چگونگی بازآفرینی روسیه برای رویارویی با جنگ ترکیبی غرب
نویسنده: دیمیتری ترنین *مترجم: سایت «۱۰ مهر»برگرفته از : راشا تودی، ۲۷ ماه مه ۲۰۲۲ **
بنبست بین روسیه و غرب که از سال ۲۰۱۴ ادامه داشت، با شروع عملیات نظامی روسیه در اوکراین به یک رویارویی فعال تبدیل شد. موجودیت روسیه در معرض تهدید است. کشور باید برای بقای خود اقداماتی جدی انجام دهد.
«بازی بزرگ شطرنج» بین قدرتهای قاره اروپا دیگر یک بازی نیست. از آنجایی که درگیری مسلحانه در اوکراین در حال حاضر ماهیت فراملی ندارد، این جنگ به جنگی تمام عیار تبدیل شده است، البته تاکنون فقط به شکل یک رویارویی ترکیبی. با این حال، خطر رویارویی مستقیم نظامی بین روسیه و بلوک ناتو نهتنها وجود دارد، بلکه در حال افزایش است.
چالشی که روسیه با آن مواجه است تا به امروز هیچ مشابهی در تاریخ خود ندارد ــ نهتنها به این دلیل که روسیه دیگر هیچ متحد یا شریک بالقوهای در غرب ندارد. مقایسه با جنگ سرد، که از اواسط تا اواخر قرن بیستم را دربرمیگرفت، نادرست و نسبتاً گیجکننده است. با توجه به جهانی شدن و توسعه فناوریهای جدید، شکل مدرن رویارویی نهتنها در مقیاس بزرگتر از قبل است، بلکه بسیار شدیدتر است. در نهایت، خط اصلی نبرد درگیریهای جاری از خود روسیه میگذرد.
عدم تقارن بین حریفان بسیار زیاد است، بهویژه عدم تعادل بین قدرتها و تواناییهایی که در اختیار دارند. بر این اساس، در مقایسه با استراتژیهای نسبتاً محافظهکارانه مهار و بازدارندگی علیه اتحاد جماهیر شوروی، ایالات متحده و متحدانش اهداف بسیار رادیکالتری را علیه روسیه در نظر گرفتهاند. در واقع، غرب در تلاش است تا روسیه را بهعنوان یک عامل مستقل در سیاست جهانی بیرون کند و اقتصاد روسیه را بهطور کامل نابود سازد. موفقیت این استراتژی به غرب به رهبری ایالات متحده این امکان را میدهد که در نهایت «مسأله روسیه» را حل کند و شرایط مساعدی را برای پیروزی در رویارویی با چین ایجاد نماید.
نگرشی چنین مخالف، فضایی برای گفتوگوی جدی باز نمیگذارد، زیرا بر اساس توازن منافع عملاً هیچ چشماندازی برای سازش بهویژه بین آمریکا و روسیه وجود ندارد. این پویایی جدید در روابط روسیه و غرب با قطع شدید همه روابط اقتصادی، اجتماعی و دیپلماتیک و فشار فزاینده بر روسیه از سوی غرب دنبال شده است ــ خواه بر دولت روسیه، جامعه، اقتصاد، علم، فناوری و فرهنگ آن ــ در همه جبههها.
این دیگر یک اختلاف دوران جنگ سرد بین دو دشمن نیست که روزی به شرکای نابرابر تبدیل شدند. در عوض، این یک مرزبندی واضح بین دو اردوگاه است و غرب از پذیرش حتی بیطرفی سطحی کشورهای درگیر خودداری میکند. علاوه بر این، دستور کار مشترک ضدِ روسیه در حال حاضر به یک عنصر ساختاری مهم این وحدت در اتحادیه اروپا تبدیل شده است و در عینحال رهبری آمریکا را در جهان غرب تقویت میکند.
در این شرایط، این امید واهی است که تحولات داخلی در کشورهایشان باعث شود مخالفان روسیه بر سر عقل بیایند یا توسط سیاستمداران معتدلتری نمایندگی شوند. در طبقات سیاسی کشورهایی که تاکنون نگرش آنان نسبت به مسکو عمدتاً توسط منافع اقتصادی مهم تعیین میشده است ــ آلمان، ایتالیا، فرانسه، اتریش و فنلاند ــ یک تغییر اساسی بهسمت جدایی و تقابل رُخ داده است. بنابراین، رویارویی سیستماتیک بین غرب و روسیه احتمالاً طولانی خواهد شد.
این شرایط تقریباً بهطور کامل استراتژی سیاست خارجی قبلی روسیه در قبال ایالات متحده و اتحادیه اروپا را باطل میکند.
هدف از این کار، اطمینانی بود که غرب منافع امنیتی روسیه را بهرسمیت میشناسد، اطمینان از همکاری در موضوعات ثبات استراتژیک جهانی و امنیت اروپا، عدم مداخله در امور داخلی سایر کشورها و ایجاد روابط سودمند متقابل با واشنگتن و بروکسل. با این حال، تشخیص اینکه دستور کار قبلی اکنون نامربوط است به این معنی نیست که روسیه باید سیاست فعال را کنار بگذارد و کاملاً تسلیم شرایط شود.
روسیه باید بهطور فزایندهای به خود متکی باشد و در زمان چنین رویارویی با غرب، محور استراتژی سیاست خارجی مسکو باید بهسمت نزدیکی با کشورهای غیرغربی حرکت کند. با این حال، نتیجه این رویارویی از پیش تعیین نشده است. شرایط ممکن است روسیه را تحت تأثیر قرار دهد، اما سیاست روسیه نیز میتواند دنیای اطراف آنها را شکل دهد. نکته اصلی که باید بهخاطر داشته باشید این است که هیچ استراتژی بدون اهداف مشخص قابل توسعه نیست. روسیه باید از خودش شروع کند و بر اساس ارزشها و منافع خود، آگاهی از این که روسیه کیست، از کجا آمده و چه آرزویی دارد، اهداف مورد نظر را ایجاد کند.
سیاست خارجی روسیه همواره با سیاستهای داخلی این کشور ازجمله اقتصاد، روابط اجتماعی، علم، فناوری و فرهنگ مرتبط بوده است. با تحمیل این نوع جدید جنگ به روسیه، مرز بین آنچه در دورههای قبلی «خط مقدم» و «فضای عقب» نامیده میشد، محو شده است. با حفظ این مرز در چنین مبارزهای، نهتنها پیروز شدن غیرممکن است، بلکه اگر نخبگان بیشتر بر منافع شخصی متمرکز بمانند، زنده ماندن نیز غیرممکن است و جامعه را در حالت افسرده اما در عینحال بیش از حد آرام قرار میدهد.
بنابراین «احیای» فدراسیون روسیه بر مبنایی از نظر سیاسی بادوامتر، از نظر اقتصادی کارآمدتر، از نظر اجتماعی عادلانهتر و از نظر اخلاقی سالمتر ضروری میشود. روسیه باید درک کند که شکست راهبردی که غرب به رهبری آمریکا در برابر روسیه تدارک میبیند، صلح و متعاقباً بازسازی روابط را به همراه نخواهد داشت.
بسیار محتمل است که تئاتر «جنگ ترکیبی» بهسادگی از اوکراین بهسمت شرق بهسمت مرزهای روسیه منتقل شود تا وجود روسیه را در شکل فعلی آن انکار کند.
با این استراتژی حریف باید فعالانه مقابله شود
در زمینه سیاست خارجی، فوریترین هدف دولت روسیه بهوضوح تقویت استقلال روسیه بهعنوان یک تمدن، بهعنوان یک بازیگر بزرگ مستقل جهانی، تضمین سطح قابل قبولی از امنیت و ایجاد شرایط مساعد برای توسعه همهجانبه است. دستیابی به این هدف در شرایط کنونی ــ که پیچیدهتر و دشوارتر است ــ مستلزم یک استراتژی یکپارچه مؤثر است: سیاسی، نظامی، اقتصادی، فناوری و اطلاعات.
فوریترین و مهمترین وظیفه این استراتژی دستیابی به موفقیتهای استراتژیک در اوکراین در چارچوب اهداف تعیینشدهای است که برای عموم بازگو شده است. دستیابی به اهداف اعلام شده عملیات ویژه نظامی با استفاده از همه فرصتها برای انجام موفقیتآمیز آنها ضروری است. ادامه آنچه که بسیاری اکنون آن را «جنگ ساختگی» مینامند منجر به طولانی شدن فعالیتهای نظامی، تلفات فزاینده و کاهش جایگاه جهانی روسیه میشود. حل اکثر اهداف استراتژیک کشور در حال حاضر مستقیماً به این بستگی دارد که آیا و در چه زمانی میتوان به موفقیتهای استراتژیک در اوکراین دست یافت.
از میان وظایف کلان سیاست خارجی، مهمترین آن سرنگونی نظم جهانی آمریکامحور بههر قیمتی نیست. فرسایش آن به عوامل مستقلی بستگی دارد، اما موفقیت روسیه در اوکراین ضربه دردناکی برای هژمونی ایالات متحده خواهد بود. و البته هدف، بازگشت به آغوش این نظم جهانی با شرایط مساعدتر نیست، بلکه استقرار مستمر نظام جدید روابط بینالملل همراه با کشورهای غیرغربی ــ و با همکاری آنها ــ تشکیل نظم نوین جهانی و ترویج مداوم آن میباشد. روسیه اکنون باید روی این وظیفه کار کند. اما اقدام در مقیاس همهجانبه، تنها پس از موفقیت استراتژیک در اوکراین امکانپذیر خواهد بود.
شکلدهی واقعیتهای جدید ژئوپلیتیک، ژئواکونومیک و نظامی ــ استراتژیک در بخش غربی اتحاد جماهیر شوروی سابق، دونباس و نووروسیای سابق در این زمینه بسیار وارد و مهم میشود. تمرکز بلندمدت بر توسعه بیشتر روابط اتحاد و همگرایی با بلاروس خواهد بود. این مقوله همچنین شامل تقویت امنیت روسیه در آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی میشود.
در چارچوب بازسازی روابط اقتصادی خارجی و ایجاد مدل جدیدی از نظم جهانی، جهتگیریهای اصلی همکاری با قدرتهای جهانی مانند چین، هند و برزیل و همچنین با بازیگران پیشرو منطقهای ــ مانند ترکیه، کشورهای آسه آن، کشورهای حاشیه خلیج فارس، ایران، مصر، الجزایر، اسرائیل، آفریقای جنوبی، پاکستان، آرژانتین، مکزیک و دیگران است.
منابع اصلی دیپلماسی، روابط اقتصادی خارجی، اطلاعات و فرهنگ باید در این حوزهها و نه در عرصههای سنتی یورو ــ آتلانتیک مستقر شوند. در حالی که در حوزه نظامی تمرکز اصلی روسیه در حال حاضر بر غرب است، در سایر زمینهها باید بر بقیه جهان باشد ــ بخش بزرگتر و پویاتر.
علاوه بر توسعه روابط دوجانبه، اولویت جدیدی باید به همکاریهای چندجانبه بین دولتهای بخش غیرغربی جهان داده شود. باید بر ایجاد نهادهای بینالمللی تمرکز بیشتری شود. اتحادیه اقتصادی اوراسیا (EAEU)، سازمان پیمان امنیت جمعی (CSTO)، سازمان همکاری شانگهای (SCO)، گروه روسیه، هند و چین، بریکس و مکانیسمهای گفتوگو و مشارکت بین فدراسیون روسیه و آسه آن، آفریقا و آمریکای لاتین برای توسعه بیشتر باید تقویت شود. روسیه میتواند نقشی پیشرو در توسعه چارچوب ایدئولوژیک برای این سازمانها ایفا کند تا منافع کشورهای شریک را هماهنگ کرده و برنامههای مشترک را هماهنگ سازد.
در روابط با غرب، استراتژی روسیه همچنان با هدف مهار قابلیتهای هستهای، متعارف و سایبری ایالات متحده و جلوگیری از اعمال فشار نظامی بر روسیه و متحدانش و یا حتی حمله آنها خواهد بود. از زمان پایان رویارویی شوروی و آمریکا، هرگز پیشگیری از جنگ هستهای به اندازه کنونی مهم نبوده است. چالش جدید پس از موفقیت استراتژیک در اوکراین، وادار کردن کشورهای ناتو به شناخت واقعی منافع روسیه و تأمین امنیت مرزهای جدید روسیه خواهد بود.
مسکو باید سودمندی، امکان و محدودیتهای همکاریهای مرتبط با شرایط در رابطه با گروههای مختلف سیاسی و اجتماعی در غرب را بهدقت بسنجد. مانند سایر متحدان بالقوه موقت خارج از بلوک، که منافع آنها تا حدودی با روسیه همسو است. وظیفه این نیست که در همه جا به دشمن بزنیم، بلکه استفاده از عوامل تحریککننده مختلف برای منحرف کردن توجه و منابع دشمن از تمرکز بر روسیه و همچنین تأثیرگذاری بر موقعیتهای سیاسی داخلی در ایالات متحده و اتحادیه اروپا در جهت مطلوب مسکو است.
مهمترین هدف توسعه استراتژی برای رویارویی در حال ظهور بین ایالات متحده و چین است. ویژگی مشارکت روابط روسیه و چین مهمترین چیزی است که بهطور مثبت «جنگ ترکیبی» کنونی علیه غرب را از جنگ سرد قبلی متمایز میکند.
اگرچه پکن متحد نظامی رسمی مسکو نیست، شراکت استراتژیک بین دو کشور رسماً عمیقتر از یک اتحاد رسمی توصیف شده است. بزرگترین شریک اقتصادی روسیه به تحریمهای ضدِ روسیه نپیوسته است، اما شرکتها و بانکهای چینی عمیقاً در اقتصاد جهانی ادغام شدهاند و از تحریمهای آمریکا و اتحادیه اروپا میترسند و امکان تعامل را محدود میکنند. با این حال، بین سران روسیه و چین تفاهم متقابل وجود دارد و مردم هر دو کشور با یکدیگر دوست هستند. بههر حال، ایالات متحده هر دو کشور را بهعنوان دشمنان خود میبیند ــ چین بهعنوان رقیب اصلی اقتصادی خود و روسیه بهعنوان بزرگترین تهدید نظامی فعلی.
سیاست ایالات متحده روسیه و چین را حتی بیشتر بههم نزدیک میکند
در این «جنگ هیبریدی»، حمایت سیاسی و دیپلماتیک چین ــ و حتی همکاری اقتصادی و فناوری، هرچند محدود ــ برای روسیه بسیار مهم است. مسکو در حال حاضر راهی برای ایجاد روابط نزدیکتر با پکن ندارد، اما نیازی به اتحاد نزدیکتر نیز وجود ندارد.
اگر ناسازگاریهای آمریکا و چین بدتر شود، روسیه باید آماده حمایت سیاسی از پکن و همچنین کمکهای نظامی ــ فنی محدود تحت شرایط خاص باشد و در عینحال از دخالت مستقیم در درگیری چین و آمریکا اجتناب کند. بعید است که گشایش «جبهه دوم» در آسیا فشارهای غرب بر روسیه را به میزان قابل توجهی کاهش دهد، اما بهطور چشمگیری تنشها را در روابط روسیه و هند افزایش خواهد داد.
گذار از وضعیت تقابلی، اما همچنان تا حدی صلحآمیز روابط اقتصادی بین روسیه و غرب به وضعیت جنگ اقتصادی، مستلزم بازنگری عمیق در سیاست اقتصادی خارجی این کشور است. این سیاستها دیگر نمیتوانند اساساً بر اساس مصلحت اقتصادی یا فناوری انجام شوند.
اقداماتی برای جداسازی از دلار آمریکا و بازگرداندن داراییهای پارک شده در خارج از ساحل در حال حاضر در حال اجراست. نخبگان تجاری ــ که اغلب به اشتباه به آنها «الیگارش» میگویند ــ که قبلاً سود خود را در خارج از کشور بهدست آورده بودند، به زور «ملی» میشوند. جایگزینی واردات در حال انجام است، اقتصاد روسیه تمرکز خود را از استراتژی صادرات مواد خام به توسعه فرآیندهای تولید حلقه بسته تغییر میدهد.
با این حال، تا کنون روسیه تا حد زیادی تدافعی و واکنشی عمل کرده است. اما اکنون باید از اقدامات تلافیجویانه به ابتکاراتی که موقعیت روسیه را در جنگ اقتصادی همهجانبه اعلام شده از سوی غرب تقویت میکند و به این کشور اجازه میدهد خسارات قابل توجهی به دشمن وارد کند، حرکت کرد.
در این زمینه، نیاز به هماهنگی نزدیکتر بین تلاشهای دولت و اقتصاد و همچنین اجرای سیاستهای هماهنگ در زمینههایی مانند مالی، انرژی، متالورژی، کشاورزی، حملونقل، لجستیک، نظامی و فناوری ــ بهویژه در حوزه اطلاعات و ارتباطات و یکپارچگی اقتصادی وجود دارد. و همه اینها در چارچوب اتحادیه اقتصادی اوراسیا و اتحادیه روسیه و بلاروس و با در نظر گرفتن واقعیتهای جدید در دونباس و در منطقه دریای سیاه شمالی.
یک وظیفه جداگانه تجدیدنظر در رویکرد و موضع سیاسی روسیه در مورد مسائل مربوط به تغییرات آب و هوا در شرایط تغییر یافته است. همچنین تعیین حدود مجاز وابستگیهای مالی، اقتصادی و فناوری روسیه به کشورهای بیطرف ــ در درجه اول چین ــ و ایجاد مشارکت فناوری با هند بسیار مهم است.
جنگ همیشه سختترین و بیرحمانهترین آزمون ثبات، استقامت و قدرت درونی یک دولت است. امروز و برای آینده قابل پیشبینی، روسیه کشوری در حال جنگ است. روسیه تنها در صورتی قادر به ادامه مسیر خود خواهد بود که دولت و جامعه بر اساس همبستگی و تعهدات متقابل متحد شوند، تمام منابع موجود را بسیج کنند، در عینحال فرصتهای کارآفرینی را گسترش دهند، موانع بوروکراتیکی که کشور و یک استراتژی واقعبینانه توسعه برای مقابله با دشمنان خارجی را از درون تضعیف میکنند، از میان بردارند.
روسها تاکنون تنها پیروزی نسل قبلی خود را در سال ۱۹۴۵ جشن گرفتهاند. چالش فعلی نجات و توسعه کشور است. برای انجام این کار، استراتژی روسیه باید غلبه بر شرایط محاصرهکننده و محدودکننده باشد.
* دیمیتری ترنین عضو شورای سیاست خارجی و دفاعی روسیه و مدیر مؤسسه کارنگی در مسکو بود. این مقاله نظری بر اساس سخنرانی نویسنده در ۳۰مین جلسه شورای سیاست خارجی و دفاعی تهیه شده است که در اصل به زبان روسی در سایت globalaffairs.ru منتشر شده است.
** https://deutsch.rt.com/russland/۱۳۹۳۱۷-wie-russland-sich-neu-erfinden-muss
(منبع اصلی: www.globallookpress.com © Komsomolskaya Pravda)