسط شرکتهای بزرگ در ازای اوراق قرضه با بهره بالا (بنجل) و توسط شرکتهایی که از درآمد خود برای خرید سهام به جای سرمایه‌گذاری‌های مستقیم جدید استفاده می کنند، کنار گذاشته می شود. دستمزدها و مزایای غیرمزدی شدیدا پایین نگاه داشته می شوند که در کشور ما از کاهش شدید ارزش پول ناشی می شود و پرداخت مالیاتها به صنعت و مصرف کنندگان به منظور کاهش مالیات بر درآمد رانت خواران انتقال می یابد. بخش غیرمولد و انگلی مانند راه اندازی تورهای گردشگری در قبضۀ سپاه پاسداران به عنوان یک فعالیت اقتصادی و نه غیرمولد و انگلی، معرفی می شوند. در ادوار پیشین سرمایه داری، مالیاتها عمدتا بر زمین و املاک و مستغلات وضع می شدند. اما، امروز مالیاتها را از سود بخش رانتی به دوش ما تولید کنندگان در صعنت نفت و گاز و شما صنعت فولاد و بقیه صنایع منتقل می کنند. از سوی دیگر، مالیاتها بطور فزاینده یا از طریق فروش و سایر مالیات های غیر مستقیم و مالیات بر ارزش افزوده، به جای درآمد و ثروت بر ما به عنوان مصرف کننده وضع می شود. البته، رشد سرمایه‌داری صنعتی با رشد سرمایه مالی پیوند تنگاتنگی دارد و هیچکدام بدون دیگری نمی توانند توسعه یابند.  

سرمایه‌داری، علیرغم پیشرفتهای فناوری و شرایط مادی که از زمان تولدش رخ داده است، اساساً همان هیولایی است که همیشه بوده است. سرمایه‌داری در سال ۲۰۲۵ بر اساس همان روابط تولیدی است که سرمایه‌داری در سال ۱۸۲۵. تمام تغییراتی که در این دوره زمانی رخ داده است، کمی بوده‌اند، نه کیفی.

به اعتقاد شما و همکارانتان در صنعت فولاد، غلبه بنگاههای رنگاوارنگ مالی بر صنعت فولاد چگونه است؟ پهپادپراکنی ها و مناقشات سرمایه داری در ایران با کشورهای اصلی و در راس آن امپریالیسم، این هژمونی رو به افول چه تاثیری داشت؟  آیا مناقشات تا کنون آنطور که گروههای خارج از کشوری احساسات شان جریحه دار شد باعث تضعیف بنگاههای مالی مسلط بر ساختار اقتصادی گشت؟ احساسات خرده بورژوایی همیشه متاثر از رویدادهای سیال سریعا با صدور انبوه اطلاعیه و پرچانگی واکنش نشان می دهد همانطور که خودشان؛ «پوزیسیون» را به عوض «اپوزیسیون» جا زدند و مفهوم اصلی اپوزیسیون را دستخوش کج فهمی کرده اند. آب را بیشتر گل آلود می کنند تا جمهوری اسلامی ماهی بگیرد و بیشتر تضاد اصلی و تعیین کنندۀ کار و سرمایه و دشمنی با سیستم در مراکز تولیدی را لاپوشانی می کنند، خیابان را مطرح می کنند تا خودشان را از تک و تا نندازند. کار ایده آلیسم همین است. قدر مسلم، اگر آبِ  محافل خارج از کشوری در ایران در خیابان قدرت داشت، تا کنون قورباغه نداشته شان نهنگ شده بود.  نظرتان به عنوان مهندس متخصص فولاد به دلیل جایگاه ویژه ای که در تولید دارید بسیار با ارزش است. از بیان هر گونه معلومات و عنوان هر نکتۀ دیگری که مهم ارزیابی می کنید، بهره مند خواهیم شد.

مهندس صنعت فولاد: 

همانطور که به درستی اشاره کردید، سلطۀ سرمایه داری مالی معادلات کلاسیک علم اقتصاد را بر هم زده و فهم جدیدی از مناسبات را ناگزیر کرده است.

سالهاست که فولاد – از فولاد خام گرفته تا محصولات فرم یافتۀ آن – بعنوان یک کالای سرمایه ای دست به دست میشود. با آنکه مصرف فولاد در کشور به شدت کاهش یافته و صادرات فولاد نیز دشوار گشته است، قیمت محصولات فولادی – حتی بر پایۀ ارزهای پایداری مانند یورو و دلار – روز به روز افزایش و کاهش می یابد. 

از منظر سرمایۀ مالی، فشفشه بازی های اخیر را باید در راستای راهبردهای کلی سرمایه داری بررسی کرد: در ابعاد جهانی، همگان بُرد و قدرت موشکهای ایران را دیدند و چماق ایالات متحده برای فروش سامانه های ضد موشک پر زور تر شد، شاخص های اقتصادی تلاطم شدید را پشت سر گذاشت که جابجایی های غول آسای پول را در پی داشت، و غارت های حیرت انگیزی صورت گرفت. در درون ایران اما بسیاری اقداماتی که حکومت مدتها در تقلای آن بود، به سادگی به سرانجام رسید: تلاطم شدید و پیوستۀ نرخ ارز و غارت طبقه ی کارگر، اخراج های گسترده و تعطیلی بسیاری از واحدهای تولیدی که از نگاه سرمایه ی مالی زیان ده بودند و انتقال سرمایه از پروژه های توسعه ای به بازار ارز و طلا و ملک. اتفاق اساسی و مبارک دیگری که در درگیری های اخیر رقم خورد، ایجاد دلیل و توجیهات کافی برای ناتوانی دولت در تصدی گری صنعت و واگذاری افزونتر واحدهای بزرگ تولیدی به بخش خصوصی و غارتگران حکومتی بود. 

به نظر من، هر کسی یا گروهی در ایران یا خارج کشور، درگیری های اخیر را ناشی از یک تخاصم واقعی قلمداد میکند، نادان و کور، یا عملۀ سرمایه داری مالی است که با تکیه بر مثلث آمریکا-ایران-اسرائیل در امروزِ جهان به غارت مشغول است.

جایگاه فعلی و وضعیت کنونی تولید فولاد در اقتصاد ایران به چه اندازه مهم و  چگونه است؟ دولت سرمایه داری به ریاست جمهوری پزشکیان چه نقشه ای برای فولاد دارد؟ 

اینکه سهم تولید فولاد در اقتصاد ایران چقدر است، قابل برآورد دقیق نیست، به دو دلیل عمده: یک: در نظام حاکم اصل بر عدم شفافیت است و راهی برای برآورد نسبی سهم فولاد در اقتصاد ایران وجود ندارد و دوم: خیلی بعید است بخش عمده عایدات حاصل از فروش محصولات فولادی وارد چرخه اقتصاد ایران شود. اما از آنجا که گم کردن منشاء تولید فولاد نسبت به محصولات نفتی راحت تر است و از طرف دیگر تحریم ها هنوز بر روی فولاد متمرکز نشده اند، درآمدهای فولادی قاعدتا باید در دسترس تر باشند.  

از زمان روی کار آمدن پزشکیان، با شدت گرفتن بحران انرژی و آب، توقف های خطوط تولید تکرر بیشتری گرفته و بنظر می‌رسد برنامه‌های توسعۀ خصوص تولید متوقف یا کند شده‌اند. از سوی دیگر آشکارا برنامه های توسعۀ انبارهای محصول شدت گرفته‌اند که نشان دهندۀ ناکامی متولیان صنعت در صادرات محصول است. اتفاق دیگر در دولت پزشکیان،  تغییر مدیران صنعت و گماشتن مدیران نالایق تر و نامربوط تر است، و این نشان میدهد که جایگاه صنعت فولاد در بساط دولت سرمایه داری ضعیف شده است.

تعداد کارگرانی که در صنعت فولاد ایران در سراسر کشور کار میکنند چقدر است و چه اندازه از این میزان  مستقیم دست در تولید فولاد دارند؟ لایه های تحتانی طبقه کارگر در فولاد؟ به زبان خیلی ساده منظور کارگر ابدارچی نیست؟ کارگرانی که مستقیماً در تولید اضافه ارزش  دست دارند؟  چه میزانی از کارگران در صنعت فولاد زن هستند؟ 

حدود هشت میلیون نفر در تولید صنعتی و از این میان حدود دویست هزار نفر در بخش فولاد مشغولند. بنابراین، باید چیزی حدود صدوپنجاه تا دویست هزار نفر در بخشهای بهره برداری، تعمیر و نگهداری شاغل باشند. بخشهای یاد شده عمدتا مردانه هستند. زنان در بخشهای اداری و پشتیبانی فعالیت دارند.

کارگران برای پیشبرد صحیح خواسته های صنفی نیازمند تشکیلات صنفی- طبقاتی و برای پیشبرد اهدف سیاسی نیازمند تشکیلات سیاسی- طبقاتی هستند. آیا کارگران فولاد دارای تشکل زیرزمینی- صنفی هستند؟ منظور ما همانطور که مد نظرتان هست تشکلهای صنفی- مدنی- دولتی و شوراهای مجازی مثل شورای پیمانی نفتی یا محافظه کار مانند سندیکای کارگران فلزکار مکانیک و از این دست که  ایدئولوژی بورژوایی را در طبقۀ کارگر تقویت می کنند یا اساساً وجود ندارند، نیست.  تشکیلاتی که بتوانند بخشی از کارگران فولاد را حول محور خواستهای صنفی سازماندهی کند و اهداف استراتژیک طبقه کارگر را در چشم انداز داشته باشد. آیا کارگرانی برخوردار از آگاهی سیاسی – طبقاتی، توانمند و دارای ویژگیهای الزامی برای رهبری و سازماندهی در بین کارگران فولاد سراغ دارید، پرولترهایی که از شکل جنینی – عنصر خودبخودی- اکونومیستی و تردیونیونیستی عبور کرده باشند، پیشاهنگان آزموده که استعداد تئوریک و  توان سازماندهی کارگران دیگر را در صنعت فولاد داشته باشند، به افشاگریهای سیاسی مشخصاً زیرزمینی عاری از خرده کاری و روح فعالیتهای انقلابی کارگران را بپرورانند. سپس، آیا از بیرون طبقه، فعالیتهایی در بین کارگران فولاد از جنبۀ تبلیغ و ترویج آگاهی طبقاتی- ایدئولوژی سوسیالیستی، تبلیغات جدی – سیاسی و افشاگریهای روشن، جانبدار و جاندار وجود دارد؟ چه خطراتی شخصیتهای آگاه و بیهمتا مثل شما را در بین کارگران فولاد تهدید می کند؟ 

تشکیلاتی منسجم و جدی در میان کارگران صنعت فولاد سراغ ندارم. اما چندین گروه چند نفری از کارگران را میشناسم که بطور منظم به مطالعه گروهی آثار مارکسیستی– البته در حد بضاعت ترجمه های ناقص فارسی مشغولند. این کارگران از تشکل صنفی و سیاسی وحشت دارند. مفاهیم پایه که با پراتیک درآمیخته اند، مانند طبقه و شیوه تولید و ایجاد ارزش اضافی و نظایر آن، در غیاب یک دیسیپلین منسجم، در افق اندیشه و عمل قاطبۀ کارگران فولاد تقریباً جایی ندارد. اشرافیت کارگری را نیز به فقر انضباط بیفزاییم، وضعیت قابل درک تر میشود. اما، در چنین فضایی حاکمیت به شدت هوشیار است و شکلگیری هر حرکت و تشکلی را رصد میکند. در شرایطی که فحاشی به شخص اول مملکت نقل تمامی محافل و دورهمی هاست، اشاره به مفاهیم پایه خطرناک و پرهزینه است. در شرایط کنونی، مقدمۀ مانیفست ما به شدت ملموس است، گویی منشاء تمامی بدبختی ها و بداقبالی ها کمونیستها هستند و تمامی لمپن ها و اراذل و اوباش دشمنان خود را کمونیست می‌خوانند. اما چه خطری ما و شما را تهدید میکند؟ تصور میکنم واضح باشد: خطر دستگیری و بیشتر مرگ مشکوک در محل کار. 

دستمزد کارگران فولاد چقدر است و با خط فقر واقعی چقدر فاصله دارد؟ مطالبات صنفی- سیاسی کارگران فولاد چیست؟

تا جایی که میدانم کارگران صنعت فولاد – مانند بخشهای دیگر صنعتی – با دستمزدهای حداقل کار میکنند. تا حدود دو سال پیش، دستمزد کارگران صنعت فولاد بطرز چشمگیری بیشتر از دیگر کارگران صنعتی بود. اما، با جدی شدن بحران سوخت و آب و به تبع آن اخراج ها و کاهش جمعیت کارگران شاغل و همزمان با آن، کاهش صادرات محصول بدلیل تحریم‌ ها، افزایش مستمر دستمزدها متوقف شد و دستمزدها روی خط حداقل متوقف شد. برای پاسخ به این سوال شما و بمنظور پرهیز از پاسخ های بی ربط، پرس و جویی نسبتا گسترده کردم: اگر کارگران فصلی و پیمانکاران موقت را نیز به حساب آوریم، درآمد ماهیانه یک کارگر صنعتی بین پانزده تا چهل میلیون تومان متغیر است.

مطالبات صنفی کارگران مشخص و تقریبا ثابت است: افزایش دستمزد و افزایش تامین اجتماعی (بیمه های درمانی، بهبود وضعیت آموزش فرزندان و نظایر آن). از آنجا که تقریبا بیشتر قراردادها به موقت و روزمزدی تغییر یافته، کاهش ساعات کاری از شمار مطالبات کارگران خارج شده است.

آیا کارگرانی که روزانه با آنها مرتبط هستید عطشی برای آگاهی طبقاتی- سوسیالیستی دارند؟ شوراها، سندیکاها و اتحادیه ها و اشکال گوناگون تشکیلات بورژوایی و رویوزیونیستی- دموکراتیسمی و خرده کار- باندهای سیاه چقدر در کارگران فولاد فعالیت منظم و ساختاریافته دارد؟ آیا کارگران برایشان ارزشی قائلند؟ 

گاهی با احتیاط و بطور غیر مستقیم به مفاهیم انسان به مثابه انسان، مالکیت جمعی بر ابزار تولید و سوسیالیسم اشاره میکنم. مفاهیم فی ذاتهم جذاب اند. اما، واقعا کار منضبط و جدی با صرف وقت بسیار طلب میکند. مراجعۀ  کارگران به سندیکاها عمدتا به دلایلی مانند گرفتن وام یا پیگیری پرداخت حق بیمه است و نقش موثری برای سندیکاها در عرصه های عمومی تر و فضای سیاسی قایل نیستند.

چشم اندازتان به عنوان مولد اضافه ارزش و تحصیلات عالیه و برخوردار از آگاهی طبقاتی در صنعت فولاد چیست؟علت ناکامی و شکستهای پی در پی کارگران فولاد در ویران کردن سنگرهای بورژوازی در صنعت فولاد ایران چیست؟

بنظر میرسد تولید فولاد و صنایع وابسته حداقل تا چند دهۀ پیش رو حاکمیت را به خود وابسته نگاه دارد. به همین دلیل مهم آموزش، سازماندهی و متشکل کردن کارگران این صنعت باید بعنوان یکی از اولویت های جنبش کمونیستی اصیل ایران مطرح باشد. حرکتهای شکل گرفته در جامعه کارگری صنعت فولاد تا کنون پراکنده، نامنظم، درونی نشده و خام بوده اند. مهم ترین مشکل، همانطور که بارها و به درستی اشاره کرده اید، تشکل و سازماندهی، همراه با آموزش و مسلح کردن کارگران به ابزار نقد عملی- علمی است.

من آناهیتا اردوان اولین منتقد اصطلاح تشکل مستقل کارگری هستم و در مطلبی نیز در اینباره براهین و احتجاجات خود را عنوان کردم. جنبش کارگری از بیخ و بن طبقاتی است و مستقل نیست. البته، اکثر این عظما که راقم این سطور از دور و نزدیک خوب می شناسند، هرگز برای تکه نانی دستی در تولید نداشتند. رسالت فرستادگی از راه دور دارند که کارگران باید با بدبینی خاص مواظب همه آنانی باشند که آنان را بدنبال چیزی می فرستند، بویژه زمانیکه کاملا به بی راهه ختم می شود. سالیان سال در تبعید به سر می برند و کارگران را پرنده هایی می بینند که چیزی برای خوردن ندارد و حزب هم نمی توانند تشکیل دهند.  نظر شما درباره سایتهای سانسورچی به بهانۀ استقلال و غیر تشکیلاتی بودن، عملاً با سانسور نقد علمی و عملی از داخل ایران نقش یک فاحشۀ سیاسی را برای جمهوری اسلامی بازی می کنند و دقیقاً طرف جمهوری اسلامی را با سانسور میگیرند. گروههای خارج از کشور که از صبح تا شب درباره تشکل مستقل کارگری صحبت می کنند یا طبقۀ کارگر را بکلی فراموش کرده اند، تفاله های بورژوازی و خرده بورژوازی فرومایه، دموکراتها و  سوسیال دموکرات رانده شده و ممزق شیرین عقلِ کارگرگرا در حقیقت اطلاعیه و عریضه بر حسب شرایط مادی خود می نویسند. سوسیالیسم کاریکاتورواری را تبلیغ می کنند که کارگران هرگز نباید دست به سلاح ببرند و در کارخانه ها بمانند تا تضادهای درون ماندگار سرمایه داری بلاخره کار خود را بکند. مثل این می ماند که مدام از روی سایۀ خود می پرند. مهمترین آموزۀ مانیفست و هستۀ اصلی مارکسیسم لنینیسم «تاریخ تمام جوامعی که تا کنون وجود داشته است، تاریخ مبارزات طبقاتی بوده است» را تحریف کرده، خیابان را به عوض مراکز تولیدی و مردم، توده و زنان و مردان، شهروندانی که بسته به جایگاهشان در مناسبات تولیدی منافع طبقاتی متمایزی دارند را بعوض نیروهای مولد قالب زدند. حال آنکه، نیروی مولد هرگز خالص و مستقل نیستند، همواره با قسمی مناسبات اجتماعی – اقتصادی معین گره خوردند. مالک و صاحب اختیار وسائل تولیدند یا بوسیلۀ آن استثمار می شوند. نیروی مولد، توان کار مانند شما و مهندس ارشد صنعت عزیز و محبوبم درون مناسبات اجتماعی- اقتصادی است که قدرت مهار تولید را بدست دارید. مناسبات اجتماعی به حد فرینه به مانعی بر سر راه رشدتان بدل شده است. حتی اگر مدتی در حال سکون باشید، زمانیکه سازماندهی دارید و مسلح به پراکسیس انقلابی هستید می توانید موقعیت را بسود طبقۀ خودتان تغییر داده و صحنۀ انقلاب اجتماعی را آماده سازید و عدالت برای تمامی زحمتکشان تحقق یابد. آنچه ما آنتاگونیسم تضاد کار و سرمایه می نامیم. مبارزه و تشکیلات کارگری طبقاتی ست؛ بورژوایی ست یا پرولتاریای سامان یافتۀ است. نظر شما چیست؟ 

کسانی را که بدانها اشاره کردید، بطور مشخص سوداگران طبقه ی کارگر و بیماران روانی و واماندگانی که هیچ ربطی به طبقه کارگر ایران ندارند. بدیهی است که نمیتوانند نقشی در جنبش کارگری ایران داشته باشند. مسیله بسیار روشن است: هیچ نویسنده یا شاعری نیست که در غربت اثر ادبی قابل توجهی خلق کرده باشد. دلیلش هم روشن است: خلق اثر ادبی اتمسفر و شوق میخواهد که هیچکدام در خارج از ایران در دسترس نیست. حال چگونه ممکن است ساماندهی یک انقلاب یا حرکت کارگری که یکسره پراتیک است و بر مبنای نظریه ی انقلابی مبتنی بر واقعیات محیطی شکل میگیرد، شناخت طبقه و خلق و خوی کارگران و حضور مستمر را می طلبد در خلاء اتفاق بیفتد؟ اینکه حضرات حتی بتوانند یک اعتراض ساده را سازماندهی کنند از نظر عقلی امکانپزیر نیست. پلتفرم ایجاد شده در صنعت نفت موجود، پویا و موثر است و از هیچ منظری با منویات پامنقلی حضرات قابل قیاس نیست.

قضیه شورای فولاد و آهن چیست که جاهایی نیز از آن به مثابۀ مافیای فولاد و آهن یاد می کنند. سایت بورس و بانک نیز در تاریخ سی و یک یازده شهریور هزاروچهارصد و سه از فصل جدید فعالیت شورای آهن و فولاد ایران خبر داد. مهرداد اکبریان و همسرش دانشور، رئیس انجمن سنگ آهن، سارق معادن ایران با شکوریها و دیگر اعضاء مافیایی با حربۀ سرمایه گذاری برای تولید، بانی اصلی شکل‌گیری این شورا معرفی شده است که در شانزده فروردین امسال گفت که این شورا بدون ثبت نیز به فعالیت خود در فولاد ادامه خواهد داد. لطفا، هر اطلاعاتی از مرکز تولید فولاد در این رابطه دارید در اختیار ما قرار دهید.

حقیقتاً، خیلی بطور متمرکز ذهنم درگیر خرید و فروش و مافیای آن نیست. اما، برای پاسخ به پرسشتان پرس و جویی مختصر کردم که چیز جدیدی دستگیرم نشد. با این حال آنچه طی سالیان دیده و لمس کرده ام را خدمتتان عرض میکنم.

عرصۀ معدن آلوده ترین عرصه های سرقت منابع همگانی است. خوب به یاد دارم در حوالی سال هشتاد و شش، یکی از معدن داران در سال هفتصد میلیارد تومان درآمد خالص، از فروش سنگ آهن به چین و هند داشت. این یعنی بیش از هفتصد میلیون دلار در آن سال. رانندۀ لودر در یکی از معادن به من گفت که یکسال است حقوق نگرفته و از من خواست اگر میتوانم برایش کاری بکنم. حقوق این راننده سیصد هزار تومان در ماه بود. با یک جستجوی سریع فهمیدم تمامی صد نفر شاغل در معدن یکسال است حقوقی دریافت نکرده اند. اما، همچنین مشغول کارند. این یعنی اینکه معدن هفتصد میلیارد تومان درآمد داشت و معدندار نمیخواست کمتر از چهارصد میلیون تومان حقوق کارگران را پرداخت کند. نکات جالب توجه در این ماجرا اینها هستند: یک- کارگران با وجود اینکه در آن سالها امکان تغییر شغل داشتند، نه کار را رها میکردند و نه حاضر بودند اعتراض کنند. دو- در آن سالها به میزان دو برابر سنگ آهن وارداتی به کشور، سنگ آهن صادر می شد.  

معدنداری و تجارت مواد معدنی، از یکسو خاک ایران را به توبره کشیدن و از سوی دیگر به بردگی کشاندن انسانهای شریف و وامانده ای است که با نیروی طبقاتی خویش بیگانه اند. 

متاسفانه من بطور دقیق شورای آهن و فولاد را نمیشناسم، اما، اثر چنین شوراهایی را میبینم: پائین نگاه داشتن قیمت انرژی و بعبارتی برداشت از جیب کارگران و زحمتکشان برای ماکزیمم کردن سود، نابود کردن منابع آب و سرزمین، در انحصار نگاه داشتن تولید و فروش، بردگی رو به فزونی کارگران، و بطور مستقیم یا غیر مستقیم سازماندهی سرکوب.

از مترقی ترین شخصیتهای جامعۀ مولدِ صنعتی در ایران هستید. اگر سخنی برای حسن ختام دارید، آویزۀ گوش جان می کنیم. بفرمایید.

تنها از رفقا می آموزم و از فرصتی که در اختیارم قرار دادید بینهایت ممنونم. چیزی که بنظر من در اکنون بسیار مهم است٬ بی پرده و وقیح شدن سرمایه داری به سرکردگی ترامپ است. این وقاحت که پرده تزویر و ریای دمکراسی و حقوق بشر را فرو انداخته و درونمایه ی متوحش، ضد بشر و فاشیستی سرمایه داری را آشکار کرده است، فرصتی است بی بدیل برای سازمان دادن طبقه کارگر. با محو شدن توهم رفاه و حقوق بشر، حقایق تلخ دنیای سرمایه داری از هر زمان ملموس تر شده و دنیای سرمایه را ناممکن تر از پیش نمایان میکند. ما می‌بایست از فرصت پ‍یش آمده حداکثر استفاده را بکنیم.

بابت فرصتی که در اختیار ما قرار دادید سپاسگزاری می کنیم. 

«از شما چشم آهرمنان دور باد، دل و جانتان خانه سور باد.»